۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

آیت الله خامنه ای کِی وچگونه شکست! ونقشۀ راه محاصرۀ احمدی نژاد کدام است.

The Finding of the Savior in the Temple



1- آیت الله خامنه ای تاقبل از انتخابات سال 88 محمود احمدی نژاد را مردی ازجنس خودش فقیرنواز وبدنبال عدالت توزیعی می شناخت که اگرچه برخی تندی ها و چموشی ها را دارد لیکن این نقطه ضعف ها اولاً درمجموع مفیدی هایی که برای جمهوری اسلامی دارد را کم اهمیت نمی کند وثانیاً این حرکات گاه بگاهی اوازنوع برخی شیطنت ها واستقلال طلبی های پسران درمقابل پدران است ودروفاداری پسربه ارکان خانواده وازجمله اهداف پدرخللی ایجاد نمی کند. لذا اولاً آن حمایت آشکاررا که درسفرکردستان جلوۀ بیشتری یافت ازریاست جمهوری مجدد او بعمل اورد وهم از مهندسی رأی او با پرداخت های تحت عناوین گوناگون وقبل ازانتخابات جلوگیری نکرد وهم نسبت به هشدارهای رقبای او چه قبل وچه بعد ازانتخابات وقعی ننهاد.


2- تا اینکه ماجرا به نمازجمعۀ معروف 29 خرداد 88 رسید وآیت الله خامنه ای در یک اقدام هیجان منفی وازسر نشان دادن قاطعیت خود بزرگترین ومهلک ترین خطا و اشتباه طول دوران رهبری خودش را مرتکب شد وبا اسم بردن ازاحمدی نژاد و مقایسۀ او با هاشمی رفسنجانی خودش را نزدیک تربه احمدی نزاد معرفی کرد. دقت کنیم که موضع گیری های سیاستمداران علاوه برجنبۀ محتوایی ازجنبۀ شکلی نیز بسیار حایز اهمیت است. لذا فرق می کند که آیت الله خامنه ای خودش رأساً مواضعش را به احمدی نژاد نزدیک معرفی کند یا احمدی نژاد ویا حتی شخص ثالثی این نزدیکی مواضع رهبربا رییس جمهوررا اعلام کند ورهبر تأیید کند. درصورت اول این آیت الله است که خودش را شبیه احمدی نژاد می نمایاند وزیربلیط او فهمیده می شود. ولی درحالت دوم این احمدی نژاداست که خودش را به رهبر می چسباند ورهبر این دریوزگی را می پذیرد. لذا من درهمانموقع با گزاره ای نمادین با عنوان "آیت الله خامنه ای خودش را تحت ولایت احمدی نژاد تعریف کرد" این نکتۀ حساس وتعیین کننده را یاد اوری کردم.


3- وقتی چنین اتفاقی افتاد وآیت الله خامنه ای خودش را دراختیاراحمدی نژاد قرارداد دیگر نه می خواست ونه می توانست ازاین اسارت خود اسیرکرده برگردد. لذا لخت شد وبا همۀ وجود وارد گود شد وبا تمام نیرو وامکاناتی که داشت بمدت یک سال تمام ازاحمدی نژاد دفاع عاشقانه ومطلق کرد. وهمۀ قدرت قانونی وفراقانونی اش را نیز به این خدمتگزاری به صحنه آورد. چه درمورد درخواست هایی که احمدی نژاد متوقع بود دربرابرمخالفانش وچه درموافقت دم بدم فزاینده با درخواست گسترش اختیارات رییس جمهور. درطول یک سال خرداد 88 تا خرداد89 آیت الله خامنه ای نه با بی اعتنایی های احمدی نژاد بدستورات صریحش- مثل برکناری مشایی ازمعاون اولی- حاضربه ترک حمایت ازپسرخلفش شد ونه حرف وحدیث هیچ احدالناسی دراین رابطۀ مریدانه به احمدی نژاد خللی ایجاد کرد. وآیت الله حاضرشد همۀ سرمایۀ معنوی جمهوری اسلامیش را بپای پسر عزیزدردانه اش قربانی کند وکرد.


