۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

وقتی قذافی سر پایین می رود علی لاریجانی هم ابو عطا می خواند!

Renaissance



1- عرف سیاست در دنیا چنین بوده و است و خواهد بود که پارلمان ها و مجالس قانون گزاری و نمایندگان و رؤسای آن ها به صبغۀ مدنی بیشتر شهره هستند تا به شهرت سیاسی. و بهمین خاطر هم است که نه اهمیت درجه یک سیاسی دارند و نه در سطح اول سیاست های بین المللی مطرح. اهمیت پارلمان ها بیشتر آنجایی نمود دارد در داخل کشور ها و در ارتباط با سیاست ها که می توانند با قانون گزاری ها و بازرسی و نظارت ها و توضیح و استیضاح ها و از این قبیل سیاستمداران اجرایی ایستاده در ویترین سیاست کشور را به این یا آن سیاست وادار کنند. و اگر روزی دیدیم که مثلاً رییس کنگرۀ امریکا یا بریتانیا یا فرانسه و یا حتی دوست مهم مان بورکینافاسوی نازنین در مورد اتفاق و رویدادی سیاسی اعلامیه و بیانیه صادر کنند؛و این اعلامیۀ غیر مرسوم قبل از دولتمردان و متولیان اجرایی و مسئول سیاست خارجی مثل رؤسای جمهور و وزیران خارجه و در کشوری مثل ایران رهبر حتی؛ هم صادر شده باشد؛  بدون شک شاخک های هم جامعۀ خودشان و هم جامعۀ بین المللی را بحرکت در می آورند که: "چه خبر است که علی لاریجانی رییس شورای مشورتی ولی فقیه و در سکوت سیاستمداران موظف دست به انتشار بیانیۀ سیاسی می زند در حمایت از سقوط قذافی!"

2- واقعیت قضیه این است که علی لاریجانی خیلی تلاش می کند که بگوید آدم مهمی است. درحالیکه خودش هم می داند که ابداً آدم مهمی نیست. و با صدور بیانیۀ نامربوط و غیر منتظره در استقبال از سقوط برادر معمر که تا دیروز رفیق ضد امپریالیست ما بود و در شش ماه گذشته حتی یک کلمه -ونه یک جمله- در رابطه با حوادث لیبی و بضرر قذافی از سوی لاریجانی ها (امتیاز دادم تا سطح خانواده و فامیل) موضع گیری زبانی هم نشده؛ خواسته است چه پیامی را منتقل کند.

3- بنظرم می آید که علی لاریجانی دچار عدم تعادل شده است. ایشان بعد از اینکه آن شوک عظیم یک میلیون رأی را دریافت کرد در 84 و در حالیکه همۀ موجودیت جناح راست و الیگارشی مؤثر روحانیان در پی اش و مؤیدش بودند؛ اینقدر خودش را باخته بود که خودش را پنهان کند زیر عبای رهبر و بیاید زیر دست احمدی نژاد در شورای امنیت ملی. بعد از مدتی باز احساساتی شد و با خودش گفت: "خفت هم حدی دارد هر چقدر هم که آدم بی شخصیت و معامله گر باشد" . بعد خودش را بست به آخور تبار آخوندش و نمایندگی مراجع تقلید را بعهده گرفت و آمد به شورای مشورتی منصوب رهبری! توی مجلسی که نه خودش سر وته دارد و نه نمایندگانش، ریاست بردگان به او رسید و باز لاریجانی یادش رفت که لولهنگش چقدر آب بر می دارد. 

4- این روز ها که بنظر می رسد عمر سیاسی او نیز مثل همۀ ژنرال های جناح متبوعش و از جمله توکلی و محسن رضایی و باهنر و بزرگان مؤتلقه و جامعتین و... تمام شده است می خواهد با تکیه بر شانه های دهاتی برادر خانمش یک سر و دمی تکان بدهند در مقابل یزرگ برده داران حضرت آیت العظمی سید علی حسینی خامنه ای؛ و بگویند که تحقیر و تخفیف هم حدی دارد و خدا را خوش نمی آید به هیچ گرفتن 290 نفر از نفوس در تصرف ولایت امر! و خلاصه فرستادن این پالس که زنده اند و نفس می کشند. بنظرم اما این موضع گیری نچسب هم از نظر جایگاه  غیر سیاسی لاریجانی و هم از جهت ریاکارانه بودن نیز نخواهد توانست بر سراشیبی لاجرم عمر سیاسی لاریجانی و شرکاء مکثی ایجاد کند. زیرا که سیاستمداران نیز فبل از هر چیز آدم هستند و باید بر معیار های کلی و مقبول انسانیت روراست بودن و کلک نزدن وفادار باشند اگر دنبال رأی و اقبال مردم هستند. بعبارت دیگر مردم قبل از اینکه بنوع گفتار و رفتار کسی متمرکز بشوند به ثبات شخصیت حقیقی او بها می دهند. فارغ از خوب وبد آن! و جناح راست سنتی دیر زمانی است که در کفن ریای خویش پیچیده و آمادۀ دفن است! یا...هو

۲ نظر:

ناشناس گفت...

این لاریجانی از همین حالا رییس جمهوری را به قالیباف باخته و فقط دست و پا میزند.

پيام امروز گفت...

البته من قاليباف را هم آدمي مثل لاريجاني ميدانم با كمي وجهه اجتماعي بيشتر. به اين دو البته بايد محسن رضايي و احمد توكلي را هم اضافه كرد. حلقه ذوب در ولايتي كه بدون اجازه رهبر آب هم نمينوشند. بهرحال از اين پست بسيار لذت بردم... زيرا از برادران لاري (جاني) متنفرم.