۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

سلام آقای کروبی؛ دوستتان دارم به شدت! مرسی.

St. Jerome in His Study



1- سلام آقا وخانم کروبی. ازاینکه بعداز18 روزبه منزل برگشتانده! شدید خوشحالم وامیدوارم که بقیۀ مضایق یک زندگی عادی نیزبزودی مرتفع گردد وشما عمرباعزت وهدفمندتان را درآرامش وقرارموردنیاز این سال های بازنشستگی سنی تان سپری کنید.


2- آقای کروبی نازنین؛ من شما را دیرولی خوب شناختم. وازاینکه بشما اعتماد کردم بخودم می بالم. شما نوجوان بودید که راه وهدف سیاست به معنای امرمُدُن را انتخاب کردید.واین راه انتخابی توسط شما چقدردرست وبا شخصیت ومنش ذاتی شما سازگار وهماهنگ بود.


3- واقع امر این است که سیاست درقالب یک حرفه؛ تخصصی است که پیش وبیش از هرشغل دیگری دردنیا به هارمونی "شخصیت با حرفه" اش نیازدارد. زیرا که شغل سیاست بالا وپایین های چنان وحشتناک وبزرگی دارد که مرد سیاسی اگرجنس سیاسی نداشته باشد، دریکی ازاین بالا رفتن های بسرعت وازخوشحالی اکسیژن کم می آورد و میمیرد. یا دریکی ازسقوط های وحشتناک لاجرم شغل سیاسی، دراثر فشار غیر قابل تحمل هوا سقط می شود. وشمارا درهردوصعود وسقوط آزمودم وشما هنوز سر فراز و پاینده اید. دستمریزاد.


4- می دانم که تلخ ترین برهۀ عمرسیاسی شما ازسال 82 خورشیدی آغازشد. از آنجائیکه مزاحمان شغل سیاسی شما نه  از"بیرون"ی که در"اندرون"ی پیدا شدند. و فقط شما وخدای شما آگاهید بررنجی که ازدست  "قدرت خواهان ِ فرصت طلب" ویا "ناسیاستمداران ِپرتاب شدۀ تصادفی وناهمگون ازحوزه های غیرسیاسی به حوزۀ سیاست" کشیده اید وبرده اید. ولی با همۀ زخم های ناسوری که ازسمّ این دشنه های از "بغل دستی" برجسم وجان تان نشسته بود؛ پایمرد ویکرنگ وشجاع ایستادید، ودشنه بدستان ناآگاه یا غافل را تنها رها نکردید. درود بروفای به هدف وعهد شما.


5- ابتدا تصمیم داشتم این نامه را درقالب رساله ای عام وبرای شهادت تاریخ هم منتشر کنم. ولی چون مطمئن ازاجازۀ شما درورود به زخم های التیام ناپذیرخانگی تان نبودم. آن تصمیم اولیه را به این نامۀ نمادین وخصوصی فقط برای خودتان بسنده کردم. تادرروزی بزودی که این جوسنگین هیجان گاهی "بشدت مثبت وامیدوار" و بلافاصله گاه ِ دیگر"بسرعت منفی ومأیوس" سپری شود؛ پرده های به اندازۀ کافی عمومی نشده را کناربزنم وبه ایرانیان نشان بدهم که مرد سیاسی را با عملکرد های کوچک وبزرگ میدانی اش باید شناخت وارزیابی کرد ونه لفاظی های آرزوهایش.


6- تا شرایط آن روزبرسد بزودی وازشما علامتی صادرشود برای مجازبودنم در ناگفته هایتان ازاندرونی؛ شما را ستایش می کنم وازپایمردی شما درراه بهبود زندگی ایرانیان سپاسگزارم. وبه ملت ایران اعلام می کنم که شما به فراتر ازعهدی که با ما بسته بودید هم جامۀ عمل پوشاندید. خدا قوت! وچون ایمان دارم که شما اگربه نارضا سکوت هم بکنید به رضا برعلیه باورهایتان حرفی نخواهید زد ازشما می خواهم که فرصتی به خودتان وحاجیه فاطمه خانم دلبرتان بدهید تا جای تازیانه های جدید کمی ازالتهاب بیفتد وخانواده تنفسی بکند درپیرسالی ِجوان پدر. یا...هو


ارادتمند: دلقک ایرانی. یک ایرانی خداباورمسلمان وناباوربه دین اجتماعی ناکارآمدِ قطعی دردنیای مدرن؛ لذا مخالف قطعی ساختارحقوقی برمبنای شریعت اسلام و خواستار تشکیل یک حکومت برمبنای "یک گام مدرن ترازعرف ِغالب جامعۀ موجود ایران" در وطن مان ایران: دلقک ایرانی. لندن.20/12/89 .ساعت17:30 بوقت تهران

۱ نظر:

خ.آ گفت...

درود بر هردو بزرگوار . به اميد اينكه پاداش رنجهايي را كه كشيدند به شادي شاهد باشند و باشيم.