Infinity |
1- صدام حسین مردی خود شیفته و دارای "کیش شخصیت ذاتی!" بود که در یک بازی 18 سالۀ "کودتا - انقلاب" دوره ای توانست به رأس هرم قدرت سیاسی عراق صعود کند و یکی از منسجم ترین و پرقدرت ترین دیکتاتوری های سکولار ممکن را بر عراق حاکم کرد. و تا آمدن امریکا تا پشت اتاق خوابش با همان صلابت پلیسی بشدت منظم طراحی شده و مدرنش به حکومت یکه سالار خود ادامه داد. نه جنگی خانمانسوز و 8 ساله تحمیل کرده اش به ایران، و نه جنگی برق آسا برای تصرف کویت، و نه حتی ایجاد منطقۀ پرواز ممنوع از سوی غرب و آن تحریم های وحشتناک؛ در تسلط او بر ملت عراق خللی قابل نشان دادن نشان نداد. و فقط ویرانی عراق و آن چند سال وحشتناک کشت و کشتار و نا امنی بود که توانست - ومی توانست - حریف نبوغ مدرن و دیکتاتور صدام حسین باشد؛ که شد؛ و بدبختانه بخسارتی عظیم تبدیل شد از همه طرف.
2- آیت الله خامنه ای اما؛ خطیب دینی جوان و آرمانخواه بود که به یک انقلاب توده ای بی نظیر پیوست و با ایفای نقش در کادر رهبری آن گام بگام توانست به رأس هرم قدرت سیاسی در ایران صعود کند. او که فقیهی ضد - ونه حتی مخالف - فلسفۀ مدرن بود و است، نتوانست حکومت بعد از انقلاب ایران را اولاً تشکیل و سپس هدایت کند. نتوانست حکومت تشکیل بدهد به این دلیل بدیهی که دین یک فرهنگ است و استعداد ایدئولوژی شدن را ندارد. یا بعبارت بهتر ادیان قدیم چنین هستند. - البته ایدئولوژی می تواند تبدیل به دین شود مثل مارکسیسم در بلوک شرق سابق. - زیرا که اولین شرط تشکیل هرنوع حکومتی پذیرش مناسبات تغییر یافتۀ جهان در عصر مدرنیته است. لاجرم آیت الله خامنه ای همان سیاق انقلاب و سیالیت و بی ثباتی ناشی از انقلاب و جنگ را که فقط به کاریزمای امام خمینی برپا مانده بود را تداوم داد، و ناگزیر هرروز بیش از روز پیش مجبور از رفتن به سمت دیکتاتوری فردی شد. اما نتوانست و نمی تواند زیرا:
3- او از فلسفۀ سیاسی منسجمی برخوردار نیست. او از هر چه فلسفۀ سیاسی منسجم است هم برائت می جوید و استفاده نمی کند. او قدرت ایجاد تشکیلات مدرن و پلیسی را ندارد. او خودش هم نمی داند بدنبال چه هست. زیرا که مغشوشات ذهنی او تحت عنوان احکام فقهی هم خودشان همدیگر را نقض می کنند و هم حاملان و شارحان و مفسران آن احکام از مسلمان عادی و شناسنامه ای گرفته تا مجتهد و مرجع برداشت های گوناگونی دارند از هر کدام از این احکام. آیت الله خامنه ای بعد از اینکه بدلیل دگم فکری نتوانست و نخواست تسلیم عرف غالب جامعه در قالب یک حکومت با گرایش مدرن بشود، و از دست دادن همۀ فرصت های مادی و معنوی یک ملت؛ بالاخره با وقایع بعد از انتخابات 88 به این نتیجه رسید که راهی جز همان راهی که صدام حسین پیموده در عراق؛ و برای امکان کنترل و ادارۀ جامعۀ ایران؛ چاره ای نخواهد داشت. لذا قدم در این راه گذاشت. اما گفتم که او نتوانست و نمی تواند براین خواستۀ انتزاعی اش جامۀ عمل بپوشاند. به دلایل زیر:
الف: او آرمانگرا و برخاسته از یک انقلاب است و شخصیتی ذاتاً پلید نیست مثل صدام که رشد یافتۀ یک حزب منسجم نظامی و توتالیتر بنام حزب بعث بود. و انشاءالله که بارقه هایی از شخصیت حقیقی و خیرخواه سی سال پیشش را از دست نداده باشد.
