۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

علی مطهری یک دروغ بزرگ گفت. نمره اش 10 و تجدید شد!

Freedom of Speech



1- می شود بگوییم که تیتر مطلب من هم یک دروغ بزرگ تر است و باید نمره ام بشود صفر و رفوزه شوم. زیرا که یک غلط در دیکته هرچقدر هم کلمه و واژه ای مهم و بزرگی باشد یک نمره بیشتر ندارد و نمرۀ علی مطهری باید می شد 19 و نه 10. ضمن اینکه قبول می کنم این استدلال دقیق و بدیهی را. ولی یک سؤال دارم. و آن پرسش این است که اگر شاگردی بجای متنی که معلم دیکته کرده؛ متنی دیگر و از ذهن خودش بنویسد چه؟ علی مطهری امروز و در دفاعیه از استعفا یش از نمایندگی مجلس این کار را کرد. و در حالیکه در دیکتۀ منتشر شده اش حتی یک غلط املایی و انشایی هم ندارد ولی چون متن خودش را جایگزین متن دیکتۀ "معلم واقعیت موجود و محض" کرده است، من با ارفاق به او نمرۀ 10 داده ام تا در شهریور بیاید و امتحان مجددی بدهد برای قبولی از کلاس خائنان، و رفتن به کلاس خادمان!

2- آنچه که امروز مطهری گفت و با حرف دل همۀ آدم های حداقل آدم؛ (بغیر از آن 31 رأی کودن - بخاطر روح ظریف و نازنین شما خوانندگان خودم را نگه داشتم از نوشتن کلمۀ خائن در دنبالۀ کودن -) در مجلس گره خورد و باعث ماندن او در مجلس شد؛ بدون کمترین غلطی بود در متن قرائت شده. ولی مطهری دانسته و تعمداً جملۀ کوتاه "رهبر از طریق هیئت رییسه به نمایندگان فشار می آوُرد و می آوَرَد: یک ریز، مدام و همیشه" را به جملۀ دروغ و بی خاصیت "هیئت رییسه به نمایندگان فشار می آورند" فروکاست. و نه تنها فروکاست بلکه حرف آیت الله خامنه ای در کرمانشاه را هم نشانه ای برای تبرئۀ او از دخالت های روزمره و هر لحظه اش در امور کشور داری قوای سه گانه گرفت. در حالیکه هم مطهری و هم من و هم شما و هم خواجه حافظ شیرازی می دانیم که آیت الله خامنه ای آن حرف "من دخالت نمی کنم"ش در کرمانشاه را به دو منظور مشخص گفت: اول از وحشت اش در مقابل خیل جوانان بیکار و فقیر کرمانشاهی که خودش هم از واقعیت فضاحت وضع کشور شوکه شده بود. تا بگوید که او بی تقصیر است و اگر کاری و درآمدی ندارند به او مربوط نیست. و دوم برای اینکه به همین مطهری و امثال او مثل علی لاریجانی داماد بگوید که دخالت من تا خفه کردن میو میو گربه و گربه های خوشگل ایرانی هم به این سبب است که همه تلاش می کنند مسیر جمهوری اسلامی که در توهم "جنون عظمت" خواهی من خلاصه شده است را منحرف کنند.

3- لذا علی مطهری متن دیکته شده توسط "معلم واقعیت جاری" را تحریف کرد و دیکته ای شسته رفته و بدون خاصیتی برای گره گشایی از کار فروبستۀ کشور را جایگزین دیکتۀ اصلی کرد. البته که آدم یک چشم در ولایت کوران پادشاه است و ما از علی مطهری متحجر و ضد مدرنیته و ضد لیبرالیسم تا این حد هم سپاسگزاریم. ولی هم او می داند و هم ما می دانیم و هم خامنه ای استاد ماست در دانستن این حرف که: "تا موقعی که کشور دارای یک مانیفستِ مکتوب و در دسترس سیاستمداران نباشد؛ و ادارۀ امور مبتنی بر ذهنیات هردم جابجا شوندۀ پارادوکسیکال یک یا چند نفر آخوند و غیر آن اعم از خامنه ای یا شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و الا ماشاءالله تا تک تک بزرگان حوزۀ دین و مذهب تشیع (که تعدد فتوا را هم مجاز دانسته) باشد و بماند امکان عقلی و تجربی ندارد که حکومت اولاً از انقلاب رها شده و حکومت شود. و ثانیاً حکومت تشکیل شده به کارآمدی برسد.

4- این گزاره شامل همۀ مشکلات کلی و جزیی منبعث از جمهوری اسلامی سی و سه ساله است و قبل از تعیین تکلیف آن هر تلاشی برای بیرون رفتن از باتلاق بلاتکلیفی ناکارآمد، به فرورفتن هرچه بیشتر و بیچارۀ ایران و ایرانیان خواهد انجامید. تا روزی که مشخص نباشد "مبانی اسلام" چیست که همۀ ماده های قانون اساسی را در خودش هضم و بلا اثر کرده است. نه معلوم خواهد شد که اقتصاد ما چیست. نه مشخص خواهد شد که سیاست ما چیست. و اجتماع ما در "بدحجابی!" خواهد پوسید. زیرا که ما در همه جای دنیا واز جمله همۀ کشورهای اسلامی فقط زنان با حجاب داریم و خانم های بی حجاب. و زنان و خانم های "بدحجاب" اختراع جمهوری اسلامی است و نشانه ای از اینکه در جمهوری اسلامی هیچ قاعدۀ مشخصی برای هیچ موضوعی وجود ندارد چه ریز و بی اهمیت و چه درشت و سرنوشت ساز. و این ذهنیات مغشوش و هر دم برنگی در آمدۀ ذهن بیمار حاکم و پاسدار و پاسبانی است که صبح زودتر از خواب بلند شده و مقدرات مردمان را در دست گرفته است. تا فردا نوبت کدام پاسبان و پاسدار دیگری باشد با ذهنیت کاملاً متناقض با پاسبان و حاکم امروزی.  مطهری هم چند روز پیش گفته بود که ما در مبانی ولایت فقیه مشکل داریم و فهم متفاوت و متکثری داریم. و سؤال اصلی هم همین جاست: جمهوری اسلامی و روحانیان حاکم در کدام موضوع و بر داشتی از امور کشور داری اعم از سیاست و معاشت و جماعت و فرهنگ و ... فهم مشترک دارند.!؟ قطعاً هیچ موضوعی؛ بجز منفعتی که در لحظه هر کس برای خودش تشخیص می دهد، و "دِ برو که رفتی!" یا...هو

هیچ نظری موجود نیست: