Reading the Letter |
1- حکم دادگاهی در ایران دعوای نام پرسپولیس را بنفع باشگاه پرسپولیس صادر کرده است. و یکی از خوانندگان وفادار و قدیمی من پیروزی آنرا بعنوان تحقق اولین و مهمترین خواستۀ "جنبش تکنفره"ی من تبریک گفته است. و حقیقتاً چه پیروزی سترگ و خوبی؛ و چه تبریک شیرین و بجایی. لذا در حالیکه سوژه های بسیار ونابی منتظرند که راجع به آن ها مطلب بنویسم مثل مصاحبه مفصل و همچنین خطاب علی مطهری به حداد عادل در مورد جایگاه رهبر، و همینطور حرکت خودجوش و صد در صد مدنی و فوق العادۀ جوانان تهرانی در همیاری با کودکان کار، ناچار از انتخاب هستم و برای جشن امروز سوژۀ پرسپولیس را انتخاب کردم. زیرا که این سوژه بهتر می تواند از موضع فلسفۀ مورد تبلیغ من در این سیرک مجازی که عبارت باشد از"تلاش در جزئیات امور اجتماعی و مدنی بجای زور زدن در کلیات امر سیاسی و حیطۀ قدرت سخت" ابهام زدایی کرده و به فهم بیشتر شما هم کمک کند.
2- سابقه را همه می دانید که بدنبال پیروزی انقلاب و مصادرۀ دو باشگاه فوتبال پرطرفدار ملی ایران؛ نام هر دو آن ها را بفاصلۀ یکسال عوض کردند و نام باشگاه تاج را به استقلال و با کمی تأخیر نام باشگاه پرسپولیس را به پیروزی تغییر دادند. این تغییر نام در مورد باشگاه استقلال بلافاصله با استقبال و پذیرش عامۀ مردم و هواداران قرار گرفت و کسی بیاد ندارد بعد از این تغییر نام کسی این باشگاه را بنام تاج نامیده باشد. علت هم روشن بود زیرا که تاج نماد وسمبل سلطنت و پادشاهی بود و مردم انقلاب کرده بودند و نظام پادشاهی را برانداخته بودند و دلیلی نداشت سمبل های آنرا محترم و حفظ کنند.
3- اما در مورد باشگاه پرسپولیس این تغییر نام از ابتدای تغییر هیچگاه نه در میان مردم و نه بویژه در بین هواداران پرسپولیس برسمیت شناخته و پذیرفته نشد. و در تمام سی سال گذشته از این تغییر نام بجز در برنامه های رسمی و دولتی و حکومتی و تلویزیونی هیچکس باشگاه پرسپولیس را پیروزی ننامید. تازه در مورد مقامات رسمی و کارگزاران و مأموران دولت هم بسته به زمان و مکان و موقعیت سیاسی کشور از هر دو نام پیروزی و پرسپولیس به تناسب استفاده می شد. علت در اینجا هم مشخص بود زیرا که پرسپولیس بعنوان نماد وسمبل ایران باستان بخشی از تاریخ و میراث فرهنگی کشور بود و ربطی به پادشاه و سلطنت و از این قبیل نداشت.
4- بعبارت دیگر تغییر نام باشگاه تاج که با توجیه ملی و انقلابی تغییر یافته بود از سوی مردم موجه و تغییر نام باشگاه پرسپولیس که با مستمسک های ایدئولوژیک دین حکومتی و ضد فرهنگ و میراث ملی برگردانده شده بود ناموجه شناخته و رفتار شد. از آنجاییکه در همۀ سی سال گذشته الیگارشی روحانی و ضد فرهنگ و میراث های تاریخی و ملی ایران بویژه با حساسیت هیستریک نسبت به تاریخ قبل از اسلام ایران بر فضای فکری و فرهنگی کشور تسلط و چیرگی تام داشت تلاشی برای بازگرداندن نام پرسپولیس به باشگاه مربوطه یا انجام نمی شد و یا اگر هم گاهی جرقه هایی زده می شد در نطفه خفه می شد و چه بسا اقدام کننده بعنوان ضد دین و ارزش های انقلابی از هستی ساقط می شد.