4- تا آن روز تعیین کنندۀ 14 خرداد سال 89 که روزسالگشت رحلت امام خمینی بود. قبل از رسیدن به این روز آیت الله خامنه ای حاضرشده بود مراسم بزرگداشت این روز را که قاعدتاً وطبق روال توسط دفترنشروحفظ آثار امام خمینی به ریاست سید حسن خمینی وبه دبیراجرایی انصاری انجام می شد ازآن ها خلع ید وبه دولت وا گذار کند وبه آنان فقط اجازۀ نظارت درحاشیه را بدهد. تا اینکه روزاجرای مراسم آن افتضاح بپا شد واحمدی نژاد ازسخنرانی سیدحسن خمینی درمراسم سالگشت پدر بزرگش جلوگیری کرد. ودریک اقدام سازماندهی شده توسط سردارقاسمی حزب اللهی های تحریک شده به نوۀ امام خمینی اهانت های زیادی هم کردند. اینجا دقیقاً لحظۀ ترک برداشتن قطعی باورهای آیت الله خامنه ای درخوشبینی عاشقانه اش به احمدی نژاد بود. آن عکس بسیار عصبانی آیت الله خامنه ای هنگامی که درهمان مراسم چفیه اش را سردارقاسمی از یقه اش برمی دارد کاملاً گویای حالت روانی آن روزآیت الله است.


5- اما ترک خوردگی باور آیت الله نسبت به احمدی نژاد نمی توانست ایشان را به تغییر موضع آشکار وصریح متقاعد کند. چون که اولاً چنین کاری باعث این می شد که حرف قبلی خود درنمازجمعه را پس بگیرد وازآن مهمتردرچنین بازگشت سریعی باید همۀ آثار مترتب برانتخابات 88 وازجمله خون هایی که ریخته شده بود را بگردن خودش بیاندازد. لذا آیت الله بغض آنروزش را خورد وسه ماه دیگرتا شهریور89 به حمایت یک جانبه ازاحمدی نژاد ادامه داد. 


6- تا اینکه پالس های نارضایتی قم وحوزه ومراجع چنان زیاد وبلند گوشش را آزار داد که نه تنها نتواند به نشنیدن بگیرد بلکه مجبورشد ان مسافرت تعیین کنندۀ ده روزه  به قم را ترتیب بدهد. اما مسافرت قم نه تنها مشکل را حل نکرد بلکه برنقارها افزود. آیت الله خامنه ای درسفرقم نه توانست اکثریت مراجع غیررانتی ومؤثررا راضی کند ونه حتی دوجلسۀ طولانی اش با جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم به سر انجام موفقی رسید. هرچقدرآیت الله برپسرخوب بودن وخدمات احمدی نژاد پای می فشرد روحانیون هم جابجا از  بی حرمتی های رییس جمهور واطرافیانش به خودشان واحکام مسلم اسلام نمونه می آوردند. آیت الله خامنه ای حتی با سه سفریک روزۀ بعدی به قم نیز نتوانست برجومنفی قم نسبت به احمدی نژاد فایق بیاید. تا جاییکه درصف بندی جدید، روحانیان یزدی واحمد خاتمی ونوری همدانی ومصباح یزدی وجنتی و... هم ازصف دوستان احمدی نژاد جدا شده وسکوت همراه با نارضایتی پیشه کردند.


7- ازهمین تاریخ است که آیت الله خامنه ای رفت توی لک -بغیرازچندمورد محدود که بنفع احمدی نژاد ولی نه چندان مؤثرمثل سابق دستوراتی داد- ودیگرلام تاکام نسبت به مسایل کشور وحتی جنبش سبز(فتنه) حرف مؤثری نزد. دراین میان البته که روحانیان سازماندهی شده توسط رحیم مشایی پروژۀ "بصیرت خواهی" را دنبال می کردند ولی روحانی مؤثرواستخوان داری بغیر ازروح الله حسینیان دربین شان نبود. اینک دیگر موضوع شیفتگی رهبر به رییس جمهورمسئلۀ شماره یک نبود؛ دستور کار جدید چگونگی بریدن وبازگشت رهبربود که باید راه حلی می یافت.


