A Cotton Office in New Orleans |
1- اکبر گنجی مجدداً دُز سنت انقلابی اش بالا زده و هیجان زده شلتاقی را شروع کرده است که قطعی است در فاصله ای نه چندان دور، مجدداً بر علیه خودش شورش خواهد کرد - بعادت مآلوف - و مقالۀ آتشینی بر علیه مواضع امروزش خواهد نوشت. گنجی تمهیدات اندیشیده یا تصادفی بهم پیوستۀ امروز (ضعف های بنیادین جمهوری اسلامی در سه زمینۀ ترور و نقض حقوق بشر و فعالیت های هسته ای) را نقشه و توطئۀ بدون تردید غرب و آمریکا دانسته برای لیبیائیزه کردن جمهوری اسلامی ایران و شوونیسم بدل از اسلامیسم جوانی اش را تا آنجا بالا کشیده که به فراموشی دچار آمده و موجب پرسش های بی پاسخ بسیاری گردیده است.
2- او با اینهمانی دیدن و کردن همه وهمه از خامنه ای تا اوباما گرقته تا - لابد - از دیوید کامرون تا بن لادن و ... حقوق بشر دوستی ناب و درجه اولش را کشیده بر سر جنازۀ قذافی ورگبار خودش را حوالۀ صغیر و کبیر غرب کرده تا برسد به کلید و کلیشۀ "حال بهم زن بهمه ژانرهای سیاسی خورنده"ی "چرا معیارهای دوگانه؟!" و مرثیۀ تهدید "غلط می کنید"ش را به غرب؛ و فتوای شما هم "غلط می کنید"ش را هم بداخل ایران و یک ملت گیرانداخته شده در ماقبل تاریخ حواله کرده است: که ای! ایهالناس بداد دنیا برسید که غرب و امریکا دارند همه را می کشند و همه جا را ویران می کنند و ایرانیان بی وطنی هم هستند در داخل و خارج ایران که به این ویرانی خوش آمد می گویند.
3- در حالیکه در واقعیت بیرونی نه از حمله ای خبر است و نه از جنگی و نه از لیبیائیزه شدنی قابل آدرس دادن با این هوار. حکایت گنجی به سربازی می ماند که در جبهه ای آرام و ساکت در سنگرش خواب می بیند که دشمن حمله ای سنگین کرده است و مسلسلش را بر می دارد و قبل از باز کردن چشمانش رگبارهای پی در پی ای می بندد به هر آنکس ک از خودی و نا خودی هست و نیست. و فردایی که قطارهای فشنگ حمایل کرده به کمرش تمام می شود تازه چشمانش را باز می کند و می بیند که ای دل غافل نه حمله ای در کار بوده و نه دشمنی و دوستی؛ و او گله ای از گوسفندان بیچاره را چون برگ خزان بزمین ریخته است.
4- اکبر گنجی که محبوبترین طرز نشستنش چهارزانوست و محبوب ترین صورتش آرایشی با ریش های جوجه تیغی وش، و محبوب ترین پوشش اش یقه ای بسته و متنفر از کراوات؛ در حالیکه دغدغه ای از بابت معاش هم ندارد و یکی از بزرگترین مبالغ جایزه های موجود در دنیا را در همان وطن دومش امریکا به مبلغ 500 هزار دلار ناقابل پشتوانۀ راحت زیستن خود و خانوادۀ درجه اولش کرده؛ به جوانان و پیران و زنان ومردان بیکار و بی سرپناه و بی آینده امر می کند که بمانید و بمیرید زیرا که کشته شدن بدست آخوند و غیر آخوند خامنه ای؛ میلیون بار شرف دارد نسبت به دچار شدن به تیر غیب فعلاً ناپیدای اوبامای هموطن گنجی! لذا به ایرانیان می گوید که من حالم خوب است و راه برون رفتی هم برای شما ندارم و اگر می خواهید از دست رژیم خلاص بشوید طوری عمل کنید که خامنه ای را زنده دستگیر کنید تا مثل قذافی "حقوق بشر"ش پایمال نشود تا ننگ دیگری بشود به پیشانی تاریخ و حقوق بشر که جوانی هیجان زده و خسته از 40 سال جلادی قذافی تیری بسمت او انداخته است یا نیانداخته است.
