House I |
1- شکی نیست که اوضاع اقتصاد نه در امریکا و نه در اروپا حال خوبی ندارد. و این بی حالی اقتصاد غرب ناشی از چهار دلیل است:
الف- خوشبینی بیش از اندازه به اقتصاد نئو لیبرال و رها سازی سیستم ها در جهت بهره وری بیشتر که منجر به شلختگی بیش از اندازه شده و آن افتضاح وام های بدون پشتوانۀ دهۀ اول شروع قرن 21 میلادی را باعث شد.
ب- هزینه های جنگ های تحت عنوان مبارزه با تروریسم که برخلاف تصور اولیه؛ بسیار زمان بر و پرهزینه از آب در آمد و بویژه بزرگترین اقتصاد جهان یعنی امریکا و تا حدودی بریتانیا را تحت تأثیر بیشتری قرار داد.
پ- افزایش شدید هزینه های دولت های مرکزی غربی در حوزه های اطلاعاتی و امنیت داخلی وخارجی که ناشی از ترس از تروریسم بود و منجر به برقراری سیستم های فنی پرهزینه تر و نیروی انسانی پرتعداد تر گردید.
ت- سربر آوردن اقتصاد های جدید و ارزانتر و رقیب تر در قاره های مختلف مثل چین و هند وکره و برزیل و مکزیک و ترکیه و... که نه تنها بازارهای بومی را از اقتصاد غرب گرفتند و رقیب منطقه ای اقتصاد های قوی قبلی شدند بلکه در مواردی مثل نمونۀ چین بازارهای داخل کشورهای پیشرفته را هم تحت تأثیر قرار دادند.
غرب برای نجات از این مخمصه ای که گیر افتاده است و بسیار بسیار جدی است؛ راه کار های زیر را اندیشیده است:
الف- برقراری انضباط مالی سخت گیرانه تر در اقتصاد داخلی. که هم اینک در سیاست های انقباضی همۀ دولت های غربی مشخص است.
ب وپ- حرکت با این شعار در سیاست های بین المللی که: "اگر نمی توانی درآمدت را زیاد کنی لاجرم باید هزینه هایت را کم کنی". لذا غرب می خواهد هم هزینه های سیاست های تحت عنوان وظیفه و مسئولیت های جهانی متکی بر منافع ملی را بحداقل ممکن کاهش دهد و هم هزینه های تحمیلی بی ثباتی جهانی ناشی از عملکرد بنیاد گرایی مذهبی و دیکتاتوری های فردی و پدیدۀ تروریسم بر هزینه های امنیتی و نظامی داخلی خودش را سر و سامانی در چهارچوب هزینه - فایدۀ اقتصادی بدهد.
ت- با ایجاد تنگناها و جلوگیری از فرصت های ناشی از جهانی شدن اقتصاد در مقابل اقتصاد های ارزان و رقیب با استفاده از راه سیطرۀ خود به سازمان های جهانی و راه حل هایی مثل بازی با تعرفه ها و انحصاری تر کردن بازارهای هدف و داخلی و ازاین قبیل، از تضعیف اقتصاد های غربی در مقابل رقبای تازه نفس سربرآورده جلو بگیرد.
2- بعبارت دقیقتر غرب برای بازگرداندن اوضاع بوضع قابل تحمل و خلاصی از بی ثباتی ورکود فعلی؛ تصمیم گرفته است: در اقتصاد داخلی انظباط توأم با انقباض، در مقابل رقیب های اقتصادی جدید با استفاده از مزیت های سیاسی و اقتصادی و ساز وکارهای حقیقی و حقوقی بین المللی، و در مقابل کشورهایی که بهم زدن تعادل و ثبات سیاسی جهان از طریق بنیاد گرایی و تروریسم داخل آن ها باعث انباشت ضررهای کلان اقتصاد غرب شده است؛ از راه تقابل خشن و نابود گر عمل کند.
3- با کمال سوگوای ایران تحت سیطرۀ جمهوری اسلامی در رأس گروه کشورهایی قرار دارد که غرب تصمیم به مقابلۀ "یکبار برای همیشه" گرفته است. زیرا که شناخت بسیار زیادی که در این ده سالۀ حضور نفس به نفس اش در میان مردمان خاورمیانه از منطقه پیدا کرده است و همۀ موهومات از راه دور قبلی اش را دور ریخته است. به امریکا و غرب این آدرس درست نهایی را منتقل کرده است که ایران انقلابی تحت رهبری آخوندهای دین، منشاء و مبداء عینی و ذهنی بهم زدن تعادل و توازن جهان شده است. و تا این پدیدۀ شوم که مصداق ضرب المثل "نه خود خورد نه کس دهد/ گَنده کند به سگ دهد" است از میان برداشته نشود؛ سیاست در خاورمیانه و مرکز انرژی جهان بتعادل نخواهد رسید. و غرب گریزی از هزینه های هرروز بیش از روز پیش در حوزه های نظامی و امنیتی داخلی و خارجی نخواهد داشت. لذا:
الف- اینکه شاهدیم اتحادیۀ اروپایی 29 مقام و ازجمله سه وزیر ایرانی را در لیست تحریم های تازه قرار می دهد.
ب- اینکه یاتا به تحریم های یکجانبۀ امریکا می پیوندد.
پ- اینکه اشتون به نامۀ جلیلی وقعی نمی گذارد. با اینکه ظاهراً گفته بود پاسخش را خواهد داد و تا کنون نداده.
ت- اینکه احمدی نژاد را هیچکس جواب سلامش را نداد در نیویورک. و التماس هایش برای "ببخشید غنی سازی را تعلیق می کنم" کمترین عنایتی را برنیانگیخت.
ث- اینکه صالحی بهر دری می زند در وزارت خارجۀ مهمی برویش باز نمی شود و به سعی صفا ومروه بین تهران و کویت مشغول است.
واینکه... واینکه... قبلاً زیاد آدرس داده ام.
4- نشانه های دقیقی است از درستی تحلیل کوتاهی که در بالا نوشتم. اما - و این اما اولین بار است - غرب تسلیم احمدی نژاد و حتی خامنه ای را در مذاکرات محرمانه و سازش های پنهان نمی خواهد و دیگر حاضر به قبول آن نیست. حتی گمان نمی کنم که اگر جمهوری اسلامی حاضر بشود - که عنقریب خواهد شد - مثل قذافی چندسال پیش گه خوردن نامۀ رسمی امضاء کند و همۀ خواسته های غرب را بارکشتی کند و تسلیم غرب هم بکند -منظورم بمب های ساخته ونساخته اش است - باز غرب با توسل به ضرب المثل دیگر ایرانی که می گوید "توبۀ گرگ مرگ است" زیر بار پذیرش انقلاب و حکومت انقلابی و هیئت حاکمۀ فعلی نخواهد رفت. زیرا که در مورد معمر قذافی که دقیقاً بی رحم و خونریز و توطئه گری مثل خامنه ای و دیوانه و رسولی مثل احمدی نژاد بود تجربۀ موفقی را کسب نکرد. لذا به این نتیجه رسیده که اگر قرار است بعد از ده سال از تسلیم قذافی در برابر خواسته های غرب لیبی ویران شود چرا امروز نه که خسارت کمتر است و شرایط مهیاتر و وال استریت در خطر! در مورد ایران!
