۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

آقای مهاجرانی؛ هرروشی برای تأمین منافع شخصی ممدوح است الا تحمیق وآدرس غلط دادن به مردم!

Vision of a Knight



 جناب دکترمهاجرانی؛ باسلام واحترام.

حضرت عالی درسخنرانی خود درکتابخانۀ کینزینگتون با درانداختن بحث مقایسۀ پاک دستی یا فساد مالی سیاستمداران وربط دادن بی ربط آن به استقلال وعدم استقلال سیاسی کشورها وازآنجا با بازی باورق سوختۀ یک رییس جمهورخادم یا خائن عربی از اسب افتاده سعی کردید روند شروع شدۀ مذاکره درداخل کشوررا هم کمک کنید و هم اگرشد خودتان را هم بازیگرباهوش سیاست معرفی کنید. - وارد حیطۀ انتظارات نفع شخصی مورد نظرشما نمی شوم. زیرا که من یک انسان مدرن هستم وتلاش برای منفعت شخصی را جزوواجبات ذاتی وعینی هرانسانی وممدوح می دانم. البته شفاف و تعریف شده- اما اینک گویا آن بحث انحرافی وبدون مبنای درست درآن جلسه به مذاق جناب عالی خوش نشسته ومصمم شده اید که اولاً درسایت شخصی خودتان موضوع را پی بگیرید وهم از فرصت های دراختیارتان درمجامع گوناگون به تحمیق مردم ادامه بدهید. لذا من ازوجه دفاع ازحقوق مردم چند نکته را یاد آوری می کنم:


2- من درمطلب با عنوان"آقای مهاجرانی؛نه ساده زیستی حاکم و نه تجملاتی زیستن او واجد ارزش سیاسی نیست!" بیانات شما را درهم حوزۀ پاکدستی آیت الله خامنه ای وهم درمورد مستندات صرفاً ادعا های بدون بارحقوقی وقضایی وژورنالیستی در مورد حسنی مبارک را بچالش کشیدم ودرنهایت با پذیرش فرضی همۀ گفته های شما به بند 7 نوشته ام رسیدم:
7- اما واقعیت تلخ تری که وجود دارد این است که نوع تفکرونگاه سیاسی اغلب کوشندگان مذهبی-سیاسی خودش نیز آلوده به این ویروس خطرناک "سیاست بمثابه افراد" ونه "سیاست بمثابه ساختار" است. درنوع تفکرسنتی به سیاست که دکتر مهاجرانی یکی ازسرآمدن آن است اولاً استقلال سیاسی بدون هیچ گونه توضیح واستدلالی امری مطلقاً ممدوح است. درحالیکه این تابوی تبلیغ شده ازسوی اتحاد جماهیرشوروی که استقلال را وابستگی به بلوک خودش معرفی وجا انداخته بود یکی ازنخ نماترین گزاره های ردشده از سوی محافل علمی ودانشگاهی سی سال اخیراست. ودرتعقیب همین ممدوحیت مطلق استقلال سیاسی است که مهاجرانی پاک زیستی یا فساد حاکم را نیزبرخاسته ازاستقلال یا وابستگی اونشان داده وحاکم مستقل لاجرم پاک زیست هم معرفی ونمایانده می شود. درحالیکه درنگاه مدرن و"سیاست بمثابه ساختار"امرچگونگی زیست حاکم یا گروه حاکمان مطلقاً واجد ارزش سیاسی نیست بلکه امری شخصی وسلیقه ای است که نه ساده زیستی اش حاکم را موجه ونه تجملاتی زیستن اش حاکم را ناموجه معرفی می کند. و البته صلاح وفساد حاکمان نیزامری حقوقی و قضایی بوده ودردادگستری مستقل است که حاکم باید نسبت به رفتاراقتصاد شخصی اش جوابگوباشد و نه درپهنۀ رسانه ها وشایعات.
3- اینک اما که شما را پافشاربررأی خویش می بینم من هم ناگزیر برگزارۀ خود اصرار می کنم تا غش یکی ازاین دواستدلال را مردم ودانندگان داوری کنند:

خوشبختانه یا متأسفانه حکومت سی سالۀ پرزیدنت مبارک درمصر دقیقاً منطبق و برابر است با عمرجمهوری اسلامی ایران که آیت الله خامنه ای 8 سالش را رییس جمهوربودند و21 سالش را هم رهبربلامنازع کشور. و شما ایرادی بمن نخواهید گرفت اگر آیت الله خامنه ای را هم بهمان میزانی که مبارک درمصر و در مقابل حکومت خود مسؤل بود مسؤل وضع ایران درسی سال گذشته بدانم. حالا ازشما می پرسم. سیاستمدار را درعرصۀ عمومی با چه معیاری موردارزیابی وسنجش قرار می دهند. با اموالش، با پسرش، با حجاب زنش، باغذای محبوبش، بازنبارگی یاکف نفسش و... یا نه! بلکه سیاستمدار را با نحوۀ مدیریتش، با میزان توسعۀ کشورش، یا رشد اقتصادی ودرآمدسرانه وضریب جینی وجرم وجنایت واعتیاد وفحشا وطلاق و... در کشور مورد مدیریت وحکومتش! وآیا حضرت عالی حاضرید دریک فرض "فرض محال که محال نیست" یک تیم کارشناسی قسم خورده وضع شاخص های توسعۀ مصر مبارک با ایران آیت الله خامنه ای را با در نظر گرفتن کلیه منابع وامکانات بالقوۀ وبالفعل دوکشور مورد سنجش ومقایسه قرار دهد. وآیا شرمنده نمی شوید ازنتیجه ای که بلاتکلیفی انقلابی یک گروه الیگارک روحانی وغیر روحانی برسرایران نازنین آورده اند.


