۱۳۹۰ آبان ۱۱, چهارشنبه

آقای شریعتمداری از خدا که بی خبری؛ از نوچۀ گمشده ات قدیانی چه خبر!

Mars Resting



آقای حسین شریعتمداری سلام.

1- قبلاً هم چندین بار خدمت شما عرض کرده ام که شما دلقک بهتر از منی می شدید اگر همۀ استعداد و هوش و حواستان را خرج لودگی و تولید خنده و لذت می کردید بجای فحش و فضیحت و بازجویی و شکنجه به بندگان خدا و آزاد مردان و آزاد زنان. بهر حال متأسفم و از اینکه هدر رفته اید و پیر شده اید و مثل من پایتان به لب گور رسیده است و جز پلشتی و زشتی میراث نگذاشته اید بحال جفتمان سوگوارم. قبل از ورود به منظور اصلی ام از مخاطب قرار دادن شما این نکته را بگویم که شما اخیراً علاوه بر سرقت های سیاسی و مدنی دست تان کج تر شده و به سرقت های ادبی هم آلوده شده اید و برخی از نوشته های بی مزه تان در ستون گفت و شنود کیهان را از تألیفات دیگران کپی می کنید. نمونه اش آن محاسبۀ ریاضی اختلاس 3000 میلیارد تومانی در برابری با پس انداز 2500 سالۀ کورش هخامنشی اگر ماهیانه 100 میلیون تومان حقوق می گرفت  بودکه از سایت محبوب و مرجع تان بالاترین دزدیده بودید.

2- و در همین ابتدا می خواهم تعریف بکنم از نوشتۀ امشب تان راجع به موبایل بجای قالب پنیر تا فضا را تلطیف کنم و تذکری به شما بدهم. پس ابتدا بخش مورد نظرم از عین نوشتۀ شما در ستون گفت و شنود امشب را کپی پیست می کنم بدون تحریف و دستکاری:
عوض ! (گفت و شنود)

گفتم: روباهي پاي درخت ايستاده و داشت با موبايل شماره مي گرفت، كلاغ زاغي از بالاي درخت گفت؛ اونجا آنتن نميده، بنداز بالا برات شماره بگيرم و روباه موبايلش رو انداخت بالا. زاغي موبايل رو گرفت و به آقا روباهه گفت؛ اين عوض اون قالب پنيري كه وقتي كلاس سوم ابتدايي بودم، ازم دزديدي!
3- و اما بعد: آقای شریعتمداری؛ گاهی لطفتان شامل حال وبلاگ دلقک ایرانی هم می شود و برخی از نوشته های مرا در صفحۀ مهم و سیاسی کیهان نقل می کنید تا شاهدی آورده باشید از گیر دادن های ما ضدانقلاب های سرفراز به همدیگر. تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد چون در این برهوت قفل شدگی کیهان در رسالت فحش و فضیحت به جریان انحرافی از سوی حضرت آقا که کیهان را در حد روزنامه های دیواری مدارس راهنمایی پایین آورده و از هر هرزه درایی "ترک عادت موجب مرض است" شما به مشایی مراد "دکتر محمود احمدی نژاد رییس جمهور محترم" ممنوع کرده است راهی نداری تا ستون های روزنامه را با نوشته های ما پرکنی و بمبارزه ات با الله  و دین و زیبایی سر وشکلی بدهی. اما از اینکه به کمترین مناسبات تعریف شده در نقل قول از نوشته های دیگران پایبند نیستی. و علاوه بر تحریف نوشته ها از ذکر مأخذ ونام نویسنده هم دزدی می کنی کار زشتی می کنی که از پیرمردانی بسن من وشما اولاً و بویژه از دلقکانی بقوت و ظرافت پلشت من و شما ثانیاً بعید است. لذا با ذکر آخرین سرقتی که از وبلاگ من انجام داده ای بشما نصیحت می کنم که دست از این عادت زشت ور رفتن با خودت بکشی. زشت است در سن و سال من و شما این اعمال قیبح.

