ورود زنان به سینما ممنوع شد/ تماشای فوتبال فقط برای آقایان
آقای مهندس اسفندیاررحیم مشایی.سلام
همانطورکه مستحضرهستید تیم ملی فوتبال کشورمان بابردهای متوالی ومقتدرانه در جام ملت های آسیا دست به بزرگترین اصلاحات ممکن (تلطیف فضای زیست وتزریق شادی به آن) کرده است. وایرانیان دریک همبستگی غیرسیاسی وبدون هیچ "انگ و رنگ"ی وجنس وتمایزی؛ وفقط برای شادی وغرور وزندگی به پشتیبانی یکپارچه و دلنوازفرزندان برومند خود برخاسته اند. تاهمین دیروز وآخرین بازی بچه ها در دور مقدماتی همه چیز خوب بوده دروسع ظرفیت فرهنگی کل حاکمیت سیاسی ایران. ولی اینک خبرمی رسد که معدودمقامات رسمی نمایندۀ تحجرقرون وسطایی درنیروی انتظامی به ادارۀ اماکن دستورداده اند که ازورود بانوان به پردیس های سینمایی و برای تماشای مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا جلوگیری نمایند. ازآنجاییکه گسترش شادی درجامعۀ افسرده از نگاه متحجرحاکم اولیت حیات وممات دارد وتوضیح بیشترش برای جنابعالی مصداق ضرب المثل "پیش قاضی ومعلق بازی" خواهدشد؛ لذا ازحضرت عالی استدعا وانتظار دارم که باتوجه به موقعیت وتوان تان وبه هرنحو ِ صلاح وممکن ازاین تضییق آزادی مادران ودختران ایرانی -بعنوان سرمنشاء و هدف نهایی برد فوتبالیست های ایرانی- جلوگیری نمایید. باتشکر. یا...هو.
دلقک ایرانی.
سی ام دی ماه 1389 خورشیدی. لندن.
..................................................
پی نوشت ساعت 1800 جمعه بوقت تهران:
سجادپورممنوعیت ورودخانم ها به پردیس های سینمایی برای تماشای فوتبال را تکذیب کرد. اگر این خبر صحیح باشد وعمل شود. مرسی آقای مشایی. ومبارک است این پیروزی برای ما وخانم های نازنین ایرانی.
۳ نظر:
بسیجی سبزاندیش :
دلقک جان سلام
پاسخ آخرین کامنت خود را در پست قبلی نگرفتم ، شاید به این نتیجه رسیده اید که بحث و تبادل نظر با امثال بنده بی فایده است به هرحال من از خواندن بلاگ شما لذت می برم و همین برایم کافی است.
اما در مورد این نوشته شما به آقای مشایی، به نظر من بهترین شاهد مثال برای تمام ادعاهای قبلی ام که آزادیهای اجتماعی در امروز ایران از همه این سی و دوسال تنگتر بوده کافی است. باز هم شما در توهم شادی و خوشحالی این مردمید در حالیکه هر روز فضای داخل تنگتر و تنگتر میشود البته از این شاهد مثالها فراوان است. واقعا فکر میکنید امثال مشایی و احمدی نژاد موافق شادی این مردمند.
من هم مثل شما امیدوارم ایران در این دوره قهرمان شود و بعد ببینید در شهرهای بزرگ چه قدر نیروی امنیتی و گارد ضد شورش میریزند توی خیابونا تا خوشحالی مردم رو سرکوب کنند. خیالتون از این بابت راحت باشه.
سلام بسیجی سبزاندیش
ببخشیداگرادامۀ نوشته ام درپست قبلی ناتمام ماند. منزیادگرفتاروبسیارکند نویسم ازجنبه های فنی. ضمن اینکه من خیلی آمادگی ندارم که یک تالارگفتگو را مثل وبلاگ "آهستان" وازاین قبیل را اداره بکنم وبویژه با امثال شمایی که طرز تفکرتان چه درعمق وچه درسرچشمه بامن متفاوت ومخالف وغیرمتناسب است چالنج بکنم. من این وبلاگ را بیشتر برای تبلیغ وابلاغ اندیشه های خودم راه انداخته ام وازنظرشخصیتی هم آزادی خواه ونقدپذیر نیستم والبته گفتگورا دوست دارم وبارها گفته ام گفتگوبا مذاکره فرق دارد. درگفتگو کسی دنبال سرشکستن طرف مقابل نیست بلکه هرکس حرف واستدلال ویافته هایش را می گوید وازمجموعۀ گفت وشنیدها اثراتی اعتراف کرده یا ناکرده باقی می ماند در گفتگوکنندگان وناظران وباعث تغییرات می شود.
