ساره بیات بهترین بازیگر مکمل از سوی منتقدان بریتانیا |
اگر بگویم انتظارش را داشتم که فیلم جدایی نادر از سیمین نامزد و به احتمال زیاد برندۀ جایزۀ بهترین فیلمنامۀ اریجینال اسکار خواهد شد؛ می دانم که باور نمی کنید. اصلاً کدام حرفم را باور کرده اید که چنین ادعایی را هم باور کنید. ولی من صادقانه می گویم. واینک شرح چرایی آن.
1- سینما که از آن بعنوان صنعت سینما هم نام می برند و البته درست ترین نامگذاری برای آن "هنر- صنعت - تجارت"ِ سینما می تواند باشد؛ از بخش ها و زیربخش های زیاد و متنوعی تغذیه می شود و دارد. اما در یک تقسیم بندی "نرم افزار - سخت افزار"ی، می توان هر فیلم را به دوبخش عمدۀ فنی و هنری منقسم کرد و دانست. که بخش تکنیکال و فنی آن مربوط است به آورده های بیرون از سینما برای ساخت بهتر و با کیفیت تر آن؛ مثل ابزار فیلم برداری، جلوه های ویژه، وسایل صحنه و دکور و از این قبیل. اما خود بخش هنری هم به دوبخش مجزای مهارت های فنی و استعدادی از سویی و ادبیات داستانی (فیلمنامه) از جانب دیگر تفسیم می شود.
2- برای اینکه زودتر بجایزۀ آیت الله خامنه ای برسم از شرح وبسط بند1 صرفنظر می کنم و یک راست می آیم سراغ فیلمنامۀ فیلم جدایی اصغر فرهادی یگانه. و قبل از ورود چند سؤال را مطرح می کنم:"آیا موضوع فیلم فرهادی جدید و بکر بود و تا پیش از این فیلمی با موضوع جدایی و طلاق و تقابل سنت و مدرنیته و مفاهیمی از این دست ساخته نشده بود؟". "آیا اصغر فرهادی در نقش داستان نویس قصۀ جدایی، نبوغی خارق العاده که تا کنون کسی آنرا نداشته بوده است دارد؟". "آیا نامزدی جدایی برای بهترین فیلمنامه یک حال پخشی مضاعف سیاسی غرب و امریکاست در این وانفسای سیاسی همۀ دست ها روی ماشه به سوی جمهوری اسلامی؟". و آیا و آیاهای همۀ آیاهای هنری، سیاسی و فرهنگی تاریخ بشر.
3- می گویم مطلقاً نه. یعنی نه جدایی فرهادی اولین یا حتی صدمین فیلم از این ژانر با موضوعات پیش گفته است. و نه فرهادی یک "ابر- سوپرمن" نابغۀ عرصۀ هنر سینمای جهان است. و نه اینکه در این نامزدی بدیهی نوک سوزنی از سیاست چه مربوط به دیروز و چه مربوط به امروز و چه مربوط به لحظۀ حال کمترین و کوچکترین نقشی داشته است. به این ترتیب پس چرا فرهادی یکشبه به همۀ آرزوهای عمری یک سینماگر عام جهانی و خاص جهان سومی رسیده و حالا در آستانۀ دریافت بهترین جایزۀ ادبیاتی هنر سینما قرار گرفته است. پاسخ خیلی ساده است: "اصغر فرهادی در جمهوری اسلامی برهبری آیت الله خامنه ای رشد یافته و با چاشنی بوی تند و آزار دهندۀ احمدی نژاد قصه نوشته و آن را تبدیل به فیلم کرده است".
