Large Interior Form |
1- نتوانستم بعهدم پایدار بمانم وسکوتم را شکستم.حیات وممات ایرانیان به یک لچک اجباری خلاصه است. بخشی ازمصاحبۀ رییس جمهوربا خبرنگاراسپانیایی که در آن خبرنگارتلویزیون اسپانیا رسماً وبدون حجاب ومهمترازآن چشم درچشم احمدی نژاد مصاحبه می کند کلید واژۀ حل مشکلات سی ودوسالۀ ایران است وبس: "تحمیل سبک زندگی خاص ویکسان را به انسان های متفاوت ومنفرد متوقف کنید."
2- ابتدا که خبر این دیداررا دیدم همۀ گزارش ها حاکی ازاین بود که روسری خانم خبرنگاردربخشی ازمصاحبه ازسرش می افتد. این گزارشی بدون دقت وتحریف شده است ازاتفاق مبارکی که واقعاً افتاده است. بعبارت دیگرروسری خانم خبرنگاربدون تعمد وقصد ایشان ازسرش سُرنمی خورد وبه روی شانه هایش می افتد. بلکه روسری ایشان بروی شانه هایش قرار می گیرد وبقیۀ مصاحبه را دروضعیت بدون حجاب انجام وبپایان می برد.
3- واژۀ اتفاقی به حادثه ای گفته می شود که درلحظه ای وقوع می یابد ودروضعیت پیشینی (دراینجا محجبه بودن به روسری) عدم تعادل ایجاد می کند. وچون تعادل اصل است وعدم تعادل استثناء؛ لذا هراتفاقی بلافاصله باید با اقدام جبرانی همراه باشد تا عدم تعادل نا مطلوب را به تعادل اولیه ومطلوب برگرداند. اگرچنانچه روسری خبرنگاراسپانیایی بصورت تصادفی واتفاقی سُرخورده باشد باید بلافاصله اقدام به باز گرداندن روسری بسرش می کرد. همان طوری که زنان ودختران بیچارۀ ما 24 ساعته درخیابان وکوچه ومغازه درحال مرتب کردن لچک هایشان هستند.
4- لذا بضرس قاطع می گویم که افتادن روسری خبرنگارخارجی نه تنها اتفاقی نبوده بلکه برنامه ریزی شده بوده است. ومحتمل قوی است که ازابتدا، قبول مصاحبه از سوی رییس جمهوربه زن بودن خبرنگاروافتادن تصادفی روسری مشروط شده باشد. چه اگر غیر ازاین بود باید درصورت بی اعتنایی خبرنگار، مترجم همزمان به ایشان تذکرمی داد واحمدی نژاد هم تا درست شدن حجاب خبرنگار؛ مثل همۀ متحجرین باعث نکبت امروز ایران چشمانش را درویش می کرد تا مشکل نگاه به نامحرم حل شود. نه اینکه شکوفاتروخندان ترازلحظۀ پیش تربه پرسش ها پاسخ بدهد.
5- نمی دانم این مصاحبه چه وقت ضبط شده است. چیزی را که قطعی می دانم این است که حرکت احمدی نژاد اولین پیام آشکاراوبه چینش جدید قدرت درایران ارتباط قطعی دارد. انتخاب حوزۀ حجاب بعنوان مهمترین دست آورد انقلابی سی ودوسال معطلی کشور ازسوی الیگارشی روحانیان و چونان شیشۀ عمرآنان مهمترین مسئله است. لذا احمدی نژاد صراحتاً به آنان اخطارمی کند که اگردهان های گشادتان را نبندید ازحربۀ آزادی های اجتماعی مورد درخواست اصلی اعتراضات خیابانی بیش ازپیش استفاده خواهم کرد.