2- ضمن اینکه من درپست بعدی راجع به فوتبال ایران وکره نشان داده ام که من یک آدم عادی (توده) هستم ویافته هایم بیشتر حسی است تا استدلالی ومثل شما وامثال شما نخبگان قادربه اقامۀ شاهد مثال نیستم مثل آب خوردن. وقتی شما می گویی فضای جامعه هرروزتنگ ترمی شود وهیچگونه مأخذآماری وعلمی ونظرسنجی واستنادبه پیمایش های دانشگاهی واساتیدفن و... هم نمی دهید من واقعاً چطورمی توانم یافته ام ازراه حسم درلندن را بشما ثابت کنم.
3- مایک فرق خیلی عمده باهم داریم وآن اینست که شما اول مصداق را تعریف کرده ای وحالا مرتب قوارۀ جامعه را برهیکل این مصداق اندازه می کنی وهرجا وهرکس زیادی بود می بری می اندازی دور. درحالی که من مصداقم قوارۀ جامعه ام است وهرکس وهرچیزی توی این قواره خوش ومناسب بنشیند اورا برجسته می کنم. این حرف مکررمن یادمان نرود که فرقی نمی کند خدایا شیطان. مهم گربه ایست که باید موش بگیرد. اگرکمی ازسبز اندیشی فاصله بگیری ممکن است دیکتاتوری فردی احمدی نژادرا بجای بلاتکلیفی همۀ اصلاح طلبان مذهبی خوش آمدهم بگویی. بالاخره ممکن است شماهم متقاعد شدی که مرگ یکبار شیون هم یکباربهترازهرروزمردن وفردازنده شدن است برای مردن روزبعد.
3-فقط یک نکتۀ جزیی راهم بگویم واین دفتررا ببندم وآن اصرارشما به آزادی های اجتماعی وفرهنگی دوران آقای خاتمی نسبت به حال حاضربود. اولاً خاتمی شعاروتعهدش برای رأی گرفتن ازما همین آزادی ها بود درحالی که احمدی نژاد نه چنین تعهدی داده ونه ازطبقۀ متوسط بخش فرهنگی ترش رأیی خواسته وگرفته است. یعنی احمدی نژاد وخاتمی بادوپایگاه انتخابی کاملاً متضاد بروی کارآمده اند بنابر مقایسۀ این دودرزمینۀ شعاراصلی خاتمی وبرعکس قیاس مع الفارق است. دوم اینکه گشایش های فرهنگی واجتماعی زمان خاتمی بکدام دست آوردثابت انجامید که آمدن احمدی نژادها نتواند تخریبش کند. سوم اینکه خاتمی درخیلی از موارد لیبرالیسم اجتماعی ناشی ازشعارهای آزادی های سیاسی را نمی توانست کنترل کند والا کم نشنیده ایم درصحبت هایش "اباحه گری مذموم است" و"ما باولنگاری(لیبرالیسم اجتماعی وآزادی پوشش وسبک زندگی) مخالفیم" ومفاهیم بسیاری ازاین دست.