5- اشتباه هیجان زدۀ گنجی اینجاست که بمن هم تروریست می گوید و به خامنه ای روبروی من هم. چون من می خواهم خامنه ای را بکشم به این دلیل که او نمی گذارد من طبق انتخاب خودم بخورم، بپوشم، بخندم، زندگی کنم و... در حالیکه خامنه ای می خواهد مرا بکشد - وکشته است - زیرا بمن تکلیف می کند که باید نوع سبک زندگی انتخابی خودم را وابگذارم و نعل بالنعل مطابق خواست او و مثل او زنده باشم. من به خامنه ای کاری ندارم اگر او بمن زور نگوید و سبک زندگی محبوب خودش - نزدیک به سبک گنجی - را بمن حقنه کند. این اوست که یقۀ مرا گرفته و ول نمی کند تا لحظه ای که بخواست و سبک او تسلیم محض نشوم.
6- به خامنه ای می گویم مرد حسابی من که کاری بکار تو ندارم و مرا که توی قبر تو نخواهند گذاشت بگذار هر کدام ما طبق سلیقۀ خودمان زندگی کنیم. خامنه ای می گوید چرا تو خیلی هم بمن کار داری و سبک زندگی تو فرزندان مرا فاسد می کند. می گویم خوب سبک زندگی تو هم فرزندان مرا طاهر می کند. پس این به آن در. دیگر این توپ و تفنگ برای چیست که لوله اش را تنظیم کرده ای روی شقیقه ام. خامنه ای می گوید نه نشد. تو فرزندان مرا فاسد می کنی ولی من نمی توانم فرزندان تو را طاهر کنم. و مجبورم تو را بکشم. می گویم آخر چرا تو که ظاهراً هم نطق بهتری داری و هم پول بیشتری داری و هم زور بیشتری داری چرا سبک زندگی طاهر تو در فرزندان من اثر نمی گذارد ولی سبک زندگی فاسد من فرزندان تو را شیفته و شیدا می کند. خامنه ای می گوید خب برای اینکه تو مدرنی و آدم حسابی هستی و پیشرفته ای و هم سبک زندگیت زیبا و لذت بخش ظاهری است و هم گفتار و برخوردت امروزی و جوان خراب کن. در حالی که من هیچکدام از این نرم افزارهای تو را ندارم. پس مجبورم رفتارت را با گلوله، پندارت را با شمشیر، و گفتارت را با دشنام پاسخ بدهم. می بینی که زور و پول هم دارم. من به خامنه ای می گویم تروریست مادر بخطا اگر تنها گیرت بیاورم می کشمت! جریمه اش چقدر است همین الان نقدش کنیم برای صندوق حقوق بشر و دموکراسی خواهان مصلح اینتر ناسیونال!
