Vietnam |
1- بالاخره روز واقعه در حال رخ نمودن است. حالا دیگر به اسم و رسم می دانیم و می شناسیم که کدام ناکسان در مقابل کدام کسان ایستاده اند. و این بهترین هدیۀ سردار حسین علایی به ایران و ایرانیان و اسلام و اسلامیان است. 20 نفر رجاله با عربده در مقابل منزل علایی همۀ پیاده نظام و...
- سرتیپ پاسدار جعفر اسدی
-سرتیپ پاسدار علی فضلی
-سرتیپ پاسدار محمد کوثری
-سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی
-سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی
-سرتیپ پاسدار حسین همدانی
-سرتیپ پاسدار علی زاهدی
-سرتیپ پاسدار مرتضی صفاری
-سرتیپ پاسدار محمد حجازی
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جعفری
-سرتیپ پاسدار غلامرضا جلالی
-سرتیپ پاسدار سید علی بنی لوحی
... 12 نفر سردار بیچاره و نالان و گیرافتاده بعنوان فرماندهان آن 20 نفر براه افتاده اند. پیاده نظام با عربده و هتاکی و فرماندهان با التماس و گریه و زاری که سردار حسین علایی را از جبهۀ همت و باکری به صف عزیز جعفری و نقدی و رادان بکشانند. آنان به سردارعلایی نامه نوشته اند. و بجای دو کلمه حرف حساب در پاسخ انتقادات نرم و غیرمستقیم و از سر احساس مسئولیت علایی؛ مرثیه ای از سرمقاله ها و کیفرخواست ها و گزارش کمیسیون اصل نود مجلسی ها و خوانده شده در نماز جمعه ها و ... - که همه یک متن بیشتر نیست و از مغز علیل حسین شریعتمداری تراوش کرده است - را سند شوربختی خودشان قرار داده اند و "پاسخ در مقابل سؤال" را به مرثیه خوانی "چه کسی خوشحال می شود و چه کسی خوشحال نمی شود و دشمن دشمن و صهیونیسم و سلطنت طلب و خزعبلات همواره" تبدیل نموده و خواهان سکوت حسین علایی شده اند.
2- این 12 سردار سپاه که هنوز به اندازۀ جعفری ها و نقدی ها و جوانی ها و ... سقوط نکرده اند مخصوصاً آن چند نام منفور و سقوط کرده را همراه خود نیاورده و نام نبرده اند تا بخیال خود نامه شان را از سر صدق و راستی نمایانده باشند. اما مشکل این سرداران مثل مشکل همۀ باقی ماندگان معدود در جبهۀ تخریب کشور و جمهوری اسلامی توأمان؛ در این است که حتی از نزدیک شدن به سؤال های مشخص سردار علایی وحشت داشته اند و دارند. زیرا که بقول معروف حرف حساب که جواب ندارد. اینان از سقوط علایی باکی ندارند. مشکل اینان سقوط باقیماندۀ بدنۀ سپاه است که ذره ذره و فله و فله اما بسرعت در حال بازبینی خود و فرمانده کل قوای شان و رهبر باسمه ای انقلابشان هستند. و صدای حق و مبارک علایی به این دلیل است که اینقدر پرسر و صداست.
