۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

"جمهوری اسلامی بدون احمدی نژاد" و فرق آن با "جمهوری اسلامی با احمدی نژاد"

The School of Athens



 ازروزاول گفته ام وبارها وبارها تکرارکرده ام که:


1- دربعدازپیروزی انقلاب اسلامی وتأسیس جمهوری اسلامی، ایران دارای حکومت بمعنی مدرن وتعریف شده نشد وهنوزهم نشده است.


2-این بی حکومتی مطلق تمام 27 سال مابین 1357-1384 را شامل بوده است؛ و ایران درتمام این سالها بصورت "سگ صاحبش را نمی شناسد" اداره شده است.


3- آمدن محمود احمدی نژاد به صحنه درسال 84 این وضعیت "بی حکومتی" و "انقلابی" و "هرکی هرکی" و"یک شهر وچهل قلندر"ی و... را بهبود بخشیده است بطوریکه ایران تحت ریاست احمدی نژاد هرروز بیش از روزپیش به تعریف حکومت نزدیک ترشده است.


4- انقلاب ایران تا قبل ازاحمدی نژاد برمبنای مصالح ایدئولوژی متشتت وچندین قرائتی ازاسلام (هژمون فرهنگ دین) جهت گیری می کرده واداره می شده است.


5- محموداحمدی نژاد ازراه جایگزین ارادۀ شخصی ، ثابت ودیکتاتورخودش بجای بی ارادگی وتشتت ایدلولوژی اسلام وضعیت سیال انقلابی 27 ساله را بوضعیت باثبات ترومشخص تر ارتقاء داد.


6- بهمین خاطرهم است که علی رغم اینکه دردورۀ ریاست احمدی نژاد ایران مواجه با بیشترین حوادث وشورشها وتنش های اجتماعی بوده، باثبات تر بنظر می رسیده است. واحمدی نژاد بخاطر این بحرانها حتی یک روزهم جریان جاری رفتار و عملکردش دردولت را تغییر نداده است وحرفی ازبحران درادبیات سیاسی احمدی نژاد غایب مطلق است.


7- البته یکی ازبزرگترین دلایل محبوبیت احمدی نژاددربین تودۀ مردم هم بهمین ثبات رفتار برمی گردد. چون که مردم عادی آدم های بی اراده، متلون وبلاتکلیف را دوست ندارند.

8- یک نشانی دم دستی می دهم که خوب متوجه ماجرا بشوید. تاقبل ازدولت احمدی نژاد برسر برگزاری یک مسابقه فوتبال درزیر نور وساعات شب ویا برگزاری داربی سنتی تهران بین استقلال وپرسپولیس؛ روزها وهفته ها وماه ها رفت وآمد می شد و جلسه های تأمین شهری واستانی وکشوری وملی وبین المللی گذاشته می شد وآخر سر هم تصمیم گرفته می شد که بهتراست مسابقه برگزار نشود ولی اگر برگزار می شود توصیۀ مؤکد می شود که نتیجه مساوی وخنثی باشد.


9-  می توانم تا فردا صبح هم آدرس اقامه کنم برای نشان دادن تغییردرزیربنای فلسفی جمهوری اسلامی دردورۀ ریاست احمدی نژاد؛ ولی بهمین "درخانه اگرکس است یک حرف بس است" بسنده می کنم وادامه را بجستجوی کنجکاوخودتان می دانم. مثلاً تعجب کنید از اینکه با چه جرأتی قانون هدفمندی یارانه هارا کلید زد.