6- وجامعۀ مدنی وسیاسیون رهبر آنان وجنبش زنان چه می کنند. نه درهنگامۀ بخشنامۀ آزادی زنان دراستادیوم های ورزشی مردان -بویژه فوتبال- دراوایل ریاست جمهوری احمدی نژاد واکنش مناسب داشتند. نه دروقتی که احمدی نژاد خانم ها را جبۀ وزارت پوشاند. نه دردعوای آخرین وموضع گیری تلویزیونی وصریح احمدی نژاد برعلیه اجبار پلیسی برای روسری پاسخ مناسبی دادند. درحالیکه با توجه به قدرت واتوریتۀ احمدی نژاد جنبش مدنی وزنان می توانستند درحمایت ازموضع رییس جمهور طومار تحجرروحانیت را چندین وچند قدم عقب برانند.
7- واقع قضیه این است که اعتمادی ندارم به گزارش های رقبای سیاسی درمورد میزان تخریب احمدی نژادبراقتصاد وبرنامه ریزی کشور که چقدراست. وظاهراً که دو ماه بعد ازهدفمندی یارانه ها همه چیز خوشحال ومطلوب پیش می رود ازنگاه توده. ولی- واین ولی مهمترین است- اگراحمدی نژاد کل ساختارسخت افزارکشوررا خراب کرده باشد ویا بکند ودرعوض فقط همین یک پیروزی را - آزادی سبک زندگی که زندگی شاد وآزادی جشن وسرورپی آمد آن است- درحوزۀ شکلی ونرم افزاری و فرهنگی تثبیت بکند؛ به اندازۀ یک ایران "بزودی آباد" اصلاحات در جمهوری اسلامی انجام داده است.
8- این یک اصلاح فلسفی وکلیدی است که: "باید فضای عمومی شهررا که به حکومت واگذارکرده ایم دومرتبه مردم آنرا اشغال کنند." فضای شهرها برخلاف فضای بستۀ دهات که ملای ده می توانست برآن چیره شود نیست. وشهرمظهرمدرنیته است که باید عرصۀ عمومیش را شهروندان اشغال بکنند ونه حکومت وملا. البته که بدلیل بافت عرصۀ عمومی شهروگستردگی وپیچیدگی این بافت، ملای ده منتقل شده به شهراگرهم بخواهد -که می خواهد- نمی تواند مثل فضای ده برآن چیره شود وحداکثر سپهرعمومی شهرها را به یک وضعیت شترگاوپلنگی وبلاتکلیف رها می کند. ومی شود همین وضعی که ما داریم. نه پلیس می داند وظیفه اش چیست. نه شهروند می داند آزادیش تا کجاست ونه هیچ کس وهیچ کس وضعیت روشن وتعریف شده ای ندارد. که با ادبانه اش می شود "یک شهروچهل قلندر" وقدیمی ترش هم می شود "شهری که درآن سگ صاحبش را نمی شناسد."
9- البته چنان آدرس هارا عوضی داده اند رفقا که فعلاً همۀ فکروذکرمان قیافۀ ا.ن ومموتی است. ودراروپا وامریکا نشسته ایم وجام دردست مقاله های چند ده متری می نویسیم و بدنبال انگیزه های رییس جمهور می گردیم. اف. روشنفکری که ادعای مدرن بودنش کون عالم را سوراخ کرده بجای دیدن نتیجه ها مثل پدربزرگ مرحومش دردلقوزآباد می خواهد بگردد ونیت منفی وتئوری توطئه را بکشد بیرون ازذهن یک انسان دیگر. بیدارشویم دوستان داریم فرصت ها را می سوزانیم تودامن احیاگران دینی که هنوزهم دربی بی سی بریتانیا کارمندند وازپوشیدن کراوات وحشت دارند. یا...هو
۲۰ نظر:
دلقک جان سلام
خسته نباشید
کل قضیه جنگ زرگری است به نظرم .
از همان مجوز صدور مجوز ورود خانمها به ورزشگاه بگیر تا دوستی با مردم اسرائیل و اراز به نیروی انتظامی در مورد برخورد با بدحجابان.
حالا حالا ها قرار است اگر معممین قم عطسه بکنند کلاه امثال احمدی نژاد را باد ببرد .
