۱۳۹۰ مهر ۱۴, پنجشنبه

مرگ "استیو جابز"؛ اشتباه طبیعت یا حسادت خدا!

APPLE



1- جهان بدون استیو جابزهایش و ... چقدر دلگیرتر ومزخرف تر از آنی می شد که هم اینک هم است. استیو جابز خالق اپل و صد ها پدیدۀ کوچک و بزرگ یاریگر انسان در تسلط به خودش و محیطش ناباورانه درگذشت. خدا - خدای انسانوارۀ دیکتاتور قهار چیره به هر پیش آمدی طبق تعریف و حقنۀ آخوند ها - اگر وجود داشت و عادل یا حتی منصف هم بود می توانست و می بایستی یک نگاهی به میلیارد ها انسان روی کرۀ زمین می انداخت و بسیاری از آن ها را قربانی دردانۀ خلقتش "استیو جابز" می کرد. آدرس دقیق تر بدهم که آرزوی مرگ هیچ فسیل بی خاصیتی را هم نکرده باشم در محضر نمایش تعصب انسان دوستی انسانی شما انسان ها: "من خودم بهترین نمونه بودم برای نشانه ای از عادلانه بودن انتخاب خدا. از او کمی بیشتر از کمی پیرتر هستم. با فاصله ای نجومی از او بی مصرف تر هستم. نه بی مصرفتر بی انصافی است باید می نوشتم "بی مصرف هستم". و ... هرچه مثبت او داشت من منفی داشتم در زیست پیرترم".

2- بنابراین قطعی است که انتخاب خدا برای محروم کردن ما از این خدا! ریشه در رقابت خلقتی و خلاقیتی داشت و دارد که بدلیل کم آوردن خدا در رقابت؛ رقابت خوب به حسادت انتقام جویانه بدل شده و خدای جوان ما شهید شده است بدست خدای پیرتر و ناتوان و زشت ما.  پس اگر دنیا همان است که آخوند و کشیش و خاخام و کاهن می گویند در سیطرۀ نیروی بی رحم و خودخواه "قاصم الجبارین"! لعنت خدا بر این خدا باد با این انتخاب زشت و نابهنگام.

3- استیو جابز آشنای نزدیک تر از رگ گردنم برای زیست شادتر و بهترم را نمی شناختم. و چه می گویم که مگر می توانستم با این غول استعداد و خلاقیت و عمل و پشتکار و بخشندگی و مهربانی و زندگی سازی و ...ادعای شناسایی "من تو را می شناسم و قدر دان همۀ نیکی هایت و تلاش هایت برای بشریت هستم"  بکنم. ولی فقدانش را می دانم و آن "یکی از خورشید گرفتگی های معدود و طولانی کرۀ زمین" است در 5 اکتبر 2011 میلادی. و تاریخ این روز را با بزرگترین حروف بولت خواهد نوشت با اشک و اسف!

4- استیو جابز کبیر مرد ولی در طول زندگی بسیار کوتاه فوق العاده اش در روی زمین گفت: "خواستم و توانستم. با علم بر عنقریبی مرگ ناشی از سرطان بی رحم و بدخیمم تا آخرین نفسم کار کردم و اختراع کردم و ابتکار کردم و عمل کردم و شادی ساختم". او این ها را بزبان نیاورد و از روی تفاخر و تبختر به ما پیران و شما جوانان پند نداد. بلکه او گفتارش را زندگی کرد و عمل کرد و نشان داد. اصلاً گفتاری در کار نبود. این منم که سعی می کنم رفتار او را به کلمه ترجمه کنم و به خودم و به شما بگویم که کجا چنین شتابان : ازدست رفته و مغموم و سرخورده و ناتوان و خودباخته و ... تسلیم! و واژه ها چقدر حقیرند در هنگام ترجمۀ حتی لحظه ای از رفتار و کردار این ابرمردان تاریخ. خدایش بیامرزد! یا...هو

۳ نظر:

صادق گفت...

سلام
همیشه از رفتار و خلقیات این آدمهاکه در اوج مکنت و قدرت مادی ساده و صمیمی با مردم حشر و نشر دارند حیرت زده ام.
امروز مصاحبه با یکی از آشنایان فامیلی او را گوش میکردم. همین نوشته های تو را به شکل دیگرو بیان میکرد از انسان دوستی و سر زندگی اش میگفت. جالب اینکه گیاه خار بود و عمده سبزیجات را هم در حیاط خانه اش پرورش میداده.
بهار حال جای تاسف است که این اسطورهها را پیش از آنکه به درستی درک کنیم از دست میدهیم.
************************
ضمنا درگذشت دکتر مشایخی نازنین را هم تسلیت میگویم. او از نادر فرهیختگان سیات ورز با پرنسیپ بود که تلاش کرد راهی نو به نسل امروز ارائه دهد که بتواند بدیل مناسب جمهوری نکبت باشد

بهروز گفت...

سلام، من گاهی وقت در نوع ترازوی خداوند در روزمحشر شک میکنم که نکند از جزوه ای که ما خوانده ایم سوال نیاید در ان روز و ما امتحان اصلی را رفوزه شویم به خیال خام خود،چون فاصله بین تعاریف گفته شده به ما از انسان لایق بهشت با انسانهایی مثل استیو جابز خیلی زیاد است .ولی یقین دارم که امثال او را پشت پنجره بهشت خواهم دید که امتحان خدا را با نمره ۲۰ پاس کرده اند .

Dalghak.Irani گفت...

سلام گرم به صادق بهروز و بهروز صادق.
دست شما درد نکند. و البته خدا مرحوم مشایخی را هم بیامرزد. یا...هو