10- کسرای نازنین ازدوستان بسیارجوان "فیسبوک"ی ام ازمن خواسته است که مطلبی هم راجع به چگونگی رابطۀ ایران با افغانستان وتنش های اخیر دراین حوزه بنویسم. دیدم اگر این نکتۀ کلیدی فلسفی، زیربنایی ونرم افزاری "جمهوری اسلامی بدون احمدی نژاد" و "جمهوری اسلامی با احمدی نژاد" را ننویسم وفرق این دو دوره را نگویم وشما نتوانید باآن ارتباط "حسی - توده ای" یا "استدلالی - نخبه ای" برقرار کنید نخواهید توانست "چرایی" هیچ موضوع داخلی وخارجی این روزهای ایران را نیزبفهم اقناعی برسید؛ بنابراین تصمیم گرفتم که این پست فلسفی وکوتاه ومستقل و مادر را بنویسم تاهم برای آشنایان یادآوری وبرای نوآمدگان دست مایه باشد، وهم مطلب بعدی راجع به افغانستان بهترفهمیده شود. یا...هو

۱۵ نظر:

ناشناس گفت...

بسیجی سبز اندیش :
دلقک جان قبلا هم در این مورد با هم بحث کرده ایم اما من نمی توانم این نوشته شما را بپذیرم . امیدوارم مرا به سبزاللهی و خاتمی پرستی و امثالهم متهم نکنی اما بعد :
اجرای قانون هدفمندی با هماهنگی و یکدستی کامل و تحت حمایت همه جانبه رهبری اتفاق می افتد در حال حاضر خود مجلسیان هم میدانند آنچه اجرا می شود قانون مصوب مجلس نیست اما جیک نمی زنند چرا؟ چون با اشارت رهبر همگی ساکت میشوند. چون میدانند احمدی نژاد اصلا برایشان تره هم خرد نمیکند. مردم هم بخاطر فشار همه جانبه سرکوب کاملا ساکتند. اگر اجرای قانون هدفمندی که در یک هفته اول با حضور نیروهای نظامی و انتظامی همراه بود نشانه اقتدار و حکومت کردن است پس ما دیگر بحثی نداریم. این را مقایسه کن با نیروی انتظامی زمان خاتمی که باید زیر نظر وزارت کشور باشد اما وزیر کشور را در نمازجمعه کتک میزند. بنابراین اینگونه نتیجه گیری شما به نظر بنده از مبنا غلط است.
فکر میکنید چرا مراجع و علمای قم علیرغم نقد جدی دولت کوچکرین انتقاد را در لفافه و با احتیاط بیان میکنند به نظر شما احمدی نژاد قلعه حوزه و قم را ویران کرده نخیر اینگونه نیست چون با کوچکترین انتقاد بزرگان حوزه با اشارت رهبری تخریب و توهین و بایکوت شروع میشود نمونه بارز آن جناب جوادی آملی که بعلت حمایت از هاشمی مدتهاست توسط حکومت منزوی شده است.
و سخن آخر اینکه مگر شما نمیگوئید کوچکترین عملی که باعث بازشدن فضا و رویش لبخند بر مردم ایران شود هرچند کم از طرف هرکس پسندیده است چه مشایی باشد چه احمدی نژاد و یا حتی خامنه ای، اما وقتی به اصلاح طلبان میرسید ناگهان توقعات خود را در حد تغییر حکومت بالا می برید فراموش نکنید دوم خرداد 76 و هشت سال دولت اصلاحات با تمام نواقص آن روحیه مردم ایران شادتر و امید به آینده بیشتر بود و بسیاری از گشایش های سیاسی و اجتماعی در همان زمان اتفاق افتاد.

ادوارد البی دوم گفت...

و باز تصویری بی‌نهایت عمیق!

مدرسه آتن، اثر رافائل، واقع در کاخ واتیکان

این اثر رافائل از آثار ماندگار و پر معنای تاریخ نقاشی است. فقط به دو نفر وسط اشاره می‌کنم؛ افلاطون و ارسطو. افلاطون به بالا و ماورا اشاره دارد، و ارسطو با رد نظر او، اشاره به مادی و زمینی بودن زندگی دارد.
در این اثر افراد بسیار مهمی همچون سقراط، زرتشت، اسکندر، دیوژن ابن سینا و خود رافائل نیز دیده می‌شوند. هر نقطه از این تصویر حاوی معانی بسیار عمیقی از زندگی، تاریخ و اندیشه بشر است.
شما را به مطالعه بیشتر در مورد این نقاشی دعوت می‌کنم.

