The Golden Fleece |
1- علی مطهری استعفای خودش را امروز به جریان گذاشته و نسبت به جدی بودن آن تأکید کرده است. انتخاب امروز برای اعلان رسمی این استعفا که خبر وقوعش از مدتی قبل رسانه ای شده بود از این جهت بسیار حائز اهمیت است که ایران با یک هجوم اتهام تروریستی بسیار وحشتناک در داخل امریکا مواجه شده اولاً و از سوی دیگر شروع سفر رسمی آیت الله خامنه ای به استان کرمانشاه بوده است ثانیاً. لذا انتخاب امروز بعنوان روز استعفاء واجد ارزشی بیش از خود استعفاء است و خواهد بود.
2- می دانیم که جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس خود در فردای 22 بهمن 1357 موجودیت ایجابی خودش را بر یک گزارۀ سلبی بنا نهاد. به این معنا که بدلیل عدم پاسخ هژمونی دین رسمی در مسایل مبتلابه جامعۀ مدرن؛ روحانیان آمدند و یک "همیشه در وضعیت بحران" برای حکومت خود تعریف کردند. تا بتوانند با تمسک به بحرانی بودن اوضاع و تهدیدهای داخلی و خارجی از طرح هرگونه سؤال و بتبع مجبور شدن به پاسخگویی در بارۀ آن ها طفره بروند. و رفتند. بحران تهدیدات ضد انقلاب در دو سال اول و بلافاصله موضوع بحران جنگ در 8 سال بعدی و تهدیدات همیشگی استکبار و غرب و عوامل داخلی آن ها به شاخصه های اصلی بحران همیشگی در حیات جمهوری اسلامی بدل شد. و هر گاه شخصی یا گروهی و دلسوزی پیدا شد که خواست این چرخۀ توجیه نا کارآمدی حکومت با توسل به بحران همیشگی را بشکند. بلافاصله با این انگ که "در این وضعیت تهدید و بحران نباید سؤالات و شبهات ناکارآمدی سیستم مطرح شود" مواجه و مجبور به سکوت یا بازداشت و زندان شد.
3- این ترفند که مشخصۀ اصلی "چگونه روحانیان در ابتدای انقلاب قدرت را قبضه کردند" نیز است در ابتدای امر توسط مجاهدین انقلاب اسلامی طراحی و هدایت شد تا اینکه روحانیت سنتی توانست قدرت خودش را تثبیت کند و بعنوان طراح و هدایت کنندۀ "ایران در بحران مدام" خودش همۀ سرنخ ها را بدست بگیرد. و هرنوع مخالفت و انتقادی را با لولویی بنام "در این شرایط بحرانی" سرکوب و ساکت کند. چپ ها که خودشان بر مبنای آموزه های مارکسیسم شروع کنندۀ این "بحران اندیشی" بودند در گذر زمان و فروپاشی ایدئولوژی مادر متحول شدند و کم کم و افتان و خیزان از این تئوری توطئه فاصله گرفتند و تقریباً از اواسط دهۀ 70 خورشیدی پروژۀ "حکومت از راه ترساندن از بحران" را به اصولگرایان سنتی واگذاشتند.
4- اصولگرایان اما با استفاده از این تئوری ده سالی را تاخت و تاز کردند و همه چیز ظاهراً بکام شان بود تا اینکه معجزۀ هزارۀ سوم شان تو زرد از آب در آمد و بویژه برخی از جوانترهایشان و کمتر آلوده هایشان دچار دگردیسی فکری شدند. و احساس کردند که این ترفند "ساکت کردن از راه تهدید به بحران" قبل از اینکه واقعیتی بیرونی باشد؛ خودش یک تئوری توطئه است برای جلوگیری از کارآمد شدن نظام. لذا ابتدا زیرپوستی شروع به برخی اعتراضات کردند و خواستند که همۀ مشکلات کشور را از روی دوش "چون بحران داریم" برداشته و مسئولان مربوطه را به پاسخگویی وادارند.
