۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

حرف های جدید تاج زاده راه گشای پیشبرد کم هزینۀ تغییرات! جدی بگیریم.

Nymph


تاجزاده افزود: 
“اقتدارگراها از هیچ مسأله ای به اندازه اجتماعات مدنی و مسالمت آمیز منتقدان هراس ندارند. بنابرین باید فرصت را برای دور هم نشستن و بحث کردن و انتشار اخبار این نشست ها، مغتنم بشماریم و دیوار هراس را فروبریزیم. اگر جوانان ایران زمین، اعم از دختر و پسر و همه شهروندان آگاه اراده کنند و جمع های کوچک و بزرگ، بسته به شرایط و امکانات تشکیل دهند و عملا در محکومیت رفتارهای غیرقانونی اقتدارگراها بکوشند، اطمینان دارم که جناح حاکم زودتر از آن چه تصور می رود، عقب خواهد نشست و امکان بهره مندی همه ایرانیان از حقوق خویش و نیز تحقق آرمان های آنان را فراهم خواهد کرد.”
 1- ده سال است در داخل خودم فریاد کرده ام و سه سال است آوارۀ دیار غربتم و شب و روز تلاش کرده ام که همین یک فراز از سخن شیرین تر از عسل مصطفی تاج زاده را بگویم که ای مخالفان و منتقدان و روشنفکران: "حاکمیت تحت ارادۀ متحجر آیت الله خامنه ای و شرکاء اینقدر نقطه ضعف و سوراخ سنبه های ریز و در عین حال مؤثر برای گشاد کردن و فروپاشاندن (این بی نظمی جهنمی) دارد که لازم نباشد به حدس و گمان ها و شبیه سازی های کلاسیک فقیه پیشاتاریخ با حکومت های مدرن استبدادی چه در ایران و چه در هر جای جهان متوسل بشویم. و سپس بدلیل عدم تطابق داده های مبتنی بر حدس و گمان مان با واقعیت و بهمین دلیل عدم نفوذ در ذهنیت حسی توده ها و بدون واکنش ماندن آن ها ما را نا امید و مستأصل کند از هرگونه امید به تغییر.

2- و حالا نمی توانید حدس بزنید میزان خوشحالی ام از موضع گیری و درخواست مصطفی تاج زاده که جامعۀ مدنی را به واکنش های هرچه بزرگ و کوچک - ولی در حوزۀ مدنی و زندگی - فرامی خواند. هر عمل کوچک و بزرگ و جمعی که انجام بدهیم و معیارهای دنیای جدید را داشته باشد در حوزه های مختلف زندگی مدرن - بویژه در متفاوت بودن سبک های زندگی و البته هنر و موسیقی و شادی و فوتبال و بطور عام "هیجان در عرصۀ عمومی" - یک گره بزرگ و کوچک به راه تنفس این کراهت تاریخی در قامت رژیم خامنه ای خواهیم افزود و او را به دست و پا زدن خواهیم وادار کرد.

3- به تاج زادۀ کبیر درود می فرستم و این صدای مبارک و صاف و بلندش را تنها راه با کمترین هزینۀ ایرانیان جهت رهایی از کابوس روح الله حسینیان! می دانم. و نه تنها از آن پشتیبانی می کنم و جدی گرفتن آنرا واجب قطعی ایران دوستان می دانم. بلکه آماده ام خودم هم با همۀ توانم در راه عملیاتی شدن آن در هر ورژن دیگری به اجرای آن یاری رسانم. بویژه اینکه مصطفای نازنین با هوشمندی تمام این را هم تبیین کرده است. با سلام مجدد به او:

تاج زاده می گوید که این اقدام سمبولیک پیشنهادی او نافی هیچ حرکت و تلاش فردی و گروهی دیگری برای اعتراض به اقدام های غیرقانونی حزب پادگانی نیست.

