۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

داستان ساده فهم جمهوری اسلامی درقالب قصۀ لولهنگ وآفتابه؛ تا امروز!

Shearing the Rams



1- امام خمینی خودش یک عارف مسلمان باپیش زمینه ای ازکینۀ شفا نایافته از رفتار حکومت رضا شاه با روحانیت شیعه بود. لذا نگرشش به اسلام عاشقانه وبه سیاست ساده انگارانه بود.  اوایمان داشت که دین اسلام چنان معجون نابی است که درهر قالبی اولاً جای می گیرد وثانیاً کارآمدی خود را برای حل مشکلات دوجهان انسان بروز و ظهور می دهد. اما اطرافیان دانشگاهی امام خمینی درابتدای انقلاب - مهندس بازرگان کمتروسایرین بیشتر- باورداشتند که درست است که اسلام درقالب گذشته و دین رسمی پاسخگوی دنیای جدید نیست ولیکن اگرآنرا درقالب جدیدی بریزیم بلا فاصله دگرگون شده وهمۀ نیازمندی های دنیای جدید را برآورده می کند.


2- بعبارت نمادین اینطورمی شود گفت که روشنفکران دینی اززمان اسد آبادی وملکم خان تا شریعتی وسروش مصر بوده اند که اگر اسلام را بعنوان مایع آب فرض کنیم و قالب سنتی آن را به لولهنگ تشبیه کنیم کافی است که لولهنگ را با آفتابه که مدل جدیدتری است عوض کنیم واین آب توی لولهنگ را بریزیم توی آفتابه کارتمام است وخواهیم توانست ازآب تازه شده درآفتابۀ جدید جام هارا پرکنیم وبنوشیم. لذا ایمان داشتند که اگراسلام درقالب یکی ازانواع حکومت های مدرن بویژه جمهوری صورت بندی شود هیچ دلیل خلافی برای عدم کارآمدی آن برای ادارۀ دنیای مدرن نخواهد ماند.


3- اما درعمل چنین خوشبینی جامۀ عمل نپوشید. چهاردانشگاهی شروع کنندۀ اصلی این پروژه آقایان بازرگان ویزدی وقطب زاده وبنی صدرسرگذشت های معلومی پیداکردند وازگردونه خارج شدند. ولیکن روشنفکران اعقاب شان هم خیلی متوجه نشدند ونیستند که عیب کاردرکجاست. لذا شروع کردند به بحث های کشدار وبی پایان که مشکل درعدم شناخت فرق آفتابه ولولهنگ ازسوی بخشی ازروحانیت است که کماکان آفتابه را هم اسبابی برای استفاده درتوالت می شناسند درحالیکه آفتابه ظرفی برای آب خوردن هم است.


4- ازکسانی که درجمهوری اسلامی بقدرت رسیده اند؛ سیدمحمدخاتمی هنوز هم یکی از پروپاقرص ترین طرفداران این نظریه است که مشکل ما عدم شناخت کاربرد آفتابه ورعایت نکردن قواعد حاکم براین استفاده است والا درمایع مصرفی داخل آفتابه مشکلی وجود ندارد وهمین که ازلولهنگ به آفتابه تغییرظرف داده قابلیت شرب پیدا کرده است. بقیۀ اصلاح طلبان مذهبی هم با کم وزیادی به باورسید محمد خاتمی ایمان دارند. اینان می گویند که اگر قانون اساسی جمهوریت (آفتابه) درست مورد بهره برداری قرارگیرد هرآینه محتوای داخل آن نه تنها قابل شرب واجرا که آب حیات و حلال مشکل کل بشریت خواهد بود.


5- درسوی دیگر اما محمود احمدی نژاد پیدا شد. او درابتدای ورود گفت که چه کسی گفته باید لولهنگ را با آفتابه عوض کنیم. چنین کاری الزامی نیست ومن می توانم آب باقی مانده درداخل لولهنگ را هم به گواراترین آب شرب توی جام ها بریزم. روحانیت که درحال تناول تمام عقب افتادگی های خود ازقاجارتا جمهوری اسلامی بودند ووقت سرخاراندن هم نداشتند؛ چنان شیهه ای ازشادی وشعف کشیدند که بالاخره مردمیدان آمد ومارا ازاین اتهام خلاء تئوریک رها کرد. اونه تنها می خواهد اسلام را پیاده کند بلکه می گوید همان اسلام صحرای حجاز 1400 سال پیش را هم مبنا قرار خواهد داد.