امثال هاشمی و خاتمی حریف قم بودند که این یارو نیست .
خاتمی رفت منزل آقای وحید خراسانی ، آقای وحید خصوصی برایش روزه حضرت زهرا را خواند خاتمی با چشمهای اشکبار از اتاق خارج شد و بعد شهادت حضرت زهرا تعطیل اعلام شد . همین برای آیت الله کافی بود .
هاشمی هم به روش های خودش .
این شاخ به شاخ شدن ها با قم هیچ فایده ئی که ندارد هیچ ، همه بافته های قبلی را هم رشته میکند .
چگونه خامنه ای و احمدی نژاد به ریش پیامبر و امامان خود می رینند؟
نوروز این زیبا ترین جشن دنیا یادگار نیاکان ماست و مردم این روز را بمناسبت بر تخت نشستن جمشید شاه پس از آبادانی ایران ورفاه ایرانیان جشن میگرفته اند.
فردوسی بزرگ: جمشید شاه......
به فر کیانی یکی تخت ساخت
چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی
ز هامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فرومانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ ازان روزگار
به ما ماند ازان خسروان یادگار
ما ایرانیان به کسی اجازه نمی دهیم که ازاعتقادات و رسوم ایرانیان اصیل سوء استفاده نماید و باید برای همیشه این خطوط و مرز ها مشخص باشد.
اگر کسی مسلمان یا کمونیست است و اعتقادی به ایران و ایرانی ندارد٬ حق ندارد نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر را جشن بگیرد
اگر خامنه ای و احمدی نژاد بخواهند ریاکارانه بمناسبت نوروز پیام بدهند مثل این است که یک کمونیست روز عید قربان را جشن بگیرد٬ یا یک مسلمان روز تولد مارکس را جشن بگیرد.
گذشت زمان وقرنهاهیچ دلیلی بر فراموش کردن اصل فلسفه نوروز نمیشود. کما اینکه از اسلام ۱۴۰۰ سال و از کمونیسم حدود صد سال گذشته است.
واگر خامنه ای یا احمدی نژاد و یا کمونیستها بخواهند ریاکارانه پیام نوروزی بدهند باید بدانند و در لحظه تحویل سال بیا د آورند که در همان لحظه دارند به رو وروح پیامبر و امامان خود و مارکس و لنین می رینند.
نوشته های مرتضی مطهری در مخالفت با نوروزو چهارشنبه سوری و سیزده بدر و فردوسی کواه این مدعاست.
ویکیپدیا- مرتضی مطهری معتقد بود که بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری از آن «احمقها» و آیین نوروز «ضد اسلام» است و در مطبوعات و سخنرانیها به این مطلب اشاره کردهاست.[۷]
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C_%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C#.D8.B1.D8.B3.D9.88.D9.85_.D9.85.D9.84.DB.8C_.D8.A7.DB.8C.D8.B1.D8.A7.D9.86.DB.8C
دلقک جان، مطلبتون رو خوندم و همچنین نظرتون رو درباره چیزی که من نوشته بودم. ولی تفاوت اساسی ای نمی بینم. شما میگی منظور احمدی نژاد جنگ با چینش جدیده و من میگم احمدی نژاد داره از رسانه علیه رسانه استفاده میکنه. البته من به نظر شما احترام میذارم اما خوشحال میشدم که زیر مطلب من «اوف! بر...» نمی ذاشتید. یه کم احساس کردم که روحیه دیکتاتوری ایرانیتون بر روحیه تیزبینی تون غلبه داره!
در هر صورت یه روزی ماها یاد میگیریم که با هم زندگی کنیم دیگه!
به امید اون روز!