با هم دم می گیریم: سلام حاج مصطفی! یا...هو

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

من عاشق آن زندانی هستم که مصطفی تاجزاده در آن زندانی است.!
تعجب نکنید. من اصلاح طلب نشده ام که به مانند برخی همنشینی با چپ های اسلامیست برایم افتخار باشد.!!!!
موضوع این است که در این چند روز به واسطه این نامه ها و بیانیه های پی در پی آقای مصطفی تاجزاده چند پرسش به ذهنم آمد.
من کاری به متن این بیانیه ها ندارم چون سخن تازه ای در آنها نیست که پیش از این خود آقای تاجزاده و یا همفکرانشان نگفته باشند.
من زندانی شدن کسی را برای اندیشه اش تایید نمی کنم و کاملا مخالفش هستم اما پیش از هر چیز ازخود پرسیدم که آیا ایشان زندانی هستند یا ما؟ جایی که ایشان هستند گویا بیشتر شبیه به دفتر روزنامه یا دفتر خبرگزاریست و آزادی بیانش هم بسیار بیش از خود جامعه ای است که ما در آن روز و شب های خود را سپری می کنیم.
همیشه گفته می شود که ایشان در یکی از سلول های انفرادی و تحت مراقبت شدید است. حال مشخص نیست ایشان در این سلول انفرادی که به شدت مراقبت می شود چگونه نامه و بیانیه می نویسد و چگونه به بیرون فرستاده می شود. گویا سلول انفرادی شان به اینترنت پر سرعت بدون فیلتر مجهز است و خودشان مستقیما این بیانیه ها و نامه های درخشان به سرعت به سایت های اصلاح طلب می رسد.
نمی دانم شاید تعریفی که من و امثال من از زندان و سلول انفرادی و مراقبت شدید داریم با تعریف آقای تاجزاده و دوستانشان یکی نیست ولی اگر به راستی جایی که ایشان و همفکرانشان نام زندان را بر آن می گذارند به این میزان آزادی دارد که انسان از سلول انفرادی تحت مراقبت شدیدش نامه ها و بیانیه های متوالی بنویسد آزادی آن بیش از بیرون از زندان است.
این برای من به همان میزان غیر قابل باور است که عکس گرفتن همسر اکبر گنجی از او در زندان غیر قابل باور بود و هست

online گفت...

آنچه در مورد ایران وجود دارد آن است که در کشور ما تنها اشکالات منعوی وجود دارند و اشکالات هرگز سخت نیستند بلکه از نرمی آنقدر مملکت را لمس می کنند که مثل یک آدم بی استخوان می ماند همه چیز دارد. عضله مغز قلب فقط استخوان های نرمی دارد که نمی گزارد حرکت کند.
قانون اساسی امام خمینی دارای کوچکترین مزیت نسبت به قانون اولیه ای که داشتیم و یادگار مشروطه بود نداشت. آنچه که همه متفق القول اند این است که خمینی در سخنرانی بهشت زهرا که هر به چند وقت هم با تاکید و یاد آوری از سیما پخش می شود. می آید بگوید من مجلس تشکیل می دهم. میگوید «مجلس سنا» آخر سخنرانی یک نفر (گویا مفتح) می گوید بگو مجلس موسسان نه سنا. امام هم هول می شود می گوید « اه ... مجلس سنا نه ... هی نگویید مجلس سنا ... آن مجلس موسسان است نه سنا...» یا شبیه این.
بعد هم بوی می گویند چون قول داده ای موسسان تشکیل دهی باید قانون قبلی را دور بریزی. اگر چه بعید به نظر می آید با این روحانی ها قانون می توانست تغییر نکند. اما من که به ثبت و حافظه و حادثه های کوچک بسیار اعتقاد دارم و با عنایت به اینکه انقلاب اسلامی یکی از هیجانی ترین انقلاب های دوران بوده است. معتقدم اگر تاریخ بر می گشت و خمینی هول نمی شد و اسم مجلس موسسان را نمی آورد خیلی چیزها عوض می شد. منجمله اینکه بازرگان می توانست با تغییر قانون اساسی مخالفت کند اگر قولی داده نشده بود.
خلاصه آنکه امروز هم مملکت ما علاف همین چیز های کوچک و ریز است.
در اصل 98 قانون اساسی تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان گذاشته شده. تنها با همین اصل است که همه چیز روی هوا رفته است. مجلس دست ش زیر ساطور شورای نگهبان است و هر قانونی توسط شورای نگهبان وتو می شود. این حق وتوی شورای نگهبان همان مهره ریزی است که در کل این نظام دارد اشتباه می پیچد و اگر درست شود مثل اگزوز ماشین که اشغال توش باشه و ناگهان درآد ناگهان ماشین از ریپ زدن دست بر می داره و به سر جاش بر میگرده.
قانون اساسی کنونی بد ترین مکانیسم ها را دارد برا تغییر در حالی که در تمام دنیا مثل یک ساختمان کلنگی هر 15 سال تقریبا قانون عوض می شود در ایران نزدیک 100 سال است که چنین تغییراتی صورت نگرفته.
من همیشه معتقد بوده ام که اگر دو اصل از این قانون درست شود همه چیز به صورت اتوماتیک درست خواهد شد.
دو اصل 98 و 177 تنها اصولی هستند. که اشتباهند. یکی تفسیر است از قانون اساسی و دیگری تغییر. تفسیر و تغییر قانون تنها مشکلات این مملکت هستند. که اگر این دو اصل درست می شد دیگر نه نظلرت استصوابی معنا داشت نه حکم حکومتی معنایی داشت. چرا که حکم حکومتی هم همان طور که کاتوزیان می گوید یک حق وتوست برای یک آدم که مسئولیتی ندارد. حکم حکومتی نتیجه وتوی قوانین در شورای نگهبان است این یک عادت است که در زمان مجلس ششم بوجود آمد هر قانونی که کمی آزادی در آن وجود داشت و اراده بشری، به نام عدم مطابقت با شرع وتو می شد.
احمدی و آقا قصد تغییر قانون اساسی را اگر دارند می خواهند هر طور که هست این دو اصل را نگه دارند و الباقی را تغییر دهند. اگر چه فرصت آن اکنون نیست اما من اخیرا فهمیده ام که دولت های تونس و لیبی دارند شدیدا مذهبی می شوند. و غیر این هم نباید باشد انقلاب ها همیشه پوپولیستی بوده اند و به شما گواهی می دهم در این دنیا از اول هستی تا کنون چیزی پوپولیستی تر از دین اسلام وجود نداشته است. این یک خوشبینی احمقانه است که غربی ها اوضاع را تحت کنترل دارند. فقط کمی منتظر بمانید تا ببینید با پیوستن مصر اولترا مسلمان به این حلقه مخوفترین اتحادیه جهانی در خاورمیانه لولای سه قاره شکل بگیرد. خالی کردن نیرو در لیبی اکنون به نظر من تنها یک دلیل داشته آن هم این بوده که ناتو توی شلوارش جیش کرده از ترس شنیدن اینکه مصر به بهار تونس پیوسته. و خواسته لااقل به اروپا مسلط باشد.
این سه کشور در حال ساختن سه تا قانون اساسی اسلامی هستند که به زودی یک سیستم عامل سبک را ارائه خواهند کرد، در جبهه آفریقایی ها در یک فاشیسم جهانی. و چون با تم باستان شناسی ام می دانم که تمام اصالت های بشری همگی از جنوب آفریقا حرکت کرده اند به سمت بالا خوشبینی نسبت به غرب را. شکننده می دانم.

