۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

*دین رحمانی؛ دین شیطانی! نگاهی ساده به مغلطه ای پیچیده!

The Three Ages of Men and Death


1- بعدازمستقرشدن دین رحمانی وشخصی امام خمینی خدابیامرزدرعرصۀ اجتماعی ایران دربعدازپیروزی انقلاب اسلامی وتبدیل شدن سریع آن به دین شیطانی!هوادران و نسخه پیچان حکومت دینی بسرعت به دوگروه مجزا تقسیم شدند که همیشه دوگروه بودند وماندند وهستند وخواهندماند. وجنگ حیدری نعمتی خودرا تحت عنوان کلی "قرائت رحمانی - قرائت شیطانی" ازاسلام آغازکردند.

2- البته هردوگروه اصولگرایان واصلاح طلبان به چنین دوقرائتی معتقدنیستند. -یا حداقل به یک میزان معتقدنیستند-واصولگرایان قرائت خودشان را که همان قرائت غالب وبرترحوزه های رسمی دین ومورد تأیید اکثریت قریب به اتفاق مجتهدان و مراجع تقلید شیعه است را تنها قرائت ازاسلام اجتماعی می دانند وهر آنچه غیر از آنست را بدعت وخروج ازدین معرفی می کنند.


3- به باور من هم اصولگرایان صددرصدمحق هستند وچیزی بنام قرائت های مختلف ازدین اجتماعی نه وجود دارد ونه می تواند وجود داشته باشد ونه اگر وجود داشته باشد کمترین فایده ای دارد. چون که قرارمااین است که برمبنای استنباط واستخراج دستورالعمل های اجتماعی ازدین؛ جامعه ودنیای مردم را اداره کنیم. لذا هرگونه ثنویت اجتهادی درمتون وسرچشمه های مذهب باعث چندگانگی دراجراء شده وهرج ومرج فکری وبی ثباتی سیاسی تولیدمی کند.


4-  دین مثل خودخدا وهمۀ سایرپدیده های مادی ومعنوی که بشر اختراع کرده است؛ قطعاً اختراعی مفید ودرپاسخ به نیازی بوده است. والحق والانصاف کمک های شایان توجه وبسیاری را به انسان قدیم وجدید کرده است. انسان قدیم را با اخلاق دینی مهار کرده است وبا محرک های تشویق وتهدید انتزاعی -مثل بهشت وجهنم- اورا به پیش و پیشرفت رانده است وکمترین خدمتش به انسان جدید نیزدرقالب کسب آرامش روانی و قدرت تجدیدانرژی زندگانی و... بسیار یاریگربوده واست.


5- حالا اگربرگردیم به بحث دین رحمانی ودین شیطانی وقرائت های مختلف ازدین واحد (نقطه عزیمت وخلط مبحث روشنفکران دینی واصلاح طلبان سیاسی) مشاهده می کنیم که دین رحمانی ودین شیطانی مورد اصرار اینان(اصلاح طلبان) و مورد  انکار آنان (اصولگرایان) وجود دارد بدون اینکه وجود داشته باشد. یعنی چه: "یعنی اینکه دین رحمانی وشیطانی تجلی یک صورت دوگانه است دریک مصداق واحد". بعبارت روشن تر ما چیزی بنام دین اصلاح طلب ودین مرتجع نداریم بلکه ما دین شخصی ودین اجتماعی داریم. بطوریکه دین تازمانی که شحصی است رحمانی مطلق هم است وبمحض تبدیل شدن به دین اجتماعی به دین شیطانی مطلق هم متحول می شود.

6- البته گسترش چنین بحث فربه ومبارکی نه دراینجا ونه توسط من قابل انجام بهینه نیست وقصد ونیت من فقط طرح موضوع ودادن سرنخ فکری به خوانندۀ کنجکاو و جستجوگر واهل فکراست. لذا فقط اشاره ای به چرایی ادعایم می کنم واین دفتررا می بندم:


الف- دین یک چهارچوب کلی دارد ومقداری آداب ومناسک واحکام ثابت که توسط مُلای دین تولید، بازخوانی، بازبینی ومنتشر وتبلیغ می شود. مؤمنان هرکدام بفراخور حال شخصی وروانشناسی فردی از این دین منتشر وتبلیغ شده توسط مُلا توشه ای برداشت می کنند وبزندگی شخصی خود عقب می نشینند. سپس درخلوت شخصی خویش دین فراگرفته ازمُلا راازصافی مجدد توان وحوصله وبینش وچینش خود (بخوان قرائت های شخصی ومتفاوت ازدین) می گذرانند وبه نتیجۀ حاصله عمل می کنند.


ب- بعنوان مثال مؤمنی که خیلی مادی نیست تصمیم می گیرد خمس ابلاغی را پرداخت کند ومؤمن دیگری که مادی است وخمس را پول زورمی داند تصمیم می گیرد خمس ندهد وبرای فرارازمجازات احتمالی باخودش قرارتوبه درآخرین فرصت می گذارد یا ازتبصرۀ اعمال کوچک ومشخص درساعات وروزهای مشخص با پاداش های معنوی عفووثواب کلان -مثل مثلاً دورکعت نمازدرفلان زمان یا مکان یا مقام ثواب 70 سال عبادت را دارد- استفاده می کند. 


