۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

پرسپولیس و استقلال در بخش خصوصی گامی مهم در مسیر اصلاحات حکومتی!

Agony in the Garden



1- خصوصی سازی و آزاد کردن فعالیت های افتصادی کلان در جمهوری اسلامی هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد مگر روزی که حاکمان قبول کنند که حکومت شان ساقط شود. اینکه می گویند در ایران بخش خصوصی توان و پول کافی برای خرید بخش های مهم اقتصادی را ندارد حرف غلطی است زیرا که حداقل ایرانیان کارآفرین در خارج از ایران سرمایه ای بالغ بر یک هزار میلیارد دلار دارند که در صورت جدی بودن حکومت برای واگذاری بنگاه های بزرگ و متوسط حاضرند با اشتیاق بیایند و این بنگاه ها را خریداری کنند. در حالی که مشکل خصوصی سازی در ایران یک مشکل کاملاً سیاسی است و جمهوری اسلامی از هر نوع ایجاد قطب سیاسی می ترسد و کنترل آن را ناممکن می داند. بدیهی است که قطب های بزرگ اقتصادی در بخش خصوصی خیلی زود می توانند قدرت سیاسی پیدا کرده و مزاحم حاکمان پیشاتاریخ جمهوری اسلامی شوند.

2- باشگاه های فوتبال پرسپولیس و استقلال اما در این بین خطرناک ترین واگذاری ها به بخش خصوصی هستند زیرا که این دو باشگاه قدرت محبوبیت و سازماندهی میلیون ها هوادار خودشان را دارند. تراکتور سازی تبریز و سپاهان اصفهان نیز در درجۀ دوم از این مشکل برخوردارند. بنابراین اگر دولت احمدی نژاد تصمیم به واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی واقعی و نه صوری را داشته باشد و بتواند آن را عملی کند گام مهمی در حکومت شدن جمهوری اسلامی و استحالۀ منجر به سقوط بلاتکلیفی سی وسه ساله بر خواهد داشت.

3- درست است که عبده و خسروانی صاحبان این دو باشگاه در قبل از انقلاب نیز وابسته به آریستو کراسی حکومت شاه بودند و استقلال بخش خصوصی بمعنای مدرن آن در غرب را نداشتند؛ منتها چون رژیم شاه یک حکومت تعریف شده و با مناسبات پذیرفته شدۀ مدرن بود تعارض چشمگیری با صاحبان این دو باشگاه که دو بنگاه اقتصادی مدرن هستند پیدا نمی کرد و عبده و خسروانی با طیب خاطر و بدون دردسر هم به حلقه های آریستوکراسی وفادار بودند و هم باشگاه های فوتبال خودشان را بدون تنش سیاسی با حکومت اداره می کردند. در حالیکه جمهوری اسلامی بدلیل عدم پذیرش امر مدرن در حکومت هیچگاه نمی تواند مطمئن شود که خریداران این دو باشگاه وفادار به الیگارشی روحانیت ضد مدرن باقی بمانند و قدرت نرم مردمی این دو باشگاه را بر علیه حاکمان روحانی بکار نگیرند. زیرا که "امر مدرن در قالب سنت" جای نمی گیرد و اگر هم مدتی بزور و ضرب این هم کاسگی رعایت شود مجبور به شکستن قالب ها و برگشتن به سر منشاء مدرن خود می شوند. به این دلیل بدیهی که فوتبال بعنوان صنعت مدرن در مناسبات سنت کهنه به بهره وری و سود دهی نمی رسد.

4- لذا من هیچ گاه شعار های واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی را که از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی هر از گاهی به سطح می آید را نه باور کرده ام و نه عملی می دانم. اخیراً هم که واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی جدی تر مطرح شده بود و حتی تا قیمت گذاری برند های گران آن ها پیش رفت اطمینانی به چنین ریسکی از جانب الیگارشی نداشتم. رییس جمهور اما حالا که گویا تصویب نامه هم دارد در برنامۀ پنجم بهتر است خودش رأساً هدایت واگذاری آن ها را بعهده بگیرد و کار مقدماتی را هم با تثبیت نام پرسپولیس بجای بلاتکلیفی سی ساله "پیروزی حکومتی و پرسپولیس مردمی" شروع کند و مطمئن باشد که یکی از ابزار های مهم خلع سلاح الیگارشی روحانی و اذناب آن رشد فوتبال مدرن در ایران است و این امر جز با واگداری این دو باشگاه به بخش خصوصی -با اولویت پیش کسوتان این دو باشگاه- محقق نخواهد شد. یا...هو

۶ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
Dalghak.Irani گفت...