5- این استخوان لای زخم سی سال تمام تداوم داشت و نه ملت حاضر بود از نام پرسپولیس دست بکشد و نه حاکمیت حاضر بود خطری به بزرگی دوست داشتن تاریخ و میراث فرهنگی ایران را که منشاء و صبغۀ اسلامی نداشته باشد بپذیرد. اتفاقی که دیروز افتاد و با شادی و سادگی دوستداران پرسپولیس بعنوان رأی دادگاه بنفع باشگاه پرسپولیس تبلیغ و به شادی گذاشته شد و با کمال بد بختی شاخک های هیچ روشنفکری را هم تکان نداد که موضوع را مهم بداند و ماوقع را برای مردم بشکافد؛ این بود که در اثر مساعی توده ها از سویی و مهمتر از آن شکستن فضای رعب و وحشت از ملی گرایی توسط احمدی نژاد و مشایی؛ روحانیان ضد فرهنگ و ملیت و تاریخ ایران به محاق نجات سیاسی خود عقب نشستند و فضایی ایجاد شد که قاضی دعوای ساختگی و بیست سالۀ نام پرسپولیس فارغ از احساس خطر روحانیان ضد ایران رأی طبیعی و پیشینی خودش را در مورد تعلق پرسپولیس به باشگاه سرخ پوشان پایتخت را اعلام کرد. و الا خیلی مسخره است که کسی فکر کند دعوا بر سر یک اسم (در اینجا پرسپولیس) چنان دعوای غامض و پیچیدۀ حقوقی بوده است که قاضی فقط بعد از بیست سال رسیدگی به آن به قطعیت حکم حقوقی این اختلاف رسیده است.
6- البته این هنوز هم پایان کار نیست و بسیار محتمل است که اگر سر مار ضد ایران روحانیان سیاسی مسلط -که به اختلافات مبارک بین حاکمان فعلاً کوبیده شده است- دوباره سر بر بیاورد و برخودش مسلط بشود بتواند یا از همین الان استفاده از این نام را دوباره قدغن کند یا در آینده مجدداً نام پرسپولیس را از رسمیت بیاندازد مثل سی سال گذشته. این جاست که من حرف اصلی ام را می زنم. و می گویم: ببینیم چطور تغییرات بظاهر کوچک و بی اهمیت در سرنوشت کلی ما اثرات فوق العاده می گذارد. در همین مثال به این توجه کنیم که تغییر خیلی کوچکی در فضای ایدئولوژیک دینی کشور -ناشی از اراده و ان قلت های مشایی و اختلافات تضعیف کنندۀ روحانیت سیاسی ایدئولوگ- چطور از سوی قاضی دادگستری حس می شود و به او جسارت می دهد که حکم "بیست سال پیش صادر شده اش" را علنی و اعلام کند.
7- آن بازی آب بازی بچه ها و جوانان در پارک و همینطور آن جسارت در آوردن نشریۀ خاتون مثل همین رأی اخیر دادگاه همان بال های پروانه ای است که در جایی تکان می خورد و هوای کمی را جابجا می کند و در فاصله ای دور به طوفانی تبدیل می شود برای تغییرات. لذاست که باید این تغییرات جزیی را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی تشدید و تثبیت کنیم تا تغییرات کلی که هدفش رهایی ایران از قید ایدئولوژی من درآوردی و بلاتکلیف روحانیان سیاسی است محقق شود. خیلی هم نگران طولانی بودن راه نباشیم. زیرا اولاً این تنها راه ممکن است و ثانیاً این تغییرات پی در پی جزیی حالت تشدید کننده و دیاپازنی دارد بر روی همدیگر و هنگامی که شروع شوند- مثل حالا- به تکثیر و تشدید تغییرات جزیی ِکلی تر و بیشتری می انجامد. به امید آن روز و امیدواری به آن روز! یا...هو
۶ نظر:
سلام استاد عزيز
خبر را امروز در اخبار ورزشي ساعت شش و نيم راديو شنيديم.بر پرسپوليسي هاي دو آتشه بسيار مبارك باشد اميد كه شگون اين تغيير براي خود تيم مان آينده درخشانتري فراهم اورد و اين تيم محبوب خود راباز يابد و از جاي برخيزد و با يك جهش چشمگير به همان رده اول هميشگي باز گردد.من به نوبه خودم به شما تبريك مخصوص ميگويم.