online گفت...

الغرض اگر نبود تفسیر فقیهان این شورا، اصلا نظام فقاهتی بی معنا می نمود چرا که اکنون فقه فقط با وتوی این شورا ممکن است و در کشور هیچ مکانیسم دیگری برای معطل کردن علم به فقه نیست. این مجلس بردگان خود اسیر همین وتو هستند. تازه پس از اینکه از اینکه از فیلتر نظارت استصوابی رد می شوند، ایده نظارت بر نماینگتن هم باید از همین جا آمده باشد که چون اگر تفسیر شورای نگهبان شامل اعتبار نامه نمایندگان هم می شد می دانستند که باید مجلس را تعطیل کنند که عملا به شکل دیگری این مهم تحقق یافته.
حالا که آقا با طرح نظام پارلمانی در یک تاکتیک موقت (ما مجبوریم بگوییم تاکتیک وگرنه آقا فقط دنبال یک راه حل است برای بن بست دوماه بعدش چون ذهنشان برنامه ریزی شده ناخودآگاه برای بحران های شش ماهانه و اخیرا ماهانه به همین دلیل هم نامگزاری های سالانه بیشتر از دو یا چهارماه دوام نمی آورند انهم برای مسئله های «اصلی». الباقی چیزها اگر کانال سوئز هم باشند در جنگ کورش برایشان مهم نیست.) می خواهد احمدی نژاد را تهدید کند این خود یک امر شدیدا نا متقارن و سوئ تفاهم ساز است. و عقلا که می دانند این طرح ها در ادامه سایر نظم سوزی های آقاست باید از فرصت استفاده کنند.
می توان این کک را در کلاه الیگارشی انداخت که: این مجلس که چیزی ندارد اگر می خواهید نظام پارلمانی درست کنید مقوله‌ی «طرح مسئولیت رییس دولت» را هم بدهید به همان شورای نگهبان.
باید اسم این جنتی را گذاست واچ داگ.

