Luncheon of the Boating Party |
1- ایران سی و سه سال است در جا می زند. جمهوری اسلامی آدم خوب کم ندارد. ایران جغرافیایی ثروتمند دارد. حاکمان فعلی ایران نه از دیگر حاکمان فاسد ترند ونه کمتر از هر حاکمی دیگر بی علاقه به پیشرفت کشورشان. شاخص های توسعۀ نیروی انسانی که مهمترین عامل توسعه است در جمهوری اسلامی رشد کمی و کیفی خوبی دارد. جمهوری اسلامی در بسته ترین شرایط سیاسی از خیلی از همپالکی های منطقه ای و جهانی اش بسته تر نبوده است. ایران اندیشمند و با سواد و چیز فهم کم ندارد. حتی آنانی که بصورت گزینشی و با رد شدن از فیلترهای مختلف در جمهوری اسلامی مصادر امور می شوند آدم های کار نابلد و پخمه ای نیستند. مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ایران کمتر از سایر کشور های مشابه مورد انتقاد و بحث و بررسی کارشناسان قرار نمی گیرد؛ و ده ها و صد ها و هزار ها مشکل کوچک و بزرگ مبتلابه همۀ جوامع انسانی در ایران هم است و روزانه درهمایش ها و سمینار ها و مقاله ها و رساله ها و کتاب ها و کنفرانس ها و هم اندیشی ها و... مورد واکاوی های دقیق کارشناسی قرار می گیرد و گاهی چنان نظریه های ناب و دست اولی برای حل مشکلات ابراز می شود که مورد استفادۀ بیگانگان قرار می گیرد و.... اما بازهم ما در همۀ شاخص های توسعه ته جدول جهانی و در همۀ شاخص های عقب افتادگی در سر جدول جهانی هستیم. چرا؟
پاسخ من به این چرا تیتر "مرسی ارشاد که به شجریان مجوز، به ناظری کنسرت و به کیارستمی اکران می دهی!" است. و سؤال بدیهی و متعجب و عاقل اندر سفیه شما از من: "چرا؟"
2- درد مشترک و تهدید گر ما در تهران چیست؟ آن عاملی که زندگی و زیست بزرگ و کوچک و پیر وجوان و غنی و فقیر و مدرن و سنتی و مذهبی و سکولار و اصولگرا و اصلاح طلب و زشت وزیبا و قدیس و فاحشه و معتاد و سالم و ورزشکار و هنرمند و کارگر و کار فرما و...بطور مساوی و برابر تهدید می کند کدام است؟ پاسخ بدیهی شما "آلودگی هوای تهران و بتعبیر رساتر کمبود اکسیژن برای تنفس است."
3- کسانی از تهرانی ها که در شمال تهران و در برج های بلند سکونت دارند بیشتر از کسانیکه در جنوب تهران یا در ارتفاع پست ساکن هستند متوجه خطر هوای تهران می شوند چون هر روز با برآمدن سپیدی روز تهران را زیر قشری از آلاینده های شیمیایی و ریزگردهای سوغات جدید می بینند که چونان شبهی بد ترکیب و نفس گیر پایتخت ایران را زیر پوشش کریه خود گم کرده است. اما بالا نشینان به عادت و پست نشینان بغفلت و هردو از سر اجبار مجبور می شوند که این کمبود اکسیژن را بدیهی و غیر قابل علاج دانسته و به روز مرگی "زیست در شرایط آلوده ادامه بدهند." ولی آیا این ادامه دادن می تواند معنای "هوای تهران آلوده نیست" را بدهد!
4- جامعۀ ایرانی بمثابه کارخانۀ مدرنی است که سی و سه سال است توسط کارفرمایانی تصرف شده است که سوخت عوضی (بخوان سنت قدیم و دین سیاسی= عبوسی و تقدم مرگ به زندگی) در آن ریخته می شود. و چون با سوخت پیش بینی شده در ساختمان اولیه کارخانه کمترین مشابهتی ندارد. لذا سی و سه سال است که ناقص می سوزد و دود و آلاینده تولید می کند. این دود و آلاینده های تولیدی از سوخت عوضی در کارخانۀ مدرن که باید چرخ های کشور را راه اندازی و به پیش براند نه تنها چرخ های پیشرفت کشور را روان نمی گرداند بلکه با ایجاد ابر سیاهی از این آلاینده ها در آسمان ایران تنفس کارکنان را هم با مشکل روبرو می کند. و این چنین است که کارکنان کارخانۀ جامعۀ مدرن (بخوان ملت ایران) - از مدرن تا سنتی - هر تلاشی می کنند که گردش کار به تولید زندگی منجر شود امکان پذیر نمی شود.