7- معلوم است که این قصه در بخش مربوط به من مدرن سمبلیک است در مورد تشنۀ خون خامنه ای بودنم. ولی عملکرد خامنه ای و بن لادن غیر از آنی است که تعریف کردم؟ که نیست و بسیار بدتر و بهانه جوتر هم است. همۀ ایرانیان چه موافق دخالت غرب و چه مخالف دخالت غرب در مناقشۀ داخلی "مرگ اندیشان و زندگی خواهان" ایران؛ میهن شان را کمتر از اکبر گنجی دوست ندارند. و بویژه آنانی که یا به اختیار یا به جبر در داخل ایران گیرافتاده اند و نمی خواهند و نمی توانند خودشان را به تصادف یا شانس یا تبعید ویا مهاجرت به غربت استخوان سوز برسانند؛ تنها گروه اولویت اول هستند در مورد تصمیم برای وطن. نه اکبر گنجی و نه هیچ پیامبری معصوم تر از اکبر گنجی حق ندارد فتوای "بکن نکن" صادر کند برای کسی چه در داخل و چه در خارج. اکبر گنجی وقتی از هیجان جنبش سبز واخورد، خودش به این نتیجه رسید که روشنفکر عرصۀ عمومی است و نباید وارد منازعات سیاسی تعیین تکلیف برای این دسته و آن گروه و دیگر توده بشود. وبهتر است صحنه را دقیق ببیند و دقیقتر گزارش کند و چرایی ها و علت ها را بشکافد و برای بی معرفتان معرفت و دانش درست کند در بازشناختن راه از چاه. آرزو می کنم که گنجی بزودی به همین ژانر روشنفکر عرصۀ عمومی برگردد و دیگر هیجان زده و پاپ و آخوند و واعظ نشود! آمین. یا...هو
۱۲ نظر:
دستتان از استدلال که خالی می شود به طرف فحش می دهید. گنجی نظر خودش را گفته و این هیچ ربطی به جوجه تیغی و قیافه و غیره ندارد. چرا اگر کسی با شما مخالف بود متهم می شود به هذیان گویی و پرت و پلا گفتن؟ حالا اگر جوان بودی عذری بود شاید ولی چه سود که "هر که ناموزد ز چرخ روزگار/هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار"
سلام ناشناس محترم.
از تذکر و راهنمایی خوبتان تشکر می کنم. قبول دارم که کمی تند بود اول نوشته ام و لذا آن کلمات سخیف را حذف کردم. تیتر بالاترینی زده بودم که زیادی زرد بود و ان را هم ملایم و اصلاح کردم. مقالۀ تحلیلی و جوابیۀ نقطه به نقطه نمی خواستم بنویسم و موضوع پر بودن یا خالی بودن استدلال و کم آوردنم باعثش نبوده است. اگر گنجی حق دارد نظرش را بنویسد بدیهی خواهد بود برای دلقک هم که نظرش را بنویسد و همینطور برای حضرت عالی که نظر مبارک تان را نوشته اید. منظورم از اشاره به المان های ظاهری گنجی تحقیر و دشنام و این قبیل مسایل نبود و نیست و نیتم اعتراض به شکل و قالب نا همخوان با محتوای گنجی است. خوب یا بد و درست یا نادرست. من فرم گرا هستم و به هارمونیک بودن شکل و محتوای هر گفتمانی اعتقاد بنیادین دارم. و یکی از اصلی ترین راه های مبارزه با رژیم ایران را قالب شکنی در قالب پوشش و گویش و روش و منش ایرانیان منتقد و مخالف می دانم. و بارها نه تنها به گنجی بلکه به کارکنان اصلاح طلب بی بی سی هم که پوشش مدل جمهوری اسلامی را در کراهت وحرام بودن کراوات و اصلاح صورت و لباس هارمونیک نپوشیدن حفظ کرده اند و به آن مصر هستند را هم مورد انتقاد قرار داده ام. لذا بازهم تأکید می کنم که فارغ از اینکه ما خوش پوشی را دوست داریم یا نداریم. خوش پوشی و هارمونی ظاهر یکی از ابزار های قطعی مبارزه با روحانیان است و باید رعایت کنیم. البته که من پیرم ولی این دلیل نمی شود که کمتر اشتباه کنم و دچار همان هیجانی که در گنجی محکوم می کنم نشوم. باز هم از یاد اوری تان سپاسگزارم. یا...هو
دلقک عزیز
اول بگذار شعف خودم را بگویم از مقایسه خیلی خوبی که در تشریح دیدگاه خامنه ای طاهر گرا و دیگر سنتگرا های کردی. خیلی خوب و رسا بود. من برایم همیشه مایه عجب بود که این "فطرت الله التی فطر الناس علیها" که مردم را در خلاف آنچه خامنه ای و عقبه اش میگویند پیش میبرد و تو خوب این مطلب را بیان کردی.