مختوم قلی گفت...

باز جوگیر شدید؟

پيام امروز گفت...

متاسفانه اپوزيسيون بقدري دچار تفرقه و تشتت است كه حاضر نيست لب كلام تاجزاده را درك كند. اكنون اعتراض بر اين است كه چرا گفته روزه سياسي و با اين مسئله مذهب را دخالت داده است درحاليكه بنده خدا تاجزاده گفته روزه سياسي يا اعتصاب غذا كه هيچيك از دو طيف مذهبي و غيرمذهبي را نرنجاند.ماحتي بر سر كوچكترين مسائل هم قادر به تفاهم نيستيم.. به هر حال در اين شرايط سياسي و اقتصادي و اوضاع خاورميانه و سقوط دولتهاي ديكتاتور منطقه، فكركنم درصورت شكل گيري حركت اعتراضي به هر شكل ممكن، حكومت بشدت مستاصل خواهد شد درباره اجماع در مورد چگونگي برخورد. اكنون هم لحن احمدي نژاد و خامنه اي در مورد اتهامهاي امريكا بشدت متناقض به نظر ميرسد...

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناشناس محترم.
من بی تقصیرم در مورد کجا بودن یا نبودن تاج زاده و چگونه بیانیه و اعلامیه دادنش. و آیا اصلاً تاجزاده ای در کار است یا نه. وکس دیگری این خطوط را منتشر می کند و....هزار مورد دیگر. چون اصلاً برای خود من مهم نیست که گوینده کیست برای من آنچه گفته است مهم است. و شهرت گوینده را بیشتر به این دلیل می خواهم و دوست دارم که برخی از ما به شخص جلوتر از حرف ارزش می دهیم و قائلیم. لذا خیلی با طنز شما که در جاهای دیگری هم دیده بودم حال نکردم. چون کار و هدف من روکم کنی در جبهۀ رفقا نیست بلکه راه حل پیدا کردن برای برون رفت از مشکلات است. پاینده باشید. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام online
دیگر کامنت های نامربوط و خسته کننده ات را به این بلندی تأیید نخواهم کرد. چون خواننده ها را معطل می کند و آخر سر هم که ببینند محتوای لازم را نداشت دشنامش را بمن می دهند. خوب یا بد هر پنجره ای بینندگان همسنخ دارد و هر نوشته ای خواستاران همشکل. من و تو هیچ شباهتی بهم نداریم نه به نثر و شکل و نه به محتوا و معنا. تاریخ نگاری و سخنرانی های طولانی تر از متن و ... نیازمند این است که خودت وبلاگ درست کنی و جان بکنی تا دانه دانه و با منت خواننده جمع کنی و مواظب باشی که احترام خودشان و وقت شان را هدر ندهی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام مختومقلی.
همینطور است که می فرمایید! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام پیام امروز
درست می گویی و برخورد درستی نمی شود با نیات خوب هم. و پیشنهادات راه گشا. ولی من ابداً نه مخاطبم اپوزیسیون سیاسی است و نه به تأیید یا عدم تأیید شان اهمیت زیادی قائلم. چون حرف های تاجزاده یا منسوب به هرکس دیگر را بپسندم و درست تشخیص بدهم تبلیغ و تبیین می کنم و مطمئنم که جوانان مخاطب این قبیل حرف ها ضمن اینکه سیاسی هم نیستند و اسم ورسم هم ندارند و ... می شنوند و وقتی شنیدند و کمی صدا منسجم تر و بلند تر شد تبدیل به پروژه های کوچک وبزرگ می کنند. حتی نه برای مبارزۀ سیاسی که برای نجات زندگی اجتماعی خودشان و عمل می کنندو لذا خیلی هم امیدوارم. یا...هو

میم پیروز گفت...

دلقک جان .. فقط خواستم تشکری کنم از نوشته‌های پر مغز ... یکی‌ از ۵ وب سایتی هستی‌ که به همراه قهوه صبحگاهی می‌خوانم .. پاینده باشی‌

Dalghak.Irani گفت...

مرسی عزیزم م پیروز. لطف شما دوستان انرژیم را زیاد می کند ولی رویم را نه انشاءالله. برگ سبز است و تحفۀدرویش. بازهم سپاسگزارم. یا...هو