درمأموریت تخریب مبارک برای وطنم!ی که خودتان برای خودتان تعریف کرده اید به دزدی های یک قرارداد گازی بین مصرواسرائیل استناد کرده اید. فارغ ازاینکه سند استنادی شما فاقدارزش واثرحقوقی است. ولی ازشما می پرسم آیا درمورد قرارداد مشابهی معروف به کرسنت بین ایران وامارات متحده که اتفاقاً دردولت اصلاحات هم امضاء شده اطلاع کافی دارید وحاضرید همین دوقرارداد را مورد ارزیابی مقایسه ای قرار بدهیم. یا تمام دارایی های نقدی وغیرنقدی تباه شده در"گران خری های اجناس استوک ازواسطه های دست چندم" یا وام های با بهره های کلان درقالب های فاینانس وبیع متقابل و... که فقط درنتیجۀ لجبازی های کودن سیاست های مقام رهبری نصیب ایران شده جوابی خدا پسند دارید. واصلاً حاضرید شخص خودتان را ازنظر مالی واندوخته هایتان دردوران مسئولیت هایتان به پای میزقاضی بکشند.


درپایان چون چندبارشمارا مؤمن متخلق دینی معرفی کردم وعلت عقب افتادگی ذهنی شمارا انسان قدیم ودیروزبودن دانستم تمایل دارم که خاطره ای اقتصادی وفساد مالی را هم نقل کنم تا دهانتان به عطر ایمان مطهرشود:


سال 76 یا 77 بود که برحسب تصادف یکی ازنمایندگان اولیاء مدرسۀ دخترانۀ راهنمایی حضرت زینب شدم درمیدان فرهنگ یوسف آباد تهران. انجمن اولیاء و مربیان ما شش عضو داشت: چهارنفرمرد ودونفرخانم. یکی از اعضای مرد شخص پرسالی بود بنام آقای مالکی که حرفۀ پرورش گل داشت درشهریار. رییس انجمن ما هم مرد جوانی بود بنام رضایی که یکی ازمدیران استانداری وقت تهران بود وبعد از اینکه انتخابات مجلس پنجم را باخته بود آمده بود شده بود رییس ما. آقای مالکی زمینی داشت درشهریارکه معارض داشت وحل اختلافش را به آقای رضایی سپرده بود که مقام وموقعیتی داشت. یک روز آقای مالکی ازرضایی نسبت به اقداماتش و نتیجۀ کارپرسیده بود. ورضایی جوان درهنگام خوردن چلوکبابی که یادم نیست به چه مناسبت خودمان را مهمان کرده بودیم، موضوع را با من درمیان گذاشت. وگفت که: پروندۀ زمین آقای مالکی زیردست کارمندی است که بسیار سخت گیراست وهیچ جوری راه نمی دهد.  وچون رضایی تربیت شده درمکتب اهل بیت علیهماالسلام مرا اهل همه جورفسادی ارزیابی کرده بود درد دلش را هم گفت.  می گفت یکی نیست به این آدم احمق(بخوان پاکدست) بگوید که شاه وپدرش 50 سال این مملکت را خوردند وبردند مگرچه شد. که حالا که نوبت مارسیده وامروزهستیم وفردا نه؛ ادای مریم مقدس را دربیاوریم. من البته مثل بز اخفش سرم را تکان می دادم به تأیید حرف هایش. ولی بعداً که آمدم منزل متوجه نکتۀ ظریفی شدم. وآن این نکته بود که چون من ریشم را می تراشیدم وکراوات می زدم وادکلن استفاده می کردم رضایی ریشوو جوان فاسد داوری قطعی کرده بود که من آدم هم بی ناموسی هستم وهم فاسد مالی وهم هرنوع فسادی که روی کرۀ زمین است وفاش گفتن فسادش درنزد من باعث افتخارش هم خواهدشد.