8- تا اینکه 25 بهمن اتفاق افتاد وبلوک کل الیگارشی روحانیت احساس خطرجدی کرد. هاشمی رفسنجانی حاضرشد این حرکت را باصراحت محکوم کند ودیگرانی مثل ناطق وروحانی و...هم به میدان آمدند وموضع گیری صریح کردند. جلسات پشت صحنه که از مهرماه درجریان بود سرعت گرفت وبالاخره راه حلی یافته شد که اینک سناریوی آن درحال پیاده شدن است. نقشه بدون مشارکت مؤثرهاشمی رفسنجانی در حال قوام بود وروحانیان بازیگرپشت صحنه که یزدی واحمد خاتمی وجنتی ومصباح یزدی واعضایی از مجلس خبرگان درآن به رایزنی می پرداختند این شناخت را از هاشمی داشتند که اگر کاربه فداکاری او نتیجه بدهد وآیت الله خامنه ای ازاوبخواهد و او نقشه را برای حفظ جمهوری اسلامی اولاً ومطابق با حداقل عقلانیت ثانیاً تشخیص بدهد مخالفت نخواهد کرد که هیچ بلکه فداکاری وکمک هم خواهد کرد.


9- نقشۀ نهایی این شد که با هرزحمت وسختی هم است ازآیت الله مهدوی کنی بخواهند که مثل همیشه خودش را محلل این مشکل قرارداده وولوشده روی ویلچر و فقط برای دقایق رأی گیری ریاست رسمی خبرگان را بپذیرد تا با کناررفتن هاشمی اولاً سلاح مؤثری را ازدست احمدی نژاد بگیرند وهم مخالفت هاشمی با خودشان در طول دوسالۀ جنبش سبز را بی پاسخ نگذارند- این جملۀ معترضه را اینجا بگویم که روحانیان باکمترین استثناء بشدت خودشیفته ولجباز وحرف مردیکی هستند- مثل همۀ سنتی ها- ویکی ازمشکلات پیدانشدن راه حل هم مربوط بهمین بود که هیچ کدام حاضر نبودند اشتباه مواضع گذشتۀ خود را بپذیرند ومی خواستند راه حلی پیدا کنند که مجبورازپذیرش اشتباه خودشان هم نشوند- درنقشۀ طراحی شده برای آیت الله خامنه ای هم این راه حل پیش بینی شده است که اولزومی نخواهد داشت بفوریت و آشکارا بضرراحمدی نژاد موضع بگیرد. بلکه اومختارشده است که حتی درظاهر مناسبات حسنه با رییس جمهوررا حفظ وگاهی تبلیغ هم بکند. فقط به اوگفته شده است که دست نامریی حمایت گرقوی خودش را ازپشت احمدی نژاد بردارد واجازه بدهد که قوای دیگر وحوزه دینی خودشان جلو زیاده روی های احمدی نژاد را سد کنند.


10- هاشمی رفسنجانی خوب یابد اما بدلیل تفکرمدرنی که دارد زیادی مورد سوء استفادۀ روحانیان گروه چهارنفره شامل مصباح وجنتی ویزدی واحمدخاتمی قرار گرفته است. دراینجا نیز پس ازتکمیل نقشه ازخود هاشمی خواستند که بانی دعوت ابتدایی ازآیت الله مهدوی کنی برای قبول ریاست خبرگان بشود وایشان البته بعداز اطلاع ازنقشۀ راهی که آیت الله خامنه ای برآن مهرتأیید زده بود وعقلانی یافتن آن تن به این کارداد وبا رضایت ازریاست خبرگان کنارکشید.