5- البته من فقط روایتگرم و نه حاکمان احمق کشورم گوش شنوایی دارند برای شنیدن صدای ملت نجیب ایران. و نه غرب می تواند گوش شنوایی داشته باشد غیر از منافع و مصالح ملت های خودش و جهان. لذا من فقط دعا می کنم که خدا کند شورش های وال استریت گسترش بیش از این نداشته باشد. چون کلید شغل های از دست رفته و شکم های گرسنه در وال اسنریت پیدا نخواهد شد. زیرا که بوش و اوباما و بلر و کامرون کلید ها را در چاه ویل صدام و طالبان و القاعده و حقانی و... انداخته اند عمیق. و در آوردنش را در کله گربۀ ملوس ایران می خواهند. و متأسفم که بگویم تشخیص شان درست است در سفره های زیر زمینی مشترک تروریسم - بدل از سفره های مشترک نفت و گاز - بین همسایه های مسلمان با سر آغاز شیعه در ایران! یا...هو
۹ نظر:
سلام،
برعکس! همه این دلایلی که گفته ای نشان می دهد که غرب به دنبال حمله نظامی نخواهد رفت و فقط تلاش خواهد کرد در معادلات آینده ایران به نحوی تاثیر بگذارد که نارضایتی عمومی را برانگیخته و به کمک اپوزیسیون نسبتا گسترده تغییرات عمیق سیاسی را رقم بزند.
دلقک عزیز
می تونم بپرسم شما چرا با دخالت نظامی غرب در ایران مخالفین؟ دقیق تر می خوام بدونم چرا فکر می کنین نتیجه اش مثل کره یا ژاپن نمیشه؟
اگه مقایسه ی خیلی ابتدایی و پرتی بود معذرت می خوام! اطلاعات تاریخیم تقریبا صفره
مرسی
مختومقلی سلام.
من هم خانۀ پرش را گرفته ام حملۀ نظامی محدود و هوایی و در قالب دخالت نظامی آورده ام. ولی از آنجائیکه آیت الله خامنه ای هم مثل اغلب رهبران فاشیست احساس رسالت الهی دارد و بعید است تسلیم حکومت مدرن شدن جمهوری اسلامی با آدم های موجه تری شود. می ترسم کار بجای باریک کشد. البته قصدم در این مقاله بیشتر نمایاندن به تصمیم نهایی رسیدن غرب بود. چون تا حالا یکی بنعل یکی به میخ بودند و اجماع هم نداشتند ولی الان دیگر همه تحت بیرق ناتو متحد دقیق شده اند. مرسی. یا...هو
آریا جان سلام
قبلاً هم گفته ام این یک حس است اگر کور هم است و فعلاً توضیحس نمی دهم. هرچند قبلاً گذرا گفته ام. ولی این نوشته را با بار مثبت نوشته ام و امید وارم که همانطور که مختومقلی هم گفته تحرکات داخلی بیشتر نقش داشته باشد در تغییرات. و الان بیشتر از هرچیز وجود خامنه ایست که مانع است بلکه هم سر این جریانات داخلی که تمامی هم ندارد بمرگ طبیعی یا سیاسی تا سال بعد بمیرد انشاءالله. یا...هو
سلام اینجا را درست متوجه نشدم:
تشخیص شان درست است در سفره های زیر زمینی مشترک تروریسم - بدل از سفره های مشترک نفت و گاز - بین همسایه های مسلمان با سر آغاز شیعه در ایران
انضباط را هم اشتباه نوشته اید. ارادت
منظورم این است که همانطور که در سفره های زیرزمینی نفت و گاز مشترک هستیم مثل نفت شاه با عرق در نفت یا پارس جنوبی در گاز با قطر و امثال اینها. در سفره های تروریستی دینی هم مشترک هستیم . کاشکی مستقیم می نوشتم و دنبال این آرایه نمی رفتم. انضباط هم ممنون. یا...هو
http://www.whyifearclowns.net/i-didna-meanz-to-breaked-yu-here-ductz-tape-makes-yu-all-bet-clown-101.html
و سرانجام اسم ایرانیها هم به تروریستهای داخل خاک آمریکا پیوست، مبارک است، قبول حق باشد انشالله!
ناشناس محترم
مرسی بخاطر لینک ترسناکت. ولی بچه ها از دلقک ها نمی ترسند. یا...هو
ارسال یک نظر