۱۳۹۰ شهریور ۴, جمعه

پاسبان احمد رضا رادان: مصدر شرارت/ مظهر نفرت!



1- گفته ام یا می گویم که هوادار انسان تعریف شده توسط فیلسوف انگلیسی "توماس هابز" هستم و موافق تعریف حکمرانی از سوی "ماکیاول" ایتالیایی. بنابراین هم خشونت را در انسان به ماهو انسان می پذیرم و هم خشونت را در اعمال حاکمیت حاکم! می خواهم نتیجه بگیرم که من آدم خشونت گریز و سانتی مانتال و سیاست اخلاقی و عاشقانه های با رقبا که نیستم هیچ. بلکه با ترور و خشونت و جنگ و کشتار و زندان و اعدام و "کهریزکی کردن" حتی می توانم کنار بیایم در قاب سیاست جهان بطور عام و دنیای عقب مانده و توسعه نیافته بطور خاص! اما- و این اما جیگرم را سوراخ می کند- با "نامردی" نمی توانم کنار بیایم بهر بهانه و دست آویز سیاسی!

2- روزنت مصاحبه های خیلی خوبی می گیرد هر از گاهی و باید به آنان تبریک گفت. واین بار فرشتۀ قاضی رفته سراغ بهرنگ سود بخش فرزند دکتر سود بخشی که پارسال آخر شهریور در بلوار کشاورز و مقابل مطبش ترور شد. و اینک پسرش بهرنگ مستند می کند این گمانۀ ابتدایی را که دکتر سود بخش بهمان دلیلی ترور شده است که دکتر پوراندرجانی جوان و سرباز. و آن دلیل این بوده است که: این دو پزشک از پرونده و سوابق جنایات کهریزک و سایر جنایت های رخ داده در قبال زندانیان ماه های ابتدایی جنبش اعتراضی مردم خبر های مستند داشته اند و خود شاهد عواقب آن رفتارهای وحشیانه و تجاوزهای بی رحمانه بوده اند."

3- دو نفر پزشک که یکی بمناسبت خدمت سربازی و دیگری به دلیل پذیرش و درمان بیماران زندانی در یک بیمارستان صد در صد دولتی (بیمارستان امام خمینی تهران)؛ بفاصله ای کمتر از9 ماه کشته می شوند. و این تنها اطلاعات روز ماست و کسی خبر از همۀ فجایع به این بهانه ندارد. من می گویم این کشتار بی دلیل و توجیه سیاسی؛ کثیف ترین و شرر بارترین و نفرت انگیز ترین کار در تاریخ بشریت است که فقط واژۀ بسیار با ظرفیت "نامردی" فارسی می تواند عمق این شر و نفرت و رذالت را نشان بدهد. این دو پزشک شهید کمترین کاری بر علیه نظم حاکم انجام نداده اند: آنان مردان سیاسی نبودند. آنان در تظاهرات و اعتراضات شرکت نداشتند. آنان هیچ نوع روزنامه و شبنامه و هر خط و نوشته ای بر علیه رژیم مستقر ننوشته اند. آنان از رازی که می دانستند -و آن سرّ مخوف کشته شدن و تجاوز به جوانان و زنان و مردان هموطن شان بود- حتی با نزدیک ترین افراد خانواده شان کمترین حرفی نزده بودند. آنان حتی کمترین علایمی که نشان بدهد ممکن است راز جنایت های رژیم را بر ملا کنند نشان نداده بودند. و... پس آنان چکار کرده بودند: "دکتر پور اندرجانی و دکتر سود بخش هیچ کار منفی بر علیه حکومت نکرده بودند. و بیم آن هم نمی رفت که بکنند. چون همانطور که محرز شده اینان اصولاً مردان مبارز و سیاسی و حتی فعال مدنی نبودند. آنان فقط دو پزشک ساده و انسان بودند که می خواستند به سوگند انسانی اولاً و حرفه ای ثانیاً وفادار بمانند و از شهادت دروغ به ضرر مریض هایشان ابا کرده اند. دقت کنید آنها بضرر رژیم رفتار نکردند. بلکه آن ها فقط بنفع رژیم؛ داوطلب دروغ گویی نشدند. بدون اینکه مدعی بشوند می خواهند راست را برملا کنند در فضای عمومی!

