۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

مصونیت آهنین دکتر صادق زیبا کلام از کجا می آید!؟

Satire on False Perspective



1- جمعۀ درخشان و آفتابی لندن هم باعث نشد که عصر خاکستری جمعه ها در ایران به حریم دلم راه نیابد و احساس نوعی پایان در پایان را در ذهنم به سوگ ننشاند. اما از آنجائیکه بدلیل رنج بسیار عادت کرده ام که خیلی به تصاویر منفی؛ قدرت پایداری در ذهنم ندهم و چاره را در این یافته ام که بلافاصله دنبال یک تصویر دلپذیر راه بیفتم برای زدودن تلخی؛ راه افتادم دنبال این تصویر که چگونه است که در یک سال ونیم وبلاگ نویسی مستمر و جدی و چالشی من حتی یک خوانندۀ عوضی و جدی نیز به تورم نخورده است. مشخص تر اگر گفته باشم منظورم می شود اینکه: "هیچ خواننده ای با هر طرز فکری در صدد تخطئه ام یا تمسخرم یا نوعی از هتک حرمتم و اتهام مزدوری از سویی و اتهام جاسوسی و نوکری بیگانه از طرف دیگر بر نیامده است. حتی حسین شریعتمداری در برخی نقل قول های جهت دار از نوشته هایم. و این خوشبختی خیلی زیاد بزرگی است برای من. - منظورم فقط در خود وبلاگم است و نه مثلاً برخی دسته بندی های کور در بالاترین-

2- صادق زیبا کلام در ماجرای شورش های لندن مقاله هایی نوشت در دفاع از بریتانیا و انتقاد از موضع گیری های مقامات ایران با این شورش های شهری. دیدم که ایشان این بار مقاله ای شخصی و بدون تقاضای رسانه ای مشخص نوشته است راجع به "کاویدن تاریخی روابط ایران و انگلیس" و آنرا در خبر آنلاین منتشر کرده است. حسم این را منتقل کرد به من که زیبا کلام از تند گفتن راجع به هواداری از رفتار پلیس و دولت انگلیس به این دغدغه و هراس دچار شده است که نکند از نوشته های قبلی او برداشت "آنگلو فیل" بودنش شده باشد در نزد جماعتی؛ و استقلال فکری روشنفکر عرصۀ عمومی بودنش خدشه دار شود. و نوشتۀ تاریخی اش برای اعادۀ این استقلال باشد در نزد کوتاه بینان توطئه اندیش.

3- دکتر زیبا کلام در سابقه هم دارد که برای رفع هرگونه اتهام از روشنفکری مستقلش برخی اظهار نظر های کاریکاتوریزه و بزرگ نما داشته است مثل تعریف از رضا شاه و انتقاد از دکتر مصدق ویا حتی گفتن اینکه یک موی امام حسین و ائمه را به صد حُسن کورش و داریوش نمی بخشد. در حالی که همه می دانند که او نه عاشق رضا شاه است و نه نافی دکتر مصدق و نه بی خیال تمدن قبل از اسلام ایران. و همۀ این کنش واکنش های روشنفکری او فقط به یک علت تامه انجام پذیرفته است و خواهد پذیرفت: "روشنفکر عرصۀ عمومی است و بدون اعوجاج و دو رویی و در خلوت جوری و در جلوت از قماشی دیگر، و البته بدون وابستگی به هیچ حزب و گروه و دسته و شخصی -که اغلب در جستجوی قدرت قابل باز شناسی است- بدنبال منفعت عامه و نشان دادن کاستی هاست در هر جایی که ببیند. حتی در خودش." و این بسیار آموزنده است."

4- درست است که صادق زیبا کلام یک جمهوری اسلامی چی به آمار است چه از جنبۀ خاستگاه سنی و عملکرد انقلابی و چه تنیدگی روابط زندگی شخصی اش با آدم های دور و نزدیک سیاسی جمهوری اسلامی مثل وابستگی سببی فرزندش با فرزند احمد توکلی. ولی این بهیچوجه توضیح دهنده نیست این رانت "مصونیت آهنین" ایشان را در تقریباً آزادی مطلق برای بیان آشکار افکار لیبرالیستی خویش در هر مقوله و مقاله ای و گفته و نوشته ای و حتی تلویزیون حکومتی. چه بسیارند کسانی که خط وربط های بسیار وثیق تری دارند با جمهوری اسلامی و بخاطر گفتار ها و نوشته های کم رنگ تری گرفتار حصر و حبس و محدودیت هستند و می شوند. حتی موارد کلیشه ای مثل سوپاپ اطمینان و از این قبیل مستمسک های دم دستی نمی توانند توضیح بدهند که چرا فقط او این "مصونیت آهنین" را کسب کرده است در بین نام آوران.