آقای ناشناس
سلام
این باردوم است که احساسات نه چندان مؤدب باستان گراییت را درزیر مطالب من کپی پیست می کنی. اخطارمی کنم که دست ازاین کارهای کلیشه وجلف بردارید والا کامنت های بعدیت را منتشرنخواهم کرد. با احترام وپوزش. یا...هو
واماAliنازنین
سلام ومرسی
می خواهم بخوابم ونمی توانم مفصل بنویسم انشاءالله برمی گردم کمی مشروح می نویسم. وخلاصه اش اینکه داستانی که من می گویم حداقلش همان سنگ مفت وگنجشگ مفت است ما که نمی خواهیم با احمدی نژادحجله برویم که اول مردانگی اش را آزمایش کنیم. او موضعی می گیرد که با خواست ما هماهنگ است وما تأیید می کنیم. اگرفردا توزردازآب درآمد حداکثراین است که ولش می کنیم. ولی اگرهمۀ فرصت هارا با کلیشه های مهوعی مثل جنگ زرگری وازجایگاه دانای کل رها کنیم وبگوییم سگ زرد برادرشغال است وپس فردا معلوم شود که نبوده وما موقعیت پختن نانی درتنوراوداشته ایم واستفاده نکرده ایم چی. اتفاقاً احمدی نژاد تنها جنسی است که می تواند آخوند های متحجررا دیوانه کند. خاتمی ورفسنجانی که خودشان جزوالیگارشی هستند. مرسی ومراقب باشیم. یا...هو
سلام دلقك جان
نميداني وقتي اين خانم اخبار گوي رسا رابا حجاب ديدم چه حالي بهم دست داد ! به قول خئودت اف! كسي كه معلوم است جلوي دوربين حجاب دارد در محافل خودشان بي حجاب است . اين يعني تظاهر و ما مي جمگيم كه اين چيزها و تظاهر ها نباشد هماني باشيم كه هستيم و ميخواهيم باشيم.
این آقااحمدی خوب کاری کرده بله اما من که یادم نمیرود همین آقا زمانی توی کوچه و خیابان مزاحم ما میشد که حجابت را درست کن خواهر. آخ که چقدر از خواهر گفتنش متنفر بودم بارها سرش داد کشیدم برو گمشو من خواهر تو نیستم تهدید به دستگیری که میشدم بیشتر داد میزدم آنقدر که خودش هم کمی میترسید. گاه هم که دستگیر میشدم از خواهر گفتنش نمیگذشتم داد و بیداد که من خواهر همچو تویی نیستم میخواهم بروم جهنم برای همین موهایم را بیرون میگذارم به تو چه مربوط است خدا خودش مرا مجازات خواهد کرد تو چه کار داری
به کار خدا ؟ گاه میخندید گاه میترساند گاه تهدید به زندان میکرد . بله اینها یادم نمیرود و امروز هم این ژست خندان در برابر این خانم گرفته مبارکش! کمی پیشرفته اما میدانم اگر من ( یک ایرانی)بودم در برابرش باز میگفت خواهر حجابت را درست کن. شما هم دلقک نازنین شاید این را یک پیروزی بدانی ولی این را هم بدان که بر روح و روان و تن ما زنان چنان زخمهای نشسته که با این ژست احمقانه نه تنها التیام نمیابد که انگار نمک بر زخم میپاشند. مسخره مان نکنید لطفا!
پ.ن:
نامم را هم پس نمیگیرم ولی شما میتوانید پسوند خانم( هرچند حساسیت شما را به خانم ها هم خوب نمیفهمم بلاخره ما هم آدمیم باهوش میتوانیم باشیم کم هوش هم و هالو هم) را اضافه نکنید همان هالو کافی است . یا اگر دوست داشتید هالو جان هم خوب است.مرسی
بند 7 عالیست
مدتهاست که من هم به نظرات سیاسی رقبای احمدی نژاد بدبینم
نمونه واضحش یارانه هاست که عقبه اجتماعی این آدم را شدیدا تقویت کرده است و من در ارتباطم با روستا دیده ام که چه تاثیری گذاشته است. و اینکه با کمترین هزینه (برای خودش) آنرا اجرا کرد تحسین مرا بر می انگیزد
حتی میخواهم بگویم عملکرد این آدم در سیاست بین المللی ایران هم فقط بخاطر قدرت چانه زنی اش ،آنقدر هم که نشان میدهند بد نبوده
فکر میکنم باید در این بازی کمابیش شاد طرفش را بگیریم(هر چند نه تمام قد)
بند 9 هم که حکایت همیشه و هنوز ماست ....فعلا فقط میخندیم تا ...