4- شما از مقالۀ من راجع به بیانیۀ دکتر یزدی خطاب به راشد الغنوشی مطلب زیر را چاپ کرده ای که عیناً اول نوشتۀ شما را و سپس بخش مربوطه در نوشتۀ خودم را کپی پیست می کنم و تذکر می دهم تا خجالت بکشی. زشت است پیرمرد هاف هافو!
بالاترين درباره چرايي انتشار چنين نامه هايي نوشت: دكتر يزدي در حالي كه سياستمدار مطرحي نيست همچنان كه حزب وي (نهضت آزادي)، حزب توده اي و داراي طرفدار نبوده و نيست. اما راشد الغنوشي كه مخاطب نامه قرار گرفته هم آدم مهمي است و هم رئيس حزبي است كه اكثريت مجلس موسسان تونس جديد را برنده شده است. لذا به اين دليل و هم به اين دليل كه تونس در مركز حساسيت جهاني نسبت به كشورهاي درگير بهار عربي قرار گرفته، راشد الغنوشي توي بوق است و هر حرفي خطاب به او مي تواند مورد توجه قرار گيرد. به نظر مي رسد خاتمي هم مي تواند از اين شيوه نامه پراكني و مكاتبه استفاده كند.
بالاترين پس از اعتراف به بي اعتباري كساني چون رئيس گروهك نهضت آزادي نوشته است: كاري كه آرزوي آن را داريم يعني وادار كردن رژيم به عقب نشيني، كاري بسيار مشكل و سنگين است.
5- این هم دوپاراگراف از نوشتۀ من که شما با بی شرمی تمام آن پاراگراف را از آن ها ساخته ای. و از ترست حتی از نام بردن خودم و وبلاگم که مبادا امت حزب الله بیایند و اصل نوشته را بخوانند و بفهمند چه کلاه گشادی سرمان رفته است خودداری کرده ای.
3- نه دکتر یزدی سیاستمدار خیلی مطرحی است در حال حاضر و نه حزبش  نهضت آزادی ایران حزب توده ای و پرطرفداری بوده و است در داخل ایران. - به مضایق و چگونگی ها کار ندارم و توصیف وضعیت حال می کنم - اما راشد الغنوشی که مخاطب دکتر یزدی عزیز بوده هم آدم مهمی است و هم رییس حزبی است که اکثریت مجلس مؤسسان تونس جدید را برده است. لذا هم به این دلیل وهم بدلیل در مرکز حساسیت جهانی قرار داشتن کشورهای متحول شده در بهار عربی؛ راشد الغنوشی توی "بوق تمام" است در این لحظه. و هر حرفی و هر کلمه ای و هر حرکتی با نام او و خطاب به او در پی گیری سریع و با تعمق نخبگان جهانی اولاً، نخبگان عرب بویژه و تودگان مسلمان علی الخصوص قرار دارد. بنابر این حرف دکتر یزدی بخاطر مخاطب حرفش بُعدی جهانی و روشنگر و تأثیر گذار دارد و خواهد داشت.
4- اینک بیاییم و به این گزاره فکر کنیم که سید محمد خاتمی هم دست به چنین اقدامی بزند و تجربیات خودش از حاکمیت شریعت و اسلام سیاسی در ایران را خطاب به راشد الغنوشی منتشر کند. گذشته از اینکه خاتمی چقدر رادیکال یا بی خاصیت بنویسد اوضاع رفته بر ما را در این سی و سه سال؛ به دلیل شخصیت بسیار مهمتر ایشان در رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی بودن و هم به این دلیل که شناخت جهان از او و افکارش هم بیشتر و هم تازه است؛ می تواند چه برد خوبی بیابد در بیداری اعراب مسلمان متحول شده اولاً؛ و بازتاب خوبی پیدا می کند در داخل کشور از نخبه تا توده ثانیاً که: الف- اسلام راشد الغنوشی از نوع اسلام معتدل است و نه رادیکال. و خامنه ای و بردگانش نباید آن را بنام بیداری اسلام طالبانی معرفی و ادعا بکنند . - کما اینکه تا کنون هم نتوانسته اند واکنش رسمی نشان بدهند و حداقل در حد رییس حزب و کشوری 200 هزار نفره در بیرون جغرافیای طبیعی زمین! - چنانکه افتد و دانی - به راشد الغنوشی تبریک نگفته اند. و ب - پژواک صدای بلند شده به نوستالوژی محمد خاتمی از "اسلام معتدل از دست رفته در ایران" بر می گردد به داخل ایران و در تضعیف جایگاه اسلام طالبانی خامنه ای و شرکاء؛ بسیار مؤثر و تضعیف کننده عمل می کند. البته این آرزو و توصیۀ توأمان محقق شدنی نیست مگر اینکه خاتمی بپذیرد و بخواهد عمل کند که جامعه از او توقع جسارت بیشتری می طلبد. و همچنین خاتمی متقاعد شده باشد که شرط بسته اش بر روی خامنه ای؛ از نوع شرط بندی روی اسب مرده است!

۱ نظر:

حسین شین گفت...

یکبار به تو تذکر داده بودم که میدهمت ببندند به ستون روزنامه. بستن که با ما شد، چه طور بستن هم با خود ماست. پس ناله مکن و فریاد نزن تا بیشتر رسوای عالم نشوی.