جنبش درخیابان! شاید وقتی دیگر! نگاهی به پشت صحنۀ سکوت سبز!

1- ازروزجمعه 14 اسفند که آیت الله خامنه ای ازوزارت اطلاعات بازدید کرد ومن تنها تحلیل گری بودم که دریک احتمال بعید یکی ازاهداف پشت صحنۀ این بازدید را ملاقات رهبرجمهوری اسلامی با رهبران ناراضیان معرفی کردم. شیب تولید خبر و تبلیغات رسانه ای جنبش سبزابتدا به آرامی واز16 اسفند به این سو با سرعت کم شده است. ونه تنها کم شده است که برخی خبرهای مثبت وآشتی جویانه هم مثل تأیید حصر خانگی بجای زندانی شدن وربوده شدن مهندس موسوی وهمسرش ازسوی سایت رسمی مهندس موسوی (کلمه) نیزاعلام شده است. ودرحالیکه 48 ساعت قبل ازاین تأیید حصرآن بیانیۀ پراحساس وپرسوزوگدازفرزندان زوج موسوی ها خبر از ناپدید بودن پدرومادرشان بود این ادعای سایت کلمه که خبرنگاران اش! با سعی وکوشش وپی گیری طاقت فرسا به واقعیت حصرخانگی ونه زندان وگم شدن رهبرجنبش سبز اطمینان یافته اند کدام ذهن ساده لوحی را قانع می کند. درحالیکه همگی می دانیم سایت کلمه نه خبرنگارحرفه ای ورسمی دارد وبا توجه به مدیریت سایت درخارج از ایران چگونه توانسته به اطلاعی وقوف یابد که حتی فرزندان موسوی نتوانسته اند از احوال پدرومادرخودسراغی بگیرند.


2- این واقعیت را وقتی درکنارسخنان منتشرشدۀ محترمانه برای مهندس موسوی و معترضان هوادار ومذهبی او وتفرقه افکنانه درمیان مخالفان موجودیت جمهوری اسلامی درخارج منسوب به آخوند طائب مسئول اطلاعات سپاه بعنوان پرقدرترین نهادامنیتی واطلاعاتی  کشور ازسویی وسخنرانی پرحاشیۀ دکترمهاجرانی درخارج ازکشور ازجانب دیگر وانتخاب آیت الله مهدوی کنی معلول وپیروازکارافتاده به ریاست خبرگان درضلع سوم وتکمیل کنندۀ این سناریو قرار دهیم وبه برخی جزئیات بیشترهم- مثل سکوت ناگهانی مشاوران موسوی وکروبی درخارج و..- خیره شویم نشانه های پررنگی ازیک خط جدید برای جمع کردن تتمۀ مذهبی های سبزازکف خیابان می بینیم. تا ازاین راه؛ باقی ماندۀ عوامل میدانی جنبش مردم ایران با اطمینان قطعی به برانداز بودنشان با بی رحمی بیشتری سرکوب وبساط جنبش بازی یکبار برای تامدتی بعید برچیده شود.


3- برای اطمینان ازهرآنچه بطوربسیارفشرده دردوبند بالا گفتم؛ اینک که بعدازظهر روزچهارشنبه 18 آذردرایران است نگاهی مجدد کردم به سایت های کلمه وجرس که معمولاً اولی خبرهای صائب ودومی شایعات کاذب مربوط به حنبش سبز را منتشر می کنند ومجدداً مطمئن شدم که ازروزجمعه به این طرف وبویژه درروزهای 16و 17 و18 اسفند هیچ خبر خاصی تولید نشده است وهرآنچه نیز تحت عناوین گزارش ونقل قول وتحلیل وتفسیر منتشر شده است همه یا کاملاً خنثی هستند یا مطالب تاریخ مصرف گذشته وتولید شده درروزهای پیش تر! حتی دریک نگاه نه چندان موشکاف این افت یکبارۀ شوروهیجان دنیای مجازی درسایت مرجع بالاترین نیز کاملاً مشخص است وگویی سبزهای پرشروشور بالاترین دریک اقدام نانوشته همه با هم به مرخصی رفته اند.


