Stars |
1- با استقبال از اینکه مجامع بین المللی اقتصاد جهانی از روند اقتصاد کلان ایران بویژه در مورد هدفمندی یارانه ها استقبال کرده و آن را مثبت ارزیابی کرده است؛ در سوی دیگر اما باید اذعان کنیم که اوضاع اقتصادی ایران در سطح داده های میدانی و زندگی روزمرۀ مردم روزهای بدی را سپری می کند. که اگر خوشحالی مقامات امریکایی از تأثیر تحریم های بین المللی بویژه در صنعت نفت کشور را هم به آن اضافه کنیم و بپذیریم -واقعیت های آماری و غیر قابل انکار دارد- به این نتیجه می رسیم که باید بتوانیم چرخشی قابل نشان دادن در سیاست های خارجی ایران را بزودی بر ملا و فشار تحریم های خرد کننده به کشور را تعدیل کنیم.
2- سهم بزرگی از این کار بعهدۀ دولت است که باید سیاست ستیز با جهان را به سیاست تعامل با جهان تغییر دهد و با توسعۀ روابط مسالمت آمیز با کشور های مؤثر -بویژه غربی وبالاخص اروپایی- از بار فشار های تحریم ها کم کند. اما سویۀ دوم این تغییر سیاست به جامعۀ مدنی ایرانی در خارج و داخل ایران با اولویت روشنفکران عرصۀ عمومی بر می گردد که اولاً هرگونه علایم تغییر سیاست های دولت بسمت تعامل با جهان را مورد استقبال قرار داده و آنرا تقویت کنند و ثانیاً با تشکیل لابی های مؤثر در کشور های مقیم خودشان در غرب دولت های غربی را متوجه تغییر سیاست های دولت بکنند و آنان را تحت فشار پاسخ مناسب به رویۀ جدید سیاست خارجی ایران قرار بدهند.
3- آنچه که مسلم است و من بارها در اینجا نشان داده ام این است که سیاست های خارجی ایران از یک سال پیش به این سوی و بویژه بعد از تعیین دکتر صالحی به وزارت امور خارجه چرخشی بنیادین از ستیز ایدئولوژیک به تعامل منافع ملی کرده است. و بسیار سخت است حتی کارشناس نکته سنج و سخت گیری هم بتواند علامتی از ستیز در سیاست های جدید دولت با جامعۀ جهانی پیدا کند. حتی می شود علایم آشکاری را نشان داد که دولت توانسته است خطابه های آتشین ایدئولوژیک و ضد جامعۀ جهانی همیشگی و مستمر آیت الله خامنه ای را هم کنترل کرده و بمحاق ببرد. و ما دوره ای از جمهوری اسلامی را بیاد نداریم که رهبر ایران تا این اندازه از نطق های ضد غرب و ایدئولوژیک خودش فاصله گرفته باشد.
4- در سوی دیگر اما این تغییر سیاست ها تا کنون نه تنها نتوانسته توسعه یافته و فهمیده شود بلکه سیاست خارجی ایران را در موقعیت انفعال نسبی قفل کرده است. از سویی دولت نمی خواهد با رویکرد پنج سال اول مسئولیت احمدی نژاد به ستیز با غرب ادامه بدهد و ازجانب دیگر بار سنگین ایدئولوژی محوری جناح راست سنتی برهبری آیت الله خامنه ای اجازه نمی دهد که دولت بتواند با صراحت کلام و اقدام عملی این تغییرات لیبرال را بغرب توضیح بدهد. البته که دول غربی هم خودشان را به نفهمی می زنند تا هر چه می توانند بنیان های اقتصادی کشور را مضمحل کنند. بعبارت دیگر انتظارات یک سالۀ دولت احمدی نژاد از این تغییر رویکرد عملی نشده است و با اینکه دکتر صالحی از معدود فرصت های فراهم شده برای رایزنی های از نزدیک با همتایان اروپایی و عرب های منطقه ای استفاده و پالس تغییر را فرستاده و می فرستد؛ ولی در عمل هنوز هم نتوانسته و نمی تواند حتی از تلاش برای بهبود رابطه با عربستان صریح صحبت کند و موضع بگیرد.