در باب اکبر گنجی، من به شخصه لذت بسیار میبرم از مقالههای دقیق اکبر گنجی. ولی در واقع زمان بسیاری است که اکبر گنجی را برای بهبود آینده نزدیک مفید نمیدانم و مقاله های او را برای تغییر بزرگی که در آینده طرز نگاه ما به دین و زندگی دینی خواهد داشت میستایم.
تماشاچی نازنین.
خیلی ممنون از نوازشت. و مثل اینکه خودم هم وجدان درد گرفته ام از مخاطب قرار دادن و بهانه کردن اکبر گنجی برای این پست. چون همین جوری بی خواب نشسته ام پشت کیبورد و به هر نظری که در اینجا یا بالاترین می رسد جواب می دهم تا کمی قضیه را تلطیف و منظورم را توضیح و بارگناهانم را کم کنم. چون اکبر گنجی یکی از ذخایر روشنفکران عمومی ماست و مغزی دقیق و حافظه ای قوی و پشت کاری مثال زدنی دارد و هنوز راه نو او در ایران را در ایران آرشیو دارم. ولی خب مثل خود من کمی هم جلوه گر است بخاطر معلوماتش - برعکس من که فقط روی ام زیاد است - و خیلی هیجانی و احساساتی می شود در هنگام رویارویی با تغییرات و هیجانات و خشونت ها و انقلاب ها. و خدا مرا خواهد بخشید اگر نوشته ام اهمیت ناراحت کردن او یا دوستداران او را پیدا کند. یا...هو
گنجی ادمی هست که از خیلی وقت پیش میدانست که چه میخواهد او درست روی خامنه ایی کلیک کرد بعد هم امروز دریافته که تا خرافات از ذهن ما پاک نشود ما سرانجامی نخواهیم داشت بعد هم بسیار تکیه روز خود ایرانی و خود بودن دارد البته هر انسانی ممکن است اشتباه بکند اما کار گنجی در محموعه بسیار تیز هوشانه هست هرچند خودم عقسده دارم بدون کمک غرب ممکن نیست اخوندهای جنایت پیشه از جا جمب بخورند اما از کار ریشه ایی گنجی بسیار امیدوار هستم
.......واینکه من لابلای این کامنتا می خونم دلیل اینو که چرا با اینکه ساکت نیستی اینهمه دوست داشتنی هستی...
دلقك عزيز، من صادقانه بگويم چندان مطالب گنجي را دنبال نميكنم بنابراين قضاوتي نسبت به ديدگاههايش ندارم ولي خاطره اي خوش از شهامتش در تحمل زندان و نيز تابوشكني در نقد اسلام بياد دارم. بهمين خاطر در مورد كليت مطلب شما نظري مثبت يا منفي ندارم
فقط آنچه در مطلب شما برايم عجيب بود كمي تناقض در بندهاي چهار و پنج بود آنجا كه گفتيد "من می خواهم خامنه ای را بکشم به این دلیل که او نمی گذارد من طبق انتخاب خودم بخورم، بپوشم، بخندم، زندگی کنم" در حاليكه كمي پيشتر نوع پوشش گنجي را دستاويزي قرار داده بوديد براي ...
خیلی زیاد سپاسگزارم از سه کامنت در چهار قاب که اصلی ترین همان یک خطی تعریف از من بود و چه کیفی داد. مرسی ناشناس.