5- علی مطهری شاخص ترین این گروه جدید اصولگرایان است که در پروسۀ رسیدن به این نقطه متوجه مشکل اعظم شد و فهمید که این "بحرانی نشان دادن اوضاع کشور در همۀ زمان ها و مکان ها و سیاست ها و انجام وظیفه ها و..." عاملی جز رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنه ای ندارد. و این شخص اوست که با استفاده از قدرت فراقانونی خود هرگونه حرکت قانونی بسمت کارآمد کردن نظام را سد کرده و بویژه در ریاست جمهوری احمدی نژاد همه اختیارات مسئولان دیگر را مصادره کرده است. نه اجازه به دادگستری می دهد برای برخورد با مفاسد و بی قانونی های دولت؛ و نه به مجلس اجازه می دهد برای استفاده از کوچکترین وظایف ذاتی نمایندگی خود در پرسش و نظارت بر قوۀ مجریه؛ و نه به هیچ کس و هیچ کس چه حقیقی و چه حقوقی اجازه می دهد که کمترین تحرکی در حوزۀ مسئولیت و اختیارات خود داشته باشد.
6- علی مطهری با انتخاب روزی که یکی از سنگین ترین اتهامات بین المللی توسط امریکا به ایران زده شده است. و همین طور همزمان با سفر آیت الله خامنه ای به کرمانشاه برای بجریان گذاشتن استعفای خود؛ خواسته است بر این باور بارها تأکید کرده اش در علن و خفا مهر تأکید و تأیید مجددی بزند که: "ناکارآمدی نسبی جمهوری اسلامی در سیاست داخل و خارج جز به ضعف و عدم تدبیر و دیکتاتوری فاشیسم اندیش آیت الله خامنه ای؛ به هیچ عنصر ثانوی مهمی اعم از بحران و غیر بحران داخلی و خارجی ارتباط وثیق ندارد. و تا روزی که مشکل رهبری آیت الله خامنه ای حل نشود امکان برون رفت از بحران ناکارآمدی نسبی هم مقدور نخواهد بود." و البته این حرف اگر هم جدید نیست ولی حرف بسیار بسیار مهمی است از یک "مطهری" اصولگرا و به این صراحت. و مسلماً در تغییرات پیش رو نقش تأثیر گذاری بازی خواهد کرد. یا...هو
۱۲ نظر:
سلام
با عرض معذرت می خواستم چند نکته را که به ذهنم می رسد خدمتتان عرض کنم.
اول اینکه درست است خامنه ای امروز سر حلقه و عامل اصلی اعمال سیاست هاست و به عنوان تنها چهره ای که هنوز توانسته اند تقدسی ظاهری در میان برخی از مردم برایش حفظ کنند مانع اصلی محسوب میشود ولی جریاناتی که پشت او هستند و به عبارت دیگر حلقه های متصل به او بسیار خطرناک ترند و اگر این حلقه ها را دنبال کنید به همان غرب عزیز که شما بسیار به آن خوشبین هستید خواهید رسید که البته با توجه به سابقه سی ساله جمهوری اسلامی در یکی نبودن ظاهر و باطنش این موضوع اصلاً دور از انتظار نیست.
و دوم اینکه علی مطهری و امثال او که اینطور توجه شما را به خود جلب کرده است صرفاً افرادی هستند برای شکستن جو تکصدایی در مجلسی که حقیقتاً اختیار چندانی از خود ندارد. در قضایای اخیر خصوصاً عکس العمل مجلس پس از خانه نشینی احمدی نژاد در مقابله همه جانبه با او سر قضیه ادغام، وزیر ورزش و حتی پیش رفتن تا مرز استیضاح که تنها وقتی همه اینها فروکش کرد که وزیر نفت مورد نظر خامنه ای بالاخره بر کرسی وزارتخانه نشست، شاهد بودید که مطهری در اوج خفت مجلس و در حالیکه همه به وضوح دیدند که چطور مجلس تنها ابزار دست خامنه ای است باز برای شکستن این جو تکصدایی به انتقاد از انتخاب وزیر مذکور پرداخت. به نظر من امثال مطهری فقط و فقط دو کارکرد دارند و نه هیچ چیز دیگر: یک: شکستن جو تکصدایی و ایجاد نمایشی برای فریب مردم و دو: ابزار و اهرم فشاری بر احمدی نژاد که هر از چندگاهی خامنه ای بتواند از طریقش احمدی نژاد را تهدید کند.
