Judith |
دیروزمطلبی نوشتم که خبراز"پایان جنبش سبز مذهبی" می داد. وباعث سوءتفاهم شد. لذا برآن شدم که توضیحی دراین باره بنویسم تا رفع سوءتفاهم یشود.
1- من ازپایان جنبش سبز با صفت غالب مذهبی نوشته ام. درحالی که بسیاری از خوانندگان آن را شکست جنبش سبز؛ وبدون صفت مذهبی خوانده وفهمیده اند:
الف- دراینکه جنبش اجتماعی وقتی به خیابان آمد جنس پروژه ای پیدا می کند هیچ شکی نیست. واینکه هرپروژه ای هم با مدت مشخص باید همراه باشد ونقطۀ آغاز و پایانی داشته باشد اظهرمن الشمس است. پس جنبش سبزمذهبی هم لاجرم باید در جایی تمام می شد که شده است.
ب- سوء تفاهم ازآنجا آغازشده است که سکولارهای براندازبدنۀ جنبش سبزاولاً مذهبی بودن جنبش را قبول ندارند وثانیاً پایان آنرا بدون دست آورد اعلام شده ودقیق تاب نمی آورند. ودرمقابل مذهبی های بدنۀ جنبش سبز هم دست آورد های برشمرده شده مثل توافق برکنترل بیشتراحمدی نژادیسم، بازگشت آهسته ولی مؤثر بمناسبات جاری درقبل ازاحمدی نژاد ودرفضای سیاسی 28 سال اول عمرجمهوری اسلامی، دلجویی ازعلمای رنجیدۀ قم ومراجع عظام وراضی کردن مجدد آن ها به همراهی با جمهوری اسلامی مانند گذشته و... را نه حس می کنند ونه کافی می دانند.
پ- درمورد سکولارهای بدنۀ جنبش سبز باید این را بگویم که مگرشما درمذهبی بودن، عضوخواص خانوادۀ جمهوری اسلامی بودن، ونمادسبز بنشانۀ نماد سیادت دینی بودن وبیشمارنشانه های کوچک وبزرگ دیگررا درآقای مهندس موسوی وکادرهای اصلی جنبش سبز مذهبی منکرهستید. -واگرنیستید که نمی توانید باشید چون واقعیت های مستند است- پس چطورانتظاردارید که جنبشی با رهبروکادرهای مذهبی؛ حاصل سکولاروعرفی درحدبراندازی سیستم قبلی را بدهد!
ت- اما درمورد بدنۀ ناباور ومذهبی جنبش سبز: جنبش سبز با شعار و درخواست رأی من کوبه کلید واژۀ "تقلب" شروع؛ وبلافاصله بدرخواست ابطال انتخابات صعود کرد. و آیت الله خامنه ای چون اصل ادعا وتقلب را قبول نداشت هم بلافاصله به رودررویی خشن فرمان داد. پنج ماه هم جنبش به تند شدن مواضع دو طرف گذراند. مهندس موسوی بیانیه می داد وآیت الله خامنه ای درخیابان پاسخ می گفت. تا اینکه این جنگ وگریز سیاسی ازسوی موسوی ونظامی امنیتی ازسوی آیت الله خامنه ای درعاشورای سال 88 به یک جنگ تمام عیار خیابانی تبدیل شد که هم مهندس موسوی را ترساند وهم آیت الله خامنه ای را به تصمیم رساند که نقطه پایانی برای این وضعیت بگذارد. لذا 9 دی پیش آورده شد ودر22 بهمن نقطۀ پایانی شکل گرفت. درطول این 6 ماه برخی واقعیت ها هم به بیرون درزکرد ومعلوم شد که مستندات تقلب شکلی ودر سر صندوق های اخذرأی چندان سندیت قابل اثبات واتکا ندارد. لذا موضوع تقلب وبحث دربارۀ علت بروزجنبش به محاق رفت وحداقل مهندس موسوی دیگر اصراری به طرح مجدد آن نداشت. وچنین بود که جنبش سبز مذهبی از نَفَس تظاهرومزاحمت خیابانی افتاد ولی نقارها برطرف نشد ونفس زدن های زیر پوستی جنبش درفضای شهر تهران، چونان استخوان لای زخمی باقی ماند.
ث- روزها وماه ها سپری می شد وچنین بنظر می رسید که هردوطرف به یک بن بست مشترک رسیده اند ولی حاضر به اعتراف وبرگشت سریع وصریح نیستند. این وضع تا یک سال ادامه پیدا کرد ولی مشکل حل نشد. این گذشت زمان بیش ازمهندس موسوی، آیت الله خامنه ای را دچاراولاً دردسر وسپس واداربه تجدید نظر کرد. -شرح آن که ازمراسم 14 خرداد سال 89 وتوهین به خانواده ونوۀ امام خمینی پررنگ شد وبا مسافرت قم ونارضایتی روحانیت ازاحمدی نژاد وسیستم مدیریت بحران آیت الله خامنه ای ادامه یافت. مبحثی طولانی است ونیازی به بازگویی مجدد دراینجا ندارد.- تاروز 25 بهمن سال 89 که تظاهراتی با دامنۀ کم ولی عمیق ومؤثربرپا شد. ونه تنها خواب زمستانی یک سالۀ آیت الله خامنه ای را پایان داد که وحشت دیده نشده درطول سی ودوسال گذشته را برارکان جمهوری اسلامی مستولی کرد؛ تاجائیکه خودآقای مهندس موسوی نیز علی رغم بیانیۀ تشکری که داد دچارترس زیادی شد.