سلام و درود ساتیرهای آردن بر دلقک پیر ما،ارواح شرور شما را از دیسک کمر محافظت نمایند.اما بعد!
به مصداق روایت شریفه ی:بزرگترین جهاد ریسه رفتن در پیش سخنان یک دلقک ایرانی زورگوست؛مایلم مواردی را عارض شوم:
منتقدان طوری در موردوضعیت اقتصادی صحبت می کنند که انگار از دید توده مردم هرکول مموتی 2 رود پهن را به سمت طویله اوژیاس اقتصاد منحرف کرده باشذ.این را به حق گفتید، از دید توده ی مردم هنوز آن کارد به استخوان نرسیده است.اما این دیدگاه همان کارکرد ایشالا گربه است را داراست.تریبون ها و صدا و سیما ذهن مردم را درباره وضعیت اقتصادی نمی آشوبند و مردم نیز دوست ندارند به چیزی که در پیش است فکر کنند.
مورد دیگر این است که این اواخر گوشت تلخ شده اید قبلا که به محضر می رسیدیم و شیشه ای می شکستیم یا خامی می نمودیم داد و بیدادتان عیشی مضاعف بود برایمان.گویی خود شما نشانه به جا می گذاشتید که کدام شیشه را بشکنیم و کدام مجمر را واژگون کنیم.
اما الان گاه و بیگاه سرفه می کنید بر روی میز و مبل اتاقتان می افتید و می گویید فرهیخته اید مهم اید پهلوانید... پدر جان! در مدرن بودنتان شکی بر دل ندارم.راستش را بخواهید با ترس وارد وبلاگ میشوم چون می دانم باز هم باید با تحلیلی مواجه شوم که با پتک بر اندیشه جزمی من در مورد این و آن سیاستمدار و آن و این پدیده می کوبد.
اما دلقک جان! پسرم! نمی دانم چگونه بگویم! باز تکرار می کنم! دست افشانی نمی بینم در متونتان،واکنش هاتان گاها دفاع است از متن و از خودتان،پس کی می آیید که ورق پاره های متن و کامنتهای موافق و مخالف را به زیر پا بریزیم و رقصی کنیم و چراع باده ای برافروزیم.
پدر جان!
دوستتان دارم،و خواهانم که اگر میخواهی چشم در چشم عدو را به ما یاد دهی،بی زحمت رقص و شادمانی با وی را نیز بیاموزان که فردا اگر در میدان خواستیم کله اش را از تن جدا کنیم از کله مناره نسازیم
یوهو!
دو حالت بیشتر ممکن نیست:
1. حدس پیرمرد درست است و با احمدینژاد به سمت اصلاحات مدنی پیش میرویم.
2. حدس پیرمرد اشتباه است و با احمدینژاد اوضاع همین میماند.
