Weymouth Bay |
1- دانشجو وزیر علوم، حسینی وزیر ارشاد و تا حدودی نجار وزیر کشور دولت دهم احمدی نژاد جزو وزرایی بودند که فرصت طلبان کمتر ایدئولوژیک و مصلحت گرایان لمپنی بودند که توانستند با بازی کردن نقش بوقلمونی خود هم وارد کابینۀ احمدی نژاد در وزارت خانه های حساس بشوند و هم توانستند خودشان را از تیررس زود هنگام پاکسازی گفتمان مشایی حفاظت کنند. اینان که لحظه به لحظه مرکز ثقل قدرت بین خامنه ای و احمدی نژاد را رصد می کردند هیچگاه با نه گفتن به گفتمان غالب در کابینۀ احمدی نژاد خودشان را نسوزاندند. و البته چنان هم در گفتمان مسلط روز مستحیل نشدند که راه تغییر قالب را از خودشان سلب کنند. اینان تا ماجرای برکناری مصلحی حتی احساس خطر هم نکرده بودند. ولی وقتی احمدی نژاد مصلحی را برکنار کرد و شاخ به شاخ با خامنه ای رو در رو شد این سه نفر حس کردند که عنقریب یا باید تمام و کمال به مشایی بپیوندند یا باید از وزارتی که با ناسزاواری کامل بدست آورده بودند خداحافظی کنند. تا جائیکه در جلسۀ اخراج موهن مصلحی از جلسۀ هیئت دولت؛ کامران دانشجو از ترس غش کرد و به بیمارستان اعزام شد، و من همان موقع نوشتم که دانشجو وزیر بعدی خواهد بود در پاکسازی کابینه بنفع مشایی.
2- اما ورق برگشت و احمدی نژاد نتوانست مصلحی را بیرون کند و سه وزیر پیش گفته تشخیص دادند که هنوز دست برتر بین احمدی نژاد و خامنه ای قطعی مشخص نیست؛ و می توانند کماکان نقش منافقانۀ خود را ادامه بدهند. فقط کمتر از سه ماه فرصت لازم شد که گفتمان و خود مشایی چونان سیبی از درون گندیده فروپاشیدند و معلوم شد احمدی نژاد به پایان خط رسیده است با مریدی از مراد انسان زلال خویش مشایی. وقتی زمان به آخرین سفر نیویورک رسید و پشت بندش هم پروندۀ اختلاس 3 میلیارد دلاری؛ این سه وزیر قطعی فهمیدند که مرکز ثقل قدرت در خامنه ای تثبیت شده است، و بازی با دست احمدی نژاد جز باخت مطلق ارمغانی نخواهد داشت. این سه با اولویت دانشجو و حسینی تصمیم گرفتند که نه تنها خودشان مطلقاً به اردوگاه فدائیان خامنه ای بپیوندند بلکه مطمئن شدند که حتی احمدی نژاد را هم بازی خواهند داد سر انگشت بعد از این.
3- وقتی دانشجو و حسینی افسار کابینه و احمدی نژاد را بدست گرفتند شروع کردند به پیاده کردن مو بموی منویات و هوس های خامنه ای. اولین تست قوی را دانشجو کلید زد با طرح عفاف و حجاب و تفکیک جنسیتی در دانشگاه. تستش موفق بود زیرا که احمدی نژاد دن کیشوت وار آخرین ژست ریاست جمهوریش را گرفت و آن نامۀ کذایی را نوشت به دانشجو که من مخالف این طرح و بازنشستگی اجباری استادان هستم و متوقف کن. کامران دانشجو اما نه تنها طرح را متوقف نکرد بلکه اعوان و انصار هتاک فدائیان خامنه ای را هم بسیج کرد برای تبلیغ بی وقفۀ طرح و اجرای آن. حسینی و دانشجو بعد از این که اطمینان پیدا کردند که دست خامنه ای برندۀ نهایی است؛ به اشتراک یک تشکیلات سیاسی هم راه انداختند از استادان و معاونان وزارت خانه های خود برای انتخابات.
