۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

وحشت شریعتمداری از ریزش "حیدر حیدر" در پشت انتقاد از پیروزی تیم ملی فوتبال!

The Myth of Prometheus


1- حسین شریعتمداری یاد داشت خیلی تند و در عین حال مسخره ای نوشته در شمارۀ کیهان شنبه. ولی نه در رابطه با سیاست و اقتصاد و دشنام به اصلاح طلبان و پریدن به مشایی و اتهام به سید محمد خاتمی و تعریف از خامنه ای و کیفر خواست دسته جمعی برای دادگاه های سیاسی و افشاگری های فساد سیاسی و مالی و ادبی و فرهنگی و نیمۀ پنهان و برنامۀ هویت و انقلاب در عربستان و وال استریت امریکا و سقوط پادشاهی در انگلیس و محو شدن تا پایان سال جاری اسرائیل و جاسوسی و ...

2- درست تشخیص داده اید چون من هم در تیتر مطلب نوشته ام. باید از این همه به روغن سوزی افتادن مهمترین مهرۀ تبلیغی- سیاسی- امنیتی رژیم شادی کنیم. حسین شریعتمداری در یک مطلب جدی و عبوس و بسیار با جدیت عصبی با تیتر "جاي پورياي ولي خالي!" نوشته است که اولاً چرا تیم ملی فوتبال ایران در بازی تدارکاتی با تیم فلسطین برای باخت عمدی یا مساوی فرمایشی بازی نکرده است. ثانیاً چرا 7 تا گل زده است و به کمتر راضی نشده است. و بدتر چرا بعد از پیروزی پرگل با ادعاها و تیترهای  "جشنوارۀ گل" تیم ملی ایران در مقابل فلسطین شادی راه انداخته است.


3- نهایت مدعای مقالۀ سیاسی- فوتبالی برادر حسین این است که فلسطینیان میهمان مظلومی بودند که از جنگ با اسرائیل خودشان را رسانده اند بورزشگاه آزادی و درحالیکه بدلیل سیاست های مشعشع حکومت هیچ کشور درپیتی هم حاضر نیست بازی دوستانه و تدارکاتی بما بدهد. آن ها خودشان را کیسه بوکس فوتبال ایران کرده اند؛ و باید با تأسی به افسانۀ پوریای ولی در آن باخت مصلحتی به پهلوان ضعیف تر برای دلخوشی مادر حریف؛ اگر نمی خواستند تن به باخت بدهند حداقل مساوی می کردند بازی تدارکاتی را برای حمایت از انتفاضۀ فلسطین!

4- نگویید دلقک هم کم آورده و یک موضوع پیش پا افتاده را کش - خامنه ای گفته کش ندید اختلاس 3 میلیارد دلاری را - می دهد که برای وبلاگش مطلب تولید کند. در حالیکه موضوع مظلومیت فلسطین یک مورد انسانی و جهانی است و خیلی هم قابل مسخره کردن نیست این درخواست مداراگر سیاسی در میدان ورزشی؛ ولی من از قصد معما وار نوشتم که وقتی از پیام اصلی مقالۀ شریعتمداری پرده برداری می کنم بیشتر کیف کنیم.

5- پیام اصلی واکنش هیستریک شریعتمداری به یک موضوع ورزشی ساده این است که: "چون جمهوری اسلامی مدعی است که همۀ ایرانیان اعم از مذهبی و انسانی در مورد مظلومیت مردم فلسطین متفقند. و فارغ از جناح و گروه و طرز تفکر سیاسی، فلسطین را مورد حمایت قرار می دهند؛ لذا باید هرجا نام فلسطین بمیان می آید مثل مسابقه ندادن با اسرائیلی ها بنفع سیاست رسمی رژیم عمل کنند. اما حالا با این واقعیت بسیار تلخ روبرو شده که نه تنها همۀ ایرانیان و از لج جمهوری اسلامی؛ هوادار هیچ مظلومی (در اینجا فلسطینیان مظلوم)که بنفع تبلیغات سیاسی رژیم باشد نیستند؛ بلکه تا آنجائی هم که امکان داشته باشد خوشحالی می کنند تا نفرت شان را از رژیم اسلام سیاسی نشان بدهند. ولی هنوز هم نکتۀ نهایی سوزش شریعتمداری را نگفته ام.