5- مهم نیست که اهل هنری یانه. مهم نیست که توان کنسرت رفتن داری یانه. مهم نیست که سینمای کیارستمی را می فهمی یانه. مهم نیست که زنی یا مردی یا فقیری یا غنی و... مهم این است که تنها سوخت قابل سوختن کامل در کارخانۀ ایران تو سوخت روز (بخوان المان های مدرن و جدید= شادی و زندگی) از هنر و موسیقی و جشن و ابراز هیجان در عرصۀ عمومی و شادی نجیب و تفریح و فوتبال و بازی و سرخوشی قابل استحصال است. فقط روغن ضد سوگواری و مرگ و عبوسی است که قادر به روغن کاری چرخ های پیشرفت کارخانۀ وطن توست. و تنها تولید شادی وحلیت ابراز آن است که می تواند این ابر سیاه ناپیدا بر آلودگی هوای کشور را پاره کند و اجازۀ عبور اکسیژن برای ادامۀ حیات ما بدهد.
6- آن حرف من در مورد احمدی نژاد و مشایی که کمتر کسی متوجه می شود و من خسته شدم از تکرار کج فهمی ها؛ همین نکته بیشتر نیست که: بیاییم و با شیر کردن این آدم جسور و مصمم و تشویق و تأیید این بخش از سیاست های اجتماعی اش هر روز بیش از روز پیش دز شادی و مدرنیتۀ سوخت ناقص و آلایندۀ کارخانۀ ایرانمان را بیشتر وبیشتر جابجا کنیم تا بلکه در این دو سال توانستیم کار را تا آنجا پیش ببریم که بازگشت آخوند های سیاسی آلاینده را نا ممکن گردانیم. آنانیکه بمن خرده گرفتند که با شادی و بازی نمی توان بازی سیاست راه انداخت. به این بخش سیاسی گفته ام عنایت نکردند که می توانیم روی احمدی نژاد و مشایی حساب کنیم برای به نتیجه رساندن سیاسی. ولی نه اینطور که هنوز یک نفر آدم درشت یک خط اعلامیه نداده که: "بابا ما از سیاست های اجتماعی و نگرش شادی محور این بندگان خدا پشتیبانی می کنیم." یا...هو
۱۰ نظر:
یک کار اساسی دیگر (تفویض اختیارات پروانه ساخت از طرف معاونت سینمایی):
http://www.khabaronline.ir/news-166593.aspx
البته طبیعی است که تیتر سایت لاریجانی نسبت به این خبر منفی باشد!
سلام دلقک عزیز و مهربان جان. راستش ما هر وقت می خواهیم از این آقا و بعضی از این کارهاش بین همکارهای دکتر و هنرمندمون دفاع کنیم اینها رو بازی می دونن. فکر می کنم احمدی نجات شده عین چوپان دروغگو اگر هم بخواد کاری کنه کسی حمایتش نمی کنه.اغلب روشن سرهای عزیز ما فکر می کنند این هم یه حقه اس برای کشوندن مردم پای صندوق رأی. نمی دانم واللاه اما این رو می ذونم که مردم بی نهایت بی تفاوت شدن و عین یک مشت عروسک این طرف و آن طرف پی یارانه ها می دوند. شادی خداییش درری گرانبها و کمیابه وقتی تو مترو با رفیقت بلند بلند می خندی مردم مثل مریض بهت نگاه می کنند!!! چه باید کرد؟ به خنده ادامه بدیم؟
سلام آقاي نويسنده
من همان اقا يا خانم خواننده هستم.
شما يك كج فهمي بزرگ داريد كه ايشان را معتقد به اين موارد مي دانيد كه ديگران نمي گذارند كارش را پيش ببرد. ديگراني كه اعلاميه حمايت نداده اند دقيقاً به دليل درك درست از ايشان است.
يك آزمون: هر كسي از عاملي كيف مي كند و به قول شما سرشار از نشاط مي شود، جوان از جواني، روشنفكر از هنر متعالي و...اينها را بخواهي راه بياندازي سر هر كدامشان اژدهاي هفت سري خوابيده است كه بيدار مي شود و ترتيب ات را مي دهد. اما متخصصان از توجه واقعي ديگران به نظراتشان كيف مي كنند. به آقاي احمدي نژاد توصيه كنيد در تصميماتش نظرات كارشناسي را دخالت دهد. هيچكس مانع او نخواهد شد و فضا را كاملاً به سود خود تغيير مي دهد...بسم الله
بهتره بگیم مرسی به نظامی که توانسته مردمی رو که اعتمادشون رو از دست داده بودن ، به افرادی چوت محمود و اسفندیار امیدوار کنه !
