۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

توهین به مسیح علی نژاد از بغض معاویه بود و نه از حب علی!

Les Arènes


1- بگذار در همین شروع؛ مدعای خودم را صریح گفته باشم. و آن اینکه منظور من از آلترناتیوی که رضا پهلوی می تواند بدنبالش باشد و علائم فعلی نشانه های این پتانسیل را دارد نه لزوماً نشستن پهلوی در جایگاه رهبری جنبش سبز به سرآمدی آقایان موسوی و کروبی است. و رفتن بسوی حمایت از رضا پهلوی منافی نقش آقایان در صورت خلاصی از حصر و تمایل برای پی گیری پروژۀ بمحاق رفته در آیندۀ را نیست؛ بلکه در شرایط روز و در حالی که هیچ جنبش قابل شناسا و عملی در صحنۀ سیاسی ایران نیست؛ تحرک رضا پهلوی می تواند شروع جنبشی باشد که در خارج ایران شکل خواهد گرفت و بداخل ایران تسری خواهد یافت. درست عکس جنبش سبز که در داخل شکل گرفت و به خارج از ایران تحرک داد. و قطعاً در این جنبش جدید تعدادی از نیروهای بدنۀ جنبش سبز شرکت خواهند کرد و عده ای نیز مترصد بلندی موج ایجاد شده خواهند بود تا تصمیم به پیوستن یا نپیوستن بگیرند. و البته عده ای نیز با آن مخالفت جدی خواهند کرد.

2- موضوع دوم شناخت من از رضا پهلوی را شامل است و من با این شناخت از نامبرده است که ایشان را مناسب برای حمایت می دانم. کلیات معرفی ایشان معلوم است و خودشان هم بارها گفته اند و بازهم خواهند گفت. ولی چیزی که مشخصاً من می خواهم روی آن انگشت بگذارم میهن پرستی و صلح دوستی ایشان است. به عبارت دقیق تر اینکه ایشان با هر گونه حرکت نظامی از خارج و علیه ایران مخالف قطعی است و منظورش از تشکیل آلترناتیو سیاسی برای منصرف کردن غرب از دست یازی به گزینۀ نظامی علیه ایران هم است. این را از این جهت مهم می دانم که بداخلاقی مهمی شده و تعدادی از دشمنان و مخالفان ایشان یک کلمۀ "لیبی" از مصاحبۀ پهلوی با فیگارو را در آورده اند و آن را مساوی با درخواست رضا پهلوی از غرب برای لیبیائیزه کردن ایران ترجمه و مغرضانه خلط مبحث کرده اند در حالیکه موضوع لیبی و قذافی در رابطه با پروژۀ شکایت ایشان ازعلی خامنه ای بعنوان جنایت علیه بشریت بوده است و گفته است که چون ایران نیز مثل لیبی پیمان رم را امضاء  نکرده لذا تعقیب خامنه ای را مثل قذافی از طریق شورای امنیت سازمان ملل بجریان خواهد انداخت.

3- و اینک وارد اصل بحث بشوم و برخی موارد را خیلی تلگرافی بگویم.

الف- چنین باور دارم که رضا پهلوی در سال های اخیری که من رصد کرده ام بیشتر در نقش روشنفکر ناراضی ظاهر شده است تا در نقش سیاستمدار مدعی. و بدیهی است که بین ایندو نقش تفاوت بسیار است که جای بازگویی آن در این مجال نیست. تا اینکه اخیراً ایشان بحث شکایت از علی خامنه ای به اتهام جنایت علیه بشریت را مطرح و پی گیری کرد. این نقطه عطف که عمل مشخص سیاسی بود ایشان را یکباره از لباس روشنفکری به لباس سیاستمداری پرتاب کرد. زیرا که پروژۀ ایشان یکباره با خرد حسی توده ها گره خورد و افراد و گروه ها و دسته های رنگارنگی به حمایت از پروژۀ ایشان برخاستند. و اگر در نظر داشته باشیم که حرکت های جنبش های اجتماعی رادیکال در جوامع بسته از یک شوک بزرگ و کوچک است که آغاز می شود - بدون اینهمان کردن؛ ولی  ازجهت یاد آوری مثل حرکت خودسوزی بوعزیزی در تونس - می توانیم بگوییم که این حرکت سیاسی تصادفی یا تدبیری توانست با ناخودآگاه مخالفان و ناراضیان رژیم ایران بویژه در خارج از ایران گره بخورد و یکباره علاوه بر برکشیدن رضا پهلوی به لباس سیاستمدار مدعی؛ او را در صدر اخبار و توجه توده های اپوزیسیون قرار داد.