ما اگر از احمدینژاد حمایت کنیم، حالت دوم هم پیش بیاید، چیزی از دست ندادهایم. ولی اگر حالت اول درست بود!؟
فکر کنم بار آخری باشه که به وبلاگ شما سر میزنم، با این تحلیل های یک بعدی ضعیف! اولا که فعلا که ما در ایران زندگی میکنیم و ندیدیم کسی راضی باشه از یارانه ها! دوما که تو دروغ های کثیفش بر علیه مخالفان را در همین مصاحبه نخوندی ظاهرا و فقط ذوق کردی از اینکه روسری از سر مصاحبه گر افتاده.تمام مشکلات را در همین مساله تقلیل دادی.امثال تو از آزادی و آزادی خواهی هیجی نمی فهمن!و نمی دونن درد مردم چیه. بیشتر از ا.ن از آدم هایی مثل تو متنفرم.هر چند بعید هم نیست مواجب بگیر خودش باشی
کوتاه ومختصر
1- سرکارخانم آشنا سلام. ومخلصیم. ودقیق است فرمایشتان. وتا این روشنفکران دینی وسیاستمداران مذهبی نتوانند این امربدیهی را بپذیرند که بین مذهب تودۀ مردم وسیاست دولت ادارۀ کنندۀ دنیای شان هیچ پیوندی نیست. ودست ازاین "چون توده مسلمانند پس تنها مبارزۀ ریاکارانه وتظاهربه مسلمان بودن درعین عرق خوربودن تنها راه مبارزۀ سیاسی است" جان بدرنخواهیم برد. مشکل اینست که اینان جام هایشان مدرن شده ولی هنوز توی تربیت بچگی اراک شان مانده اند. یا...هو
هالوجان- آدم قلقلکش می شود یاد هلو می افتد ولی بلافاصله با بیاد آوردن قیافۀ دکترکنگرانی وعاشقش دکتراحمدی نژاد زهره ترک می شود- سلام.
قصه ات درست است ولی می گویی چکارکنیم. من یک دخترجوان وبسن ایران بودن شما هستم وخسته ام از دیدن مزاحمت های فصلی یا همیشگی ومنتظره وغیرمنتظرۀ خواهران پری بلنده وبرادران اصغر قاتل که مثل اجل معلق حاضرمی شوند وباآن چشمان قی کرده شان تعادل روحیم را برای یک ماه شدید وبرای یک عمرمزمن بهم می زنند. به امکان موجود باید فکرکرد. امکان مبارزۀ سیاسی با این سیتم درداخل نیست واگرهم باشد پیروز نیست واگرهم پیروزباشد عطاءالله خان مهاجرانی وشرکا هستند. اگر برای شما نهایت آرزو برگشتن ابراهیم نبوی واجرای شو استند آپ کمدی -چقدرهم ضایع است طنز وفکاهه با ابی جان که حیف شد استعدادش وسینما نویس برحسته ای می شد- درسیمای اسلام رحمانی است که من حرفی ندارم ولی اگرچانه می زنیم که ببینیم به آن خانم جوان روان خراشیده درخیابان های تهران چه توصیه بکنیم ناچارباید کمی هم خودمان را درداخل ایران وگرفتارهنوز حساب کنیم. یا...هو
چهارفصل عزیز
خیلی ممنون که کامنت داده ای. وهمان طور که گفته ای اگرنه تمام قد که باید نیم خیز بود برروی هرکوچکترین بوی گشایشی که به مدرن شدن هیئت حاکمۀ کشورمی وزد. اصلاح طلبان مذهبی کاررا پیچیده تر وسخت ترازآن کرده اند که درایران بودم تصورش را می کردم. مشکل ما فهم توده ها نیست. کله های نیم خواندۀ طبقۀ متوسط را پرکرده اند با اسلام رحمانی واینکه تنها راه مبارزه تظاهر به اسلام ناباور وبی اعتقاد است. دقیقاً مبارزه