5- در این جاست که من جامعۀ مدنی، رسانه ها و روشنفکران عرصۀ عمومی را که بکمک دولت نمی روند را مقصر شماره یک می دانم. و نه تنها به کمک نمی روند بلکه نعل وارونه هم می زنند و برخی دریافت ها و اظهار نظرهای خود غربی ها و عرب های منطقه را نیز تخطئه می کنند و آنان را از نزدیکی به ایران بر حذر می دارند. نمونۀ واضح و اخیرش همین مصاحبۀ احمدی نژاد با تلویزیون یورونیوز بود که نه تنها مورد استقبال جامعۀ روشنفکری و دانشگاهی قرار نگرفت بلکه همگان تلاش کردند که با متلک و نکته گیری و تمسخر و ازاین قبیل مقوم رقبای سیاسی احمدی نژاد بشوند و اورا غیر قابل تغییر و غیر قابل اعتماد معرفی کنند. با علم بر اینکه فروپاشی اقتصاد ایران نمی تواند منجر به تغییرات سیاسی مورد آرزوی همۀ میهن دوستان بشود بلکه فقط مدرنیزاسیون ایران را عقب می اندازد. علاوه بر همۀ رسانه ها و مدیا های ایرانی حارج از کشور که مطلقاً مواضع مثبت احمدی نژاد در این مصاحبه را پوشش ندادند. من مایلم که به یک مورد از موضع گیری های داخلی مربوط به روزنامۀ اعتماد را هم مثال بیاورم بعنوان مشت نمونۀ خروار:
6- روزنامۀ اعتماد روز شنبه امروز مصاحبۀ احمدی نژاد را در صفحۀ اول خود طوری منعکس کرده است که نه گزارش است و نه تفسیر و نه تحلیل و نه خبر. در حالیکه سردبیر بسیار با تجربه و محترم این روزنامۀ مستقل! خوب می داند که در روزنامه نگاری حرفه ای نمی شود مصاحبه را شل و پل کرد و نقل کرد و در همان حال و در لابلای مصاحبه نظرات تنظیم کننده را هم در نفی یا تأیید گفته ها گنجاند تا جاییکه خواننده نتواند تشخیص بدهد که کدام حرف رییس جمهور و کدام تفسیر و تحلیل خبرنگار است. نقل مصاحبه باید بدون دخالت خوب وبد ونظر خبرنگار و مفسر باشد و نقد مصاحبه نیز باید یادداشت یا مقاله ای جدا و مشخص باشد.
7- این موضوع را که جویده جویده گفتم من مولود یک عارضۀ بشدت بیمار روشنفکری ایرانی می دانم که انشاءالله در فرصتی دیگر بسط خواهم داد. اما خلاصه اش این است که روشنفکران ایرانی از خود بزرگ بینی و منفعت طلبی و تنبلی ذاتی و بی مسئولیتی و ... مغزهای خودشان را روی "اتو پایلوت" می گذارند و ماه ها و سال ها می گذرد و خودشان رغبتی ندارند برای بدست گرفتن دستک های مغز خود و هدایت جامعه بر مبنای تغییرات روز و روی صحنۀ عمل واقعی. آن از پیرترین نسل مان که با شاه بیرون آمدند و مغزشان را روی گرای سال 57 شاهنشاهی فیکس کردند و هر واقعۀ 33 سال بعد را هم با همان فرمان اتوماتیک ارزیابی می کنند. وچه نمونۀ نزدیک ترش که مربوط به جنبش سبز باشد و وقایع سال 88 که بازهم روشنفکران سبز منفعتی- مصلحتی با خیال راحت مختصات خرداد و تیر 88 را داده اند به مغزشان و فکرشان را قفل کرده اند و مرغ شان یکپا دارد که ما یک قدم هم از شرایط جنبش سبز فاصله نگرفته ایم و... خواهش می کنم به ایران هم فکر کنید و نه فقط به بی خیالی خودتان لطفاً! فاعتبرو یا اولی الباب! یا...هو
۱۲ نظر:
با سلام
آقاي نويسنده
شما مي توانستيد بجاي اين خطابه آتشين چند نمونه از پالسهاي مثبت تغييرات ليبرال در صحبتهاي آقاي احمدي نژاد را ذكر و اثر آنها را بر بهبود روابط برمبناي شرايط واقعي و نه ذهني خودتان تحليل كنيد.
