Chula series |
1- امروز که قیافه های سردارهای مرگ و عبوسی مکتب نرفتۀ نیروی انتظامی را می دیدم در این صدا و دیگرسیمای جمهوری اسلامی که مغلوب در جنگ جهانی آب پاشی جوانان؛ چونان موش های آب کشیده عربدۀ تهدید می کشیدند و قمپز در می کردند برای فاحشگی نرینه شان که ال می کنیم و بل می کنیم. از خوشحالی غنچ می رفت دلم: خدایا دیدی فرزندان برومند وطنم چگونه با خنده و شوخی چوب در لانۀ ماران افعی و عقرب های جرار کرده اند.
2- فردا جمعه است. یک هفته از جنبش تمام مدنی و غیر سیاسی "آزادی هیجان در عرصۀ عمومی" می گذرد. ایمان قطعی دارم که این "جنبش اصیل و زندگی خواه" بسرعت تاریخی -ونه تقویمی- همۀ سوراخ سنبه های "تبلیغات مرگ سی و سه ساله" را در خواهد نوردید و زندگی ایرانیان را دگرگون خواهد کرد. دست و بازوی جوانانی که شروع کنندۀ این جنبش مطلقاً غیر سیاسی در پارک آب و آتش بودند را می بوسم و به ایشان دست مریزاد می گویم.
3- همانطور که انتظار می رفت "جنبش جشن در خیابان و عرصۀ عمومی" بازتاب بسیار خوب و مبارکی داشت. مرگ اندیشان سراسیمه و وحشت زده از خنده ها و شادی های کمتر از هزار نفر دختر و پسرجوان و نوجوان و کودک همۀ نیروی در اختیارشان را بمیدان آوردند تا آب زلال زندگی خواهی مردم را آتش بزنند. و چه تلاش بیهوده ای. سه سال است برای گفتن همین "شادی بخواهیم" آواره ام. و دوسال است که بی وقفه می نویسم که راه حل ما نه از میدان تحریر سیاسی که از قلب شادی مدنی خواهد عبور کرد لاجرم.
4- ماه رمضان حرمت دینی دارد در دین غیر سیاسی ما. منتظر عید فطر می مانیم و شادی های دسته جمعی را تداوم می دهیم. لزومی حتی به سازماندهی نیست. کافی است خوب تبلیغ کنیم که شادی و زندگی تنها راه عبور ما از نکبت سوگواری سی وسه ساله است. و آنگاه هر کسی در محل خودش، با فامیل خودش، با بچه محل ها، با هم دانشکده ای ها و هم مدرسه ای ها، با هم کوهی ها، گروه همسالان و... در گروه های کم یا زیاد با خنده های جمعی، شوخی های نجیب، ترانه خوانان، موسیقی زنان و ... کوچه و محله و خیابان و پارک و اتوبوس و مترو و شهر و روستا و کوه و دریا را آزاد کنیم از شر پاسبانان و پاسداران!
5- از ورود به اندازۀ حتی یک ناخن کوچک سیاست به جنبش زندگی خواهی مان بشدت جلو بگیریم. ابن الوقت های سیاسی را به جشن های فقط و فقط "فان"تان راه ندهید. زیرا که در حقیقت و براستی هم شما دغدغۀ چه کسی و چگونه حکومت کند ندارید اینک. هرکسی می تواند حاکم ما باشد اگر زندگی را و شادی را و انتخاب طبیعی ما را برسمیت بشناسد. ما حتی به اندازۀ کرۀ شمالی شادی دسته جمعی نداریم. دست برنده با ماست. 80 در صد جمعیت کشور تحقیقاً پشتیبان و هوادار و جزو شما هستند. تازه آن 20 در صد هم بغیر از معدودی مزدور مثل سردار روزبهانی - حتی در نیروی انتظامی- میلی و رغبتی برای مقابله با شما را ندارند و در صورت تداوم خواهند برید در مقابله با دختر و پسرهای خودشان و فامیل شان. هزینه خواهید داد خیلی کم ولی گذراست و خیلی بسرعت تحجر را خواهید ترساند و وادار به عقب نشینی خواهید کرد. نکتۀ مهم غیر سیاسی نگه داشتن جنبش زندگی خواهی مان است.
6- یاد مان باشد ما یک پشتیبان معنوی جسور در هیئت حاکمه داریم. رییس جمهور قطعاً طرف ما خواهد بود در روزی که بخواهند شورش را در بیاورند مرگ اندیشان متحجر. اگر ما هم شورش را در نیاوریم در عبور از هنجار های عرف جامعه. دو سال فرصت داریم که خیابان ها را آزاد کنیم از گزمه های هیز و بی ناموس! شدت واکنش شان نشان از ترس و استیصال شان دارد. و اینکه دقیق هدف گرفته ایم بنیان های مرگ گسترشان را. پیروزی در این مبارزۀ مدنی صد در صد قطعی است. همۀ توده ها همذات پنداری خواهند کرد و از شما حمایت خواهند کرد. هر چقدر بر علیه شادی ما تبلیغات بکنند بنفع جنبش مدنی خواهد بود. باید بخش مزدور پلیس را ذله کنیم. یا...هو
۳ نظر:
یک ایده عملی هوشمندانه و احتمالاً تنها ره رهایی ملت از چنگ ذلت
مطلبت را خوندم و کلی کیف کردم . چپوقی چاق کرده بودم و داشتم با دودش حال می کردم .که یک دفعه بر خوردم به این .. http://www.youtube.com/watch?v=1XEvZDVYClA&feature=related...از خنده روده بر شدم و دود شکست تو گلوم... با سرفه به خودم گفتم این دلقک چی میگه این جونها معطل من و دلقک نمیشن . خودشون دست بکار شدن چه تو پارک اب و آتش چه تو این جشن فرهنگی که من دیدم. ...یا هو
مثل اینایی شدی که توی فیلم های سیاه و سفید میرفتن روی چهارپایه و اعلامیه های تحریک امیز سیاسی میخوندن...شدی یه دلقک مبارز
از شدت شور و امیدی که بهم تزریق شد به گریه افتادم
مخصوصا اونجا که گفتی "پیروزی در این مبارزۀ مدنی صد در صد قطعی است" بریدم
به احترام اشتیاق "مرگ سوز"ت کلاه از سر بر می دارم
ارسال یک نظر