ب- و اصولاً همۀ مصاحبه ها و رسانه ای شدن های بعد از این جریان با رضا پهلوی حول همین محور "عمل مشخص سیاسی" است که شکل گرفت. و مورد تعقیب توده های روشنفکری موزّع قرار و تبلیغ شد. آخرین از این دست مصاحبه ها هم بمصاحبۀ مسیح علی نژاد رسید که بلافاصله با حجم عظیمی از واکنش های مثبت و منفی روبرو شد. داوری خودم این است که مصاحبۀ خانم علی نژاد خودش زاییدۀ این اقبال عمومی جدید به یک سیاستمدار بود و عملی الا بختکی و پر کردن ساعت برنامه ای در رسانه ها نبود چنانچه قبل از این مصاحبه های رضا پهلوی روشنفکر بیشتر از این جنبه بود. طرفه اینکه باور یقینی دارم که حجم انبوه اعتراضات و دشنام ها و بی حرمتی ها به مسیح علی نژاد زاییدۀ ترس رقیبان و دشمنان از تولد یک پهلوی سیاسی بعنوان آلترناتیو بوده است تا تعرضی بقصد کوبیدن یک خبرنگار یک لاقبا. و علت اینکه رضا پهلوی آماج حملات مستقیم این گروه قرار نگرفت بیشتر به این دلیل بود که بازیگران می دانند که همواره باید با سیاست مداران مطرح فاصلۀ ایمنی و منفعتی را حفظ کنند. چرا که امکان دارد ان سیاستمدار مطرح بتواند به قدرت صعود کند و لازم باشد به او نزدیک و با او کار کرد. البته منظورم از حملات به علی نژاد حملات سازماندهی شده و سیاسی مشخص بود و الا تعدادی از جوانان معصوم غیر سیاسی هم با انگیزه های شخصی یا سیاسی انفرادی به ایشان حمله کردند.

4- به این ترتیب و به اعتقاد من رضا پهلوی در حال حاضر به جایگاه مؤثری در سیاستمداری و سردمداری اپوزیسیون بعنوان آلترناتیوساز صعود کرده است. و می تواند و باید از این اقبال جدیدی که به او شده است دقیق و درست و با مشق سیاسی مدرن بهره برداری و جنبشی جدید را سازماندهی کند. البته رضا پهلوی در سیاستمداری بی تجربه است. و همانطور که گفتم بیشتر عمرسیاسی مفیدش را روشنفکر بوده است. لذا کار سخت و مشکلی در پیش دارد و باید بدون تزلزل و تذبذب هم ظاهر شود تا بتواند قبل از سرد شدن موج برخاسته؛ بر طول و عرض آن اضافه کند. این کار هم ورزیدگی سیاسی می خواهد و هم برنامه ریزی دقیق و سخت کاری فشردۀ خستگی ناپذیر. حدافل در ابتدای امر و تا ریشه گرفتن حرکت و راه افتادن اولین موج ها که خواهد توانست دیاپازنی عمل کرده و موج های جدید ایجاد کرده و بخود پیش برندگی برسد؛ انضباطی پولادین و دستیاران و مشاورانی خوش فکر می خواهد. و چند چیز عمده را هم من می توانم بگویم که باز پست کوتاه آمد و جا تنگ شد و به اپیزودی سوم در پست جدید نیاز باقی ماند. و السلام. یا...هو 

کل مطلب از "اینجا" شروع شد.

۱۰ نظر:

ناشناس گفت...

دلقک جان سلام. من احساسی دوگانه به رضا پهلوی دارم. از طرفی در سخنانش طلیعه ی افکاری غیر مسموم را می بینم، از طرفی از گفتارش احساس نمی کنم که گوینده یک فعال سیاسی مجرب، یک مدیر سیاسی کارآمد، و یک سیاستمدار پخته است. ایشان را روشنفکری می دانم که قدرت روشنفکری اش هم تا حد زیادی وام گرفته از کاریزمای "شاهزادگی" است و نه از تتبعات روشنفکرانه و جست و جوهای فلسفی و نظری. اصولاً شاهان "شیک" حرف می زنند....ولی به دلیل همان کاریزمای شاهی شاید بتواند جایگاه خالی رهبر را در میان ذهنیت ایرانی پر کند. شاید.....و اگر به این نتیجه برسم که این پتانسیل در جامعه ی ایرانی داخل کشور هست بی تردید از حرکت پیشرونده ی رضا پهلوی حمایت می کنم.

Dalghak.Irani گفت...