4- وقتی این منظره را به آن حدس بعید خودم درمورد ملاقات آیت الله خامنه ای با رهبران جنبش سبزنیز گره بزنیم؛ آنوقت تاحدودی می شود حدس زد که چه اتفاقی افتاده ودرروزهای آینده باید منتظر چه وقایعی بود. رفتن آیت الله خامنه ای به دیدار آقایان موسوی وکروبی -با اولویت موسوی- علاوه برحمل یک بارعاطفی سنگین مربوط به سالیان درازرفاقت وهم پیمانی وهمسفره ای و... یک بار سیاسی ویژه ای را هم همراه داشته است که درادبیات سیاسی متعارف جهان پیرامونی واجد یک ارزش فوق العاده است. وآن رفتن حاکم به نزد محکوم است ونه احضارمحکوم به محضرحاکم. دردیکتاتوری های تعریف شده ومرسوم هیچ گاه اتفاق نمی افتد که حاکم درقدرت بالفعل شخصاً جابجایی مکانی بدهد وبرود به دیدن مخالفان سیاسی خود. مفهوم برعکس این قضیه این است که اگرچنین اتفاقی بیفتد این پیام روشن را منعکس می کند که حاکم (دراینجا آیت الله خامنه ای) فردی آزاده ووارسته است ونه یک دیکتاتورتشنۀ جاه وقدرت. وناگفته پیداست که این عمل سیاسی به تنهایی چقدرمی تواند درتغییر موضع گیری رهبرمخالف تأثیر مثبت داشته باشد.


5- بنظرم موضوع ازآن جهت با خبرمثبت درمورد حصرخانگی مهندس موسوی پیش رفته است که اولاً مهدی کروبی ازنگاه بدنۀ جنبش سبز رهبرشماره یک نیست وثانیاً نارضایی کروبی عمیقتر ومربوط به سالیان پیش ازانتخابات 88 هم است. وثالثاً مهدی کروبی بطورذاتی انسان سرسخت وپای فشاری است درمورد راهی که انتخاب می کند. درحالیکه مهندس موسوی بیشترروحیۀ تکنوکرات ها ومتخصص ها را دارد ونه ازجاه طلبی های سیاسی ونه ازمبارزه های مدل کروبی ونه نارضایی ابرازشده ای در20 سال دوری اش ازصحنۀ سیاست درایران درکارنامه اش وجود دارد.


6- اگرکاربا این منوالی که گفتم پیش آمده باشد خبرخوبی است برای ایرانیان واقع بین ونه بچه های بالاترین دراوهام.چون که قطعاً برای بازگرداندن مهندس موسوی به شرایط عادی وغیرسیاسی هم حکومت ناچارباید تمهیداتی را انجام ومعرفی کند. که اولین آن ها مربوط به زندانیان سیاسی است وهمین طورجمع کردن تخریب رسانه ای ومحافل ومجالس حکومتی برعلیه موسوی. ومقابلۀ درحدتوان جهت جلوگیری از تخریب های احمدی نژاددرحوزۀ روحانیت ودین. تا ازاین طریق هم روحانیان ناراضی درقم وهم الیت سیاسی مذهبی ناراضی درتهران به یک نقطۀ مینی موم خرسندی برسند.


7- خوبی این وضع جدید برای ملت ایران هم این است که ازپرداخت هزینه های اضافی جانی ومالی ووقتی وفکری تحت عنوان جنبش خیابانی رها می شود وبا یک بازنگری به راه طی شده جایگاه خودش درچینش جدید را تعریف می کند وزندگی رضامند تری را نصیب می برد.چه انتخاب وادامۀ مبارزه درهرشکلی باشد یا فراموش کردن اتفاقات این دوسال وبرگشتن به شرایط تطبیق وادامۀ زندگی تا جائیکه در توان وموقعیت شناسیش است؛ اورا یکسویه می کند وتمرکزاورا برمی گرداند. و این واقعیت که هرمطالبۀ مدنی واجتماعی وقتی درکف خیابان به حرکت افتاد از حالت پروسه ای به حالت پروژه ای تغییر ماهیت می دهد. لذا حرکت خیابانی یا باید در ظرف مدت معینی به پیروزی برسد ویا شکست بخورد. والا می شود استخوان لای زخمی که هرحرکتش درد وخونریزی بیشتری را به بیمارتحمیل خواهد کرد.


8- من نمی گویم این صد درصد پشت صحنۀ چندروزاخیراست ولی می گویم که داده های میدانی درترکیب باحس غریزی من چنین آرایشی را نشان می دهد. وازآن جهت زودتر از همه بشما می گویم که درآن امید تازه ای می بینم وآن رها شدن ازیک جوسنگین هیجان مثبتی که درحقیقت هیحان منفی است. چون بعد ازیک شوک انرژی مثبت به شما که "اوخ جون داریم پیروزمیشیم" ونمی شوید؛ شمارا واردیک فاز کشندۀ هیجان منفی می کند وپرواضح است که درچنین حالتی اولین چیزی که ضربه می بیند برنامه ریزی وتلاش وامیدمقدور ومنطبق باشرایط روزبه زندگی است. واین کشنده است: "حالت آماده باش دایم برای بهبود مورد انتظارت که اتفاق نمی افتد." یا...هو