ب- او مثل صدام حسین یا حتی استالین مدرن نیست و لذا قادر به جذب و جلب نخبگان مدرن چه برای سازماندهی و چه برای اجرای منویات یکه سالارانه اش را ندارد. و طبیعی است که دانشگاهیان سنتی اطراف او - که اینک آنان را هم از دست داده است - یا منافق و ریاکارند و یا در بهترین حالت مزدور و کاسه لیس؛ که تلاش معدود مؤمنان کودن دانشگاه دیدۀ معتقد به فلسفۀ پیشا مدرن را هم بی اثر می کنند.
پ- در ظاهر امر آیت الله خامنه ای هم توانسته با شمّ علاقه مند و بالای امنیتی و نظامی خویش سازمانی "نظامی - سیاسی - امنیتی - اقتصادی - فرهنگی" را سامان بدهد بنام سپاه پاسدارن بمثابه حزب بعث صدام و بسیج را که همان میلیشیای بعث را متصور است. اما این فقط ظاهر امر است و پوسته. و در محتوا و عمق چنین دستگاهی وجود خارجی ندارد. زیرا:
1- سپاه یک سازمان عقیدتی و مؤمن و پاک سرشت بوده است. و است؛ که ساخته شده از بهترین فرزندان ملت در انقلاب 57 بوده که جان ها داده اند بر سر آرمان های یک ملت؛ و کشور را از جنگی طولانی و خانمان برانداز بدون باخت به ساحل نجات آورده اند.
2- اعضای کادر سپاه همه دارای باورهای شخصی و اجتهادی و مذهبی هستند که لزوماً با برداشت های یک فقیه در نقش ولایت فقیه اینهمان و همپوشان نیستند. همانطور که در بالا هم گفتم این انسجام سیاسی در قالب "خوانش از دین" و در بین هیچ دونفری از ایرانیان یکسان نیست از مرجع تا مقلد.
3- و مهمتر از همه اینکه کادر اصلی و بدنۀ سپاه هنوز انقلابی های پرشور و آرمانخواهی هستند که فقط بقصد سعادت ملت به آن پیوسته اند و تا اینجای کار نیز آزمایش و خطای خامنه ای را به این دلیل همراهی کرده اند که امید به ظهور زمان وعده های سعادت دنیوی و اخروی برسد. و الا شک نداریم که همۀ بدنۀ سپاه و حتی بسیاری از همین فرماندهان فعلی سپاه جز در راه اعتلای دین و ملک و ملت بهیچ فقیه و شاهی رغبت و رضا ندارند و نخواهند داشت. حالا که دیگر دارند مطمئن می شوند - مثل بسیاری از روحانیان ارشد و طلبه های جوان - که "این وضع نه تنها آن آرمان اولیه نیست. بلکه حتی سایه ای از آن هم نیست بعد از این همه سال وعده وعید"؛ قطعی خواهد بود چاره جویی شان و عدم تبعیت از مالیخولیای جنون عظمت خواهی پوچ و بی دلیل خامنه ای.
4- لذا سپاه یک حزب که نیست؛ - آن هم احزاب جهنمی چپ ارتدکس مثل حزب بعث - بلکه حتی یک سازمان مدرن سلسله مراتبی سرکوب هم نیست. آنان نیز مثل همۀ مردم مسلمان ایران یا بطمع بهشت انتزاعی و یا "حالا ببینیم چه می شود" بوده است که این همه ناملایم و تندی و جامعه ستیزی را تحمل کرده و توهین و تحقیر بی رحمانه از سوی قلم ها و زبان ها را شرمنده شده اند به تلخی.