Dalghak.Irani گفت...

سلام بر بسیجی سبز اندیش
نه قربان من اهل انگ سیاسی زدن نیستم ولذا فرمایش شمارا حمل براندیشۀ مستقل وتحلیل شرایط می کنم. ولی می خواهم یک انگ دیگر بشما بزنم:
مقدمۀ توجیهی:
حضرت عالی وبسیاری ازهمپالکی های پیر وجوان وزن ومرد مثل شما بزرگترین سرمایه ومهلک ترین خطر هر اجتماعی هستید. کسانی که نه مثل من وما توده به "حس" طبیعی وحیوانی متکی مانده ونه مثل فرزانگان ونخبگان جامعه وقت وفرصت وزحمت وسن رسیدن به "دانش" را داشته است. شما ومثل شما ها چون ازحس کنده شده اید وبه دانش نرسیده اید قادر به ارتباط حسی وغریزی وفهمی ازسویی ویا ارتباط استدلالی منطقی واندیشگی ازجانب دیگر وبا عمق فلسفی گرفتاری های اجتماعی نیستید ونمی شوید. وبدلیل اعتماد بنفس کاذب وغرورهای گوناگون مردی وجوانی وزنی وقول وحرف مردیکی است و... پیاده کردن شما از خرخدا یا جت شیطان بسیار مشکل وطاقت فرساست. این را درمقدمه گفتم که بدانی به کارسخت برقراری ارتباط باشما نیمدان ها وقوف دارم.
وپاسخ مختصر اشکالاتی را که مطرح کرده ای رادرپایین می دهم:
ادامه دارد

Dalghak.Irani گفت...

ازیک فلسفۀ به آن درازی وفربهی که من گفته ام چسبیده به هدفمندی یارانه ها که اصلاً درانتشار اولیه این پست نبود وبعداضافه کردم بعنوان مساعدت خواننده. والبته عمدآ نمی گویی که چه کسی رهبررا مثل مرغ پرریخته به گوشه ای نشانده درسکوت ودارد جولان می دهد با هرکاری که دل تنگ خودش ومشایی اش می خواهد. رابطۀ رهبر واحمدی نژاد نه آنطوریست که تو می گویی بلکه آنگونه است که علی مطهری به آن نزدیک است. وبخش اعظم همۀ اتفاقات تحت سیطره وارادۀ تصمیم گیر ودیکتاتور احمدی نژاد است. نکتۀ اول. یا....هو

Dalghak.Irani گفت...

منتقل شده از بالاترین:

این بی حکومتی مطلق تمام 27 سال مابین 1357-1384 را شامل بوده است؛ و ایران درتمام این سالها بصورت "سگ صاحبش را نمی شناسد" اداره شده است.


جالب است در این سالها نفر اول نظام خمینی و خانه ای بوده اند.

ایران تحت ریاست احمدی نژاد هرروز بیش از روزپیش به تعریف حکومت نزدیک ترشده است.


منظور همان حکومت تحت مدیریت امام زمانی و جهانی است؟!

وچندین قرائتی ازاسلام (هژمون فرهنگ دین) جهت گیری می کرده واداره می شده است.


البته در اون زمان هاله نور براشون تعریف نشده بود.

واحمدی نژاد بخاطر این بحرانها حتی یک روزهم جریان جاری رفتار و عملکردش دردولت را تغییر نداده است وحرفی ازبحران درادبیات سیاسی احمدی نژاد غایب مطلق است.


بله مثلا در سالهای اول از لج قبلی ها ساعت را در شش ماهه اول سال جلو نمی کشید و بعدش فهمید که بابا اگه همه دنیا این کار را می کنند ی حساب کتابی توش هست بعدن خودش هم فهمید که ساعت را باید جابجا کند. البته در مورد بحران هم درست می گید احمقی که خودش بحران ها را بوجود بیاره، باید هم وانمود کنه بحرانی وجود نداره!!
+ - رأی ۱ گزارش tirdadd حدود ۱ ساعت قبل گفت:

البته یکی ازبزرگترین دلایل محبوبیت احمدی نژاددربین تودۀ مردم هم بهمین ثبات رفتار برمی گردد


و البته گونی سیب زمینی. و سهام عدالت. راستی سرنوشت سهام عدالت چی شد؟!