4- حسینی در مدت کمی توانست کمیسیون فرهنگی دولت را هم از مشایی پس بگیرد و همراه با دانشجو شروع کردند به پاکسازی محیط های آموزشی و هنری و فرهنگی از گرایشات پیدا و پنهان جنبش سبز. - و مشایی که آدم بدرد بخوری نداشت در هیچ جا - دانشجو موضوع تصرف هرچه سریعتر دانشگاه آزاد را در دستور کار قرار داد که از مدت ها پیش احمدی نژاد در مقابلۀ هیستریکش با هاشمی شروع کرده بود. و حسینی رفت سراغ قویترین تشکل هنری موجود که بطور ذاتی با ایدئولوژی دین سازگار نبود. و با کمک شورای عالی سینما و مزدورانی چون احمد نجفی که در آن عضو شده بودند بطمع پول های مشایی؛ خانۀ سینما را منحل کرد.
5- اینک دو حوزۀ بسیار مؤثر و گستردۀ باقی مانده در حوزۀ مدنی یعنی دانشگاه آزاد و خانۀ سینما توسط خامنه ای - و نه احمدی نژاد - فتح شده است. و نجار وزیر کشور هم کوچکترین شک به نوکری خامنه ای را رد صلاحیت کرده است و این ماشین فرصت طلب بسیار نوکر مثل بولدوزر در حال پاکسازی حوزه های باقی ماندۀ مدنی از هرکس هستند که حتی شایعه باشد کمترین زاویه شان با خامنه ای. اینترنت ملی و تصویب شلاق برای دارندگان ماهواره و انگشت نگاری در کافی نت ها و پلیس بانکی و ده ها از این قبیل اقدامات که هر روز خبرش منتشر می شود نشانه های روشنی است که آیت الله خامنه ای در حال نهایی کردن پروژۀ حکومت شخصی و در صورت امکان موروثی خانوادگی است مثل حکومت خانوادۀ "ایل" در کرۀ شمالی.
6- همۀ این قصۀ طولانی را جویده جویده گفتم که ایران به مرحله ای از مرگ و زندگی وارد شده است و این شکاف های جدید نیز با ترس قطعی از نیت شوم خامنه ایست که سرباز کرده است. اما - این اما خیلی مهم است - دلخوش به این حرکت های بطئی شکاف ها آن هم خود بخودی نباید بود چون طرف مقابل (خامنه ای) هم با همۀ توان و بطور عملی در راه بستن کمترین روزنه های تنفس است. پس جبهۀ میهن دوستان و حتی هواداران مؤمن و صدیق امام خمینی وقت زیادی ندارند برای جلوگیری از خیز وحشیانۀ خامنه ای برای تخریب و کلون اندازی هرگونه جنبشی در داخل ایران. بویژه من نمی دانم اصلاح طلبان مذهبی بویژه با محوریت روحانیان مبارز و کمک مراجع و بزرگان مستقل و ناراضی حوزۀ قم چگونه سر در آخور خویش دارند و جیک نمی زنند. دانشگاه و روشنفکران مستقل و دیگر تکنوکرات های ارشد فعال در داخل باید یک تحرکی بخودشان بدهند حداقل در حد و اندازۀ اعتراض های علایی و افروغ. البته که خامنه ای در داخل هم موفق نسبی بشود پاسخ دنیا و جنگ را نخواهد توانست بدهد و قطعاً شکست خواهد خورد ولی برکناری یک آدم دیوانه به چه قیمتی! یا...هو
سیاست خارجی اینجا
۱ نظر:
عجب دفتر و دستکی
چه کیفی میدهد در این سرما خواندن این خطوط موازی به قلم دلقکی پیر.
هیچ چیز مرا امشب مثل "سیاست خارجی اینجا"یت نمیتوانست سرحال بیاورد که دستی ذوالفنون داری در داخله و خارجه.
الی المهرج الایرانی-الساکن فی قلوبنا
ارسال یک نظر