اخبار خوب يكي پس از ديگري ميرسد. ملت در روزه سكوتي بي نظير بد جوري حكومت را بايكوت كرده اند همه ميدانند كه اين برج كاهي در حال تاب خوردن است و عنقريب سرنگون خواهد شد.چه صبر با عظمتي است و چه شيرين !
سلام
نمي خواهم اوقات خوشتان را خراب كنم، اما اكتفاي شما به خبرهاي روزنامه اي كه ناشي از دوري تان از وطن است و عدم كنكاش در آنها كه ناشي از دگم بودن عقايدتان است، يك موضوع كاملاً روشن را به يك پيروزي حماسي جلوه داده است، به نحوي كه براي آن اثر جادويي بال زدن پروانه قائل شده ايد! حق بال زدن پروانه، همان حركت خوب آب بازي قبلي و شيشه شورهاي پارك وي بود كه در حقشان جفا كرديد.
اما موضوع پرسپوليس اين است كه سال 70 شركتي از غفلت تربيت بدني استفاده كرد و اين نام را از آن خود ساخت (امير عابديني و پسر شجوني معروف از اعضاي آن هستند). حالا كه قرار است پرسپوليس را بفروشند حتما اين شركت مدعي سهم خواهي خواهد شد، پس بايد دادگاه حكم به رفع يد آنها بدهد،همين! نه قرار است نام باشگاه پيروزي به پرسپوليس تغيير يابد و نه قرار است روحانيت به حجره هايش عقب نشيني كند.
آقا يا خانم خواننده
سلام خانم آشنا.
رسیدن بخیر و خوبی. وسپاسگزارم. یا...هو
سلام ناشناس معروف به خانم یا آقای خواننده.
اتهام محدودیت اطلاعات را قبول دارم. ولی فعلاً آنرا خیلی مهم نمی دانم در نوشته ها و داوری هایم. چون چیزی را که من هدف گرفته ام با جمهوری اسلامی به دنیا آمده و تا پایان عمرش هم با او خواهد بود لذا اگر صد سال دیگر هم از من بپرسند ماهیت جمهوری اسلامی چیست و چگونه می شود از دستش خلاص شد بازهم می گویم ماهیت جمهوری اسلامی بر پایۀ فلسفۀ مرگ و عزا و محرومیت و محدودیت بنا شده است وتنها راه زدودنش ایجاد لذت و کسب لذت و بردن لذت و زندگی کردن است.
2- من دگم نیستم. البته بر گزارۀ قبلی یقین دارم و بر چیزی که می دانم درست است و همین چند روزه جواب های مشخصی گرفته مصر و پافشارم. دگم به آدمی می گویند که حاضر به گفتگو در بارۀ باور هایش نباشد. من که هستم!
3- من به جوانان آب پاش و همیار کودکان کار جفا نکرده ام. من عین وفا هستم برای آنان ولی گاهی موضوع نه تحلیل می خواهد و نه مزاحمت برای درک بدیهی و طبیعی خوانندگان و دیگران برای لذتی که می برند از فقط مشاهده. روزی دوپست پر وپیمان می نویسم و موضوع ها هم زیاد است. خلاصه خیلی سختم بود این جفا به جوانان مدرن.