برای زندگی مدرن را درحد خرافات سفره انداختن خانم های لائیک ودین ناباور شمال تهران وجنوب لندن کاهش سطح داده اند وچنان رسوخ داده شده که برای مغزهای مثل منی که تنها دانایی مان ندانستن است ولی همین را هم نمی دانیم که مگربخرج کسی می رود که بابا آن رنگ وآن هیاهو که درکارخانه های جامعه شناسی آدم های کودنی مثل جلایی پورپخته شده بود. تمام شد وبرگردید بزندگی واقعاً موجود وببینیم باید چه خاکی برسرمان بریزیم. مرسی. یا...هو
مک گافین سلام
خیلی ممنون که نبضم را داری ومواظبی که تبم از39 تجاوزنکند ومرتب به پاشویه ام تشویق می کنی. ولی خوب آدم ها نیازمندی های دیگر دارند که لزوماً نمی توانند همزمان پاشویه کردن برای پایین آوردن تب تندشان آن کاردیگررا هم بکنند. حالا اگرشما عشق بازی را هم حذف کنی که بیمار39 درجه تب وهزارعیب وعلت دیگر وقت وحق وحوصلۀ عشقبازی ندارد. بازهم کلی معقولات می ماند که باید پا ازپاشویه درآورد وبا تب چهل درجه وببالا هم شده حسابشان را رسید. من روی سیرک هیچگاه گریه نمی کنم ومن آنم که رستم بود پهلوان نمی زنم. ولی اینجا درپسله که نقابم را برمی دارم وآینه می گوید که چه شخصیت محبوب وکاریزمایی داشتم وچگونه بسرم قسم می خوردند وبه کلاهم رشک می بردند. دلم می خواهد پزخودم را بخودم بدهم وچون شما هم خیلی عزیز جانی ونزدیکی ونازنینی این بی نقاب مرا می ترسی که نکند من نقابم را برای همیشه فراموش کنم. نه قول می دهم که تا بچه ها هستند دلقک ها هم هستند. بارها گفته ام که من مسلمانم وطبق آموزه های حضرت محمد مشق می کنم درمورد سیلی ونه چون حضرت مسیح. من ازشروع کلمات هم متوجه می شوم که طرف دنبال چه می گردد. ومن وقت ودکان چراندن آدم های چرند بازنکرده ام که. اینجا سیرکی است برای بچه ها وحداکثر آدم های ساده لوح .هالوییی مثل خودم. بازی های وبلاگی جای دیگراست. ومن هم گاهی سرمی زنم. دوستت دارم وکماکان اگرموردی بیاید عصبانی وطلبکارانه وخودشیفته گانه پاسخ خواهم داد. چون شخصیتم ثابت است ونه تغییر پذیراست ونه خودم ازش ناراضی ام که بخواهم درطبیعی بودن وغریزی بودنم دست ببرم. یا...هو
ادوارد عزیز
اینقدرصمیمی وخودی هستی که همیشه درنوبتی برای پاسخ من ومن یا نیامده ام مثل کامنت سپیده یا دیرآمده ام مثل کامنت های قبلی. ویا مثل این یکی وقتی بتو رسیده ام که بنزینم تمام شده وگفته ام ادوارد آلبی عزیز پسرم می شود به همین کوتاه "خیلی سپاسگزارم وآره نهایتش این است. والبته بنظرمن برکات بسیار بسیار زیادی دارد فرستادن این پیام به قم که کسی درتهران منتظرشما نیست. وعلنی کردن این وتبلیغ این و....ای خدا با چه زبانی حالی کنم که بابا گرفتاری ما یک امر فلسفی پیچیده است ونه یک امر سیاسی ساده" بسنده کنی ومرا آزاد بگذاری که آخرین زورم را بگذارم برای جلوگیری ازرفتن خوانندۀ عصبانی وقهرکردۀ بعدیم!