نمیدانم برنامه های صدا و سیما را از کجا دریافت می کنی. اما تلوزیون ایران را باید هر جور هست دنبال کنی. ارتباطات داخلی صدا و سیما می تواند جالب باشد. در میان هراهان رییس جمهور در نیویورک رسانه ها نام همسر ثمره هاشمی را نمی دانم چی ضرقامی نوشته بودند. نمیدانم نسبت همسر ثمره با رییس صدا و سیما می تواند چه باشد. اما مسلما باید این سوال مهم را پرسید که چرا سیما از خود رهبری هم از احمدی بیشتر حمایت می کند.
نمونه ها یکی جریان پخش صحنه هو کردن احمدی بود توسط بردگان مجلس و که آقا فرمودند ضرقامی هم جرم کرده هم گناه. و دیگه شاید بتوان آماده کردن مردم در سال 87 را مثال زد. آن موقع همه مردم از آذر 87 فهمیده بودند که صدا و سیما یک تحرک بیش از حد زود هنگام را آغاز کرده برای انتخابات که قرار بود نه ماه دیگر انجام شود. آنقدر آن حرکت هماهنگ بود در موج سریال های چشم و گوش باز کننده که واقعا داشت تو چشم می زد. احتمال این نمی رود که از بالا این موج شروع شده باشد که آقا به هیچ وجه اصلا اهل سناریو نویسی نیستند و همیشه سناریوهای نانوشته الهی قضاوقدری و افوض امری الی اللهی و امام زمانی و در یک کلام «علی اللهی» را فقط به طور معمول نگهبانی می کنند و هرگز مبتدع هیچ استراتژیی ابتدای به ساکن نیستند. و طبق نوشته شما باید «مدیریت بحران» داشته باشید تا آقا «عنقریب» ظهور کنند یا نه؟ بخوانید «انگولکیت بحران الی الظهور». یا تصلیب و زجر کش کردن مسیح عند العروج. یا نگاه کنن چه ترکیبی ساختم: «مبارزه با دجالات مقدر و موعود پیش از ظهور» که تنها 1200 سال هم از آن گذشته که البته زیاد نیست.
شاید هم طرح جنگ نرم و طرح بصیرت هم نتیجه همان کار بوده باشد که به شکل هماهنگ داشت توسط رسانه های طرفدار دولت یعنی رجا و ... دنبال می شد. بعد از انتخابات بود که جلوی صدا و سیما گرفته شد و دولت شروع کرد چند سایت کم تحرک را راه بیندازد.
مقدمه برای این بود که بگویم در تحلیل های شما جای یک چیزی کم است و آن رمبشی است که به زودی در صدا و سیما رخ خواهد داد. نشنیده بگیرید و ناگفته هم نگهش دارید. اما اولین بار است که در کل این سی سال رییس رسانه ملی دارد در جاده خاکی قدم بر می دارد. در توجه به زنان و حقوق زنان که این چیز جدیدی نیست. جدید آن است که علاوه بر برنامه سازی های فوق العاده جهت دار، صدا و سیما از زنان دارد به عنوان گفتمان مذهبی استفاده می کنند حالا یا شما به عنوان یک رسانه در میان کمرا من های تلوزیون طرفدار زیادی دارید یا ضرقامی وجدان بیداری یافته در حمایت از فلسفه.