ظاهراً شما به دليل اقامت در خارج و بسنده كردن به اطلاعات سايتها، قادر نيستيد عمق نفرت و بي اعتمادي طبقه متوسط نسبت به ايشان را درك نمائيد. نفرتي كه با هيچ شوي بي پشتوانه و محتوا قابل رفع نيست.
بجاي رهنمود دادن به روشنفكران، به ايشان رهنمود دهيد كه چگونه مي تواند با گامهاي عملي كه همه اش در اختيار خود اوست،اعتماد طبقه متوسط را به آنان باز گرداند. مثلاً در تصميم گيريها بجاي تصميمات چنگيزي، از فكر كارشناسان استفاده كردن. اينكه سخت نيست و حتي مورد استقبال منتقدان اصولگراي او هم قرار خواهد گرفت
سلام خانم/آقای خواننده.
من قبلاً پالس های مثبت سیاست خارجی جدید ایشان در مورد "شیعه هراسی زدایی" از اعراب و زبان دیپلماتیک بکاربردن در مناسبات منطقه ای و عدم شعار های ایدئولوژیک در مورد تحولات کشور های عربی و عدم حمایت از بشار اسد فعلی و حتی آن نگاه تأسف بار و منطقی همین مصاحبه اش در مورد مبارک در قفس اتهام هم حاضر نشد او را بنام یا حتی بعنوان محکوم کندو و و و صدها مورد دیگر می توانم نشان بدهم که هم خودش و هم وزیر خارجه اش با هر زور وزحمتی هم شده کلامی شعاری -مثل مجلس و رهبر و همۀ ایدئولوژیک اندیشان طول عمر جمهوری اسلامی- بر زبان نرانده اند و نمی رانند اینک. و شاهد مثال اینکه غرب با اطمینان از فروکش دادن برنامۀ هسته ای توسط احمدی نژاد است که یک سال است با خیال راحت حتی به گفتگوی تازه هم رغبت نشان نمی دهد و الا این همان غربی است که در سال های قبل از 2011 از هریک کلمه اش دو کلمه راجع به خطر تسلیحات هسته ای ایران مربوط می شد. من می دانم که تأثیرات بعد از انتخابات چنان عمیق و فرهنگ ساز بوده است که نفرت سبز ها از احمدی نژاد را بعمق غیر قابل جبران رسانده ولی حرفم با روشنفکران عرصۀ عمومی و وطن خواه است که معمولاً نباید در دام هیجانات بیفتند و اگر هم افتادند نتوانند از داخل این هیجان بحق ولی هدایت شدۀ منفی جوانان بی تجربه رها شوند. حالا شما موردی نشان بده که احمدی نژاد جدید در نه ماه گذشته موضعی ایدئولوژیک و غرب ستیز گرفته باشد در دیپلماسی! مرسی که عصبانی بودی و سپاسگزارم که قابل دانستی بحث کردیم. یا...هو
سلام مجدد آقاي نويسنده
نمي خواهم فضاي كامنت را به محل بحث تبديل كنم، اما توجه شما را به چند موضوع كليدي در كامنتم جلب مي كنم كه ظاهرا به آن توجه نكرديد:
1-گفتم طبقه متوسط و نگفتم سبزها. منظورم تكنوكراتهايي بود كه عمق فجايع احمدي نژاد را در اقتصاد و اداره كشور لمس مي كنند كه ظهور آن همان شرايط بد اقتصاد داخلي است كه شما اشاره كرديد. پس صحبت هيجان و جواني و اين حرفها نبود.
2-گفتم كه پالسهايي كه اثر مثبت بر مبناي شرايط واقعي و خارج از ذهن شماي نويسنده و من خواننده دارد. صحبتم سر شعارهايي نبود كه ايشان براي نفوذ به حوزه آقاي خامنه اي در سياست خارجي سر داده است.
3-آمريكا بهتر از من و شما مي داند كه كار هسته اي در ايران از اولش خطري نبود و حالا كه به دلايل فني (و نه تلاشهاي ايشان) فروكش كرده است به طريق اولي. تمام آن تلاشها هم براي تبديل ايران به يك لولوخورخوره ضعيف در منطقه بوده است كه با حماقتهاي امثال همين آقاي ليبرال حاصل شد. اگر به مباحث اقتصادي علاقمنديد لابد شنيديد كه توليد نفت ايران به زير 4 ميليون سقوط كرد به دليل نداشتن پمپ!