وسلام به خوانندۀ ناشناسی که خودش هم از جنسیت خودش مطمئن نیست و با قید هر دو جنس در نامیدن خودش کامنت گذاشته است.
من بر عکس شما می گویم موضع کارشناسان مناقشه بر انگیز است و اگر شما مدعی باشی که از کارشناسان استفاده نمی کند من هم می توانم ادعا کنم که استفاده می کند. زیرا که کارشناس که تعریف احصاء شده و کمّی ندارد. مثلاً شما می توانی فرشاد مؤمنی اقتصاد دان سوسیال لیبرال نهاد گرای اسلامی کینزی را که سی سال است هیچ دولتی به بازیش نگرفته نشان بدهی و من ادعا کنم که اقتصاد دان لیبرال ( اسمش همین الان یادم رفت و تلاشم بی فایده بود برای یاد آوردنش. همان آقایی که تیک عصبی چشم هم دارد و مسئول نظارت بر قرداد ها و واگذاری ها به بخش خصوصی هم هست) جزو مشاوران احمدی نژاد است و همین طور است در مورد همۀ کارشناسان. هر کسی دانشگاه رفته و دوخط مدرک گرفته اسمش کارشناس است دیگر مگر اینکه شما فقط دوستان یا اعضای یک حزب و دسته و جبهه و جناح را کارشناس بدانی و بقیه را هرّ ی کنی.
اینکه من خواستم دوستان اصلاح طلب اعم از سکولار و مذهبی و فمینیست و خارج نشین و داخل ایران از مواضع اجتماعی احمدی نژاد حمایت کنند منظورم این نبود که دست در گردن مموتی به حجله بروند که ه ه! منظورم این بود که یک اعلامیه یا بیانیه یا نظر جمعی می دادند و بدهند که بلی ما هم تأیید می کنیم حجاب با زور نمی شود و باید انتخاب شخصی محترم شمرده شود. یا ما هم می خواهیم ورود زنان به ورزشگاه آزاد باشد. یا ما هم تأیید می کنیم که ده نفر مرجع فسیل در قم مردم ایران نیستند و حق ندارند هرروز تلویزیون را از پرداختن به شادی و تفریح و زنان باز بدارند. یا ...
عده ای هم بمن می گویند مثل همان که تلخک گفته که این مواضع اصالت ندارد و بازی است و نباید از آن ها پشتیبانی کرد. من می گویم شما چکار به انگیزه ها و اصالت داشتن یا نداشتن دارید. چه احمدی نژاد صادق باشد یا دروغگو در اینکه تنوری واقعی یا کاذب فراهم می کند که ما هم می توانیم نان اعلام مواضع لیبرال خودمان را در آن بپزیم کافی است. اعلان حمایت از حجاب انتخابی و به پشتوانۀ اظها رات آدمی به قدرت و جسارت احمدی نژاد خیلی بما کمک می کند در پیش بردن پروژه های دانایی محورمان. گیریم که او فردا از حرفش برگرددو ما چه ضرری کرده ایم در این وسط.
بس است برای درخانه وکس فعلاً. یا...هو
دلقک جان لطفاً اخبار بی اعتبار پیک نت رو داخل نظرات منتشر نکن که به شدت به وجهه وبلاگت لطمه می زنه. توده ایها تو تیم آقا هستند. حواست باشه!
http://www.pyknet.net/1390/08mordad/17/page/31ShoraFarmandehan.php
مرسی ناشناس عزیز.
متاسفانه مثل شما کم داریم .
در عوض مثل موسوی زیاد ...
هیچوقت نفهمیدم اینایی که میرن خارج چرا اینقدر سریع خرفت میشن؟ مخصوصا کسایی که سنشون بالاست.
آقایی که طرفدار احمدی نژاد به قول خودت جدیدی هیچ وقت فکر کردی این احمدی نژاد جدید از کجا آمده؟ یعنی واقعا نمی فهمی که این مجوز ها و این جدید شدن ها در اثر فشار مردم به حاکمیت و در موضع ضعف قرار گرفتن دولته؟ توصیه میکنی که مردم طرفدار این آدم متوهم یا اون رحیم مشایی مرموز بشن؟ اینه راهکار استراتژیکت؟
اون خرفت شدن تو خارج که گفتم با طرفداری از احمدی نژاد به نظرم حداقل یک ریشه مشترک داشته باشن: عقده ای شدن
ارسال یک نظر