در پاراگراف بعدی شرح ماجرا می آید اما مقدمتا بگویم که این صرفا یک بازی است یعنی صدا و سیما دارد می گوید. آقایان کار تبلیغ حیاداری و دعوت جوانان به پاکی را به زنان بسپارید که آنها این مهم را از شما روحانیون ناامید شده بهتر انجام می دهند. اضافه کنم که در شوهای تلوزیونی از خانم ها استفاده می شود در موضوعات مختلف مثلا اینکه چرا یک آدم باید یک خرس را جلوی توله اش بکشد و بعد زنده زنده مثله اش کند. یک شوی کمدی که آخرش هم می گویند باباجان حالا کشتی چرا بلوتوثش را پخش می کنی! آخر برنامه هم تصمیم گرفتند که کار درست آن است که محکومیت سنگینی باید برای فیلم بردار در نظر گرفته شود. اما سوال خنده دار تر من این است که نکند شما هم با آنان هم عقیده باشی؟ در انداختن تقصیر به گردن کمرا من. رسانه ای رسانه ای را محکوم کند نمیدانم چه اسمی دارد؟
دیشب فیلمی پخش شد از مصاحبه تلوزیونی مجله تایم با خانم Ellen Johnson- Sirleaf رییس جمهور لیبریا این کشور همان کشوری است که در فیلم ارباب جنگ با بازی نیکلاس کیج نشان می دهد چه طور یک احمق تحصیل کرده آمریکا و فرزند یک ولیام تولبرت سینیور و حمایت شده توسط آمریکا مردم رو قربانی تجارت اسلحه می کند به نام William Richard Tolbert, Jr. حالا بعد سالها رییس جمهوری یک زن در آن کشور خانم Ellen Johnson-Sirleaf را مجله تایم دموکرات ها و تلوزیون جمهوری اسلامی دارند به ما نشان می دهند که دارد می گوید من نسل جدیدی تربیت کرده ام در کشورم تا بتوانند کشور را اداره کنند و کار را به آنها واگذار کنم. آموزش را اجباری کرده ام. به آموزش دختران اهمیت زیادی داده ام. و خلاصه در جمله آخر می گوید: آن ها می توانند پدران ما را بکشند خانه هامان را غارت کنند از مغازه هامان دله دزدی کنند و ماشین هامان را آتش بزنند اما هر گز نمی توانند فکر ما را آسیبی برسانند.
صرف نظر از این برنامه صدا و سیما دارد خوب پیش می رود گوش شیطان کر در حمایت از اندیشه «مهر پرستانه» احمدی نژاد و شما.
خلاصه که دوره دوره کوبیدن صدا و سیماست اگر دارید اصلاح طلبان را ساکت می کنید. بر سر این ضرقامی هم کمی بکوبید تا آدم شود و دیگر ازین کارهای آوانگارد سامان ندهد!
پست های جدید شما برای تحریک آقا و جبهه پایداری و سپاه به جنگ هم شدیدا خائنانه ساختار شکنانه و جهانسوز انه به نظر می رسد!
ایضا نمی دانم این کامنت برایت رسیده یا نه.
جایزه صلح جالب ترین است در نوع خودش و برای نامطلعان دارد معنادار می شود. با اینکه اغلب می دانند «زبلی» این اروپایی ها علتش چیست اما برخی دادن این جایزه را جکی می دانند برای مسخره کردن کسانی که ممکن است جنگ افروزان فردا باشند. من جمله اوباما که در آغاز اگرچه ناخودآگاه استعداد نوعی واپسگرایی از نوع آمریکایی را داشت. و ایجاد نوعی فرهنگ هیپی گری . اما هوشیاری اروپایی هاست که می دانند چه کنند.
سر بزنگاه ها همیشه با دادن مشوق ها. ونه تهدید. که این یک روش راه سومی است!: «همیشه تنوع ایجاد کن» یعنی در سیستم انتخاب ها را بالا ببر. به جای اینکه با مطلق گرایی انتخاب را محدود کنی، یا با آزادی آشوب را بالا ببری. و متهومین به تئوری توطئه گفته اند: اختلاف بیانداز و حکومت کن! در ترجمه دیواید اند رول.
سلام ناشناس محترم.