4-ليبرال كسي است كه براي علم و علمي حركت كردن ارزش قائل است و آن را راه و رسم خود كرده است و اين وصله با هيچ چسبي به ايشان نمي چسبد.
اینکه قضیه را هیچ طور نمیتوان توجیه کرد بر می گردد به پولهای بی حسابی که زمان دولت هاشمی و خاتمی به دامان روشنفکران روزنامه نویس آن زمان ریخته شد و الان هم از طریق شعبه لندن دانشگاه آزاد ربخته می شود و غم نان را به اولویت اصلی آنان تبدیل کرده است. همان کاری که لابی یهودی در آمریکا می کند در خلاف جهت منافع ملی اش.
دلقک فیلسوف آینده ،حساسیت های تو در مورد وطن قابل تقدیره ما تورو بهتر از هرکس درک می کنیم .با اینحال خوانندگان وبلاگت از زاویه ای خاص می نگرند و هرجی بر آنها نیست .با اینحال مموتی یک راه گذار به پسا مدرنیسم در ایران است .در هر صورت مدرنیسم در ایران به دلایل مختلف امکان ناپذیر است و باز اعتقاد دارم که هدفتو روی مفهوم ابر انسان بذار چراکه انسان مدرن ایرانی به لحاظ کارکردی و مفهومی امکان ناپذیر است .
روشنفکرها تا وقتی ادبیات درست حرف زدن با مردم را نیاموزند و توجه نکنند که مردم ایران در هرصورت خوب یا بد، مذهبی اند و برای خیلی از انها هم این مذهب سیاسی شده، ره به جا نمی برند. پس حمله به مذهب و تمسخر اعتقادات و گرایشات سیاسی مردم را متوقف کنند و به گرایشهای آنها احترام بگذارند ولی البته هر آنچه در چنته دارند در نقد علمی و اصولی سیستم حاکم رو کنند و صبور باشند شاید در دو دهه آینده ثمرات آن را شاهد باشند.
و ایضاً با سلام مجدد آقا/خانم -مساوات را درحق تقدم رعایت کردم- خواننده.
من هوادر احمدی نژاد نیستم. من از احمدی نژاد جدید وموردی و مشروط حمایت می کنم. من اگر واژۀ "سبز" را در پاسخ قبلی اضافه کردم فقط به این دلیل بود که از بار گناهان شما کم کنم و مجبور نشوم بگویم که گویا شما هم چون حقیر از متن جامعۀ ایران دور و خاضع تبلیغات رسانه ای و اینترنتی هستی در ادعای آن نفرت غلیظ همۀ تکنوکرات ها و طبقۀ متوسط از احمدی نژاد. زیرا اگر روایت اصلاح طلبان را هم بپذیریم که گفته اند 26 میلیون مربوط به کاندیدای آنان بوده و 16 میلیون مربوط به احمدی نژاد باز هم در بین این 16 میلیون چند تک نفری تکنوکرات پیدا می شدند که به احمدی نژاد رأی داده باشند لذا نمی تواند ادعای نفرت مطلق شما درست باشد. هرچند قبول می کنم که مهارت پروپاگاندای چپ های پشیمان اینقدر قوی و زیاد است که هر تکنوکراتی هم که به احمدی نژاد رأی داده باشد - مثلاً در تهران 300 هزار نفر کمتر از مهندس موسوی- را وادار کنند که نه تنها از این بی ریخت منفور دروغ گوی فرومایه و دهاتی و ... نه تنها اعلام برائت کنند که اعلام انزجار و نفرت هم بکنند.
2- من اقتصاد را خوب نمی فهمم و مهارتی هم برای اظهار نظر ندارم ولی خیلی هم ندیده ام اقتصاد دانان لیبرال و مورد قبولم در داخل ایران مثل غنی نزاد و طبیبان و روغنی زنجانی و... اظهار نظر کرده باشند که اقدامات احمدی نژاد خانه خراب کن مطلق بوده در مقابل تعدیل هاشمی یا اقتصاد یکی به چپ و یکی براست خاتمی (بخوان ستاری فر و مظاهری و صفایی فراهانی مثلاً) و در مورد جسورانه بودن اجرای هدفمندی یارانه ها هم که تأثیری در آیندۀ بلند مدت وخوب خواهد داشت با هر اعوجاجی هم همه متفقند.