سلام
توصیف خوبی کرده ای. راستش من هم نگران همین ضعفی هستم که اشاره کرده ای. البته اگر جوهرش را نداشته باشد نمی تواند خودش را بالا بیاورد و مورد قبول قرار نمی گیرد. چون علاوه بر همۀ ویژگی هایی که برابر با هرسیاستمدار در این سطح باید داشته باشد؛ ضمناً باید بر دو عنصر بسیار قوی دیگر هم غلبه کند. وابستگی به رژیمی که طی یک انقلاب توده ای سرنگون شده و همینطور بدبینی تبلیغ شده در مورد نظام سلطنتی و یک نوع قداست شکلی جا افتاده در مورد سیستم جمهوری که میراث جهان دوقطبی و روشنفکران تاریک فکر است که تزریق کرده اند که جمهوری استعداد دیکتاتور پروریش کمتر از رژیم پادشاهی است. و در حالی که نیست. خب من هم امیدوارم که از این موقعیتی که می تواند تأثیر بگذارد لیاقت بهره برداری صحیح را داشته باشد و کمک کند. البته من اعتماد کامل دارم به رضا و مطمئنم که موضوع خیانت به خواسته های مردم در کارش نخواهد بود. فقط کاشکی بتواند. یا...هو

میبد گفت...

کلا پهلوی ها از خودشان چیزی ندارند و باید یک دولت قوی از آنان حمایت کند تا تکانی بخورند. پس از بمباران لیبی و تشکیل دولت در تبعید رضا پهلوی به جنب و جوش افتاد که این برنامه را در مورد ایران دنبال کند چرا که اینبار نه یک یا دو دولت که مجموعه دولتها در ناتو فعالند و شاید بتواند آنها را متقاعدکند که با حکومت ایران جنگ کنند و او را به تخت بنشانند. احتمالا آنها هم پیام داده اند که به ما نشان بده که در ایران نام و نشانی و پیروانی داری.و این است که برو بیا شروع شد بیانه در باره اردوگاه اشرف, بیانیه در باره 16 آذر , بیانیه در باره زندانیان سیاسی. ودلقک جان شما که یک هفته است دور و بر ایشان میپلکی ندیدی که با جدایی طلبان کرد و ترک نشست و برخاست دارد و به آنها وعده میدهد که ازشان پشتیبانی کند و ازشان پشتیبانی میخواهد از پیش. داستان این است نه سناریوی روشنفکربودن یا سیاستمدار شدن ایشان.بدبختی ما این است که میدان چنان خالی مانده که پس مانده سلطنت به چشممان خورده با آن بوی گندش.

msm گفت...

ma ra bash ke tahala chand bar vaght gozashtim matalebetoono bekhoonim. baad az omid bastan be ahmadinejad maaloom bood ke bayad az robee pahlavi sar dar biarid. mage adam too in mamlekat gahte ke bayad soraghe bache dictator berim. khodaya akhar agbate hame ma ra be kheir kon!

Dalghak.Irani گفت...

نامۀ آقای بازیگر. چشم و چراغ هنر و فرهنگ اران جناب عزت الله انتظامی را برای ماجرای خانۀ سینمابه مسئولان را در اینجا می گذارم تا پاسخی باشد برای همۀ آنانی که خونسرد و گردن فراز نشسته اند و مرتب از ورجه وورجه های من برای یافتن راهی برای مصیبت می چرسند و مشکوکند و بی اعتبارش می دانند یا می خواهند. این هم نامه:


سلام...
پروردگارا، کمک کن ما یکدیگر را دوست داشته باشیم و به هم رحم کنیم...

اگر با مدیران خانه سینما اختلاف نظر دارید، اگر به عملکرد مدیری ایراد دارید و بدبختانه تعامل نمی شود، چرا خانه ما را ویران می‌کنید... آخر چرا خانه سینما...؟

خانه سینما متعلق به تک تکِ اعضایِ هنرمند و زحمت‌کشِ خانه سینماست...

آیا نمی‌شود با قانون و مقررات و صبر و حوصله در کنارِ هم، همه با هم مشکلات را حل کنیم...؟

این خانه از آن ماست... جامعه اصناف سینمای ایران و هزاران نفر که عاشقانه در سینما فعالیت می‌کنند... ما حرمت مهمان را داریم، به امید آنکه حرمت ما حفظ شود... ما ایرانی هستیم... ایرانی... الله اکبر...

همه مشاغل در کشور ما دارای اتحادیه و سندیکا هستند. وجود صنف، نشان توجه و پیشرفت تحول در جامعه مدنیست... آیا انحلالِ این خانه عظیم، نشان تحول است...؟

من به‌عنوان یکی از خادمان سینمای نجیب ایران، به‌عنوان سپیدموی این هنر شریف و فاخر، از فرزندان با عقل و خردم انتظار دارم در کنار یکدیگر با تعامل و همفکری و دوستی، هنرمندانه و به دور از اختلاف سلیقه‌های شخصی مشکل پیش آمده را حل کنند.

بیایید عاقلانه بیاندیشیم، اگر گوشه‌ای از ساختمان خانه سینما به علتی احتیاج به تعمیر دارد... شما را به خدا قسم، شما را به خدا قسم، همه بنا را خراب و نابود نکنید...

چه زود... دیر می‌شود.