4- حرف شما در مورد پرسپولیس را قبول دارم و البته خودم هم می دانستم. و در متن هم به امکان عدم اجازه برای استفاده از آن اشاره کرده ام. ولی اینکه این حکم صادر شده و به گزارشگران ورسانه ها و پرسپولیسی ها این قوت را داده که در نامیدن باشگاه به پرسپولیس کمتر دچار خوف سانسور و غیره بشوند؛ بار عقب نشینی و راندن ایدئولوژی را دارد بالقوه. و عدم صدور حکم در این بیست سال بخاطر پیچیدگی حقوقی پرونده نبوده است. و صدور حکم در این مقطع حتی برای فروش پرسپولیس که تقویت جامعۀ مدنی است و قبلاً نوشته ام و در این مقطع جدی شده را می توان با بسیار سخن دیگر جمع کرد و گذاشت در قالب پروانه ای که بال زدنش را شما هم قبول داری. ولی تو می گویی. همچین بالی هم نبود پس زیادی نپرم روی هوا. ولی من می گویم یک تکان کوچک هم در این برهوت سی ساله طوفانی است برای خودش و باید جیغ زد به افتخارش. و البته من مسئولم که امید و پیروزی استحصال کنم و نه ضعف و بدبختی.
و اینکه نخواسته ای شادیم را بهم بزنی ممنونم. اما ترجیح می دهم توی دهانم بزنی ولی نگویی بمن: "هالو جان". مرسی و دوستت دارم. یا...هو
سلام
1-من به شما نگفتم هالو. اگر در عباراتم چنين چيزي فهميده شد، عذر مي خواهم.
2- لابد مي دانيد اثر پروانه اي به چه مي گويند. حرف من اين بود كه موضوع پرسپوليس اثر پروانه اي نيست. تا بحال هم خيليها از اسم بردن نام پيروزي براي اين تيم ابا داشتند حتي در تلويزيون. يادم ميايد آقاي مهندس محلوجي كه وزير معادن بود در دولت اول هاشمي و همزمان يادم نيست چكاره پرسپوليس، در مصاحبه تلويزيوني گفت: ميگويند بگوييد پيروزي اما ما مي گوئيم پرسپوليس.
3-همچنانكه بزرگان مي گويند تعهد به حقيقت، بزرگترين قدم در ايجاد تغيير است و بر اين اساس از موضوعي شبيه پرسپوليس نمي توان چيزي را استحصال كرد كه شما در پي آنيد. بلكه در نزد كساني كه به حقيقت موضوع واقفند چنين القا خواهد كرد كه: دست اينها اينقدر خالي است كه دنبال سوژه سازي هستند. تذكر من اين بود كه وقتي موضوعي به اهميت كودكان كار پيش آمده كه از همين امروز سايتهاي راست نغمه ساز كرده اند كه خطرناك است، حق اين بود كه شما به آن مي پرداختيد.
باز هم ببخشيد اگر رنجيديد. در باره دگم بودن نسبت به باورهاتان نظراتي دارم كه اگر مجالي بود به صورت كامنت در پاي نوشته هاي مربوط مي نويسم
آقا يا خانم خواننده
سلام مرسی. می گذاریم برای منبر بعد. فقط راجع به بال پروانه بگویم که منظور من انتشار "حس تغییر" بطور عام و از مجموعۀ رویداد های زنجیره ای بود که نام پرسپولیس هم در آن می گنجد. ضمناً من هم معلومات شمارا در مورد پرسپولیس دارم. مشکل گفتن های غیر رسمی و موردی و شخصی نیست. مورد این است که اکنون در حکومت نماینده ای وجود دارد که این گفتمان را نه تنها تأیید می کند بلکه به آن دامن می زند. واین خیلی مبارک است. برعکس دورۀ اصلاحات که ممکن بود حرکاتی تند تر از این هم اتفاق افتاده باشد درحوزه های اجتماعی و افتاده بود منتها اصلاح طلبان فقط تحمل می کردند یا حد اقل همراهی نمی کردند از ترس واکنش روحانیت. یا... هو
ارسال یک نظر