4- فیلمنامه ای که فرهادی نوشته و فیلم ساخته جز توسط یک ایرانی هنرمند درجه یک زیسته در جمهوری اسلامی خامنه ای از هیچ بنی بشر نابغه ای در طول تاریخ بشر ساخته نبود و نخواهد بود تا پایان جهان. قطعاً هزاران قصه و داستان و فیلمنامۀ بهتر و پرمحتواتر از فیلم فرهادی نوشته شده و برخی هم ساخته شده و توجه کسی را هم بر نیانگیخته؛ اما آن تکه و حسی را که فرهادی از ته جانش و تنها بدلیل زیست روزمره در جامعه ای بشدت پارادوکسیکال و غم انگیز؛ در فریم فریم فیلم "جدایی نادر از سیمین" از خودش در طول فیلم ساطع کرده و جا گذاشته است؛ نمی توانست در جایی دیگر از تاریخ و توسط قصه نویس و فیلمسازی غیر از یک ایرانی بروز و ظهور کند. زیرا که جمهوری اسلامی خامنه ای منحصر بفردترین بلاتکلیفی و نکبت واقع شده در همۀ عمر بشریت است. لذا بدون کنایه و خیلی جدی تیتر زدم که جایزه مال آیت الله خامنه ای است؛ و نه سینمای جهان؛ و نه سینمای ایران؛ و نه اصغر فرهادی؛ و نه حتی صرف سینما بماهو سینما. زیرا هیچکس دیگر در تاریخ نبوده و قطعاً در آینده هم نخواهد بود که حکومتی مثل آیت الله خامنه ای تشکیل بدهد تا هنرمند دیگری در قالب اصغر فرهادی نوعی به حس مشترک با ایرانیان برسد و قصه ای چنین مؤثر بر بینندۀ جهانی بنویسد.
5- و طول ندهم که راجع به "حس" که امری "غریزی - تودگی" است بارها گفته ام. و تأکید مجدد می کنم که داشتن حس از روی زیستن عملی تنها سرمایۀ هنرمندان نابغه است و نباید بهیچ قیمتی وطن را ترک کنند. همانطور که هر کار بدون حسی هم عطر و طعم اریجینال ندارد. چه در عشق بازی و چه در آشپزی و چه در زن و شوهری و چه هر کار و هر فعالیت دیگری. پرواضح است که سینما و فیلم بدون حس هنرمند یک کالبد تکنیکی ومکانیکی است.حس نباشد در تکنیک و دستورالعمل پخت وپز و جماع برای تولید مثل و یا تخلیۀ شهوت و ... خللی ایجاد نمی شود. اما امکان انتقال زیبایی و درک متقابل در بی زبانی حتی؛ جز از راه حس مطلقاً مقدورنیست و نخواهد بود. فیلم فرهادی حس و درد مشترک " 75 میلیون ایرانی" ا ست که سی سال است سرنوشت شان را بازی کرده اند به "تلخی دانا" و "گس نادان". و فرهادی ِ بسیار هنرمند، عصارۀ این ملت شوربخت است. درود به فرهادی و تبریک به او. که ثبت کرد برای تاریخ که چه گذشت در برهه ای از زمان بما. که همه جدی کار می کردند و بفکاهه تفریح. حاکمان ما اما فکاهه حرف می زنند و مسخره کار می کنند که جدی تفریح کنند بر جنازۀ ما! یا...هو
۳ نظر:
درود به دلقك و درود به فرهادی و تبریک به او. که ثبت کرد برای تاریخ که چه گذشت در برهه ای از زمان بما.
سلام استاد
" ثبت کرد برای تاریخ که چه گذشت در برهه ای از زمان بما. که همه جدی کار می کردند و بفکاهه تفریح. حاکمان ما اما فکاهه حرف می زنند و مسخره کار می کنند که جدی تفریح کنند بر جنازۀ ما"....
عالي بود. داغ دل ما رازيباتر از اين نميشد توصيف كرد.
دلقك جان شما هم اگر نه بيشتر كه كم از فرهادي نيستيد .
مرسی به جزعتشوندارم. و درورد به خانم آشنا که عصاره نلخی را پسندیده اید. و البته این خیلی زیاد گشاد است بر تن من لباس عول هایی چون فرهادی. اما وصف العیش نصف العیش کیفم را کوک می کند و سپاسگزارم. یا...هو
ارسال یک نظر