6- احمدی نژاد اولین جامی را که ازآب لولهنگ پرکرد جام یارغارش اسفندیاررحیم مشایی بود. مشایی نگاهی به آب سبزرنگ جامش کرد وبوی ماندگی شدیدی که درطول 1400 سال ماندن درلولهنگ گرفته بود. اودرحالیکه دماغش را می گرفت جام را به احمدی نژاد برگرداند وگفت که تشنه اش نیست وخوب است که جام های ابتدایی را بدهند به فقیرفقرایی که سال هاست آب نداشته اند وتشنه اند. احمدی نژادنیز چنین کرد. تا اینکه فقرا هم پس ازرفع تشنگی اولیه درگرفتن جام های بعدی تعلل کردند واحمدی نژاد را متوجه رنگ وبوی کهنگی وماندگی آب لولهنگ کردند. 


7- احمدی نژاد چون چنین دید فرستاد سراغ اسفندیار که چاره چیست. اسفندیار که می دانست چنین روزی درپیش است قبلاً کارخانه ای را تمهید کرده بود تا قرص های تصفیۀ آب های مانده به آب های قابل شرب تولید کند واتفاقاً چند قرص ازبا کیفیت ترین شان را هم به تولید انبوه رسانده بود. لذا اسفندیار بدون هیچ درنگی مؤثرترین قرص را انداخت توی آب لولهنگ. آن قرص اسمش حرمت انسان بماهوانسان بود تا جاییکه بنی اسرائیل را هم بعنوان انسان برسمیت شناخت. آب لولهنگ درترکیب با قرص اهمیت انسان کلی بهبود پیدا کرد وشکایت هارا کم کرد.


8- قرص بعدی کارخانۀ آقارحیم برعکس اولی که انسانی بود یک داروی خدایی مطلق بود. رحیم آقا داروی خودش را با این نام به بازار عرضه کرد: "هرانسان خدای خودش را دارد" واین یعنی خدای واحد انسانوارۀ میرغضب ساکن وناظر وفضول درآسمان ها کشک! این قرص هم با احتیاط وبی سروصدا توی آب لولهنگ انداخته شد. ولی هنوزتا آب 1400 سال راکد ماندۀ لولهنگ قابل شرب بشود ونوشنده را گرفتارانواع امراض عقب ماندگی ذهنی وعینی نکند فاصلۀ بسیارداشت. لذا احمدی نژاد کارت سفید داد به اسفندیار که هرچند قرص دیگر لازم است داخل لولهنگ کند. او هم نامردی نکرد وقرص های "پیامبران الهی مدیریت بلدنبودند" و"دورۀ اسلام مثل دورۀ خرسواری به پایان رسیده است" و "مکتب ایرانی  " و"جشن نوروز" و "هنرموسیقی وسینما" و ازهمه قوی ترقرص "زیبایی هدیۀ تهرانی" والا ماشاءالله را انداخت توی آب کدروبویناک.


9- روحانیت که مثل تهرانی های عادت کرده به هوای مرگ آورتهران که وقتی هوای سالم تنفس کنند مریض می شوند دراثر خوردن ازآبی که داشت زلال وگوارا می شد همه اسهال گرفتند وبین موال وبیرونی گیرافتادند. ووظایف اندرونی که شغل اصلی ومحبوب شان بود معطل ماند. لذا دادوفغان راه انداختند وشکایت پیش فقیه اعظم بردند که چه نشسته ای همین فرداست که لولهنگ ازفرط زلالی آب بترکد و اسلام بدون ظرف حاری شود زیردست وپای مقلدین ومؤمنان ِبما ودیگرقابل جمع کردن وبسته بندی وفروش نباشد.


10- فقیه اعظم اما که خودش هم چنان اسهال گرفته بود که مجبورشده بود به دکتر احمدی نژاد مراجعه ونسخه بخواهد شش ماه آزگار نتوانست ازخانه بیرون بیاید و لولهنگ را بی صاحب رها کرد. دیروز خبرآوردند که بالاخره مشاوران فقیه اعظم وردی را اختراع ودراختیار اوقرارداده اند که بتواند ویزیت های عقب افتادۀ دکتر احمدی نژاد را بپردازد واززیریوغ معالجۀ او وآقا رحیم خلاص شود. فقیه اعظم با اینکه ورد مؤثررا چندین بارتمرین کرده وازحفظ شده مثل شاگردی که بخواهد نزد استاد درس پس بدهد چهارستون بدنش می لرزد که دکتر احمدی نژاد بخاطر این بیوفایی بعهد میان پزشک وبیمارچگونه واکنش نشان خواهد داد. او فعلاً با خواندن آیت الکرسی وفوت کردن بخودش به پشت مطب دکتراحمدی نژاد رسیده است. آیا او موفق خواهد شد آب لولهنگ ترکیب شده با قرص های رحیم مشایی را مجدداً بحالت کدروبوگندو دربیاورد! باید منتظر فعل وانفعالات شیمیایی بود. یا...هو



هیچ نظری موجود نیست: