۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

از ویلای خاوری و بند تنبان جهرمی تا جیب رویانیان: آفرین به سرداران!

The Blind Leading the Blind



1- در قدیم که هنوز نه چرخ اختراع شده بود و نه جیب. مردمان پیشا تاریخ از لیفۀ شلوارشان یا چاک پستان شان استفاده می کردند برای حمل و نقل ایمن پول هایشان. جمهوری اسلامی نحوست و نکبت که چتر خودش را باز کرد زیر گلوی تنفس ایرانیان؛ اولین دست آوردش یک مفهوم اقتصادی ماقبل تاریخ بود با عنوان متناقض "اقتصاد لیفه ای". به این مفهوم دقیق که در آمد های بودجه ای کشور دارایی انحصاری حاکم وقت است که ملزم است آنرا در لیفۀ بند تنبانش پنهان کند و بهر جا و هرکس وهرمقدار که دلش خواست و تشخیص داد بدهد. 

2- آیت الله خامنه ای که عمده اختلافش با میرحسین موسوی در دهۀ 60 بر سر همین پول بی حساب و کتاب در اختیار نداشتنش بود او را چنان عقده ای باقی گذاشت که در انتظار ظهور یک پدیده ای مثل احمدی نژاد لحظه شماری کند که بزند زیر هرچه علم و دانش و معرفت و سیستم است و خزانۀ کشور را بکند توی جیب باسن شلوارش و بریزد و بپاشد و هرچه تپه است پر کند از تپاله. در همین دولت ساده زیست و پاک بود که جیب هم اختراع شد و از آن پس بود که ما شاهد واژۀ ترکیبی جدیدی شدیم بنام "خرج از جیب".

3- این اصطلاح تازه بکار آمده اما چنان زود جای خودش را باز کرد و حلال مشکلات کشور شد که از سیاست و اقتصاد هم عبور کرد و به حوزه ای بی در و پیکر و گران بنام فوتبال رسید. از اینجا بود که ما کمتر آدم دزدی دیدیم که از این کلمۀ نشانۀ اوج ایثار و فداکاری استفادۀ بهینه نکند. همۀ مدیران عامل باشگاه ها که همه هم به بودجۀ عمومی وصل بودند و هستند هر روز و هر ساعت فغان سر دادند که پول نداریم و من میلیاردها تومان حقوق و مزایای فوتبالیست های اغلب در پیتی - در مقایسه با قتصاد عمومی کشور و سطح مقایسه ای ِکیفی - را از جیب می دهم.

4- آخرین و تازه ترین نمونه های درس خوب آموختۀ این بازار جیب های ده ها میلیاردی سردار رویانیان است که هنوز یک ماه از تکیه زدن به مقام بی ربط و بی مسمای مدیرعاملی پرسپولیس نگذشته ادعا کرده است که طلب های بازیکنان را از جیب داده است و می دهد. این را قبول دارم که یکی از اسباب موفقیت؛ زیرکی و پررویی در حد وقاحت است. ولی این را نتوانستم هیچگاه متوجه بشوم که آیا وقاحت هیچ حد و مرزی ندارد در این دیار بی خدا.

5- پر بی ربط هم نیست البته در این اوضاع تعفن ایمان و پاکدستی و زی طلبگی دزدان با نور افکن آمده؛ سردار هم خودی نشان بدهد که چیزی از جهرمی و خاوری و همۀ وزیر وکیل و مدیر و رهبر و مرجع و آبدارچی های خودی و حزب اللهی جمهوری نکبت اسلامی کم ندارد، و می تواند جیب هایش را چنان از مال مردم فقیر پرکند که بتواند چک های صدها میلیون تومانی بکشد. ولی پز دادن به این همه پلشتی در روز روشن هم یک وقاحت "مضاعف" می خواهد در سال "جهاد مضاعف اقتصادی". چه زود اما راه افتاده ای سردار. ایوالله. یا...هو

۶ نظر:

ناشناس گفت...

گرگید وبه تن رخت شبان پوشیدید
از ما میلیاردها تومن دزدیدید
این بار حقیقتا"مبارک باشد
در سال جهاد اقتصادی......

آریا گفت...

:))
یه ذره بی ربط به پستتون، ولی این "منت" گذاشتن کسایی که وظیفه شون رو دارن انجام میدن خیلی رو اعصابه. یه بار راننده تاکسی ای داشت منت می گذاشت که من باید منتظر مسافرها بشم تا بیان سوار شن اما وقتی ماشین پر شد 5 دقیقه اونا حاضر نیستند صبر کنند تا من چاییم رو بخورم! واقعا داشتم شاخ در می آوردم که این انقدر فکر نمی کنه چی داره میگه یا می دونه و انقدر پررو ه که بازم بگه

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان، امیدوارم از مطلبی که می نویسم دلگیر نشوی این را به بهانه چند بار چاپ نشدن نظراتم که دست بر قضا همه مستقیم یا غیرمستقیم به خامنه ای مربوط می شد می نویسم و البته می دانم هزار و یک دلیل می تواند وجود داشته باشد برای عدم چاپ آنها از جمله صلاحدید شما یا حتی ذخیره نشدن نظر...به هر حال فقط بهانه اش، و نه دلیلش، این بود که مرا به فکر واداشت...شاید برای شما هم مفید باشد. تا به حال متوجه شباهت های عجیب میان خودتان و خامنه ای شده اید؟
- هر دوی شما وانمود می کنید که مبرا از این هستید که طرف شخص یا گروهی را بگیرید و همیشه نقش بی طرف (یا طرفدار منافع ملت بودن) راایفا می کنید و اصولاً جایگاه خودتان را بالاتر از آن می دانید که بخواهید پاسخگوی نتیجه موضع گیری هایتان باشید ( و شاید فکر می کنید بزرگترین اشتباه هر دوی شما مدتی حمایت از احمدی نژاد بوده است)
- نگاه هر دوی شما به آدمها نگاه ابزاری است اگر در جهت هدفتان بود از آنها استفاده می کنید و در غیر اینصورت آنها را براحتی له می کنید.
- موضع شما در مورد احمدی نژاد هم البته این روزها شباهت زیادی دارد در عین حال که می خواهید نشان دهید احمدی نژاد یک مهره دست نشانده ضعیف بیش نیست که مردم نمی توانند جهت رسیدن به خواسته هایشان رویش حساب کنند ولی در عین حال هنوز هم می توان او را مسئول و عامل بسیاری از فسادها و زورگویی های رژیم و بدبختی های مردم دانست.
- هر دوی شما وقتی نوبت به دیگران می رسد آنچنان ادعای روشنفکری دارید که همه باید نقد شوند ولی ظاهراً در مورد خودتان انتقادپذیر نیستید.
البته لازم به ذکر نیست که خامنه ای در سرزمین ایران و شما در این وبلاگ و به مراتب کمرنگ تر این صفات را بروز داده اید.
دلقک جان خواستم بگویم شاید روزی که صورتک های کاغذی تان بیفتد شما خود شریعتمداری یا نه خود خامنه ای باشید. بیشتر مراقب خودتان باشید.

م گفت...

سلام بر شما

من مدتیست که وبلاگ شما را می خوانم و از آن بسیار لذت می برم. واقعا" ممنون که که می نویسید. من هرشب و صبح وبلاگ شما را برای پستهای جدیدتان چک می کنم برای تحلیلهای بسیار دقیق شما.
این پست بند تنبان و اقتصاد لیفه ای به قدری مرا سر حال آورد که چند بار خواندمش و بلند بلند می خندیدم. از اینکه در این روزگار سیاهی آخوندهای مرگ اندیش ، قدری از زبان ما می نویسید واقعا" کمال تشکر و قدردانی دارم.

عزتتان فزون باد و قلمتان برقرار و ایامتان خوش

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناشناس
من هم پوزش می خواهم که سرعت گرفتم در سرازیری و برگشتن به سربالایی با توجه به سن و نفسم و سیگارم مشکل است و طول کشید. من از شما کامنتی نگرفته ام و حذف نکرده ام برای آخرین و چندمین بار. در مورد نوشتۀ طولانی و ادعاهایش هم خیلی نیاز به پاسخ نمی بینم. و شما لازم است بیشتر مطالعه کنید و اولین چیزی را که مورد توجه قرار می دهید این است که "آدم های در قدرت" را با آدم های "بر قدرت و بی قدرت" مقایسه نمی کنند. چه ارتباطی دارد بین رفتار من وبلاگ نویس با رهبر مطلقۀ کشوری با 75 میلیون جمعیت و 2 میلیون کیلومتر مربع وسعت و 3000 سال تاریخ مدون. ایشان مسئول هستند در مقابل قدرتی که دارد. الته این به این معنا نیست که اتهامات حضرت عالی را در مورد خود نوعی ام قبول دارم و فقط مدعیم که چون قابل مقایسه نیستیم پس عمل خطای من مهم نیست. نه زیرا همۀ ادعاهایت غیر دقیق و شلخته است و من خواستم با اشاره به یک دلیل (قیاس مع الفارق" بودن سر وته قضیه را هم بیاورم. چون وقت تلف کردن است. مرسی . و یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام م عزیز.
بسیار خوش آمدید و ممنون که تشویقم می کنید و قول می دهم ظرفیتم را بالا ببرم و هوایی نشوم از لطف شما و همۀ رفقا. یا...هو