The Voyage of Life |
1- یک واقعیت تاریخی:
یکی از نقاط ضعف و ترس بسیار پررنگ همۀ روحانیان شیعه "هراس از مردن" است. این وحشت از مردن اعم است از همۀ انواع مردن و بویژه مردن بتعبیر "شهادت". و از اینجاست که بزرگترین واهمه و زرد رویی روحانیان حاکم بر سرزمین پدری زمانی است که صحبت از "جنگ تحمیلی" روی بوق می رود مثل هفتۀ اول مهرماه هر سال بعنوان سالگرد دفاع مقدس". زیرا که روحانیان حتی یک شهید روحانی ندارند که در جنگ ایران و عراق کشته شده باشد، تا چه رسد به گروهی شهید که بتوانند پوستر و بروشور افتخار تهیه کنند برای خودشان. تنها دو روحانی استخوان درشت نسبی که در رابطه با جنگ کشته شده اند یکی مرحوم محلاتی نمایندۀ وقت امام در سپاه پاسداران بود که در انفجار و سقوط هواپیمای سی - 130 ارتش بوده است بر فراز آسمان خوزستان. و دیگری مرحوم شاه آبادی بوده که بعد از جنگ رفته است روی مین. و از این جهت هم است که تنها پوستر جنگی روحانیان مربوط به چند جوان 18- 20 ساله ایست که یا بر سر راه رفتن به جبهه عمامه گذاشته اند سرشان و عکس گرفته اند؛ و یا بعد از مردن با فتوشاپ عمامه های قلابی سوار کرده اند بر عکس هایشان!
2- یک تاریخ واقعی:
علت اصلی و تاریخی پایان جنگ عراق و ایران و نوشیدن زهر از سوی امام این واقعیت شیرین بود که بعد از سال 65 و افت شدید قیمت های نفت نه جان شیدای بسیجی مانده بود برای خرج کردن و نه پول کافی مانده بود برای استخدام مزدوران محتاج نان شب. و ایمان به شهادت مردم هم که گفتم ته کشیده بود در اثر فروافتادن پرده ها از تزویر حکومت. و البته تلاش آن دوساله 65 و 66 برای احیای ایرانی گری و ملی گرایی باستانی با دمیدن در سرودها و ترانه های رژیم شاهنشاهی هم دوای دردی نشده بود از بس که دفن کرده بودند ایران ایرانیت و وطن پرستی را قبل از آن. اینکه امروزه روز فتیلۀ شهید و برادر و فرزند و پدر و... شهید پایین کشیده شده است در حد خاموش؛ معلول این علت هم است که هیچکدام از خود و خانواده های تیم حاکمیت فعلی کمترین گزندی ندیده اند از برکت! ادعایی جنگ. زخم آشکار خامنه ای و زخم پنهان هاشمی هم هر دو از نوع شربت نوشیدن های بزور چریک های مخالف است مثل شهادت سایر بزرگان روحانی. و چنین است وضع احمدی نژاد و یاران و تیم همراهش که دست روحانیان را خوانده بودند در خر کردن "ملت شهید پرور" و هیچکدام دوسیه ای از نه شهادت و مردن که حتی جبهه رفتن و سابقۀ قلابی درست کردن هم برای خویش تدارک ندیدند.
3- یک واقعیت امروزی:
چه خوب یا بد؛ دنیا پوست انداخته است امروز از "جان دادن برای خاک" به "خاک دادن برای جان". و نسل بعد از جنگ ایرانیان خیلی راحت نیستند برای گوشت دم توپ شدن برای هر زمان. و این وقتی است که نفیر جنگ بعید بلند شدۀ جدید علیه ایران نیز نوع جنگ سوم خواهد بود بتعبیر "اروین تافلر": جنگ تجهیزات و جنگ افزار و دانش و تکنولوژی. و نه جنگ سپاه های انبوه فالانژ پیاده نظام. و خامنه ای باید خیلی از ماشه های بمب و موشک هایش مطمئن باشد برای شلیک شدن بموقع که امروز با آن حرارت و صلابت ظاهری رفته است به استقبال تنها تخصص ویژه اش: "هدایت برای مردن". و این دقیق است که جنگی که شروع نخواهد شد به این راحتی هم. فقط انگشتان نظامیان حرفه ای معدودی را بکار خواهد گرفت برای ماشه کشیدن و تمام. و خامنه ای خدا کند که راست گفته باشد در مورد روحیۀ تاجران بجای سپاهیان! و حالا می فهمم که چرا روشنفکران نگران وطن بزبان انگلیسی التماس می کنند به غرب بجای زبان مادری و درخواست از خامنه ای برای پرهیز از جنگ.