4- بگذار باز هم تخفیف بدهیم و سیاست را کثیف تر از بدترین شکل ممکن هم بپذیریم و ببینیم می توانیم برای این رذالت مطلق جمهوری اسلامی و رییس پلیس رذل و قاتلش رادان مفری برای توجیه ترور دکتر سود بخش پیدا کنیم: فرض کنیم که شادروان دکتر سود بخش بعد از یک سال و اندی سکوت و ازکشور خارج و چند مصاحبه و کنفرانس برگذار می کرد و اطلاعات قتل ها و تجاوز ها را برملا می کرد. این دیگر نهایت سوء ظنی بود که فرزند دکتر هم حدس می زند ممکن است به این پیشگیری پدرش را ترور کرده باشند. خوب اگر هم واقعاً یک همچون توهمی از سوی جانیان کهریزک بفرماندهی رادان عملی می شد و دکتر سودبخش می گفت جمهوری اسلامی جنایت کرده؛ چه اتفاقی می افتاد که می خواستید از آن ممانعت کنید؟ غیراز این است که یک شاهد دیگر به شاهدان عینی بسیار قبلی اضافه می شد. جمهوری اسلامی که در هر صورت کار خودش را می کند و برای هیچ مجمع جهانی و بین المللی مدافع حقوق انسان ها ارزشی قایل نیست و آرای صادره از جانب آنان را نمی پذیرد. پس دیگر چه فرقی می کرد که دکتر سود بخش هم حرفی می زد یا نمی زد.

5- و من خواهش می کنم آیت الله خامنه ای چنین قتل هایی را تصویب نفرمایند. یک زمانی هست که مسألۀ یک رقیب سیاسی مثل آیت الله لاهوتی در میان است در اول انقلاب. و یا از آن مهمتر قتل سید احمد خمینی واجب است برای تداوم قدرت سیاسی در انحصار بی دغدغۀ شما؛ و ده ها مورد از این قبیل؛ همانطور که عرض کردم قابل توجیه است از نظر الزامات حکومت به هر ترفند و ابزار. ولی وقتی یک حاکمی به نامداری شما در "گُنده کُشی" بیاید و ترور -آن هم با نامردی مطلق- یک پزشک معمولی و خدمتگزار و ساده و غیر سیاسی و... را سفارش بپذیرد از رییس پلیس رذلش برای خونریزی؛ چگونه می شود بازهم تبلیغ کرد که آیت الله "گزیده کُش" است. هیچ در تاریخ سراغ داری که تیمور یا چنگیز و یا هر خونخوار دیگری مردم کوچه و بازار را ترور کرده باشند بی خبر از پشت و بدون اخطار و بدون دلیل و در یک کلام با "نامردی". نامرد؟! یا...هو

۷ نظر:

حسام گفت...

کاش قضیه به همین سادگی بود که شما گفتی و میشد بار شماتت را مثل همیشه متوجه طرف قلدر ماجرا کردو ... ولی چه سود که بازهم قسمت مهمتر ماجرا مغفول ماند در اوج احساسات پاک یک دلقک خوش قلب به خروش افتاده!
واضح است این دکترها میخواسته اند در این مملکت زندگی کنند که در مقابل حکومت نایستاده اند و تا اینجا را ابداً ایرادی نیست. آنها اما(به قول دلقک امای مهمی است) غافل بودند از اینکه قضا و قدر، مرگ و زندگیشان را در اختیار و انتخاب خود آنها قرار داده (از شوربختی تمام) و آنها چه باید می کردند؟ آنها ناگزیر باید بهترین تصمیم را می گرفتند و با کمال تاسف انتخاب، انتخاب درستی نبود و نتیجه اینکه ابا کردند از رسوا کردن عمله ظلم به امید آنکه: هم فریاد وجدان بیتاب خود را خاموش کرده باشند که شهادت دروغ نداده اند! و هم موقعیت خود را حفظ کرده باشند که علیه رژیم کاری نکرده اند. اشتباه! اشتباه آنها(ایضا شما) دقیقا در همین جا بود! معادله عدالت خدا (که رنگ خون همه در آنجا یکی است دکتر غیر سیاسی باشد یا فعال سیاسی)به این سادگی حل نمی شد و شد آنچه شد. تا دیگران و ما و دلقک احساساتی بدانیم که عافیت طلبی و وجدان داری همیشه با هم جمع نمی شوند و گاهی تو ناچار باید بزرگترین انتخاب مرگ و زندگی را بین این دو انجام دهی!