من خیلی به کارکرد تاکتیکی اختلافات درون حاکمیتی متوجه نیستم و بیشتر دنبال امضای این اختلافات در نقشه های استراتژیک جمهوری اسلامی می گردم. چون که می دانید من اعتقادی به امکان حکومت بر مبنای دین با هر قرائتی هم ندارم. چون دین را مقوله ای از جنس فرهنگ می دانم و نه از جنس ایدئولوژی که استعداد و ظرفیتش را ندارد. لذا خیلی دنبال نمی کنم که گفتۀ این وآن چه گروه و دسته ای را در حکومت فعلی بالا یا پایین می برد. استعفای مطهری قطعاً در آن قالبی که من دنبال می کنم مؤثر است. مرسی. یا...هو
و ایضاً پاسخ کامنت طولانی آنلاین. ضمناً آنلاین شما مرا زیادی جدی گرفتید. لذا اطمینان می دهم که نه برای پنبه زنی می نویسم و نه برای سنبه زنی. من فقط تلاش می کنم یک حلاج باشم در حدی که عقل و سواد و مشاهده وتجربه ام اجازه می دهد. مرسی. یا...هو
1.البته من هنوز اطمينان ندارم كه استعفاي مطهري پذيرفته شود و حتي در صورت پذيرفته شدن اثري مهم داشته باشد. مطهري حتي در جريان اسولگراي منتقد احمدي نژاد هم چندان جدي گرفته نمي شود.
2.از سوي ديگر با اينكه حكومت در حال سقوط است ولي اين سقوط بقدري اپسيلوني است كه جايي براي شادي(همان كه شما مدام تاكيد داريد)نميگذارد و روز بروز هم اخبار شادي بخش و هيجان انگيز كم و كمتر ميشوند. مردم همه كه بي تفاوت به آنچه پيرامونشان در جريان است به زندگي عادي و البته جهنمي خود ادامه ميدهند
3.ديگر حتي پيروزي 6 بر صفر بر بحرين هم مرهمي نيست بر دردهايمان و ما همچنان منتظريم...
بنظرم خرج ترور یک سفیر کوچولو در امریکا چیزی بیشتر یک کلت کمری نیست.
این قضیه خیلی مشکوکه. میتونه ترفندی باشه برای اینکه تمام راههای مشایی در این برهه زمینی برای رابطه با امریکا بسته بشه.
جمهوری اسلامی چه احتیاجی داره بره از مکزیک ادم بیاره که یکی رو تو امریکا بکشه!
اول به ناشناس سلام.
من خودم آدم ساده ای هستم ولی بازهم چند تا خط کمرنگ دارم. ولی تو عزیز من که پاک معصومی. نمی دانم کجا زندگی میکنی. ولی نمی دانم چرا بچگی هایم در فیلم های وسترن کوچه ملی لاله زار (بخوان راستۀ بچه بازها) افتاد که درعالم خودمان گمان می کردیم که امریکا یعنی تگزاس تگزاس هم یعنی هفت تیرت را ببند برو سراغ هرکه بدخواه خودت و خواهر و مادر و رفیق و آشنایت است. حالا شما هم چنان نوشتی ترور یک سفیر در واشنگتن یک هفت تیر ترقه می خواهد و نیاز به ان همه لشکر کشی ندارد. آدم می ماند چه بگوید. و... یا...هو
سلام پیام امروز
چه شده سر دماغ نیستی اولین بار است که می بینم در افت روحی پشت کامپیوتری. مواظب خودت باش. کار سیاست حوصله و زمان می برد. و ما تازه شش ماه جدی شده نسیم تغییرات لاجرم و خوب هم سرعت داریم. برای مردم نگران وناراحت هستم و فکر می کنم که روزهای سخت و سخت تری در پیش داشته باشند توی پائیز و زمستان. ولی خیلی نگران بی تفاوتی و بی شادی نباش. امید وار و شاد نگاه بکنی شادی و امید را هم تشخیص می دهی. ضمن اینکه در ناامیدی بسی امید است را راجع به سیاست سروده اند. یا...هو
با نوع نگاه شما به حوادث آشنا هستم جناب دلقک به همین خاطر می گویم واکنش های امثال مطهری صرفاً نمایشی و البته هماهنگ شده است و منجر به هیچ نتیجه مثبتی نخواهد شد همانطور که تا امروز هم چنین بوده است.
این نوع تحلیل اشناست. تحلیلی که بسیار به تئوری توطئه شبیه است. تحلیلی که از همه چیز تئوری و نقشه و "نیت" می سازد. نمونه ولایی سطح بالایش هم شهبازی است.
نه دیگه نشد...اصل حرفم این نبود.
این نمیتونه برنامه ای باشه تا راه تیم احمدی رو برای ایجاد رابطه ببندن؟
ارسال یک نظر