یک نشانی دم دستی می دهم که خوب متوجه ماجرا بشوید. تاقبل ازدولت احمدی نژاد برسر برگزاری یک مسابقه فوتبال درزیر نور وساعات شب ویا برگزاری داربی سنتی تهران بین استقلال وپرسپولیس؛ روزها وهفته ها وماه ها رفت وآمد می شد و جلسه های تأمین شهری واستانی وکشوری وملی وبین المللی گذاشته می شد وآخر سر هم تصمیم گرفته می شد که بهتراست مسابقه برگزار نشود ولی اگر برگزار می شود توصیۀ مؤکد می شود که نتیجه مساوی وخنثی باشد


بابا تو دیگه خیلی نابغه ای خودت را به محمود معرفی کن برای مدیریت جهانیش، به کارش میای.
+ - رأی ۱ گزارش tirdadd کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
در کل جمهوری اسلامی با احمدی نؤاد و بدون احمدی نژاد،......................
+ - رأی ۱ گزارش binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
من پیروناتوانم شما جوان وقبراق. جانم درمی آید تا یک کامنت چندکلمه ای بنویسم. یک کامنت طولانی نوشتم برای مشتری اول که خدا عمرش بدهد برای چراغی که روشن کرد. وهنگام فرستادن کامنت پرید ودلم سوخت ودیگر حوصله نداشتم برای 40 تا کلیک و7 تا رأی کامنت مجددی بنویسم. ولی به احترام شما که اضافه شدید یک پاسخ مختصر می نویسم.
+ - رأی ۱ گزارش binam کمتر از ۱ دقیقه قبل گفت:
من گزارش ماوقع نوشته ام ازجهت فلسفی وارزش داوری نکرده ام. حتی به دیکتاتوری احمدی نژادهم اشاره کرده ام وخودم هم بعنوان یک لیبرال فلسفی هرگونه آمیزش خدا وانسان درغیرحوزۀ خصوصی را بضرر انسان، خداو جامعه می دانم . باورم این است که رگ های گردن هایمان را باید مهار کنیم وابتدا پدیده ای بنام جمهوری اسلامی را که زندگی 70 میلیون ایرانی را معطل تحجر ومرگ وعقب ماندگی کرده خوب بشناسیم وبعد ازشناخت درست "صورت مسئله" بدنبال راه حل باشیم وجواب بگیریم. شاهد مثالم هم اینکه سی سال است روشنفکران ومتفکران ما راه حل می دهند ومبارزه می کنند ونتیجه ای نمی گیرند والبته هیچ گاه هم شک نمی کنند که بلکه مشکل ازحهل شان نسبت به ماهیت وچگونگی جمهوری اسلامی است. حوصله وفرجۀ بحث کلان اینجا نیست وشما هم اگر نپسندیدید معذرت می خواهم می توانید ازکنارم بگذرید وچند تا لینک "کپی برابربا کپی است" را داغ کنید و به انقلابتان برسید. اگراما کمی فرصت داشتید چندتا کتاب- کتاب کاغذی وقابل لمس وجاندار- بخوانید. مرسی که آمدید ودشنام ندادید.

Dalghak.Irani گفت...