3- از لیبرال هم منظورم این نبود که روح مرحوم لاک و اسمیت در احمدی نزاد حلول کرده منظورم آدم لمپن بنیادی است که برخی اقداماتش خواه نا خواه در بستر تئوری لیبرال قابل نشان دادن است و برای ایران مغتنم. و البته من جزو مخالفین تماشا کنیم همدیگر را بدرند زیرا که ز هر طرف که کشته شود بنفع مردم ایران است هستم. چون کشته شدنی در کار نیست در نهایت و آخر اختلاف احمدی نژاد با الیگارشی روحانی پیروزی یکی از این دوست. و من ترجیح می دهم بهزاران دلیل که دست احمدی نزاد بالا برود در مقابل آیت الله خامنه ای لذا معتقدم که هر کسی باید موضعش را در مقابل این اختلاف مبارک روشن و وارد کار زار شود.
4- و نهایت اینکه اگر روایت نه چندان دقیق شما را بر منفوریت و خرابکاری مطلق احمدی نژاد در شش سال گذشته را هم قبول کنیم بهتر است که از مواضع جدیدش در مقابل روحانیت حمایت کنیم که حالا که همه چیز را خراب کرده است یک نفعی هم در عقب راندن این طایفۀ ماقبل تاریخ که مخالف جنگ با آب پاشی هستند از بس که علاقه ای مفرط به جنگ با گلوله های سربی دارند. البته خودشان هم نه بچه های ایران به نیابت از آنان برای امن و سلامت و چپاول آنان. چونان جنگ با عراق که یک نفر هم کشته ندادند محض مسطوره در تاریخ. و ما مردیم برای آنان!
5- و آخرین جمله اینکه مشکلات فنی را هم قبول کنیم در صنعت هسته ای کشور ادبیات خاموش و دیپلماتیک احمدی نژاد جدید را هم باید امتیاز بدهیم انصافاً. طولانی شد ولی لازم بود که خواننده های جدی موضع و استدلال من را هم می شنیدند. هر چند که تکراری بود و خواننده های قدیمی می دانند که من فقط برای ایران می نویسم و نه خوش ایند این و آن. ممنون یا...هو
اتفاقا من هم دوست داشتم نظر شما رو راجع به مصاحبه ی جدید احمدی نژاد بدونم. قسمت هاییش که برام جالن رو می نویسم که اگه وقتشو داشتین به اینا جواب بدین (نقل به مزمون می کنم چون انگلیسیش رو دارم ترجمه می کنم)
"... یک انتخابات کاملا آزاد در ایران برگزار شد. اون آزادترین انتخابات دنیا بود...این طبیعیه که پلیس و قوه ی قضاییه مداخله کنند"
"... ما می بینیم که در اروپا هم تظاهرات برگزار میشه و پلیس خیلی خشن برخورد می کنه (!). تظاهراتی برای حقوق اولیه" و کلا این حرفایی که راجع به اروپا زد
"... ما یک ملت آزاد هستیم که در آن هرکس می تواند نظرش را ابراز کند..."
"... قوه ی قضاییه ی ایران مستقل است..."
"...هیچ کس در ایران برای ابراز عقیده اش زندانی نیست..."
خوشحال میشم نظرتون رو راجع به این چیزها بدونم
ممنون
آریای عزیز و محترم.
سلام.
فردا تا عصر لندن پاسخ می دهم الان خسته ام و می خواهم بخوابم. گفتم ممکن است منتظر باشی خواستم از اتلاف وقتت جلو بگیرم. مرسی. یا...هو
سلام
جواب دادین من نفهمیدم جوابه یا جواب ندادین؟
سلام آریا ببخشید کمی دیر شد قولی که داده بودم.
واقعیت این است که پاسخ دادن به سؤال شما سهل و ممتنع است. سهل است اگر با خوش بینی من به احمدی نژاد سال نود به کل گفته ها و وموضع گیری هایش نگاه بکنیم وسخت است اگر مثل شما و یا سایر مخالفان ایشان و حتی خود من تا یک سال پیش و البته بروایت اصلاح طلبان به گفته ها و مصاحبه های او نگاه کنیم.