ناشناس گفت...

لطفا ممکن هست تحقیق بفرمایید ببینید یک پزشک بیماریهای عفونی جلیقه ضد گلوله برای چی بتن می کند؟اصولا از کجا مکن هست خریداری شود؟

فریبا گفت...

باشماموافقم بنظرمن قتل رامین پورارزنجانی ددمنشانه ترین قتل رزیم سفاک است اونه درتظاهرات بود نه روزنامه نگار نه منتقد ونه حتی پزشکی که به هدفی نحوه طبابت خودونوع بیمارانش راانتخاب کند اوبه حکم قرعه سربازی سراز کهریزک درآورده بودوباید بعدازخدمت کمی خستگی دوران مشقت بار تحصیل دررشته پزشکی راازتن بدرمیکردوازمیوه دسترنجش بهره ای می برد غافل از آنکه شرط حیات اودروغگوییی بود واوحرمت راستگویی را نگه میداشت،راستی نفرین مادراو اگر هنوز زنده است وسر به سجاده دارد باعامل قتل اوچه خواهد کرد...
"باش تانفرین دوزخ ازتو چه هاسازد..."

Dalghak.Irani گفت...

خیلی ممنون از حسام و فریبا وسلام ودرود به ایشان.
اما می خواهم به "ناشناس" بگویم که از نکته سنجی اش ممنونم. و چه خوب بود که مصاحبه کننده جامعۀ مخاطبش را خوب می شناخت و در همان جایی که بهرنگ به جلیقه اشاره می کند سوال مکملی می پرسید تا این کدورت ذهنی که ممکن است برای خیلی ها پیش بیاید اتفاق نمی افتاد. اما از نظر من گفتن سادۀ این موضوع که ابداً لزومی به طرحش هم نبود خودش نشان دهندۀ مستند بودن صریح و کامل فرزند دکتر است. و ثانیاً جلیقه می توانست تدبیر و احساس نا امنی خود دکتر بوده باشد و یا حتی علامتی از تلاش برای حفاظت از جانش بعنوان "رییس" بخش عفونی بیمارستانی که لاجرم مجبور بودند بخشی از اتفاقات زندان ها را درآن جا رفع و رجوع کنند. نمی خواهم وارد حدس و گمان های بیشتری بشوم و من هم ابزار و امکان و وظیفۀ تحقیق ندارم. و بهتر بود اگر شما هم حسن ظن به آگاهی بخشی دارید نظر خودتان را هم می نوشتید عوض کنایه بمن و واقعیت تلخ. و نهایتاً اینکه تیتر مطلب من در مورد پاسبان رادان بمناسبت های همۀ شرارت هایی که ایشان و کماندوهای زن و مردش در سطح کشور انجام می دهند -این روزها تشدید هم کرده اند- هم بود. و مصدر شرارت و مظهر نفرت بودن ایشان با داستان ترور دکترهای کهریزک شروع نشده و قبل از سقط شدن این آدم متحجر و بد سرشت پایان نخواهد پذیرفت. یا...هو

payman jahanbin گفت...

Only another rotten part of this ugly regime, another cannibal. Will he die in his comfortable bed ?Not really ,i promise you ,read the history

ناشناس گفت...

وقتی پای دین و مصلحت یک نظام که نماد و مظهر یک دین خودش را معرفی کرده است وسط می آید و یک نفر خودش را حاکم دین خدا می داند آنوقت است برای معصوم نشان دادن خودش حاضر است هر بهایی بپردازد.

ali گفت...

اين همه ظلم و ستم از ادمهايي ميشه كه فاصله كمي تا لب گور دارن اين تشنگي قدرت و ثروت تاسف اوره اميدورم يكي مثله مختار پيدا بشه اينها رو به سزاي اعمالشون برسونه