اینک داشتم به این موضوع ونوع تربیت شما که فکرمی کردم؛ باخودم اندیشیدم نکند شما هم هرآدم خوش پوش وترتمیز ومعطری را بی ناموس وفاسد می دانید واز اینجاست که به فساد قطعی پرزیدنت مبارک رسیده اید. - دوبارپرزیدنت را بویژه و عمداً استفاده کردم برای مبارک مخلوع وشجاع- واگراین اتفاق مصرپیش نیامده بود اینک راجع به چه می گفتید ومی نوشتید! یا...هو

۵ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزیزم،
از خواندن مطلب شما لذت بسیار بردم. متاسفانه ساده ترین وسیله رسیدن به اهداف شخصی در این دوران به دو دلیل چاپلوسی مذهب و مذهبیون است. اول به این دلیل که قدرت در دست مذهبیون مییباشد و دوم آغشتگی ذهن مردم ما به مذهب که به دلیل 1400 سال تبلیغ دروغین آن بوده است. باید توجه داشت که رسیدن به اهداف شخصی از طریق روشهای نا درست میتواند در دورانها و شرایط مختلف متفاوت باشد. حتی امروزه نیز جناب آقای مهاجرانی از امکانات و شرایط روشنفکری استفاده نموده و در عین کامیابی از مواهب دموکراتیک زندگی در غرب گاه بر طبل روشنفکری مینوازد و گاه بر سیره مذهبی، ولی در کنه وجود اینگونه افراد جز عشق به میز و وزارت که در طی تغییر قدرت از اصلاح طلبی ظاهری به محافظه کاری مذهبی از دست رفته چیزی یافت نمیشود.
ارادتمند شما

aria گفت...

سلام عزیز. لطف کنید و پوستر چهارشنبه سوری را پخش کنید. این پوستر را خودم طراحی کرده ام و به جاهای دیگر هم داده ام. اگر بازتاب آن را برای من ایمیل کنید خیلی شرمنده شما می شوم. این هم آدرس پوستر که آپلود کرده ام:
http://www.up.egyup.com/images/75649686396837009490.jpg

ناشناس گفت...

بسیجی سبزاندیش
دلقک جان سلام
اگر دیر به دیر کامنت میگذارم به این معنانیست که پستهایت را نمیخوانم اتفاقا همه را بهدقت و بعضی را چنبار میخوانم تا الان وبلاگت را به برخی از دوستان هم معرفی کرده ام . اما بعد :
امیدوارم نیت خوانی نکنی و مرا متهم به هواداری آقای ماجرانی و یا مذهبی ریشو و بوگندو نکنی که البته مطمئن هستم این کار از دلقک بعید است. من فکر میکنم هردو شما بزرگوار یک چیز را میگوئید و آن هم اینست مکه ساده زیستی و یا اشرافی گری دلیلی بر خوب و یا بدبودن رهبری یک کشور نیست بلکه مدیریت و عملکرد و ارزیابی آن در در تمام سطوح مهم است و این نکته ای است که اگر به آن توجه نشود میشود آلت دستی برای تحمیق توده ها .

Dalghak.Irani گفت...

سلام بسیجی سبز اندیش
اول اینکه خوب شد یاد آوری کردی تا بگویم کاشکی "بوگندو" را نمی نوشتم. خودم احساس نفرت می شنوم ازش وراندن همه به یک چوب. شاید هم سنت شکنی کردم وحالا بعداز12 ساعت ازانتشارش بوگندو را حذف کردم.
2- بسیجی سبز اندیش شما واقعاً کندذهن هستی ومن برای این یکی دیگرنسخه ای ندارم. آخر چطور نتیجه گیری کردی که من ومهاجرانی یک چیز- منظورت یک منظور دارید بود والا ما که یک چیز نگفته ایم-می گوییم. پس اگر این طوراست بنده مغز خر ومهاجرانی شیرخر خورده ایم که هرکدام درصفحۀ خودمان نظرات متفاوت مان را می نویسیم وشما منت برمن می گذارید ومهاجرانی منت برشما می گذارد که می آیید ومطالب مان را می خوانید.
مهاجرانی می گوید. مبارک وخانواده اش مصر را چاپیده اند. این هم اسنادش شایعات ویک کلاغ چهل کلاغ روزنامه ها.
بعد چون مصر را چاپیده همۀ مصری ها داشتند ازگرسنگی می مرده اند که مبارک رفته یک دومیلیون دلار نواله گرفته ازامریکا. وبا این کارش علاوه برناموس خود بی ناموسش شرف وناموس مصری ها را هم فروخته به امریکایی ها.
عصبانی شدم . دیگر قادربه ادامه نیستم.
پس کی شما جوان ها خواهید توانست دوغ ودوشاب را ازهم تشخیص بدهید. آخه چرا این قدرخنگی سبزاندیش! دوستت دارم یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

اما aria
بدون سلام.
من ازاین "عزیزسلام" شما و"سلام بزرگوار" دیوار روبرویی تان نه تنها بدم می آید بلکه کهیرهم می زنم. آدم ها اسم دارند وبا نام شان هم خطاب قرار می گیرند ومن نامم دلقک است وعنوانی که خوانندگانم بمن می دهند استاد است. ودیگر هیچ.
بعدهم من اهل تبلیغ پوستر وانقلاب وازاین کارها نیستم. یعنی بلد نیستم اصلاً چکاربایدبکنم با این دستورات تلگرافی که شما دادی بعد هم گفته ای سریعاً نتیجه را هم ای میل کنیم بمحضرتان. همانطورکه گفتم من دلقک پیری هستم که چندروزپیش رایانه را یارانه نوشته بودم توی یکی ازپست ها. شرمنده. یا...هو