بدیهی است که من با آرای گنجی بطور بنیادی آشنا هستم. وحتی آن کلمۀ "خدای انسانواره" را که گاهی در نوشته هایم بمناسبت استفاده می کنم از ادبیات گنجی وام گرفته ام. بنابراین من کمترین مشکلی با گنجی "روشنفکر در عرصۀ عمومی" ندارم. و از خودش یاد گرفته ایم که روشنفکر اگر سیاسی شد و دسته و گروه پیدا کرد دیگر نمی تواند مورد مراجعه و مبدإ مردم باشد و این حرف ها. من نقدی که دارم اخیراًدر یک مورد و دوباره برگشته و وارد گود سیاست فعال و روز و نه چندان پاک و تمیز شده. من هم نوشته ام که عجله نکنیم. همین.
در پاسخ پیام امروز هم اینرا اضافه کنم که در پاسخ کامنت دیگری هم مفصل نوشتم که اعتراضم به شکل گنجی اعتراضی مبارزاتی است و نه شکل و شمایل شناسی زشت و زیبا. چون معتقدم برای مبارزه با کهنه پرستان فرم اگر مهمتر از محتوا نباشد کمتر هم نیست و اصرار به رعایت تابو های ظاهر مردان دولتی و حکومتی در داخل ایران به این موضوع لطمه می زند. پس اگر اجباری هم باشد باید شکل و شمایل مان هم متفاوت با تیپ بلاتکلیف و ریاکار مردان حکومت باشد.
در بالاترین یکی راجع بجایزه و پول نوشته و گفته نوش جانش که البته من هم قبلاً گفته ام نوش جانش و عقیده ام را حتی نسبت به کمک گرفتن مالی نوشته ام که مال گنجی جایزه بوده و از شیر مادر حلال. منظورم از اشاره به رفاه و جایزه فقط از این جهت بود که داخل مردم دغدغه هایی دارند که خارجی ها بعد از مدتی حس شخصی آن وضع را از دست می دهند و لذا خیلی نباید در جزییات راه کار و راه حل های برای نجات داخلی ها از بیرون اعلامیه صادر کرد. بگذاریم آن کسی هم که بقول همراهان خامنه ای در سفر کرمانشاه آن خانه ای که شش پسر در سن کار دارد و هر شش نفر بیکار هستند هم تصمیم بگیرند و اعلام کنند. و خلاصه نقد من هیچکدام از خط قرمز های خودم را نشکسته که نپرداختن به گوینده است و پرداختن به "گفته". منتها در این نوشته اکبر گنجی خودش "گفته" است و باید تذکر می گرفت!- تذکر که گفتم طنز بود و الا من کجا و اکبر - گنجی کجاو هنوز از او یاد می گیرم-
من به صورت شکلی با لولو خرخره درست کردن از اعمال زور غرب نسبت به ایران موافق نیستم، به دلیل اینکه این دقیقا چیزی است که رژیم میخواهد و حمله نظامی به هر عنوان و شکلی به کارش میاید. اما در مورد گنجی همانطور که یکی از خوانندهها اینجا گفت از همان موقع که از داخل زندان مانیفست داد و خامنهای را سلطان خطاب کرد، خرجش را از اصلاح طلبان و منتقدین رقیق رژیم سوا کرد، و تا الان هم به خوبی دارد افسون زدایی میکند از دین و خرافه، بدون تعارف، همین طور هدف گیری اش روی شریعتی هم دقیق است و خیلی کارساز به نظر من
از بالا ترین نقل مکان کرده اند.
رأی ۱ گزارش chinchilla حدود ۱۲ ساعت قبل گفت:
دلقک جون، بد جوری مغلطه کردی اينجا : مسموم کردن سرچشمه !