ونهایتاً اینکه خاتمی هیچ گاه اجازه نداد موضع گیری هایش وسیاست هایش عمق وقلب تحجردرحوزه های علمیه وروحانیان بلندپایه ومراجع تاریک اندیش را نشانه بگیرد وبه سطح مطبوعات وجامعه کشیده شود این چالش. درحالی که احمدی نژاد ومشایی اعلان جنگ تلویحی وهرروزه دارند با حوزه که بلافاصله به واکنش تصریحی حوزه منجرمی شود ودرجنگی که درمی گیرد درافکارعمومی وحس توده ای گروه احمدی نژادبرنده می شود بطوریکه تا آنجا عقب رانده اند حوزه را که جامعتین برای اثبات زنده بودنشان اعلامیۀ اصولگرایی صادرمی کنند والتماس خامنه ای به جامعۀ مدرسین که برگردند به سیاست حمایت ازاو واحمدی نژاد قبول نمی شود. چون می دانند احمدی نژادخاتمی بنیادگرای سازش باهمه نیست وتیم احمدی نژاددرروزروشن می تواند شلوارش را وسط فیضیه پایین بکشد برای حواله به هرچی آخوند مفت خور ومداخله گراست. البته که پول را می دهد زیادهم می دهدولی شرطش این است که نشخوارکنید وخفه شوید. گفتم که من وشما بجایی نمی رسیم چون اشتراکات ذهنی وعمری ودانشی وحسی مان خیلی متفاوت است. ولذا هی بمن تأکیدنکن :"دیدی سرت را شکستم" من اصلاً باتوهمسرنیستم وسرم با ضربه های تونمی شکند. شادباشی وهمراه هم تا ایران بهتر. یا...هو
دوتا نکتۀ مهم هم بعداً یادم آمد وبه بهانه می گویم فکرمی کنم برای دیگران مفید باشد.
1- مصطفی تاج زاده بعنوان یک اصلاح طلب رادیکال وفعال تازه ذرهمین آخرین تلاشش درقالب نامه به مطهری به یک لینک اصلی اصلاحی که اصلاح طلبان توان ورغبت اعلان موضع را ندارند رسیده است واگر همین لینک را ادامه بدهند اتفاقات مبارکش کم نخواهدبود. آن لینک هم این است که تاج زاده ازمطهری می پرسد که آیا اگرپدرش زنده بود ازحجاب اجباری دفاع می کرد.
من چنین برداشت می کنم که تاج زاده می خواهد تلویحاً بگوید که اصلاح طلبان با اجبار درحجاب زنان مخالفند. اگرهمین یک اصلاح را همۀ بلوک سران معتبراصلاح طلبان با صدای بلند ورودرروی مکارم ومصباح ونوری و... بگویند نیمی ازراه اشتباهشان را برمی گردند.
2- نکتۀ دوم اما راجع است به پلیس وسرکوب جشن مردم درروز پیروزی مبارک واحتمال زیاد تیم فوتبال ایران. ومرا دعوت به مشاهده کرده ای. شک ندارم که درروزی چنین مبارک بخش بالادستی وترسو ومتزلزل حاکمیت ونه دولت بعنوان قوۀ مجریه پلیس ونیروی زیادی درخیابان ها مستقر خواهد کرد ولی نه برای جلوگیری ازشادی مردم بلکه بخاطر سیاسی نشدن جشن های پیروزی. والبته این بشارت را بدهم که درچنین روز مبارکی حتی درتهران نیز که مرکز ثقل وشروع وپایان جنبش سبز بوده مردم جشن را سیاسی نخواهند کرد. مشکل شما اینست که شما نیم سوادها ما توده هارا احمق وگوسفند ارزیابی می کنید درحالی که ما همه فیلسوفیم به حس وادراک موقعیت وصحنه ها. یادم باشد راجع به ورشکستگی کتابفروشی ها وناشران ورکودبازار کتاب یک پست بنویسم تا ثابت کنم که ما به دلیل فیلسوف شدن وفهمیدن اینکه هیچ فرمولی برای چگونه نجات مادرهیچ کتابی نوشته نشده است ونوشته ها درکتاب ها به تحجر هیئت حاکمۀ ما کارگرنیست کتاب خواندن را ترک کرده ایم. چون کتاب می خوانیم که یاد بگیریم وعمل کنیم وپیشرفت کنیم. وقتی هیچ کتابی نیست که پاسخ سؤال "چه جوری می شود که اینجوری می شود" ِ مارا بدهد مگرمغزخرخورده ایم کتاب بخوانیم یا...هو
ارسال یک نظر