۱۳۹۰ آبان ۱۶, دوشنبه

باران و درنای خوش خبر: خدا به ایران برگشته؛ آخوند های سیاسی باید بروند!

دُرنای سیبری
 اُمید اُمید اُمید اُمید اُمید اُمید اُمید اُمید

1- قبلاً به شما گفته بودم که جمهوری اسلامی ایرانیان را دوشقه کرد: الف- ایرانیان داخل کشور که خودشان را در وطن نگاه داشتند. ولی خدایشان را از ایران بیرون کردند آخوند های بی خدا. ب- ایرانیان خارج کشور که خودشان را از ایران بیرون کردند ولی آنان خدایشان را در خارج پیدا کردند. ایرانیان داخل میل رفتن از ایران داشتند همیشه چون بدون "خدای از وطن بیرون شده شان" زندگی خیلی عبوس و زشت و بی خود بود. اما ایرانیان خارج میل به بازگشتن داشتند هماره چون بدون "خود ِ در وطن جاگذاشته شان" زندگی خیلی سخت و بی معنی و بی خود بود. زیرا که انسان از دو جزء تشکیل شده است: خود جسمانیش و خدای روحانی اش. و هر گونه جدایی بین ایندو انسان را شقه و مضطرب و بی آرامش می کند.


2- روی میز سیاست داخلی خبری نبود و هر آنچه بود را من قبلاً از پشت صفحه برای شما نوشته بودم. و امروز تازه روی صفحه منتشر شده بود در برخی سایت ها. از جمله نکات اصلی سخنان احمدی نژاد با یارانش در آن محفل محرمانۀ روز پنجشنبه. که هر چه بود اما جز چس ناله و من حریف نیستم و کارم تمام است نبود و نیست بعد از این. روی میز سیاست در خارج اما خیلی پر بود و هوار هوار تهدید و جنگ. که چون خیلی صداها بلند شده پس نباید بترسیم. زیرا که معمولاً سنگ بزرگ علامت نزدن است؛ و فعلاً در مرحلۀ تست مقدماتی هستند غربیان برای شنیدن آخرین جیغ خامنه ای و شرکا تا بتوانند اوضاع را دقیق ارزیابی و رصد کنند.

3- بهمن فرمان آرای نازنین را ممنوع الخروج کرده اند و این خبر خوبی است وقتی خودش ناراحت نیست. مطلبی را که چند روز پیش از روزنامۀ شرق برای شما نقل کرده بودم. تا دیشب در بالاترین به اشتراک نگذاشته بودم. و دیشب گذاشتم و فقط چند ساعت طول کشید که امروز مصادف شد با ممنوع الخروج شدن او. و ملت صف کشیدند بدرازای 10000 کلیک پشت سیرک دلقک ایرانی که تا کنون فقط 7000 نفرشان موفق به ورود شده اند و مراسم کماکان ادامه دارد. آیا سقم سیاه که هرچه را انگشت رویش می گذارم روز بعد تیتر اول می شود در همه جا! پاسخم این است که نه. و من فقط از حسم استفاده می کنم که چه چیزی در کجا اتفاق خواهد افتاد. بدون اینکه به پیش بینی و این مزخرفات اعتقادی داشته باشم. اما به خدا چرا. و اینکه کارهایی خارج از ارادۀ انسان معمولی در قدرت انسان هست! البته نه من. ولی خیلی ها. که دیده ایم و شنیده ایم.

4- فردا عید قربان است زورکی با تقویم خامنه ای. ولی چون رسم از زمانه تبعیت می کند من هم فردا عید سعید قربان را به همۀ شما تبریک می گویم و اگر حاجی دارید ولیمه اش را دوست داشتم باشم و نوش جانتان.

5- برگردم به آن حس معروفم که بسیار گفته ام در اوایل وبلاگ از آن برای شما؛ و اینکه من بو می کشم و تحلیل و تفسیر می نویسم. و بگویم که همۀ اوضاع ایران و جهان را که رصد می کنم همه اش امید است و خوشحالی و نشانه های پررنگی از بازگشت خدای شما و ما ایرانیان به وطن. پس شک نکنیم که سیاست آخوندی رفتنی است؛ بدون اینکه سرزمین امپراطوران باستان نه عراق بشود و نه افغانستان و نه لیبی. انشاءالله. نشانه هایش هم که بسیارند و از همه مهمتر باران هایی که اینروزهای پاییز ایران را طراوتی غیر معمول در سی سال اخیر بخشیده. و یک نشانۀ اختصاصی: "تنها درنای امید باقی مانده از نسل درناهای هم نژاد منقرض شده اش و در عین نا امیدی؛ با شگفتی برگشته است به تالاب فریدونکنار". درنایی که عکسش زیب همین پست است همان درناست. و امید را من اضافه نکرده ام بنامش. بلکه نام او در فریدونکنار ایران امید است. امید نازنین 5000 کیلومتر پرواز کرده تا از سیبری به فریدونکنار بیاید. وآیا این پرواز تنها و طولانی جز به روی بال های خدا ممکن بود! پس خدا به ایران برگشته و آخوند های سیاسی باید بروند. بخندید بروی امید و همۀ امید هایتان را شکوفا کنید. یا...هو

۴ نظر:

Ali گفت...

دلقک جان سلام
خسته نباشید
چقدر این پست شاد و پر امیدت در این شب عید چسبید
دلخوش و سلامت باشی

تلخک گفت...

اشکم رو در آوردی عموجان...

صادق گفت...

سلام
به من هم چسبید.
امیدچاره هردرد بی درمان است شاید!

ناشناس گفت...

دلقک جان
امروز صبح وقتی که از خواب بیدار شدم از پشت پنجره سفیدی برف را که دیدم یاد نوشته پر از امیدتان افتادم. من هم با تمام وجود ایمان دارم که این ها رفتنی اند ؛به زودی.امیدوارم که خدا بیش از این ما را شرمنده دوستان و عزیزان زندانی نکند.