4- یک امروز واقعیت:
از ارتش می پرسی!؟ ارتش را خمینی منحل نکرد. ارتش را خامنه ای دفن کرد! همین. یا...هو
۴ نظر:
شاید امام خامنه ایی رهبری مسلمین جهان و اقا بالا سر اقا صاحب زمان معدن همه دانسته های خدا نداند که امریکا در اولین حمله کاخ پاستور و خونه دیگر اخوند ها را خواهد زد انوقت هست که اهوند سوارخ موشک هم گیر نخواهد اورد
نمیدونم به چنین یادداشت بی پایه و اساس و بدون استناد و غیرمنطقی باید جواب داد یا نه ولی فکر میکنم بیجواب گذاشتنش هم چندان درست نباشه.
در مورد آمار شهدای روحانی چه نویسنده، چه شما و چه هر بزرگوار دیگهای که این یادداشت را میخونه و فکر میکنه این ادعاها درستند، چقدر مطالعه کردید؟ *یعنی اگر حوزه و حوزویان داعیه تبلیغ کردن* *برای شهدای قشر خودشون را ندارن باید* *اینطوری دستمایه سوء تعبیراتی از این دست بشه؟*
اینجا را ببینید:
http://www.jelveisar.ir/stars
اینها آمار خیالی و ساختگی نیست. تکتکشان را میشود رفت و از نزدیک دید. قبرشان را، خانوادهشان را و حوزههای علمیه محل تحصیلشان را... .
*تنها در یک استان کوچکی مثل چهارمحال و بختیاری بیش از 70 شهید روحانی و طلبه وجود دارد*:
اینجا را ببیند: http://bameiran.sajed.ir/commander-martyr/28-martyrs-spiritual.html
یا در استان خوزستان: http://ashuraian.com/?cat=173
یا استانهای دیگر که همه شهدا از همان لینک اول در دسترساند.
آمار شهدای روحانی را اگر چشم بسته با بقیه شهدا مقایسه کنیم خیلی کم به نظر میرسند. اما منصفانه آن است که اگر گفتیم شهدای روحانی و طلبه در مقابل برای بررسی مثلا بگوییم شهدای پزشک یا مهندس یا دانشجو. در این صورت نتیجه، گویای حقانیت رشادت و شهادتطلبی روحانیت و حوزویان است.
اینجا را بخونید: http://www.shahidnews.com/comment.php?comment.news.92
منظور نویسنده از اینکه علما و روحانیان از مرگ میترسند چیست؟ مسخرهتر از این هم میشود ادعا کرد؟ اگر منظورش مثل منیست گنهکار و ضعیفالنفس که عالم نه، دوستدار علما هستم، باید اعتراف کنم که از مرگ میترسم. اما مطمئنم *این وصلهها به امثال آیتالله العظمی بهجتها و خمینیها و خامنهای ها و گلپایگانیها و مکارمها و نوری همدانیها و... نمیچسبد*. تازه، مثل من بدبخت و بیچارهای هم که در جرگه و دایره علما نیستم پای جنگ و جهاد و دفاع از کشور که باشد یک موی گربه وطنم را به عالم و آدم نمیدم. جان چه قابل
دوست من امیدوارم از انتشار نظر من - بی کم و کاسست- نترسی و ناراحت نشی
سلام دلقک، شاید خیلی با مطلب شما مرتبط نباشد ولی توی خبرها خواندیم که" راههای پیوستن روسیه به WTOهموار شد " فکر کنم یک معاملاتی بین روسیه و امریکا انجام شده که پیامد ان در دورتازه تحریم ها علیه ایران دیده خواهد شد . مرسی
ارسال یک نظر