در صورت اول من می توانم تکرار برخی حرف های نا خوش آیند برای شما مثل انتخابات آزاد نبودن زندانی مخالف عقیدتی یا پاسخ دادن برخی سؤالات را با سؤال متقابل مثل بچالش کشیدن آزادی در اروپا و غرب را یک نوع رجز خوانی عادتی و شعار های مقابله بمثل و یا حتی دفاع از جایگاه حقوقی خودش و کشورش و حکومتی که ریاستش با اوست که مجاز به برخی فرافکنی ها و عدم راستگویی های شبیه به اعتراف بگناه که در مورد همۀ سیاستمداران جهان مرسوم است توجیه کنم و توضیح بدهم. یا حتی این را بگویم که احمدی نژاد جدید را در مجموع و درصحنۀ عمل نگاه کن و دنبال مچ گیری های ملا لغتی نباش که از هر اظهار نظر دیگری هم می شود ایراد هایی ازاین قبیل گرفت.
اما اگر از منظر شما یا هر کسی که احمدی نژاد را همان احمدی نژاد پو پولیست و عوام فریب و اینجور مفاهیمی که بخشی را خودش نشان داده و بخش مهم تری را هم تبلیغات رقیب در ذهن ما تثبیت کرده مورد داوری قرار بدهیم همانطور که از نوشتۀ شما هم بیرون زده می توان همۀ سؤالات شما را دلیل بر دروغگویی و عوامفریبی و قدرت طلبی و ازاین قبیل دانست و نتوان از او دفاعی کرد. لذا تلاش بیهوده ایست این بحث و من ترجیح می دهم مثلاً نگویم که "انتخابات آزادی که گفته با نقیض مستندش هم روبرو نبوده ایم ما بطوریکه جفت پا برویم روی قران که بلی رای سازی بوده" چون من دنبال بهانه و ادله می گردم که احمدی نژاد را همراهی کنم برای غلبه به روحانیت ولی تو دنبال حقیقت محض می گردی و می گویی سیاست اول اخلاق است و راستگویی و این جور مسایل. در حالیکه من معتقد به ماکیاول هستم در سیاست شما آرمانخواهی هستی که یک قدم از آزادی خواهی جان لاک و بنتام و دورکهیم پایین نمی آیی. لذا من اگر بگویم ولی احمدی نژاد مابین صحبتش راجع به زندانی و حقوق بشر گفته است که البته من ادعا نمی کنم که در حد ایده آل هستیم. که تا قبل از این ایشان اصولاً با فرهنگ نسبیت که اولین آموزه مدرن و لیبرال است قطع ارتباط مطلق داشت. ممکن است از نظر شما اصلاً اهمیتی نداشته باشد این رفتن بطرف مفاهیم مدرن و نسبی گرایی.
البته که من تغییر رفتار و گفتار و بویژه عملکرد او در یکسال گذشته را در نوشته های مختلف نشان داده ام و بهمین حاطر و این مجموعه است که من مصاحبه اش را بالاتر از خوب و محکم و قابل قبول می دانم. اگر قانعت نکرد نوشته ام متأسفم. ولی نه بیشتر از این مجال بود و نه بهتر از این حال. اگر بازهم دوست داشتی می توانیم در اعلام نظر مجدد شما صحبت کنیم. مرسی. یا...هو
قانع که نه ولی فهمیدم چی گفتید و برام جالب بود
برای من این جور حرف های احمدی نژاد خیلی دفع کننده است. حتی اگه هیچ تخلفی هم تو انتخابات ایران نباشه، حداقل حضور شورای نگهبان در انتخابات های ما باعث میشه که تا "آزادترین" انتخابات دنیا خیلی فاصله داشته باشیم و هرچند برام قابل درک (و دوست نداشتنی) ه که رئیس جمهور هر کشوری تا حدی از کشورش دفاع کنه در مقابل رسانه ها اما این جور حرف زدن هم بیش از حد قابل تحمل من از رجزخوانی ه. فکر می کنم جواب های هوشمندانه تری برای پیچوندن خبرنگارها هست و البته کمی هم تصدیق مشکلاتی که وجود داره
من انتظار بالایی ندارم. اگه احساس کنم احمدی نژاد توی حل یکی از چیزایی که به نظر من مشکله صادق و راست وایساده خیلی برام جذاب تر میشه. حتی اگه موضوع ساده و مسخره ای مثل دوچرخه سواری دخترها یا ورودشون به ورزشگاه باشه. مشکل اول من اینه که توی حرف هاش احساس صداقت نمی کنم
ارسال یک نظر