۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

چرا اعتراض مولوی عبدالحمید در بارۀ تضییع حقوق سنیان ایران خیلی مهم است!

Basket of Bread



1- مصاحبۀ بسیار خوبی کرده است مهرداد فرهمند با راشد الغنوشی تونسی در بی بی سی فارسی. و در آن مصاحبه مسایل خوبی مطرح شده است از سوی غنوشی در تعهدشان و تلاش شان برای سازگار کردن اسلام با مدرنیته و پیشرفت و توسعه. و جابجا تأکید شده است بر اسلام اردوغان ترک و مهاتیر محمد مالزیایی. اینکه گفته های الغنوشی چقدر جدی است و قابلیت عمل کردن دارد و تونس را به جلو خواهد راند یا نه؛ اهمیتی اولیه ندارد از زاویه ای که من به آن نگاه می کنم و شما را هم دعوت می کنم که از این دریچه ببینید امید های وطن را.

2- عنصر مهم در پدیدۀ اسلام غنوشی این موضوع است که برای اولین بار است که "اسلام سنی و عربی" هر دو با هم و در قالب یک کشور عربی دارد به مدیریت جامعه صعود می کند. تا قبل از این، دو اسلام سنی ولی نه عربی در کشورهای ترکیه و مالزی از راه رفرم قدرت گرفته بودند و یک اسلام شیعه در ایران از راه انقلاب. و اسلام نزدیک به سلفی و محافظه کار و موروثی که در عربستان جریان داشت و دارد. توده های محروم و مسلمان عرب مجبور بودند در بین شیعۀ انقلابی و رادیکال ایران که هم مذهب و هم زبان آنان نبود از سویی و اسلام اصلاح طلب سنی هایی که همزبان آن ها نبود یکی را بعنوان الگو مد نظر و آرزوی خویش قرار می دادند. و معمولاً چون رادیکالیسم بار بیشتری از احساسات و هیجان زدگی جوانان محروم را فراهم و ارضا می کند و از داخلش زد و خورد و کشکمکش و تعلیق دراماتیک در می آید؛ توده های عرب بیشتر متمایل به الگوی ایران بودند تا الگوی ترکیه و مالزی.

3- اتفاق مبارک این است که در حال حاضر توده های سنی و عرب خودشان الگویی تولید کرده اند که هم وجه انقلاب نسبی دارد. هم توسط خودشان رقم خورده است. و هم مهمتر مربوط به ملیت و زبان غالب اسلام است. معنای دقیق این پدیدۀ بسیار عزیز فارغ از اینکه برای عاملان و صاحبان آن سعادت بهمراه بیاورد یا نکبت در این است که جمهوری اسلامی انقلابی بعنوان تنها ایدئولوژی اسلام انقلابی خلع سلاح شده است. و دیگر جوان پابرهنۀ عربی نگاهی به سمت ایران و رییس جمهور بدون کفش 3 میلیارد دلاری اش نمی کند. 

4- قبلاً گفته ام و باز هم تکرار می کنم که این حرف من نیست بلکه این حرف ثابت شده و تجربی آدم حسابی ها و متفکران درجه یک است که: "ایدئولوژی اگر توان بسط و گسترش مدام نداشته باشد و بغیر از سرزمین تولید شده اش افق ها و هواداران و کوشندگان جدیدی پیدا نکند و مجبور از محصور ماندن در چهارچوب مرزهای محدود باشد؛ دیری نمی گذرد که مضمحل و منقرض می شود." و ممکن است حرف من اولین باشد برای شما که مثال بیاورم از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اقمار مارکسیسم که ده ها دلیل داشت از اقتصادی گرفته تا فرهنگی و سیاسی و اجتماعی. اما یک علت هم داشت در رأس همه. و آن علت این بود که بلوک شرق دیگر از زایش افتاده بود و سال ها بود که کشور مهم و ملت مهمی به مارکسیسم لنینیسم روسی نگرویده و موفق نشده بود.