من به احترام شما و برای اولین بار این کامنت را چهار ساعت نمایش می دهم و بعد از آن محتوایش را حذف خواهم کرد. زیرا که این کامنت نامربوط به نوشته؛ از کامنت گزاران حرفه ای و فله ای و مأمور است و کامنت دهنده این کلیشه را در هر وبلاک و سایت پر بیننده و معتبری می گذارد و می رود مثل آن کامنت فله ای صالحات مربوط به خامنه ای. و چون دعوای دینی نداریم با کسی و من هم مسلمان هستم لزومی به ترویج این اسلام هراسی و دین هراسی که همۀ ادیان خوب یا بد مثل هم هستند نداریم. یا...هو

ناشناس گفت...

آیت الله خمینی نماد اسلام نیست اشتباه نکنید.

آریا گفت...

دلفک جان
سلام
از وزیر نفت جدید (عوض شد اصلا؟ ببخشید من اخبار رو خیلی دقیق دنبال نمی کنم! به هر حال منظورم فرمانده ی قرارگاه خانم الانبیاست که فکر کنم قرار بود وزیر نفت بشه) چیزی نمی نویسید؟ فکر می کردم مسئله ی مهمی باشه.
خوشحالم که می نویسید دوباره... همین جوری کلا :)

online گفت...

گرامی
سلام مدتی است از هم دوریم من بی قرار از ابتدای موقعی که اولین پست ات را خواندم تا الان هر روز دارم بیشتر قبولت می کنم و بیشتر از تو فاصله می گیرم.
نمیدانم چه حسی است راضی نمیکند روش ات من را. احساس می کنم آخر راهی که میروی یک آشوب بزرگ است یک chaos ویران کننده دیگر یک ویرانی دیگر برای این مملکت. اوضاع مملکت آشفته اوضاع جهان آشفته تو هم طرقه بازی ات گرفته این وسط. این مطلب را بخوان

http://radiozamaneh.com/reflections/2011/07/29/5781
نشانی از خرابی اوضاع جهان این دو ابرمرد شما چه آشوبی دارند تدارک می بینند؟ در این وضع. اصلا گوشه چشمی به اوضاع جهانی داری؟ میدانی اگر آمریکا نظم ساختاری اش را از دست بدهد. دنیا را که باید بسازد میدانی سلطه دنیا می افتد دست وزیر خارجه جایی که در آنی یعنی این ویلیام هیگ دیوانه.
اندکی تامل کن برادر تامل.

Dalghak.Irani گفت...

onlineگرامی
سلام.
مقالۀ گنجی در مورد تفاوت های روشنفکران حزبی و سیاسی با روشنفکران قلمرو عمومی را خواندم وخودم هم قبلاً چیزی در این زمینه نوشته بودم و البته نه به تمایز گذاری رادیکال گنجی بلکه کمی ملایم تر آن را قبول دارم. منتها نفهمیدم چرا من دارم جامعه را بسوی یک ویرانگری خطرناک آدرس می دهم. من که تمام مدعایم و توصیه ام در همان اندازۀ آب بازی وبسط و گسترش شادی برای ترساندن آخوند های ضد زندگی امروزی است. نه حرفی از سیاست دارم ونه ادعایی برای حکومت. بهرحال نفهمیدم منظورت چیست تا پاسخ در خوری بدهم. ولی آن جملۀ بتو نزدیک می شوم ودارم ازت دور می شوم همزمان. جزو جملاتی است که دوست دارم. یک نوع سرگردانی آگاه و راهگشا! مرسی کما کان online باش. یا...هو