6- و آن اینست که: "پس حزب اللهی ها وبسیجی ها و فدائیان آقا و پیاده نظام 9 دی و کسانی که باید نتایج انتخابات بعدی را مهندسی بکنند و ... کجا هستند. چرا همه در حال شادی و پایکوبی هستند و یک نفر هم پیدا نیست در صحنه برای حیدر حیدر کردن و خونریزی!" و شما می دانید ریزش ترسناک پیاده نظام نظام! چقدر شیرین است برای آیندۀ در پیش ایران. بلی دوستان بچه های رژیم به انفعال مبارک رسیده اند و شریعتمداری را به دلقک صحنۀ تبلیغات و تحریکات سیاسی تبدیل کرده اند. حتی اگر موضوع کاملاً بی ربطی - از نظر شادی ورزشی - باشد. و این بیشتر از خوب، خوب است. یا...هو

بعد از تحریر: مجدداً تأکید می کنم که نه آنچنان شادی در کار بوده که شریعتمداری ترسیده و نه اصولاً مردم کاری به سیاست دارند در زندگی که می کنند ازجمله فوتبال!

۳ نظر:

nik گفت...

یعنی‌ ذلیل شده ها، هاهاهاها! راستی‌ دیگه پول مفت ندارند ساندیس بدهند تظاهرات تقلید کار میمونی راه بیندازند؟ یا حزبلیها هم زبل شدن مایه را میگیرن اما نمیرن؟

ناشناس گفت...

از 9 دی گفتید و انتخابات آینده...گفتم شاید بد نباشد این را بگویم. جدا از بحث جنبش سبز ترس اصلی خامنه ای و شریعتمداری و ... امروز این است آیا کسانی که 9 دی به خاطر احساسات دینی جریحه دار شده شان به خیابان ها آمدند باز هم حاضرند بیایند؟ آیا کسانی که به احمدی نژاد رأی دادند بعد از دیدن این رفتار ناجوانمردانه و بی سابقه نظام با رئیس جمهور و عملاً بی اراده کردن او باز هم انگیزه ای دارند که در انتخابات شرکت کنند؟ واقعاً امروز تعداد کسانی که به این نظام اعتماد دارند چقدر است؟ سینه چاکان خامنه ای که دائم دم از محبوبیت بی حد و اندازه او می زنند آیا وقت آن نیست که بعد از بیست سال با یک رفراندوم محبوبیت واقعی او را محک بزنند؟

پيام امروز گفت...

1.در مورد عدم رويارويي با ورزشكاران اسرائيل گفتيد. ياد تناقضي افتادم كه در اينكار وجود دارد زيرا برادران ذوب در ولايت ملاكي دارند بنام شاخص. گويا امام راحلشان گفته هركاري كرديد كه دشمن خوشحال شد يعني كاري ناصواب انجام داده ايد و بالعكس(نقل به مضمون) با اين حساب با توجه به اينكه عدم رويارويي ايران و اسرائيل،‌ دولت اسرائيل را خوشحال ميكند اين مسئله با شاخص نميخواند! اميذوام دوستان اقلا به شاخص خودشان وفادار بمانند
2.ما كه با ورزشكار اسرائيلي مسابقه نميدهيم. در مورد فلسطين هم همين سياست را پيشه كنيم تا با اينكار ورزشكاران فلسطيني را خوشحال و شاد روانه دور بعد مسابقات كنيم
3. از پورياي ولي گفتيد. آنرا به عينه در تشك كشتي ديديم كه چگونه مربي تيم ملي و ورزشكار و تماشاچي با چاقو از خجالت هم در آمدند و البته در گفتمان دوستانه مهماندوست و پولادگر هم، انگار نه انگار كه ايندو مدتها با هم كار كرده اند و هر دو هم ارزشي و مكتبي هستند!

ميترسم پس از سقوط جمهوري اسلامي از اخلاق هم چيزي باقي نمانده باشد