۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

تاریخچه ای از"اهل ذمّه" شدن ایرانیان بدست خامنه ای در حال سقوط!

Characters and Caricaturas


1- فکر کردم که امشب کمی سربسرتان بگذارم و برای آنانی که طنز ناب را هم دوست دارند یک بازی شکلی بکنم با "جمهوری اسلامی ایران" تا نشان بدهم که ما ایرانیان از جنبۀ فقهی "اهل ذمّه" محسوب می شویم و هربلایی هم سرمان آمده خیلی دور از انصاف و خارق عادت نبوده است؛ و نباید زیاد ناراحت بشویم. چون از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی در فردای رفراندوم وضعیت ما بعنوان اهل ذمه تعریف و ابلاغ شده و در طول سی و سه سال گذشته هم تغییر کیفی نکرده است هر چند که از نظر کمی رشد سرسام آوری داشته ایم.

2- هنگامی که ما با درصد نود ونه درصدی رفتیم پای صندوق های رأی به چیزی که رأی دادیم "جمهوری اسلامی"بود و نه جمهوری اسلامی ایران. از فردای روز رفراندم ما دو پاره شدیم. پارۀ اول "جمهوری اسلامی" و بخش دوم "ایران". آیت الله خمینی دست به ترکیب بخش ایران نزد. یعنی هم دیوان قبلی را با همۀ سازمان بوروکراتیکش که عبارت بودند از دولت و وزارتخانه ها و شهربانی و ارتش و... سرجای خودش در قسمت ایران باقی گذاشت. و اما بروحانیون هم که مجتمع بودند در مربع حزب جمهوری اسلامی بنام های بهشتی و باهنر و خامنه ای و رفسنجانی اجازه داد که آنان نیز دولت اسلامی خودشان را تشکیل بدهند. روحانیون هم دست بکار شدند و همۀ سازمان ها و ادارات و وزارت خانه ها و سایر ارکان دولت و حکومت را از روی مدل ایران شبیه سازی کردند و بوجود آوردند. کمیته بجای شهربانی؛ سپاه بجای ارتش، تبلیغات اسلامی بجای فرهنگ و هنر، جهاد بجای وزارت کشاورزی، دفتر مشاورت در امور خارجه بجای وزارت امور خارجه ، دادگاه های انقلاب بجای دادگستری و ... را ایجاد کردند.

3- روحانیان البته بخش فعلگی و عملگی سازمان اداری ما ایران را شبیه سازی نکردند و بوجود نیاوردند زیرا که فعلگی و عملگی بعهدۀ ایران و ما بود، و روحانیان که خودشان رییس ما هم بودند نیازی به این قبیل سازمان های بدون منزلت و غیر سیاسی و نامؤثر نداشتند. روحانیان مربع پیش گفته بعد از اینکه این طرح دو دولت "اسلامیان و ایرانیان" را اتود زدند؛ دونفرشان ترور شدند و فقط خامنه ای و رفسنجانی از ترورهای مشابه جان بدر بردند و باقی ماندند. این دو نفر بلافاصله دست بکار شدند تا خامنه ای رییس جمهور شود و طرح اتود زده شده را پیاده کند. او نیز چنین کرد و ما ایرانیان در ایران و آن ها اسلامیان در جمهوری اسلامی رسماً شدیم دوشقه از مردمان که شقۀ اسلامی ریاست هم داشتند و شقۀ ایرانی فقط در نقش "اهل ذمه" پذیرفته شدند و می شدند و تنها وجه مشترکمان سکونت گاهمان بود که قطعه خاکی بود که در کتاب جغرافیا و نقشه ها ایران نام داشت. خب کار و رفتار امامان و صالحان و مسلمانان و مؤمنان هم با اهل ذمه کاملاً شفاف و بدون اختلاف فتوا بود. "اهل ذمه" باید ضمن کارکردن و فراهم کردن بساط عیش و نوش مؤمنان وظیفۀ تبعیت کامل بکنند و باید خراج و جزیه هم بپردازند.

4- این سرنوشت که جمهوری اسلامی با صداقت از روز اول برای ایران نوشت بدون حتی یک دقیقه وقفه در تمام سی سال اخیر حاکم بوده و هنوز هم است. البته خامنه ای مقدار زیادی هم به این جمهوری اسلامی ابتکاری خودش افزوده و هم قدرت آنرا در مورد چگونگی رفتار با ایرانیان اهل ذمه مطلق کرده است. و تنها دوفقره از سازمان های ابتدایی جمهوری اسلامی را که هم کار پست و دون شأن روحانیان انجام می دادند را منحل کرده و به دولت ایران سپرده است. یکی کمیته های متشکل از اوباشان و دزدان و قاتلان و قاچاقچیان بود که در شهربانی ادغام کرد و یکی کارگل و شخم و تخم که جهاد انجام می داد و در وزارت کشاورزی ادغام نمود. تنها فرقی که اتفاق افتاده نسبت بزمان خمینی ترکیب جمعیتی جمهوری اسلامی و دولت ایرانی بوده است. به این ترتیب که هرچه زمان بجلو آمده تعدادی از جمعیت جمهوری اسلامی علیرغم جایگاه اهل ذمه داشتن به جمعیت دولت ایرانی پیوسته اند و از جمهوری  اسلامی برائت جسته اند.