3- آنچه که در روح سرتاسری نامۀ واکنشی این 12 سپاهی به سردار علایی مستتر است مشحون از اعتراف به درماندگی و ضعف و بیچارگی است. و در حقیقت امر نامه می خواهد به سردار علایی بگوید: "حسین جان درست می گویی. حرف حسابت هم جواب ندارد. تو هنوز هم همان پاک نهادی و ایمان و شجاعت جبهه های جنگ را با خود همراه داری و می توانی بر موضع حق خود در جوانی کماکان بایستی و هزینه بدهی. اما برادر خوب و محبوب و مؤثر در بدنه و زیردستان مان؛ آقای علایی؛ ما دیگر همان جوانان 25- 30 سال پیش نیستیم و بدجوری گیرافتاده ایم در پیری، محافظه کاری، آلاف الوفی که نصیب برده ایم، خانواده ای که تشکیل داده ایم. پست و مقام هایی که اشغال کرده ایم، حلال و حرامی که بر سر سفره هایمان متراکم کرده ایم و ... پس حسین جان بگذار این یکی دو دهه از عمر باقی ماند مان هم سپری شود و چوب در لانۀ عنکبوتی مان نکن! برادر علایی خواهش می کنیم. التماس می کنیم. ما دیگر پاک نیستیم. ما بدجوری آلوده شده ایم. بما رحم کن و مارا با یاد آوری آرمان های فدا شدۀ جوانی مان زجر نده. ما نمی توانیم مثل تو شجاع باشیم. ما خودمان را فروخته ایم. رحم کن و دست از آزارمان بردار!" یا...هو
پی نوشت: خبر خوش از در و دیوار می بارد. نامۀ علی مطهری به وزارت کشور یک سند ناب است برای سرعت در سقوط خامنه ای! البته زوایای بهتری هم دارد که خواهم نوشت بزودی...... و نوشتم (اینجا)
پی نوشت 2: نامۀ توضیحی سردار علایی کاملاً طبیعی است و چیزی را عوض نکرده است. چون در حال حاضر مشکل مصداق ولایت فقیه در خامنه ایست و نه دعوا برسر ولایت فقیه یا نه. هدف مشترک که سقوط خامنه ایست وقتی حاصل شد خواهیم نشست و بر سر اختلافات مان تصمیم خواهیم گرفت. واقع بین باشیم. بویژه اینکه ایشان کمترین اشاره ای به خامنه ای نکرده و بر مبارزه اش با استبداد تا آخر عمر هم تأکید مؤکد کرده است. با درورد به او.
۷ نظر:
Such a response shows how effective that letter was. It hit the right point!
من هم الکی الکی دارم یه ذره خوشحال میشم. از همه طرف و همه مثل شب عید تو جنب و جوش و خونه تکونی هستن. دیشب هم خوندم که جلسه رضا حسابی شلوغ پلوغ بوده. وحتی میگن بیسابقه شلوغ .انشاالله که آقا رضا جوابهای قانع کننده داده باشه. هرچند که بنظر میرسه که تبحر خوبی در مصاحبه داره چون مصاحبه های جدی جدی با تلویزیون های مهم مهم خیلی داشته.
مرسی عزیزم بزبان بین المللی و سلام سحر بزبان فارسی با آیدی انگلیسی.
نه رضا مهم است و نه نارضا. مهم خندۀ کودکان و جوانان ایرانی است. و رضا و نارضا تا موقعی مهم هستند که خودشان را مهم نمی دانند و ندانند. معلوم است که sahar نزدیک است. و الا دلقک دروغگو در میاید در پیش بینی هایش. و این برخلاف سنت دلقکی است که راستگفتاری سرلوحۀ آن است. دلقک ها تنها پیامبران عصر مدرنند! مرسی. یا...هو
چون تائید کلمه به انگلیسی است باید زبان رو عوض کنم و از همونجا آیدی رو هم لاتین مینویسم.
استاد چرا دیگه بهونه میگیری!
من و بهانه. و من استاد نیستم سحر. وقتی سرحالم با خبرهای ایران گاهی شوخی هم می کنم مثل همۀ دلقک ها. البته خانم ها در هر سنی هم نازک نارنجی هستند و باید باشند. این سنت خلقت است. یا...هو
منتظر نگاه شما به حمله خود جوشیده و تنوری بسیجیان عزیز به خانه سردار علایی هستم. ببینم کسی ککش میگزه یا نه؟
آخر تا کی میخواهید در چشم توده های مردم خاکپاشی کنید؟ عزیز جعفریها و رادان ها دنباله آهی منطقی و طبیعی امثال همت ها و باکری ها هستند. منتهی فرق عزیز جعفری ها و رادان ها با سلف شان اینست که تیغ کشان و سینه چکان دیروز خمینی که تا دیروز در پناه تیغ و چماق بسیجیانی امثال باکری، به تجمعات احزاب و سازمانهای مترقی حمله میکردند، میزدند و میکشتند و میدریدند، امروز لبه تیز شمشیر اخته سرکوب را بر گردن های خود احساس میکنند. دسته این شمشیرها هم در دستان امثال عزیز جعفری و رادان است که به پیروی از سلفشان به دریدن و کشتن و حذف هر ان کسی مشغولند که مغضوب ولی فقیه شود. اینها شاگردان بسیجیان خونخوار و جنایتکار خمینی هستند و درسهایی را که از سلفشان از قبیل باکری ها و همت ها گرفته اند دارند امروز پس میدهند.
ارسال یک نظر