11- با همۀ جویده جویده گفتن برای کوتاه کردن مطلب بازهم کمی مفصل شد لذا دیگر جایی نمی ماند که به جزئیاتی مثل پس چرا هاشمی می گفت کاندیدا می شوم وچرا توپخانۀ ضدهاشمی تا آخرین دقایق درحال شلیک بسمت اوبود و...بپردازم. فقط به این نکته بسنده کنم که هرطرح مهمی فقط دردایرۀ خواص معنی پیدا می کند و ابلاغ پیش ازموعد آن به پیاده نظام باعث بی اثرشدن نقشه می شود. ضمن اینکه در جمهوری اسلامی همچون هم انضباط ارگانیک وجود ندارد که اگرفرماندهی دستوری داد سربازان هم رعایت کنند. بارها گفته ام مشکل اساسی جمهوری اسلامی هم همین است که درآن سگ صاحبش را نمی شناسد. وهرپاسداریا پاسبانی صبح زودتربه خیابان آمد حاکم روزاوست. یا...هو


بعدازتحریر:
نتیجۀ بازی جدید البته به نوع بازی وراه های مقابلۀ احمدی نژاد بستگی خواهد داشت. چون اونیز هم بازیگرباهوشی است وهم مشاوران وپیاده نظام قابل اتکایی دارد.
...................................
دوپست قبلی مرتبط (اینجا) و(اینجا) اگرمطالعه نکرده اید وعلاقه وحوصله دارید توصیه می شود.

۸ نظر:

Ali گفت...

دلقک جان سلام
خسته نباشید
بند چهارم زهرا منظورتان ۱۴ خرداد ۱۳۸۹ است

Bardia گفت...

جالب بود و قلم خوبی هم دارید. ولی من احمدی نژاد را یک نفوذی میبینم که با مهارت توانسته حمایت بیت را جلب کند سپس با پنهان شدن تمام مشروعیت را از خامنه ای بگیرد و مظلومی به نام هاشمی به خورد جامعه دهد

Ali گفت...

مسافرت خامنه ئی به قم هم در سال ۱۳۸۹ بود .

فضولباشي گفت...

با سلام و احترام
چند پست اخيرتان را بسيار دوست داشتم
چون برايم جنبه آموزنده داشت

در مورد بند 8 اما جمله معترضه اي عرض كنم. اينكه خيلي از افراد 25 بهمن را محكوم كردند قسمتي هم بابت فشاري بود كه حاكميت آورد كه خواص بي بصيرت! بايد موضع خود را آشكار كنند حتي اگر اشتباه نكنم باهنر به هاشمي فرصتي يك هفته اي براي اعلام موضع شفاف داد

Dalghak.Irani گفت...

مرسی ویراستارباهوش ویاردلقک Ali
اولی را همان موقع ودومی را نوشداروپس ازمرگ سهراب تصحیح کردم. یا...هو

milad na گفت...

سلام بر دلقك عزيز، مدتهاست كه پستهاي وبلاگتان را مي خوانم و از اين هوشمندي و درايت و توانايي در نوشتن شگفت زده شده ام،اطلاعات زيادي كه از سياست داريد قابل تقدير است.اون اوائل براي مني كه يك وبلاگ خوان عادي هستم ارتباط برقرار كردن يك كمي سخت بود، اما به مرور عادت كرده ام، تنها مشكلم طولاني بودن بعضي از پستهاست، با تمام تلاشي كه ميدانم به خرج مي دهيد كه خلاصو و مختصر شوند، باز هم خلاصه تر بنويسيد كه امكان جمع بندي و نتيجه گيري براي من خواننده ميسر باشد. با سپاس فراوان و درود.

مهتا گفت...

احمدی نژاد لجباز هم هست . ولی اگه اینا نقشه باشه برای فریب مردم. مثل همیشه که توده ها را با سیب زمینی فریب دادند حالام با ایرانی گری ..
من فکر می کنم اینا همخه اش نقشه هست که سر مردم شیره بمالن

ناشناس گفت...

مطلبی بسیار واقع بینانه و منطقی رو نوشتید. متاسفم که در فضای مجازی و حتی حقیقی کسی زیاد به این تحلیل ها توجه نمی کنه و با یک انگ "دایی جان ناپلئون" جواب داده می شه.
بنده هم مطلبی در مورد اتفاقات اخیر در وبلاگم قرار دادم اگه علاقمند بودید مطالعه کنید.
موفق باشید