5- بسیار فرق های مهم دیگر است در این بین که عمده اش هم برمی گردد به اینکه جامعۀ ایران از زایمان سخت یک انقلاب به این "ناهدف" رسیده است. و لذا بسیاری از بدنه و رأس آن هنوز به حد اقلی از خیرخواهی آرمانی خود و همگانی مردم خود پایبند و فکورند. حتی می خواهم دعا کنم که انشاءالله آیت الله خامنه ای هم! و این فرق بسیار دارد با عراق صدام حسین که بدون هیچ تحول آرمانخواهانه ای از سوی مردم عراق؛ "با هدف" تنظیم شده بود برای هدایت بزور گله ها بسوی چراگاه مدرن. البته که آن زور بدلیل همراهی از سوی فلسفۀ زیست مدرن می توانست دوام بیاورد؛ و به نتایجی هم برسد برای مردمان غیرسیاسی و مشغول زندگی روزمره. اما این هرج و مرج انقلابی در ایران نه بکام توده بوده است و خواهد شد و نه بنام خواص. - و من البته هیچ روحانی هیچ دینی را تا نهایت تخریب کشورش برای منفعت شخصی خویش پفیوز نمی دانم انشاءالله - زیرا زیر بنای فلسفی دین قدیم به خوانش شریعتمدار آن، قدرت حمل سنگینی و پیچیدگی حکومت بتعریف مدرن را ندارد؛ تا چه رسد در "ویژه خوانش" تفکر دین سلفی و مذهب غالی مصباح و خامنه ای.
6- پس شک نکنیم که یا آیت الله خامنه ای خودش خواهد رفت. یا انقلابیون خیرخواه و بسیار نیک نفس بوده و مانده او را به این انتخاب ناگزیر راضی یا مجبور خواهند کرد. و در نهایت و قطع امید از سیاست؛ سپاهیان پاسدار پاک دین و آرمان باخته خامنه ای لجوج و بی تدبیر را همراهی نخواهند کرد. آنچه که مسلم است رفتن خامنه ایست و عراق نشدن ایران. مطمئنم! یا...هو
بعد از تحریر: این پست را نوشته بودم که باخبر مرگ چهار سردار جوان و سابق سپاه مواجه شدم. البته راجع به این جنایت خواهم نوشت. عجالتاً به خانواده هایشان تسلیت می گویم و چه همپوشان است حسم با آینده و وقایع ایران که تا موضوعی در ذهنم اولویت پیدا می کند نشانه های بلافاصله اش هر چند غمگین بروی صحنه می آیند.
۱۶ نظر:
امیدوارم و خوش بین ولی واقعا دلقک جان فکر میکنم متاسفانه با آدم پفیوزی طرف هستیم/ممنون از پست هایت من که هر روز میخوانم و یک جورایی معتاد شدم - نمیدونی چه حالی میده وقتی یک روز 2 تا پست مینویسی
3 تا که بنویسد من از نشئه گی اش غش عربی هم میکنم
میخواستم به همه بگویم روزی که نقاب بردرد خواهید دید که خوشگل هم هست.پیرمردی خوشگل و خوشتیپ. این را ندیده میگویم. بماند
دلقک جان این ولایت تا احساس میکرد تحت فشار هست هر روز به روی صحنه میامد اما با توجه به وضعیت موجود در کما رفته آیا مریض هست ایا دچار افسردگی شده با توجه به انتصابات مجلس باید پر کار باشد چه شده که جتی صدا و سیمای ولایت هم از خودش تحرکی نشان نمیدهد حداقل کاش یک 9 دی دیگر خلق کند و بما هم ساندیسی برسد بعد این دکتر ولایت به این راحتی از صحنه بیرون نخواهد رفت حتی اگر شده مستیم به امریکا برود و تقاضای کمک کند
دوست گرامی . از این که رنگ زمینه وبلاگ خود را عوض کردید و این رنگ زیبا را گذاشتید بسیار سپاسگزارم فقط هنوز سایز کلمات کوچک است که خواندن را کمی دشوار می کند . حیف است که این مقالات خوانده نشود. با تشکر سیامک
دلقک سلام
من دو نفر از کشته شدگان پاسدار را میشناسم .دکتر وفا غفاری از نظر درک استراتزی در بین استادان سازمان مدیریت صنعتی ایران معروف بود بسیار باسواد وفهیم بود خدایش بیامرزد به نظر من کار گروهی است که به زودی میخواهند کودتا کنند ونیازی به اشخاص باسواد وغیر دلقک ندارند. به امید روزی که پرده هابیفتد.