ادامه در وبه بهانۀ بسیجی سبز اندیش
هنوز برسر یارانه هاییم واینکه ازسرکوب ونیروی نظامی وانتظامی صحبت می کنی. ببین فرزندم اگر دوست داریم درعالم واقع بمانیم وببینیم چه اتفاقی می افتد خواهش می کنم حقوق حاکمان را هم برسمیت بشناسیم ومتوجه باشیم که داریم درجهان سوم وازیک رژیم نیمه ایدئولوژیک صحبت می کنیم اینکه فکرکنی رژیم باید اجازۀ اعتراض بدهد وآنوقت عیار رضایت یا عدم رضایت مردم را بسنجد حرف درستی نیست به تعبیر عباس عبدی فرزانه اگر رژیم اجازۀ اعتراض ونجمع واعتصاب و... را بدهد که می شود رژیم های دموکراتیک غربی ودیگر چه نیازی به قشون کشی خیابانی است. پس ماهیت رژیم ایران ماهیت عقب ماندگی است وسرکوب واستفاده ازقوۀ قهریه جزومختصات بدیهی آن. تازه تمهیدات برخورد باتهدیدات امنیتی درهنگام اجرای تصمیمات سخت اقتصادی یا اجتماعی که احتمال بروزنارضایتی های مقطعی واولیه را می دهد ازسوی همۀ حکومت های دموکراتیک هم عملی می شود.

Dalghak.Irani گفت...

ادامه در وبه بهانۀ بسیجی سبز اندیش
هنوز برسر یارانه هاییم واینکه ازسرکوب ونیروی نظامی وانتظامی صحبت می کنی. ببین فرزندم اگر دوست داریم درعالم واقع بمانیم وببینیم چه اتفاقی می افتد خواهش می کنم حقوق حاکمان را هم برسمیت بشناسیم ومتوجه باشیم که داریم درجهان سوم وازیک رژیم نیمه ایدئولوژیک صحبت می کنیم اینکه فکرکنی رژیم باید اجازۀ اعتراض بدهد وآنوقت عیار رضایت یا عدم رضایت مردم را بسنجد حرف درستی نیست به تعبیر عباس عبدی فرزانه اگر رژیم اجازۀ اعتراض ونجمع واعتصاب و... را بدهد که می شود رژیم های دموکراتیک غربی ودیگر چه نیازی به قشون کشی خیابانی است. پس ماهیت رژیم ایران ماهیت عقب ماندگی است وسرکوب واستفاده ازقوۀ قهریه جزومختصات بدیهی آن. تازه تمهیدات برخورد باتهدیدات امنیتی درهنگام اجرای تصمیمات سخت اقتصادی یا اجتماعی که احتمال بروزنارضایتی های مقطعی واولیه را می دهد ازسوی همۀ حکومت های دموکراتیک هم عملی می شود.

Dalghak.Irani گفت...

ادامه:
هنوزبرسریارانه هاییم وکتک خوردن وزرای خاتمی. بخوب جایی رسیدیم همۀ حرف من وما هم اینست که رییس جمهوری که با آن انبوهی وپرشوری آرایی که خاتمی پشتیبان داشت اینقدر فلک زده وبی لیاقت باشد که چهارتا آدم بی هویت وزیرش را کتک بزنند واو نتواندجلوش را بگیرد وبازهم برگردد درکاخ ریاست جمهوریش وبه خبرنگاران وتلویزیون لبخند تساهل بزند مشکل دارد عزیم مشکل. یک همچین وضعیتی را با عوض کردن کاراکترها برای احمدی نژاد تصورکن. ونتیجه بگیر که چه غوغا وآشوبی بپا می کرد. اصلاح طلبان حکومتی مشخصاً همراه یا منشعب شده از طیف روحانیان چپ ثبات رأی ندارند ونمی دانند درروز واقعه چه باید بکنند. آنها مردم را تازمانی می خواهند که بلاتکلیفی رأی وعقیدۀ آن ها را دربست تأیید کنند. آنها بدون خدا هیچ چیز نیستند بنابراین اگر طرف مردم را بگیرند درسلسله مراتب اداری بالاتراز ادارۀ اوقاف وادارۀ قند وشکر به آنها نمی رسد چون مردم بدون مرزبندی اسلام گرایی غول های دانش ومدیریت بسیاری دارند که وزیر ووکیل ورییس جمهورکنند ودیگر نیازی به روحانی خاتمی ندارند که حتی یک روز کار علوم دقیقه ومادی نکرده است.

Dalghak.Irani گفت...

