نقشۀ خامنه ای برای عملیات تروریستی در خاک امریکا برای نجات خودش عاقلانه و درست بود!

The great day of Girona

1- بارها بشما گفته ام که خامنه ای بدلیل ضعف مطلق تکنولوژیک و قدرت سخت در مقابل امریکا ناچار از قبول نقش چریک است در مقابل حکومت مجهز. آن هم چریکی که پشتوانۀ توده ای هم ندارد و فقط توهم حمایت توده ها را دارد در فردای ترور و زخم زدن به حریف. در یک مثال دقیق تر می توانیم نسبت مبارزۀ خامنه ای با امریکا را در قالب مبارزات چریکی دهۀ چهل و پنجاه خورشیدی مجاهدین و فدائیان در برابر رژیم شاه همانندی کنیم. و آن قرص های سیانوری که مجاهدین زیر دندان داشتند در هنگام عملیات که اگر گیر افتادند خودکشی کنند. زیرا که مطمئن بودند اگر دستگیر شوند تیرباران خواهند شد و مرگ پیش انداخته بدست خودشان توجیه عقلانی داشت.

2- گزارشی که امریکا منتشر کرده از عملیات تروریستی در شرف انجام سپاه قدس خامنه ای بر ضد جان سفیر عربستان در خاک امریکا گزارشی کاملاً درست و مطابق با واقعیت کشف شده است. زیرا که این ترور یک اقدام درست و راهگشا بود از سوی آیت الله خامنه ای. چون خامنه ای که می داند حریف امریکا نیست مجبور است دست به ریسک های بالا بزند با قرص سیانور زیر دندان. چرا که فرقی نمی کند اگر نتواند هجوم بکند بدشمن و حیثیت ابرقدرتی اش را ببرد؛ بزودی خودش و رژیم جمهوری اسلامی اش اعدام خواهند شد در منطقه با طناب دار سوریه و جلادی عربستان!

3- اگر این نقشۀ بسیار بلند پروازانۀ خامنه ای عمل می شد برکات بی شماری داشت برای حاکمیت خامنه ای در ایران که برخی را می گویم:

الف-امریکا را با چالشی بسیار عمیقتر و مخرب تر از حادثۀ برج های دوقلو مواجه می کرد. چون امریکای امروز مشکلات عدیده ای در حوزۀ اقتصاد و اجتماع و آزادی های فردی تحت کنترل رفته و... دارد که همۀ این مشکلات مرد افکن فقط بایک آدرس بوده است که تسکین یافته تاکنون: "ای ملت امریکا داریم با تروریسم جهانی مبارزه می کنیم و اگر دنبال خوشبختی و امنیت پایدار هستید غرغر نکنید و مشکلات فعلی را تحمل کنید تا بزودی تروریسم را ریشه کن و شمارا به ساحل نجات خواهیم رساند". حالا در یک چنین جو نارضایی؛ اگر خامنه ای می توانست در قالب امریکا مهمترین دشمن و مخالف و رقیب منطقه ایش عربستان را ترور کند. نه تنها حیثیت جهانی امریکا نابود می شد که بدتر از آن ملت امریکا بودند که می شوریدند علیه سیاستمداران شان که وعده شان نتیجۀ معکوس داده بود.

ب- اگر این ترور عملی می شد چنان جوی از سردرگمی و ضعف مقطعی را به کل غرب صنعتی تحمیل می کرد که تا می آمدند تصمیم به واکنش بگیرند سوریه توانسته بود از بحران مشروعیت داخلی عبور کرده و الیگارشی بعث هم پیمان خامنه ای خودش را بازسازی و تثبیت می کرد. یادمان نرود که واکنش سریع بوش در مقابل حادثۀ 11 سپتامبر منتقدان جدی دارد و اوباما حتماً قادر نبود خیلی زود به این شوک واکنش خشن و سریع نشان بدهد.

پ- در مقابل خامنه ای هیچ هزینه ای را پرداخت نمی کرد. چون منزوی تر و تحت تحریم تر بیش از اینی که جمهوری اسلامی در حال حاضر است  ممکن نیست و خامنه ای نگرانی از منزوی شدن بیشتر نداشت و ندارد. در عوض با این قدرت نمایی منفی بسیاری از دولت های کم جمعیت و آسیب پذیر منطقه بیشتر جانب احتیاط را می گرفتند که در دام این فاشیست جدید سربرآورده گرفتار نشوند. و دولت های غربی هم در شرایط رکود و مشکلات عدیده شکنندگی امنیتی را هم اضافه می دیدند.

ج- و از جنبۀ سیاست داخلی ایران به همۀ حرف و حدیث های جدید پایان می داد و شرایطی ایجاد می کرد که دیگر نه احمدی نژاد چموش و خود شیفته و نه هیچ خر دیگری در آیندۀ نزدیک نه جرأت سازش با غرب را داشته باشد و نه از جانب غرب چراغ سبزی به او نشان داده شود. البته دست آورد های خامنه ای می توانست بند های بیشتری راهم شامل شود در صورت موفقیت عملیات؛ که برای جلوگیری از اطالۀ کلام به همین چند مورد بسنده می کنم.

4- و اما این سؤال بدیهی شما که امکان داشت در چنین صورتی غرب به جمهوری اسلامی و خامنه ای حملۀ نظامی براندازی انجام می داد و خامنه ای چرا با دست خودش می خواست غرب را به نابودی رژیمش تشویق کند؛ این پاسخ را می گیرد که این همان قرص سیانور چریک خامنه ای بود که زیر دندانش گذاشته بود. زیرا که خامنه ای بخواهد یا نخواهد می داند که غرب حوصله اش سررفته و دیگر حاضر به تحمل ستاد صدور معنوی و مادی تروریسم فاندامنتال اسلامی نیست و بزودی رژیم خامنه ای (چریک) را دستگیر و اعدام خواهد کرد. خب عاقلانه بود که خامنه ای پیشدستی کند برای جلوگرفتن از دستگیری و اعدامش. حتی اگر با گزینۀ خوردن سیانور و خودکشی باشد. یا...هو