ت- اینجا بود که داروندارنیروی انسانی درجه یک جمهوری اسلامی درردۀ روحانی وکلاهی -غیرازتیم احمدی نژاد- بتقلای فکرنجات افتادند وجمهوری اسلامی یکی از فشرده ترین دوره های رایزنی سیاسی ازهمه سورا آغاز کرد. جلسات پشت جلسات، مشاوره پشت مشاوره، اعلام موضع پشت اعلام موضع، گفتگو پشت گفتگو و... به حریان افتاد. ولی معلوم بود که بدون گفتگو با مهندس موسوی هیچ راه حلی نتیجۀ لازم وازآن مهمترفوری را نمی داد. لذا مهندس موسوی را حصرخانگی کردند نه برای قطع ارتباطات خارجی او که بیشتربرای وصل ارتباطات داخلی او.
ث- مذاکرات بسرعت پیش رفت وبا حاضرشدن تلویحی آیت الله خامنه ای دردست برداشتن ازحمایت همه جانبه ازاحمدی نژاد؛ مشکل به راه حل نزدیک شد. ودراین قالب سناریوی تعویض رییس خبرگان، سخنرانی های تند آیت الله برعلیه "باغ شهرهای" احمدی نژاد درحضورقالیباف ومهمترازآن آن تندی دیده نشده ازآیت الله خطاب به حزب اللهی های فحاش وهتاک وسیلی از تبلیغات وتهدیدات وتحبیباتی که امروز فضای سیاسی کشوررا آکنده است ومی بینید براه افتاد واین تازه ازنتایج سحر است.
ج- دریک همچون فضایی که ترسیم کردم مهندس موسوی چاره ای اولاً وعلتی ثانیاً نداشت که موافق ناراضی ومتأسف نباشد. چون ایشان که براندازجمهوری اسلامی نیستند. وایشان که سیاستمداربمعنای مدرن قدرت طلب وجاه طلب نیستند. وایشان که مخالف آیت الله خامنه ای ویا هیچ کدام ازمردان 28 سال اول جمهوری اسلامی نیستند. یادمان باشد که ایشان درمهمترین بیانیۀ اعتراضی خود دراوج جنبش سبز در سال 88 مواردی اصلاحی را درخواست کرده بود. ولی تحقق آن هارا فوری ودر مذاکرات فی مابین نخواسته بود. ایشان گفته بود که اگرروند اصلاحات مورد در خواست ایشان وبدون نیازحتی به اطلاع ایشان شروع شود چون جویباری زلال جریان پیدا می کند وخواسته های جنبش سبز مذهبی به اهداف اصلاحی خودش می رسد. البته که ایشان ناراضی هم است کماکان بخاطر هوادرانی که سرخواهند خورد و متأسف بخاطر هزینه هایی که ملت تحمل کرد. وایشان چون جنس سیاسی ندارد بخشی ازهزینه ها را برعهدۀ خود سنگین می داند. درحالی که سیاستمدارحرفه ای نباید تا این حد اخلاق گرای قدیمی باشد.
چ- آقای مهندس موسوی به روند طی شدۀ جمهوری اسلامی تا پایان ریاست جمهوری سید محمدخاتمی اعتراضی نداشته وندارد. واگرچنین بود تا کنون اظهاری می کرد یا مثل همین بار که احساس تکلیف کرده بود سکوت بیست ساله اش را زودترمی شکست. لذا حالا که تغییرات آغازشده وقراراست طی یک پروسۀ دوسالۀ آهسته و کمتر تحریک کننده برای احمدی نژاد پیش برود تا ایران بدوران خیلی خوب 28 سالۀ اول بازگردانده شود. بدیهی است که مهندس موسوی نتواند موافقت نکند ومعترض ومتأسف درکناری بنشیند.
6- با اینکه طولانی شد ولی چون من آدم خوشبینی هستم وبه تغییرات درحد مقدور امیدوارم لذا نظر شخصی وداوریم را هم می گویم:
"بشرط اینکه اصلاح طلبان مذهبی ازاشتباهات وتجربیات گذشتۀ خود عبرت بگیرند اولاً، روشنفکران خویش مثل سیدمحمد خاتمی و...را به حوزۀ کتاب واندیشه پس برانند ثانیاً، ازسیاستمداران تکنوکرات وعملگرای قوی مثل زنگنه وجهانگیری وطبیبان وروغنی زنجانی وقالیباف وکرباسچی و... استفاده بکنند ثالثاً، به بدنۀ تخصصی ودانشگاهیان برجسته مثل موسی غنی نژاد وصادق زیبا کلام و...بهای لازم را بدهند رابعاً، تکلیف ایدئولوژی خویش با آزادی های اجتماعی مثل حق انتخاب سبک زندگی فردی را روشن کنند خامساً واز مصادره بمطلوب همۀ دست آورده های جدید ازسوی هستۀ سخت احزاب مجاهدین انقلاب ومشارکت بنفع خویش جلوبگیرند سادساً؛ ایرانیان می توانند درانتظار بخشی از آفتاب گرما بخش به سلول های فرسوده شان باشند درآینده. چنین باد. یا...هو
۲ نظر:
سلام
و وقتیکه من هفته پیش نظرتان را در مورد جدا شدن بخشی از نیرو های جنبش و رادیکال شدن (هر چند اطمینانی به آن ندارم ) و بهتر است بگویم شفاف شدن خواسته ها پرسیدم شما بمن گفتید که لحن نوشته ام عصبانی است.دیدید حالا جنبش چطور فازش تغییر میکند. و چه عالی!این یعنی خاموش نشدن و در حرکت بودن جنبش.
پیش بینی هایی از حوادث سال های آینده ایران و جهان
http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=103&catid=52
ارسال یک نظر