5- من بازتاب صدای غنوشی تونسی را در سخنان نماز قربان مولوی عبدالحمید بلوچ ایرانی در زاهدان پی می گیرم آنجایی که صراحتاً با صدای بلند و برای اولین بار از زبان یک مولوی معتبر سنی مذهب ایرانی و وارد بازی رسمی از سوی جمهوری اسلامی هم شنیده می شود. او در نماز عید قربان گفته است:
[مولوی عبد الحمید] خطاب به رهبری ایران گفت: «ما ایرانی هستیم و ایران از آنِ ماست و نمی‌خواهیم به ما به چشم بیگانه و مهاجر نگریسته شود.» [او اضافه کرد]:«در نیروهای مسلح و انتظامی که وظیفه دفاع از کشور و برقراری نظم و امنیت را بر عهده دارند، اهل سنت استخدام نمی‌شوند. در حالی‌که در رژیم گذشته بسیاری از اهل سنت دارای درجه‌ها و مراتب عالی نظامی و انتظامی بوده‌اند.» امام جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به این واقعیت که اهل سنت دست‌کم ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهند افزود: «اهل سنت تاثیر بسزایی در برقراری وحدت و امنیت ملی داشته و دارند، اما در طول ۳۳ سال انقلاب، در کابینه هیچ دولتی حضور نداشته‌، هیچ مسئولیت و مدیریت کشوری به آنان واگذار نشده، به هیچ یک از نمایندگی‏‌ها و سفارت‌خانه‌های جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر راه نیافته‌اند و در مدیریت‌های منطقه‌ای و استانی به‌طور مساوی و عادلانه به‌کار گرفته نشده‌اند.»
 6- طولانی می شود اگر زیاد توضیح بدهم. پس مؤکد می کنم برای شما این امید را که من و هر ایرانی دیگری که تمایل داشته باشد تا قبل از پایان سال نود و دو خورشیدی بدون نیاز به توبه نامه و امان نامه و نوکرنامه و البته بدون ترس خواهیم توانست به ایران برگردیم و در میان شما و با شما زندگی کنیم و زندگی آیندۀ کشورمان را پر از شادی و دلخوشی و هویت ایرانی - اسلام هم بخشی از هویت ماست - بسازیم. این خط و این هم نشان ... [دلقک نه؛ با شناسنامۀ کاملم].  معلوم است که این خط محتوم استراتژیک با نشان دادن هدف نهایی است. چگونگی ها و مقدار دست آورد ها را تاکتیک ها مشخص خواهند کرد. یا...هو

۲ نظر:

ناشناس گفت...

صبر قدرت های جهانی هم حدی دارد و شاید مردم دیگر کشور ها باندازه مردم محنت کشیده ما "صبور و پذیرای ظلم " نباشند! از طرف دیگر اینترنت نشینان ایران منعکس کننده آرای واقعی مردم ایران نیستند تنها منعکس کننده بخشی از آن هستند. دیدگاه عوام جامعه ایرانی متمایل به دخالت قدرت های خارجی است. که در اینصورت بازی به شکلی که 120 روشنفکر ملی مذهبی تصور خواهند کرد پیش نخواهد رفت. عده ای می گویند ملی مذهبی ها یک بار اشتباه کردند و نتیجه آن جمهوری اسلامی شد و حالا می خواهند اشتباه دوم را بکنند و به اسم "وطن پرستی" آن را نجات دهند! می توان تصور کرد که حمله به ایران چیزی شبیه حمله به افغانستان خواهد بود. زیر ضرب قرار گرفتن بازو های اقتدار حکومت مجالی برای رها شدن خشم توده عاصی کوچه و خیابان و متعاقب آن سقوط حکومت خواهد بود. یک فرض بسیار محتمل دیگر آن است که پس از چشیدن ضرب شصت. عقلای حکومت نقش بارز تری را ایفا خواهند کرد.و عقب نشینی حکومت برای نجات باقیمانده اقتدار خود آغاز خواهد شد. به احتمال زیاد خامنه ای اگر جان بدر ببرد استعفا خواهد داد و شورایی جای او را خواهد گرفت و این امر کمک بسیاری به نضج گرفتن حرکت های مدنی مردم خواهد کرد. عقب نشینی پله پله خواهد بود.
ملی مذهبی ها و دیگر گروه های اپوزیسیون بجای آنکه مثل بقیه کشور ها از فرصت بدست آمده در جهت امتیاز گیری از حکومت و تشکیل یک دولت موقت انتقالی سود ببرند باز مثل همیشه دولت های خارجی را زیر ضرب می گیرند! و از احتمال افزایش سرکوب دل نگرانی می کنند!مثل اینکه تا حالا حلوا خیر می کردند! اشتباه یکی دو تا نیست! باز هم به عقل منفعل خاتمی که بحث آزادی سران سبز را با توجه به تهدیدات اخیر را مطرح کرد.
نه خود کنند نه به کس دهند - بگندد و به سگ دهند! نه خودشان عرضه کاری دارند و نه می گذارند دیگران کارشان را بکنند. اینبار باسم وطن پرستی می خواهند جمهوری اسلامی را نجات دهند!


یاد حرف امیر کبیر در سریال او می افتم که در لحظه بریدن رگ هایش در حمام فین کاشان گفت:
اگر چه سخت است مرگ ولی شوق رفتن از میان شما آن را آسان می کند!
بسیاری از مردم نیز می گویند: اگرچه سخت است جنگ! ولی شوق رفتن این دارو دسته آن را آسان می کند

اینبار نوبت وطن است تا خامنه ای پشت آن پناه بگیرد! اول اسلام را سپر بلای خود کردند و بعد از داغان کردن آن حالا نوبت وطن است تا آن را دستمایه حکومت ننگین خود سازند. اینجا یک مغلطه تاریخی دارد اتفاق می افتد. حمله به جمهوری اسلامی , حمله به ایران قلم داد می شود!

بهروز گفت...

موافقم با ناشناس ، به قول صالحی وزیر خارجه " مرگ یک بار ، شیون یک بار . باید بعد از ان بتوان از آب گل آلود ماهی گرفت و دست امریکا و انگلیس و ایادی اونها رو از مملکت کوتاه کرد و ایران اباد ساخت.راه دیگری دیده نمیشود. مردم نباید بگذارند قدرتهای بزرگ این بار هم مثل ۳۳ سال پیش با سرنوشت آنها بازی کنند . مرسی.