آیا رفتن خامنه ای دست خودش هست؟
یا باید بهش دستوری از جای برسه؟
نظر شما را در مورد این پست خواستارم، با تشکر
http://fardadire.wordpress.com/2012/01/23/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%85%D8%A8%D9%88%D9%84-%D9%85%DB%8C-%DA%AF%D8%B0/
تقریباً همان هایی که بقیه گفتند.....بارقه های "امید" در نوشته ات می بینم ولی "ان شاء الله" ها نشان می دهد که "دوست داری" این طوری بشود....به عبارتی خودت هم مثل ما امیدی نداری. همیشه بنویس. خواننده های هم موج داری! شاد باشی.
نوشته بسیار خوشبینانه ایست
تفاوت صدام با خامنه ای در این است که صدام صادق وخامنه ای منافق است صدام تحت هیچ فشاری گریه نکرد وتحت هیچ شرایطی زمانیکه در قدرت بود ترحم توده نا اگاه را بر نینگیخت وبه دی وعقاید توده هم دست اندازی نکرد
واما شپاه نه تنها یک نیروی ملی نیست که یک نیروی منفعت طلب وزد ملی است
تداوم جنگ نه به خاطر منافع ملی بلکه بخاطر تثبیت قرت بود
سپاه در جنگ دیروز به همان اندازه خاین بود که در اقتصاد امروز
خامنه ای وسپاه معتقدند به اینکه دیگی که برای من نمیجوشد .......
پس مطمین باشید تا ویرانی کامل کشور مقاومت خواهند کرد.
پرده ها برداشت شد ؟ مرگ مشکوک چهار سردار سابق سپاه در روزهاي گذشته
هاشمی: اگر مردم همراهی نکنند، وظیفه حکومت از دوش ائمه نیز برداشته می شود
هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: برای برپایی حکومت اسلامی، اگر مردم پا به میدان گذاشتند و بر پیمان خود استوار ماندند، کار به سامان میرسد، ولی اگر مردم همراهی نکردند چنین وظیفهای از دوش ائمه نیز برداشته میشود
http://www.rahesabz.net/story/48098/
با سلام لطفا نظرتون را در رابطه با این صحبت هاشمی رفسنجانی بنویسید ممنون میشیم
هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: برای برپایی حکومت اسلامی، اگر مردم پا به میدان گذاشتند و بر پیمان خود استوار ماندند، کار به سامان میرسد، ولی اگر مردم همراهی نکردند چنین وظیفهای از دوش ائمه نیز برداشته میشود
وی تاکید کرد گفت: امام حسن حتی برای نبرد با معاویه سپاه هم آماده و راهی کرده بود، اما وقتی دید مردم همراهی نمیکنند، مصلحت را به حفظ کیان اسلام دید و مجبور به پذیرش صلح شد
دکتر وفاغفاریان چند سال بود که تومور داشت و مریض بود و به مرگ طبیعی از دنیا رفت و البته یکی از بهترین اساتید استراتژی در ایران بود
اون مدرنیته ای که شما ازش صحبت می کنید در حال حاضر خودش دچار مشکلات عدیده ای شده که به خاطر تسلط رسانه ای فقط گوشه ای از اون انعکاس پیدا می کنه اتفاقا راهی که مردم ایران با انقلابشون انتخاب کردن راه درستی بود و خامنه ای یا هر کس دیگه ای که قدرت رو در دست داشت اشتباهش به عمد یا به غیر عمد این بود که از اون راه فاصله گرفت. چه کسی گفته که دین فقط باید خلاصه بشه در احکام فقهی؟ چه کسی گفته ایدئولوژی که دین در برابر انسان ها قرار میده که بالاترین آزادی و نپذیرفتن ظلم و ذلت رو در خودش داره نمی تونه رهایی بخش باشه؟ کسایی که انقلاب مردمو به این روز انداختن حالا ادعاشون اینه که مشکل از دین و آرمان های انقلاب بوده. در حالیکه این دروغ محضه. شرایط فعلی ایران رو نمیشه جدا از شرایط جهانی تحلیل کرد اگه غرب می خواست نظام ایرانو با جنگ و تحریم و ... ساقط کنه صرفا به خاطر ایدئولوژیش بوده و هست نه به خاطر بمب اتمی که نمی دونن آیا ایران واقعا به دنبالش هست یا نه. هر چه قدر این ایدئولوژی قوی تر بشه و قوی تر ظاهر بشه دشمنی هم باهاش بیشتر میشه چون این ایدئولوژی اصالت داره و می تونه همه مردم جهان رو بر علیه ظلم و تبعیض بشورونه. خلاصه می خوام بهتون بگم اگه خامنه ای اونطور که شما تصویر می کنید باشه و عامل ظلم ها و بدبختی ها و خیلی چیزهای دیگه مطمئن باشید روز سقوطش روز سقوط حامیان غربیش و نظامی است که بر جهان حاکم کردن.
سلام.
خوشبینانه بودن نوشته ام را قبول دارم و اصلاً علت وجودی من هم برای همین خوشبیانه کردن فضاست. تا هم حالای مخاطب را می سازد و هم مغز را و انرژی را و امید به تحرک را و ... ممکن می گرداند. والبته که ترهات نمی نویسم برای فریب. بلکه نکته به نکتۀ پازلی از مشاهده و دانش و تجربۀ زیست و البته نکته سنجی خودم را می چینم تا این چشم انداز راهی برای خلاصی داشته باشد. و معتقدم که فقط امید و روحیۀ خوب و جشن! می تواند موجب و موجد پیروزی و رهایی باشد و مرثیه و رفتن برای بزرگ نمایی نقاط قوت احتمالی حریف - که خوشبختانه حریف ما ندارد دیگر - جز تشدید کرختی و نا امیدی و زانوی غم در بغل گرفتن حاصلی جز "هیچ" ندارد و نخواهد داشت.
2- از آنانیکه تعریف و تأیید کرده اند و روحیۀ مضاعف گرفته اند و داده اند ممنونم و شک نکنیم که نوبت بازی و زندگی بهتر ما هم خواهد رسید عنقریب. عنقریب تاریخی و نه فردای تقویمی.
3- برای دوستمان که فرق های بین سپاه و خامنه ای و صدام را احصاء کرده یک موافقت دارم و یک مخالفت. در موافقت حرفش را می پذیرم که صدام ایستاد بر جهل مدرن خودش تا ایستاده بمیرد و البته خیلی هم ایستاده نمرد. و این جز بهمان تفکر مدرن تر او نسبت به خامنه ای ربط دیگری نداشت در مجموع. در مخالفت اما آنجایی است که سپاه را هم سیاست گذار و هم ادامه دهندۀ جنگ و هم دنبال نتیجۀ "در دست گرفتن قدرت" معرفی و خائن نامیده است را قبول ندارم بشدت. و گذشته از اینکه سپاه زمان خمینی را فقط مجری سیاست های نظام می دانم و مخلص در تبعیت از ایدئولوژی دین خمینی؛ می توانم یک نشانۀ فوق العاده روشنی هم نشان بدهم برای اثبات مدعایم. سپاه جنگ را محسن رضایی فرماندهی می کرد که چنان از جنبۀ سیاسی کودن و بی دست و پا بود و است که بیست سال است می خواهد برای خودش یک کشت شلوار نو بدوزد و نتوانسته حتی دکمه ای از جلیقۀ این لباس سیاسی را بدست آورد.