عزت الله انتظامی

سهام گفت...

بیش از حد موضوع رو پیچیده کردید. توهین و تندروی و تمامیت خواهی خوی غالب مردم هست. طرفداران پادشاهی هم استثنا نیستن، از بقیه هم یه درجه بدترن. عادت دارن مصاحبه کننده مجیزگو باشه و مصاحبه یک کار تبلیغی باشه و گرنه علینژاد هیچ بیحرمتی نکرد و حتی بیش از حد هوای پهلوی رو داشت و قبل از هر سوال مشکل یکی دو تا جمله خوشایند و تعارف گونه میگفت.
با همه این احوال پهلوی گاهی عصبی میشد و دقیقا چیزی که پهلوی کم داره رفتار شیک و فاخر و شاهانست. به نظر من اگر نهاد پادشاهی بخواد نماد بزرگی و فضایل یک ملت باشه، رفتار معتدل و بزرگوارانه و کلام فاخر لازمه کارش هست.

Dalghak.Irani گفت...

سلام سهام. بغیر از همان "پیچیده" کردن که نمی دانم منظورتان چیست با بقیۀ حرف های شما هزار در صد موافقم. عنوان مطلب من هم در دفاع از علی نژاد بوده و نه در حمله به او. کما اینکه در دوپست قبلی هم اورا بشدت ستوده ام. منظورم برخی بر و بچه های سبز یا آقازاده های اصلاح طلب خارج نشنین بود که مسیح را بباد انتقاد و ناسزا گرفتند در کنار کیهان. و الا من که عاشق همۀ جوانانی هستم که دست بزانوی خود می گیرند و بلند می شوند و می افتند و زخمی می شوند و بازهم و بازهم و بالاخره به قله می رسند. و علی نژاد هم جزو سرآمد این تیپ جوان است. مرسی. یا...هو

ناشناس گفت...

,Dear Friends

I just want to remind one of our sweet expression and quote in Persian which says "If you can play better, take it and play". (Gar tu behtar mizani, bestan bezan). I see everybody using sarcastic language against Reza Pahlavi. Well, obviously the way that Reza Pahlavi talks in a polite manner, is much better than other opposition groups and I am sure everybody agrees. If he has the skill to talk like a Prince or King and nobody gets heart, why not. I do not see any problem with this. I hope all our opposition groups can talk like him and at least show some respect to others. If our oppositions can not play their game well and in a mature politic way, this is not Reza Pahlavi mistake. I wish and hope that our people had multiple political parties who had kind of purity and we could trust them at least 50%. Come on people, please give me only one example of our political parties who had no political mistakes or did not support this Islamic fundamentalism fascism regime some how. As an individual who's looking for freedom for my country and a democratic government who shows some respect to people I would love to have a president or a King who has an open mind and love her/his Home Country and his/her People. Please do not get me wrong, I am not asking for a royal family like UK who are Sucking British people blood. As far as I know, Reza Pahlavi never said he is going to be King of IRAN. Thank you for your time and your consideration.

میبد گفت...

با انگلیسی نوشتن نمیتوانی ما را فریب دهی عزیزم. رضا پهلوی هیچگاه نگفت که میخواهد شاه شود درست مانند خمینی که هیچگاه نگفت میخواهد ولی فقیه شود و حتی گفت که کمونیستها هم آزاد خواهند بود. چیزی که مرابه این آقا بدبین میکند شباهت بسیار زیاد تاکتیکهایش با تاکتیکهای خمینی است زمانی که در پاریس بود. و کلا هم ریخت و ژست امروزی داشتن یا گرفتن نشانه فکر باز او نیست اگر واقعا فکر بازی داشت میگفت که زمان سلطنت در ایران به سر آمده.در مورد گر تو بهتر میزنی بستان بزن , هم عزیزم ایشان چه کار کرده که دیگران نکرده اند از خامنه ای شکایت کرده که سالها پیش شیرین عبادی کرد, چند تا بیانیه داده که 30 سال است همه دارند بیانیه میدهند,چند تا مصاحبه کرده , که از ریزودرشت اپوزیسیون کارشان همین بوده در این سی سال و خیلی هم بهتر از ایشان شما تازه بیدار شده اید انگار از خواب سی ساله.

ناشناس گفت...

".......... علائم فعلی نشانه های این پتانسیل را دارد نه لزوماً نشستن پهلوی در جایگاه رهبری جنبش سبز به سرآمدی آقایان موسوی و کروبی است. ...."

آقای موسوی قبل از آنکه بخواهد سر آمد چیزی باشد، باید ابتدا بابت جنایاتش در سال ۶۷ و کشتار جوانان ایران پاسخگو باشد. قرار نیست که جنایتکاران دست راستی گورشان را گم کنند و تروریستهای خط امامی جای آنها را بگیرند.