The Street Enters the House |
1- انقلاب در ایران در 1980 یک نقطه عطف تاریخی برای جهان هم بود.
2- انسان غربی و تکنولوژی در شروع 1980 به برابری پایاپای رسیده بودند.
3- تاریخ جهانی در 1980 و با جلو افتادن تکنولوژی بر انسان مرحله ای دیگر از زیست را شروع کرد.
4- با پیدایش اینترنت و عام شدن سهولت ارتباط و همه گیر شدن کامپیوتر شخصی و تلفن همراه عنصر ارتباط های چهره به چهره و از راه کند و کاو در کتاب و نوشته و نامه و ازاین قبیل هر روز کم و کمتر و ارتباط مجازی و سریع و بی حوصله و سطحی بیشتر و بیشتر شد.
5- در حالی که قرار بود گسترش ارتباطات به تفاهم و یکسویه نگری فرهنگی برود وبرسد کار بر عکس شد و جهان بسوی قومی گرایی و محلی محوری و هویت یابی بیشتر حرکت کرد.
6- علت هم معلوم بود زیرا که تفاهم فرهنگی که نیاز به مهربانی و توافق های تدریجی و آشنایی های عمیق داشت در فضای فست فود و اینترنت ممکن نبود. این فضا نه تنها نتوانست عناصر مشترک فرهنگ انسانی را به اشتراک و رغبت بگذارد بلکه با نشان دادن سطحی و گذرا و سریع جنبه های تخالفات فرهنگی آدم ها را نا خود آگاه بسمت بخش مضر فرهنگ های بومی که همان هویت طلبی های افراطی است سوق داد.
7- وجه مضر دیگر وارونه شدن تأثیر ارتباطات فراتر از تحمل انسان انتقال حسرت از غرب به شرق و تحریک شرق بر علیه غرب چه در قالب مهاجرت به غرب و چه در قالب ضدیت با غرب بود.
8- شرقی ها با آمدن به غرب در مقیاس های بزرگ تنبلی و کاهلی ذاتی جغرافیاهای خودشان را هم به بخشی از انسان های غربی منتقل کردند هرچند که در مقابل بسیاری هم فرهنگ تلاش غربی ها را گرفتند ولی وجه گسترش تن پروری و اتکا به کمک های دولتی تأثیر مخرب بیشتری داشت.
9- دولت های غربی تحت آموزه های جدید مساوات طلبی و حقوق بشری پول توجیبی فرزندان بیکار و بیعار خودشان را که اعم بودند از مهاجران جدید و تنبل های بومی زیاد کردند و بر تقلب ها و کلاهبرداری های زیاده خواه آنان چشم پوشیدند. چرا که هنوز قادر به تولید ثروت های بیشتری بودند چه به دلیل تفوق تکنولوژیک و چه بغفلت "هنوز در غفلت کشور های جهان پیرامونی در حفاظت از امتیازات اقتصادی سرزمینی."
10- مهاجران جدید شرقی که قرار بود کمبود نیروی کار غربی ها را برای تولید ثروت هرچه بیشتر هم بعهده بگیرند با انتقال فک و فامیل پیر و از کار افتاده و بدون مهارت خود به غرب ازسویی و زاد و ولد فراوان از جانب دیگر شروع به تشکیل کلنی های شرقی در دل جوامع غربی کردند.
11- غرب هنوز هم اسیر شعار های رمانتیک انسان دوستی تازه اختراع کردۀ انسان غربی بود. و بدلیل رونق نسبی اقتصادی نه حساسیتی به این کلنی های هویت طلب نشان داد و نه حتی جامعه پذیری مهاجران جدید را جدی گرفت.
12- غربی ها مثل پدرانی که پسران سرکش و تنبل و زیاده خواه و عقب افتادۀ خود را رها می کنند اگر پولی داشته باشند تا صبح به صبح پرت کنند تو رویش؛ اعضای جدید جوامع حودشان را رها کردند و ارتباط مهاجران را با خودشان قطع و اجازه دادند در همان فرهنگ بومی سرزمین اصلی وول بخورند.
13- گفتم که ارتباط جهان از کتاب و مطالعه و تدبر در احوال ملل به چت روم ها و سایت های پورنو و شبکه های اجتماعی سطحی و بزن و دررو فروکاسته شد و مهاجر و غیر مهاجر جهان عقب مانده یا جذب سطحی این بخش زشت فرهنگ غربی شد و خود را باخت و شد بی هویت و بی کاره و یا در نقطۀ مقابل شد ضد این فرهنگ و خزید در قالب های کهنۀ سنت های سرزمینی و جغرافیایی خاستگاه خودش.
14- فرهنگ سنتی جوامع شرقی هم در این "جیغ سکوت" اینترنت همۀ وجوه زیبا و مهربان و چهره به چهره و لمس شدن از نزدیک انسانی اش را واگذاشت و تنها وجه باقیمانده از این ارتباط اینترنتی از دور اما سریع و نزدیک که بخش هویت های کلان فرهنگی خود مثل مناسک دینی و پوشش و غذا و... بود را هر روز پر رنگ تر کرد. بعنوان نمونه مسلمانان از همۀ نماد های هویتی پوشش زن ها و ساختن مسجد ها و مناره ها و تشکیل مدارس مذهبی بزبان سرزمینی را بجای همۀ آن صفا و جوانمردی و مهربانی و رحمت و نوعدوستی و ... فرهنگ سنتی خویش عمده کردند و حتی کسانی که اعتقاد چندانی هم به خدا و دین نداشتند در این تمایزات فرهنگی مشارکت فعال کردند.
