۱۳۹۰ مرداد ۱۹, چهارشنبه

وحشت در اردوگاه جناح راست: جنگ با سایه ها! مشایی امان نمی دهد.

The Hay Harvest



1- فتاح وزیر نیروی قبلی احمدی نژاد به رستم قاسمی وزیر نفت انذار می دهد که کاش با ما مشورت می کردی در قبول پست وزارت نفت. و عزیز جعفری جواب می دهد که خیالی نیست قاسمی "رستم" است. و فتاح پاسخ می دهد: قبول ولی آن طرف هم "اسفندیار" است. و این اسفندیار چه معجونی است که فقط سایه اش جناحی به قدر قدرتی راست سنتی با پشتوانۀ الیگارشی روحانی و رهبر را به رعشه می اندازد و تا فیها خالدون شان را می لرزاند. 

2- دو ماه می شود که خودش را و نامش را و دوستانش را و هرگونه بروز وظهور کمترین حرفش را برداشته و رفته در صندوق خانۀ دل احمدی نژاد غیبت صغرا کرده است. اما مگر می شود و می توانند بی خیالش باشند. یکبار هم گفته ام که اگر اعتقاد به امام زمان فیزیکی داشتم بدون کمترین تردید و مکثی امام زمان بودن اسفندیار مشایی را ایمان می آوردم. مگر امام زمان کیست. شخصی که غایب است ولی همیشه در جلوت و خلوت مؤمنانش و حتی مخالفانش جاری و ساری است. و شما مقایسه کنید با دو ماه غیبت مادی و معنوی و حرفی و... اسفندیار خان از صحنۀ سیاسی ایران. آیا روزی و ساعتی و دقیقه ای و ثانیه ای است که جناح راست در حال تمهید "چه باید کرد با جریان انحرافی" نباشد.

3- تازه این در حالتی است که آیت الله خامنه ای از ترس از دست رفتن زود هنگام همه چیز و بخطر افتادن هم قدرت خودش و هم میراث "حفظ نظام اوجب واجبات است" همۀ بردگان را پوزه بند زده که در محافل عمومی چیزی نگویند. که افسردگی رو به دیوانگی حسین شریعتمداری، ناپدید شدن حسین قدیانی، وبلاگ بی صاحب ماندۀ آهستان امید حسینی، منبر دشنام و هتاکی نرفتن طائب و ذوالنور و پناهیان و سعیدی قم و سعیدی سپاه و علم الهدای مشهد و جنتی و احمد خاتمی و پامنبری هایشان مثل ارضی و حدادیان و ... در حال انفجار است و نه گمانم این وفادارترین اراذل و اوباش هوادار حضرت آقا بتوانند بیش از این بددهانی نکردن را تحمل کنند. چه نیش عقرب ازره کین هم نباشد از راه طبیعی بودنش حتمی است وبزودی مثل شجونی خرفت و ترقی مرتجع به هرزه درآیی خواهند بازگشت.

4- هنوز نذری های بوقلمون پلو مربوط به "آخیش مثل اینکه از مشایی خبری نیست پس زود باشید جمع شویم زیر عبای دو آیت الله زمین گیر و علیل و رو بموت مهدوی کنی و  یزدی تا زود تر سناریوی وحدت مأیوس و ناممکن را کلید بزنیم" را نخورده اند که احمدی نژاد در کرمانشاه می گوید "انسان" مهمترین محور هستی است و انسان ایرانی برجسته ترین نوع این انسان رو به انسان کامل. فایده ای ندارد دست های آلودۀ جناح راست به در گوش هایشان که ما نشنیدیم. چون احمدی نژاد پایش به تهران نرسیده علی سعیدلو را می کند معاون امور بین الملل خودش. که قطعاً با صلاحدید دکتر صالحی بوده است که حالا که وزیر حارجه را زمین گیر کرده اند در راه بدست گرفتن قدرت سیاست خارجی کشور، سعیدلوی خوشنام که بخاطر موفقیت ورزش ایران در صحنه های المپیک و جهان در دوران مسئولیت او مقبولیت اجتماعی هم دارد خارج از مناسبات سؤال و استیضاح مجلس پیام های سیاست خارجی احمدی نژاد را به دنیا برساند.

5- حالا از فرداست که ریزه خواران جناح راست در مجلس باید وحدت و انتخابات و تقسیم سهم و چانه زنی را کنار بگذارند و بیفتند دنبال احمدی نژاد که این انتصاب قانونی نیست و بازهم سؤال از رییس جمهور را کلید خواهند زد برای تهدید و بازهم در سد ارباب خامنه ای تحقیر خواهند شد و عقب خواهند نشست و بقول ترقی مؤتلفه در مصاحبه با شرق کی رهبر رخصت بدهد که این تومور کمتر ازسی نفر آدم بی سازمان و بی حزب وبی طرفدار ولی در حال سرنگون کردن نظام مقدس را چطور جراحی کنند حتی با علم بر مردن بیمار احمدی نژاد رییس جمهور اصولگرا وباعث فخر اسلام! تا دیروز.

6- می ماند اینکه بگویم مشایی فقط به این دلیل بدیهی خطرناک و تا این حد برای مرگ اندیشان دنیاپرست هراس آور و با هیبت است که تک جمله های تا کنون گفته اش از جنس زندگی است. و چون زندگی را همه دوست دارند حتی فرزندان و فامیل گیر افتادۀ این دایناسورهای عصر عتیق. لذا همۀ ملت ایران بغیر از آن 5 در صد نگاهبانان و گردانندگان سی سالۀ مرگ در ایران بالقوه هر کدام یک رحیم مشایی هستند و اگر روزی به وزن کشی برسد مرگ اندیشان را سوت می کنند به آسمان هفتم که با خدای دروغین خودشان محشور شوند. اگر هنوز هم گاهی لجتان می گیرد از تعریف های من از مشایی یک قرص مسکن هم برایتان می نویسم که صواب اکس دارد: "خدا وکیلی حتی اگر شیطان رجیم هم می توانست بادامچیان و عسگراولادی و ترقی و رفیق دوست را چنین به جلز و ولز و سوختن وادارد روی شصتش خاک نمی ریختید. اصلاً همۀ خدمات مشایی بکنار. من که قطعاً مرید یک همچین شیطانی می شدم. من می دانم که این مؤتلفه ای ها چه جرثومه هایی هستند در چپاول وتحجر و ضدیت با ایران مدرن و شاد! یا...هو

۱ نظر:

احسان گفت...

مرسی !
خیلی باحال بود .