وتو همیشه بابزرگواری قبول کرده ای. مرسی یا...هو
ناشناس خوانندۀ دردانه ام که می خواهد بخاطر تحلیل های ضعیف وآبکی من واینکه آزادی را نمی فهمم قهرکند وبه وبلاگم نیاید. سلام
اولاً که من فکرنمی کنم شما مرا ترک کنید دراین وانفسایی که به نفس های گرم تک تک تان نیازدارم ومباهات می کنم. ثانیاً اینکه کم نیستند خوانندگان زیادی که بامن نه تنها موافق نیستند بلکه بسختی هم مخالفند. ولی هرروزمی آیند وبمن سرمی زنند. یکی بخاطراینکه من درسیرکم مؤدب واغلب شنگولم. دوم نثر من برایشان جالب است که نثری ادبی برای سیاست جدی وعبوس وخشک. سوم اینکه حرف های یک دلقک اینقدرجدی نمی نماید که اگرآدم گوش کرد وقبول کرد حمل براین شود که یاروشکست خورد. چون شکست خوردن هم ازیک آدم معنی دارد کسی که ازدلقک شکست نمی خورد. وچهارم اینکه من ازشما خواهش می کنم که نروید وبازهم بیایید سر بزنید هم معلومات شما زیاد می شود وهم اگر توانایی نوشتن هم داشتید وخودتان هم می دانستید که ازکدام آزادی باید خوشم بیاید وخواهانش باشم برای من هم می نوشتید تا با خوش آمدنم ازآزادی که شمارا اینقدرخوشحال کرده من هم خوشحال بشوم. درضمن من نه که خودم سه فرزند دختردارم به این حجاب اجباری بدجوری گیرداده ام. ممکن بود اگرپسرداربودم راجع به بریدن شمبول می نوشتم. با این همه خواهش می کنم ترکم نکن. گام هایت را روی تخم چشمانم مبارک می دانم. توبودی گویا گفته بودی ممکن هم است مزدوراحمدی نژاد ورژیم واینها باشم. چون حوصله ندارم برگردم بالا وکامنتت را چک کنم. ولی اگرشما گفته بودی جوابش این است که:نه من مزدبگیر دولت وحکومت ورییس جمهورنیستم. اتفاقاً حقوق بازنشستگیم راهم قطع کرده اند اگر آشنایی وپارتی توی دستگاه های اطلاعاتی وامنیتی داری بامن تماس بگیر که مشخصاتم را بدهم تا کارمن را تعقیب کنند. چون آخرین تیرترکش بچه هایم که آگهی فوت مرا بردند تا مستمری هایشان برقرار شود. گفته بودند فقط خودجسد فلانی باید ضمیمۀ درخواست دخترانم باشد. مرسی که هستی وبیشتر یاد می گیری. یا...هو
آهای , آهای دلقک جوانمرد , باید از اشتباه درت بیاورم . من طرفدار که نبوی که هیچ ازش بیزار هم هستم و از اون یکی مهاجرانی هم این بچه فالانژهای زمان جوانیشان دست کمی از احمدی ندارند . همه شان از همان روزهای اول انقلاب مزاحم خیابانی ما میشدند. هنوز هم مزاحم جنبش مردمند. ترا خدا من را تاشعاع 300 کیلومتری اینها هم تصور نکن. جیغ میزنم!
هالوجان سلام
قراربود اگرمایل بودی این اسم نچسب هالو به یک خانم را عوض کنی که گفتی نمی خواهی عوض کنی وبمن هم اجازه دادی که یک جان اضافه کنم وتوهمان هالویی که بودی بمانی. ولی تو حالا زدی زیرمیز بازی وناشناس کامنت دادی. ولی ازیک موضوع خیلی خوشحالم کردی. آنهم آن جیغ زدنی بود که آخرکامنتت تهدیدم کردی. حالا شدی یک خانم تمام عیار ودوست. چی بود آن صدای نتراشیده ونخراشیده ای که برای خودت انتخاب کرده بودی ومثل مردها از مساوات مطلق دفاع می کردی. دیدی بالاخره زن ومردباهم فرق دارند وزن ها برتری جیغ زدن دارند ومرد هارا به عقب نشینی وتسلیم وامی دارند. من البته به احترام "First Lady" کناررفتم ونه ازترس جیغ شما. زنده وپاینده باشی وچشم شمارا ازسیاهۀ کشته مرده های نبوی ومهاجرانی خط زدم. تا اُرد بعدی. یا...هو
سلام امیدوارم که بالاخره مسئولین و روسای مملکتمون به عقل رسیده باشند و دست از بازی کردن با نیروی اتمی کشیده باشند. این ژاپنیها که انقدر وارد بودند بدبخت شدند حالا چه برسد به ما که کارشناسانمون یه سری روسی هستند که مثل چینیها و ژاپنیها به خدا ایمان ندارند حالا چطور میشه دلشون به حال ما بسوزه.این همه نفت داریم این همه سد داریم اما تا مردم را به پودر تبدیل نکنند ول کن نیستند. من فدای ولایت فقیه و رهبرم نه این دولتیها.
ارسال یک نظر