5- البته که متوجه هستید که دولت اهالی ذمه بنام دولت ایرانی سرخود رها نشده اند چرا که اهل ذمه صلاحیت ادارۀ امور خودشان را هم ندارند لذا رؤسای ما در دولت ایرانی هم توسط سران دولت اسلامی تعیین شده است و می شود. کار ما اهل ذمه فقط فعلگی است در اطاعت کامل. طرفه اینکه ما در دولت ایرانی باقی مانده از رژیم پیشین چنان درجه دو و غیرقابل اعتمادیم که نه تنها بعد از سی وسه سال بحریم اعتماد رؤسایمان در جمهوری اسلامی پذیرفته نشده ایم بلکه بعد از این هم که همۀ ایرانیان شاغل در زمان شاه بازنشسته شده اند و دق کرده اند و مرده اند؛ وکل رأس و قاعدۀ سازمان ها و وزارت خانه ها و ارتش و نیروی انتظامی و ... دولت ایرانی از تخم وترکۀ خودشان تشکل یافته؛ بازهم این "اهل ذمه" بودن از گردنمان ساقط نشده است. و چه می گویم حتی در همان دو سازمان ادغام شده هم اگر کسی سابقۀ عضویت در جهاد و کمیته داشته باشد "گردن" می گیرد در ادره نسبت بهمکاران خود در وزارت کشاورزی یا نیروی انتظامی. که آره ما اسلامی هستیم و شما ایرانی و اهل ذمه.

6- ما جنگ با عراق را هم با همین ترکیب جنگیدیم. سپاه از جمهوری اسلامی برای اعتلا و سربلندی اسلام و ارتش از دولت ایران برای حفظ وطن و دفع تجاوز دشمن بخاک میهن. ایران البته برای جمهوری اسلامی هم اهمیت دارد. اما نه از جنبۀ خانه و وطن و این قبیل ترهات ایرانی. بلکه ایران برای جمهوری اسلامی نام اردوگاهی است که در آن اتراق کرده اند برای حمله بدشمن بعدی. ضمن اینکه با نام ایران می توانند آدرس پستی بدهند به دوست و دشمن و فاحشه های خیابانی. که ما در ایران مسقر هستیم فعلاً تا حملۀ بعدی و اردوگاه بعدی. ویرانی اردوگاه موقت یا دایم هم موضوع پیش وپا افتاده و گاهی لازم است. نهایت می خواهم این را بگویم که اولاً جمهوری اسلامی خیلی هم کلک نزده بما از روز رفراندم "جمهوری اسلامی آری یا نه" چون نامی هم از ایران نبرده است. و زیاد هم غصه نخوریم که چرا درجه دو و اهل ذمه شدیم. و ثانیاً بگویم که چرا بعد از سی و سه سال هنوز هم ما از هر سازمانی دوتا داریم و اینان قابل ادغام نیستند که هیچ. بلکه مطلقاً سازمان هایی که اسم و چهارچوب شان از زمان شاه مانده دویست سال دیگر هم غیر خودی و بیگانه و اهل ذمه خواهند بود. و این آدرس مشخص که: "هروقت حاکمی با هر ساز وکاری و تحت هر اسم و رسمی در ایران روی کار آمد که اولاً همۀ سازمان های موازی را ادغام کرد و ثانیاً بلافاصله پس از قدرت گرفتن عفو عمومی بدون قید وشرط صادر کرد بدانید که می توانیم به او اعتماد کنیم و بگذاریم کارش را بکند. من هم ایده آل ها دارم. بگذار ببینیم همین کوفت هم انفاق می افتد. بعد شروع کن به لب ورچیدن که جز به دولت مُثُل جمهوری دموکراتیک برابر با اصل "سوئیس" رضایت نمی دهم. خب نده. کی رضایت تو را خواست. من فقط می گویم غصه نخور و شاد باش! یا...هو

۲ نظر:

خ.آ گفت...

دست تان درست. عالي بود

حسین گفت...

بااحترام. دوست دارم به فهرست شما کمیته امداد را هم اضافه کنم که خود داستانی است در بین مجموعه نهادهایی که پس از جمهوری اسلامی سربرکشیده است.
دیگر اینکه به نظر من بخش اسلامی را روحانیون و بخصوص شخص خامنه ای از خود اختراع نکردند، بلکه نظام پادشاهی را با تغییر اسم و عنوان به نفع خود مصادره کردند و به قول شما مابقی را به اهل ذمه واگذاشتند.شاید تنها نامی که هیچ وقت در این مملکت تغییر نکرده و باصطلاح اسلامی نشده "پایتخت" باشد. هنوز هم از تهران با نام پایتخت جمهوری اسلامی نامبرده می شود!