به علمای قم که حوصلۀ ورود ندارم ومحمود احمدی نژادهمه را سوسک کرده وچنان با پول دادن وبگوشه فرستادن تحقیرشان کرده که نتوانند بزودی سربلند کنند. والا هیچ ملاحظه ای ندارد آخوند. آخوند وملاحظه!

کیمیا گفت...

دوباره سلام.
دیدید یادتون رفت جواب سلام آقای ادوارد البی رو بدید.عوض شما من می خوام هم ازشون هم تشکر کنم ؛هم خواهش کنم حالا که اطلاعات و ذوقشو دارید نمیشه همیشه یه توضیحی پای عکسای اینجا بذارید؟؟؟
آقای ایرانی !می دونم "پا از گلیمم فراتر گذاشته ام" ولی اگه شما اینو بهم بگید خیلی شرمنده میشم
اما اگر آقای ادوارد پاسخ ندن من هر روز میام اینجا و اینو می نویسم.به قول نی نی خونهءما:«باید»
*******

اینم بگم.آقای ادوارد ! یه طوری می نویسید که انگاربرق شادیی که از دیدن تصویر توی چشماتون نشسته بوده یه عالمه ستاره شده وپخش شده روی کلمات نوشته تون.حالا می نویسید؟
****
نوشته امروز شمام(روز شاد زورکی...) آقای ایرانی امروز همینطوری بود.ستاره بارون.

ادوارد البی دوم گفت...

کیمیا بانو
سلام

"باید" یا "نباید" همیشه کار را خراب می‌کند. هر وقت حس کنم تصویر نیازمند شرح و بسط است، و البته اگر سوادش را داشتم، حتما می‌نویسم. شما هم دیگر به کسی نگویید "باید". بگذارید "باید"ها برای نی‌نی‌ها بماند. از بایدها و نبایدها بگریزید. حتی خدا هم نتوانست حرفش را به کرسی بنشاند؛ "نباید سیب بخوری". و حال ما روی زمینیم...

اسمتان را دوست دارم

کیمیا گفت...

مرسی آقای ادوارد آلبی دوم.
موافق نیستم
"باید" یا "نباید"همیشه خرابکار نیستن.
مثلا"اینم یه جور "باید"ه:«به لشکریانت بگو آنها ناچارند مارا شاد کنند با جشن قهرمانی!»
من که اگه خدا اینطوری بهم بگه سیب نخور دلشو نمیشکنم.

ادوارد البی دوم گفت...

"به لشگریانت بگو آنها ناچارند ما را شاد کنن با جشن قهرمانی" یک سخن ادبیه که احتمالش هم بسیار کمه به گوش سرلشگر قطبی برسه. و اگر غیرادبی باشه محکوم به شکسته. تجربه نشون داده بایدی وجود نداره. فقط طبیعت می‌تونه بگه باید، که اون هم باید به حساب نمی‌آد، روند عادی تلقی می‌شه.

و در مورد حرف خدا، من کاری رو که دوست دارم انجام می‌دم!

خدا. چه کلمه عجیبی...

کیمیا گفت...

دیگه قول می دم این آخریش باشه.
1)نتونسته بودم منظورمو درست انتقال بدم.شما میگید هر "باید"ی "باید"ه.من میگم:بعضی "باید"ا یعنی....
به نظرم نمیشه برای هر لغت فقط یه معنی نوشت و گفت فقط همین.واژه های یکسان احساسات متفاوت رو منتقل می کنند.حتی یه ناسزا،گاهی می تونه احساس دوستی رو القا کنه.
در ضمن باید من ،باید یه کوچیکتر بود.

2)در مورد خدا هم ،یادتون هست؟من با "خدا" شروع نکرده بودم.

3)در هر صورت یه عالمه ممنونم وراستشو بگم منو متوجه یه موضوع مهم کردید.یه جمله که باید بنویسمش وتو خونه ام بزنم به دیوار:«دیگه به کسی نمی گم باید»

ادوارد البی دوم گفت...

با اینکه امتحان تاریخ ادبیات را خراب کرده‌ام، یک سبد لبخند ارزانی شما و اسمتان می‌کنم.