5- پاسخ من به این شگفتی این است که زیبا کلام توانسته است با نوع نگاهش و نوع گفتار و نوشتارش حس "روشنفکر عمومی بودن" خودش را خوب منتقل کند. او قدرت سیاسی را با این سلاح خلع سلاح کرده است که: "فارغ از کی به کی است و بی اعتنا به حاکم و محکوم و پشت و رو بودن در عرصۀ عمومی و خصوصی به دو عنصر کلیدی که محوریت فردیت انسان باشد و منفعت عامه وفادار و پافشار مانده." اگر حاکم بار گناه و خطا ی بیشتری داشته در جایی گفته است و اگر محکوم لغزش فزونتری داشته در زمان و مکانی دیگر او را نیز نواخته است." او در اشخاص و ایدئولوژی ها و خوب و بد های مطلق و سیاه و سفید نگاه کردن ها و خیر وشر بودن حاکم و محکوم گیر نیفتاده و خودش را جز به اندیشه اش و گفتمان لیبرالش به هیچ قیدی حد نزده است. من این را برجسته می دانم در او بعنوان مدل یک "روشنفکر عرصۀ عمومی" و چقدر احساس نیاز و آرزو می کنم به تکثیر چون او و امثال او در جامعۀ امروز ایران!  صادق زیبا کلام الگوی خوبی است برای جوانان فعال در حوزۀ مدنی. با خلوص در انگیزه می توان دژخیم را هم خلع سلاح کرد! و این امید بسیار مبارک که پالس های بسیار خوب و قوی می بینم از رشد الگوی زیبا کلام در روشنفکرانی چون محمد قوچانی و عماد باقی و سید علی میرفتاح و...! یا...هو

۴ نظر:

ناشناس گفت...

دکتر زیبا کلام را در سیمای ج.ا دیده ام. کلامش خیلی تاثیر گذار نیست و آخوندها او را رقیب خود نمی دانند چون وارد خطوط قرمز آنها نمی شودو مهمتر اینکه همه میدانند برای حزب سیاسی خاصی فعالیت پنهان یا آشکار ندارد و گرنه یک اشاره کیهان کافی بود تا او را هم از حیز انتفاع بیندازند.

ناشناس گفت...

صادق زیبا کلام مصونیت آهنین نداره. ضریب نفوذ پایینی داره.
هرچقدر هم به خط قرمزها حمله کنه، آخرش ملت بهش می گن آفرین چه خایه ای داره. نه بیشتر نه کمتر.
جز استادی دانشگاه هیچ سمتی نداره.
یه جور هم برای گرم کردن تنور میزگردهای آبکی بیشتر به میدون میاد.

Dalghak.Irani گفت...

سلام به هر دو ناشناس محترم.هر دو نفرتان در مورد پایین بودن ضریب نفوذ را مورد اشاره قرار داده اید که رد نمی کنم. ولی همین عیب ظاهری هم ناشی از استقلال و منفرد بودن او و یا هر روشنفکر عرصۀ عمومی دیگر است و می تواند در نگاه "رسالت آگاهی بخشی روشنفکر بجای مأموریت تحریک مخاطب" حسن باشد. ومن اصرار دارم که از هر نمونۀ نزدیک و ممکنی در نمایاندن فرق روشنفکر و سیاست ورز (مرد سیاسی) استفاده کنم. و این پالس را تقویت کنم که فعالیت های روشنفکری و امروزه بیشتر می تواند مؤثر و بدون حساسیت سیاسی باشد در جامعۀ ما. بهر حال ممنونم که اظهار نظر فرمودید. یا...هو

پيام امروز گفت...

اشاره به رابطه زيباكلام و توكلي را اولين بار بود كه شنيدم و برايم جالب بود.
البته صادق گويا برادري بنام سعيد دارد كه از قضا بشدت اصولگراست كه استاد فسلفه دانشگاه است.
ايشان در مقاله اي در شرق در رابطه با 28 مرداد اداي دين مجددي به انگليس كرده بود وانتقادات ملايمي به دكتر مصدق داشت. البته از مقاله اش بدم نيامد و برداشتم از اين مقاله اين بود كه همه را نبايد سياه يا سفيد مطلق ديد...