رأی ۱ گزارش binam حدود ۱۲ ساعت قبل گفت:
قصد خودم مغالطه نبود. ممکن است نتوانسته ام منظورم را برسانم و احتمال هم دارد که تند روی کرده باشم که گاهی لاجرم پیش می آید برای هر انسانی. نمی خواستم مقالۀ جوابیۀ نکته به نکته بنویسم. می گویم حالا خیلی هم لزومی ندارد که از الان برای خطر محتملی که ممکن است در دو سال دیگر جدی شود پیشواز برویم و اجماع جهانی در فشار یکجا و قوی - نه حملۀ نظامی که به این راحتی نیست - به حاکمان تاریکی را زیر سؤال چکشی ببریم که بهره اش به خامنه ای برسد. حداقل بگذاریم صدای انانی که باید مصیبت های دوطرف دعوا در داخل را تحمل کنند بلند بشود تا ببینیم صاحبان اصلی اوضاع چه ذائقه ای دارند. همین. ولی اگر نپسندیدید حتماً نارسایی نوشته ام زیاد بوده است و ببخشید. یا...هو
رأی ۱ گزارش sadeghid حدود ۱۱ ساعت قبل گفت:
این که همه اش فحش بود. نظرات گنجی را من قبول ندارم ولی همه اش واضح و روشن است. گنجی چه در مورد دین و چه سیاست حرف های صریحی دارد و یکی از پایه گذاران دمکراسی آینده خواهد بود. ولی سرو و ته اش کاملا معلوم است. حالا چرا به پول جایزه ای که گرفته اید اینقدر بند کردید. من از او خوشم نمی اید ولی میگویم نوش جانش حق اش است.
رأی ۱ گزارش sadeghid حدود ۱۱ ساعت قبل گفت:
نظراتش را نقد کنید نظرش در مورد دین صریح است. مسلمان است و امام زمان و ملاها را قبول ندارد و میگوید که بسیاری از بزرگان فلسفه ما هم چنین بودند.(این باید نقد میشد مثل کمونیستی که حزب کمونیست را قبول ندارد) نظرش را در مورد دمکراسی نقد کنید که میگوید دمکراسی از خانه شروع میشود اگر برابری در خانه نباشد در جامعه نخواهد بود (که به نظر من غلط است این دو ربطی به هم ندارند) . به قیافه اش و یا طرز نشستن او چه کار دارید من هم روی صندلی چهار زانو می نشینم. گنجی پرت و پلا هم زیاد گفته که باید نقد شود. کاش به آنها میپرداختید. نکته آخر گنجی یکی از ارکان دمکراسی ما است و یک سرمایه ملی.
رأی ۱ گزارش alfredt حدود ۱۱ ساعت قبل گفت:
اکبر گنجی مرد بزرگی است. من ویدئو مصاحبه اخیرش با پارازیت را که دیدم ارادتم بهش چند برابر شد.
رأی ۱ گزارش skalman کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
باورم نمیشه که حمایت غیر قابل انکار غرب رو از اسلامگرایی که در لیبی به اوج خودش رسید نادیده میگیرید. جنایتکار بودن شورای انتقالی و نیروی شبه نظامی هوادارش مساله پنهانی نیست و به کشتن قذافی هم محدود نمیشه و با احساساتی شدن یک جوان 17 ساله این همه جنایات که به عمد توسط رسانه های غربی هم نادیده گرفته میشه، توجیه نمیشه.
پرونده سیاه رئیس شورای لیبی/ عبدالجلیل حکم اعدام صادر می کرد
Libya: Human Rights Watch calls on NTC to probe mass 'executions' as 53 bodies are found
در قسمتی از خبر بالا میخونیم:
An AFP reporter at the weekend found 60 corpses on the lawn of the Al-Mahari hospital and noted that many of the victims had been killed execution-style, a bullet to the head. Some had been bound hand and foot.
Citing testimony from Sirte residents who played a role in burying and identifying the dead, it concluded that "most" of those killed were likely to be residents of the Mediterranean city and "some" of them Gaddafi supporters.
من مدافع این نظریه هستم که آمریکا و غرب به شکل آگاهانه و عامدانه از اسلامگرایی حمایت میکنه و از این طریق غارت مردم این مناطق رو گسترده تر میکنه و به هیچ وجه حامی دموکراسی نیست. در این ماهها نیروهای ناتو در بمبارانها و اسلامگرایان در...