4 در رابطه با دوستانی که راجع بمرگ چهار سردار سپاه نوشته اند اینکه تا این لحظه عمدی بودن و غیر مرگ طبیعی بودن مرگ جوان و همزمان آنان گزارشی مستند و غیر شایعه و پروپاگاندای سطحی بالاترینی ندیده ام و ضمن خدابیامرز به آنان و تسلیت به خانواده هایشان باید شگفتی ام را از یک چنین احتمال ریاضی ناممکنی ببینید و شاخ در بیاورید. چهار مرد هم کسوت باسنی جوان بین 50 تا 54 بدون علت بیرونی خاص هر چهار تا دریک زمان دوسه روزه بمیرند احتمال یک در میلیون هم پاسخ مثبت نمی دهد. ولی ظاهراً که چنین احتمالی را باید قبول کنیم تا مگر مستندات و گزارشات بیشتری برملا شود در آتی. پس من هم دیگر موضوع را تعقیب نخواهم کرد.
5- و به صبا که چون آمد و بوی عنبر نیاورد. من از اینکه شما خواندن نوشتن - و نه حتی سواد آکادمیک - دارید و از دین بمثابه ایدئولوژی دفاع می کنید در زمانۀ "مرگ ایدئولوژی" چنان متأسفم که حدی نتوانی تصور کنی. اسلام یک قانون فقهی دارد بنام نفی ماعداء باعث اثبات شیئ نمی شود. مدرنیته اشکال دارد و بسیار هم دارد و مطلقاً سانسور هم نمی شود و در صدر بوق های خود غرب هم است. منتها این راه آمدۀ غرب تنها راه رفتن بسوی بهشت شرق هم است با همۀ نواقص و معایبی که دارد و تو می دانی و بیشتر از من و تو خودشان می دانند و می گویند و چاره جویی می کنند. البته که نمی خواهم دهان بدهان بشوم با شما در اینجا چون مبنای حرفت چنان سست و بدون مابه ازای خارجی است که حتی در همین حد چند سطر هم تلاشی برای گریه برسر قبری است که در داخلش مرده ای نیست. و بازه متأسفم که تحصیل انسان کرده ای و نان خدایگان می پزی.
6- و مرسی به همه. یا...هو
یادم رفت دوست اسیرمان را هم پاسخ بگویم که توصیه کرده بودند نوشته ای را بخوانم که همۀ بازی های روی دایره و بویژه موضوع آشفتگی بازار ارز و طلا را نقشۀ دقیق و بسیار زیرکانۀ احمدی نژاد دانسته برای تسخیر مجلس. گمان می کنم که او نیز به سندرم ابتدای سال نود من دچار شده بیچاره و برایش آرزوی شفای عاجل می کنم . عبرت بگیرد از فرهاد جعفری که چگونه یک نویسنده و استعداد ناب بر سر یک رأی ناقابل و اشتباه خودش را تباه کرد و اینروز ها انشاهای ابتدایی می نویسد . چون من در روی صحنه بغیر از یک احمدی نژاد اصیل! در همۀ توهمات پیامبر کاذبی رسالت باخته کمترین سیاست و تدبیر و حقه ای قابل تشخیص نیست. یا...هو
و گویا حرفی هم از هاشمی و حرف دوباره تا مردم نباشند و قبول نکنند حکومت از ائمه هم ساقط است؛ هم پرسیده بود یکی. حرف هاشمی جدید نیست ولی تکراری هم نیست. بیشتر بنظر می رسد حرفش "تأکیدی" است و می خواهد آجر به آجر راهی را که خامنه ای سقوط می کند نشانه گذاری کند تا فردا بتواند از حجت خویش دفاع کند در پایداری بر رفاقت. که من بهرزبانی و در دفعات مختلف گفتم و تیر بلا تحمل کردم. و گوش نکردی. یا...هو
ارسال یک نظر