15- در حالیکه بیگانه ستیزی و برده داری و نژاد پرستی و ازاین قبیل امور منفی مقوله هایی انسانی و تاریخی و مستمر و درطول ده ها هزار سال بود. خواستند که با بخشنامه و بگیر ببند و وضع قانون و ازاین قبیل آن ها را در طول حد اکثر چند ده سال ریشه کن کنند. در حالیکه امر بوجود آمده از خصلت حیوانی انسان و غرایز صیانت نفسش در طول تاریخ نباید با فشار مصنوعی غیر قابل تحمل برای هر دو طرف (نژاد حاکم با خود تحقیری و نژاد محکوم با خود مظلومی) درمان می شد و باید فرصت بیشتری به هر دو طرف می دادند و به حاکمان کمک می کردند در اعتماد به محکومان و به محکومان کمک می کردند در ارتقاء فرهنگی و فرهنگ پذیری.
16- نتیجه این شده است که تا هر جایی تقی به توقی می خورد بهردلیل اغلب اقتصادی، حرکت و شورش بلافاصله سیاسی شده و در نهایت به هویت طلبی های قبیله ای تبدیل و زندگی جوامع را از ریخت طبیعی می اندازد.
17- چاره ای نیست چه بی رحمانه بنظر برسد و چه نه. باید کمی مدیریت محکم تر باشد برای دورۀ گذار انسان پیشا مدرن به سطح فرهنگ مدرن. جوامع غربی چاره ای ندارند جز اینکه مهاجران و پناه جویان در داخل خودشان را رها نکنند به امان خدا. باید از سویی به آنان مهارت ها و آموزش های ورود به جوامع خودشان را بدهند و ازسوی مقابل از هویت طلبی های بومی آنان بویژه در ابعاد شکلی جلو بگیرند.
18- این خوب نیست که به اسم حقوق بشر مرا رها کنید تا روزی شورشم در خیابان را با مرگم جمع کنید. نه آن گشاده دستی درست است و نه این سخت گیری. هر چند که اگر آن گشاده دستی و یله کردن من در جامعه و در حسرت نگاه داشتن من اتفاق نمی افتاد امروز هم شاهد شورش و غارت من نبودیم که مجبور از داغ و درفش وزندان باشید.
19- می گویند عروسی به خانۀ موقتت هم شده رسیده و لندن سه شبانه روز است که در آتش خشم محرومان، رها شدگان، زیاده خواهان، هویت طلبان، اوباشان، تنبلان، مفت خواران تا کنون، بیکاران، ولگردان و... می سوزد. چرا چیزی نمی نویسی.
20- حالا نوشتم 18 تیتر از بی نهایت تیتری که توی کله ام است. مگر یک دلیل و دودلیل و ده دلیل دارد این قبیل اتفاقات ویک مقصر و دومقصر که بنویسم شرح این همه تیتر را. اروپا مثل همۀ جهان فقیرتر شده و تعدادی به جبر و مظلومی بیکار، تعدادی به ناچاری قطع کمک دولتی، تعدادی به خصلت شرارت و دزدی، تعدادی به جهالت هویت بومی طلبی و نژاد پرستی و زیاده خواهی و... شهر را به آشوب کشیده اند. وفقط باید دعا کنیم که دولت ها و حاکمان قبل از اینکه جوگیر انسان پرستی جدید شوند با عقل و درایت و دانش کافی سیاست کنند. یا...هو
۴ نظر:
بهترین عکس این آشوب تاکنون به نظر من:
http://www.telegraph.co.uk/news/picturegalleries/uknews/8691148/London-riots-Telegraph-readers-photos-of-the-rioting-and-looted-areas-of-the-city.html?image=2
http://www.thesun.co.uk/sol/homepage/news/3742163/Do-you-know-a-riot-yob.html
به سبک احمدی نژاد از 500 سال پیش شروع کردی تحلیلت رو و بی بروبرگرد نتیجه گیری کردی.
تحلیل های تا به این حد کلی گوینده را رسوا می کند. نشانه کامل بی سوادی است.
نمیشه مهاجران به اروپا رو "نسل تنبل" خطاب کرد. کسانی که بیشترشون سختی های زیادی کشیدن تا بتونن مقیم بشن و همین الانش هم از خود انگلیسی ها پرتلاش تر هستند. حتی در دفاع از اموال خودشون (ترکیه ای ها مثلا)
آنچه که این مصیبت رو به بار آورد، سوسیالیسم بود. رفاهی که مجانی در اختیار مردم قرار داده شده بود و اگر هیچ مهاجری هم وارد اروپا نشده بود، به هر حال این نسل پرتوقع و کم کار و ناراضی پرورش پیدا می کرد.
ارسال یک نظر