رأی ۱ گزارش skalman کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
... در این ماهها نیروهای ناتو در بمبارانها و اسلامگرایان در مناطق تحت نفوذشون پابه پای قذافی جنایت کردن. ولی ما بیش از همه از جنایات قذافی در رسانه ها میشنویم.
رأی ۱ binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
شما که باید بدانید که من طالب و عاشق دموکراسی که نیستم هیچ بلکه آنرا مضر هم می دانم برای کشورهایی زیر یک حداقل در آمد سرانۀ متوسط جهانی. بویژه اگر این کشور اسلامی هم باشد که رنگ و زن و شادی و هیجان در عرصۀ عمومی را حرام و یا کریه قوی می دانند و می شناسند. لذا من همیشه گفته ام که دنبال "یک "لقمه زندگی با دل خوش" در وطن می گردم که هیچ کس نتواند به آن دلخوشی های کوچک گیر شرعی حرام و مکروه بدهد. در مورد غرب و سیاست هایش هم من معتقد به سیاست بر مبنای واقعیت های عینی (هرچند نه لزوماً عقلانی و منطقی از نگاه من) هستم و سازش و زندگی در هژمونی لیبرالیسم را پایان تاریخ می دانم و کشتی گرفتن را با غول نمی پسندم. امروز اتفاقاً یک قصۀ نمادین نوشته ام در رابطه با راهی که ما وکرۀ جنوبی طی کرده ایم. نه قادرم و نه دوست دارم و نه می توانم نیت خوانی قطعی بکنم از سیاست غرب که حتماً به منفعت خودش فکر می کند. و فقط می توانم هرجا که منفعت غرب همپوشان بود با منفعت من و ایران به تشخیص خودم - هورا بکشم و در غیر آن هم دشنامی ندارم بدهم و تأثیری هم
ندارد این عناد بیهوده. برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی. کره جنوبی. برزیل. چین. هند. مالزی. ترکیه. سنگاپور. مکزیک و... بکسی فحش نمی دهند و کسی را هم نصیحت نمی کنند ولی حداقل نیمی از "بشر حقوق بشری شده" را به شهروندانشان ارزانی داشته اند. بشر زیر دانایی و توانایی انسانی که اولین اعلامیۀ حقوق بشر را در غرب نوشت هنوز "بشر" بمعنای دارای حقوق بشر نشده بود و نیست. لذا فقط به حکومت عرفی فکر می کنم و ثبات سیاسی و کمی دلخوشی و شادی تا ما هم سرمان را بالا بگیریم وقتی زلزله می آید بجای 50000 کشته 500 کشته بدهیم. یا...هو
رأی ۱ binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
در ضمن این طنز تلخ که: من بغیر از انسان ایرانی نه دغدغه و نه احساسی به سایر انسان ها دارم. و هیچ ارتباطی برقرار نمی کنم بین رهایی ایران از شر قرون وسطای ناقص الخلقه و بلاتکلیف ایران و همۀ کشورهای دیگر جهان که فقیر یا غنی، استثمار گر یا استعمار شده همه هیئت حاکمه ای دارند که دنیای جدید را پذیرفته اند. و این فقط ایران است که حاکمانش از عرف متوسط جامعه اش عقب است. و این فاجعۀ بزرگ گریبانگیر من. کدام حقوق بشر! با شوخی و روشنفکر بازی که نمی شود جوان ایرانی را به امید به آینده اش رساند. یا...هو
دلقک عزیز، قبول دارم از بعضی از حرفهاش ناراحت شدی اما خوب همه حرفهاش هم بی حساب نیست. اما به هر حال من از دلقک مهربان انتظار دارم به گسترش محبت بین ما ایرانیان و کمتر کردن نفرتمون از یکدیگر هم کمک کنه تا اگر یه روزی اوضاع برگشت مردمی که یک عمر سرکوب شدند تسمه از گرده خشک و تر نکشند و اونها رو با هم نسوزونند.
ارسال یک نظر