پ- علت هم کاملاً واضح وبدیهی است چون مؤمنانی که هرکدام باقرائت شخصی از یک سری اصول ثابت دین زندگی رحمانی وآرامی را می گذرانند؛ فقط با خود شخصی شان سروکاردارند واگر اعتراض وشورش وسرزنشی هم باشد درونی و شخصی است. ومؤمن یا با توجیه ویا با سرکوب، خودش را راضی می کند.


7- اکنون دیگر شمای خواننده؛ بهترازمن گوینده می توانید بگویید که دین چه موقع مطلقاً شیطانی می شود. بلی درست است، قرائت ازدین زمانی شیطانی می شود که اثرات ناشی ازآن قرائت نه فقط به شخص قاری ومتدین، که به دیگری (نفردوم و بیشتر) هم متسری باشد. زیرا که قرائت مُلا ازابلاغ چهارچوب ها گذشته واستقلال برداشت ِ مؤمن را دراجرا ی احکام ابلاغی ازاوستانده است.


8- نتیجه اینکه دین شخصی مطلقاً رحمانی است (گفتارورفتارهمۀ ملایان ومؤمنان درمقام وعظ وخطابه وارشاد مثل گفتار امام خمینی درپاریس). و در مقابل؛ دین اجتماعی مطلقاً شیطانی است (گفتارورفتارهمۀ ملایان ومؤمنان درمقام سیاستمدار و وزیر و وکیل و مجری مثل گفتارورفتارامام خمینی دررأس حکومت برایران). والسلام.


مهمترازمتن:

می خواستم بگویم که روشنفکران "مذهبی-سیاسی" دروغ می گویند واصلاح طلبان "سیاسی-مذهبی" اشتباه می کنند اگر ازدین اجتماعی صحبت می کنند ودرعین حال دین را رحمانی- شیطانی تبلیغ می کنند. زیرا که فقط یک دین مطلقاً رحمانی داریم و آن دین شخصی است. وهمین طورفقط یک دین مطلقاً شیطانی داریم که آن هم دین اجتماعی وسیاسی است. وتفکیک این دو قرائت در اشخاص ِ متفاوت نیست بلکه در کاربردمتفاوت است.  به این معنا که:
کاربرد شخصی دین ازسوی "شیطان" رحمانی است. وکاربرداجتماعی همان دین ازسوی "رحمان" شیطانی است! یا...هو
..............................................
*باپوزش از وتقدیم به خوانندگان همیشگی وثابت عزیزترازجانم دروبلاگ دلقک ایرانی.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

البته خیلی‌ حال می‌‌ده آدم همین طوری بگه اون ها دروغ می‌گویند، این ها اشتباه می کنند رحمان همون شیطانه و از این حرفا اما کار سخت تر اونه که آدم سعی‌ کنه یک کم جوانب حرف رو هم بسنجه و مثلا اگر داره یک جورایی بل الاجبار از حضور دین حمایت هم می کنه (مثلا به صورت دین شخصی‌!) توضیح بده یک نفر که شخصاً مسلمونه، چه خاکی باید تو سرش بریزه وقتی‌ می بینه که پیامبر دینش به اسم دین حکومت هم تشکیل داده! حالا که این طوره و پیامبرش یک کار شیطانی مثل کار آقای خمینی انجام داده تکلیف چی‌ می شه؟؟

Dalghak.Irani گفت...

سلام به ناشناس عزیز
یک اطلاعات مختصری دارم ومی توانم پاسخی هم بدهم. ولی من اصولاً ازورودبه ماهیت ها وبویژه ان قلت نسبت به خوددین اکراه دارم وواردنمی شوم واصولاً بحث مؤسس دین (نبی) وزمان ومکان وجگونگی هایش مقوله ای متفاوت از بحث ملا بعنوان بازپروردین درزمان ومکانی متفاوت وبسیاردوراززمانۀ پیامبر است. درست می گویی من به دین احترام می گذارم وچگونگی اختراع هیچ پدیده ای رادخالت درپذیرش خود آن پدیده نمی دهم. همانطورکه ازاتوموبیل استفاده می کنم بدون اینکه کشف چگونگی اختراعش دراستفادۀ من ازآن اثری منفی یا مثبت بگذارد. مرسی که نظردادی. یا...هو

ناشناس گفت...

آره البته مردم تا وقتی‌ دارند از ماشین استفاده می کنند به نقشه و مهندسی‌ و این حرفای ماشین نمی‌‌پردازند، ولی‌ اگه بخواهند یک چیزی بهش اضافه کنند، یا ازش کم کنند و یا مثلا وقتی‌ ماشین شون درست کار نمی کنه مجبور می شوند یک ذره هم که شده به ساختار و ماهیت ماشین شون هم بپردازند و احیانا یک تعمیر گاهی‌ هم بروند!!
حالا بعضی‌ مکانیک‌ها پیدا می شوند که بهت توصیه می کنند: ساختار ماشینت اینقدر خرابه و ریب می زنه که بهتره فقط تو خونه به صورت شخصی‌ سوارش بشی‌! و گرنه ماشینت به صورتی‌ بسیار شیطانی دود می‌‌کنه!
ولی‌ البته در همون زمان برای این که مبادا بی‌ ادبی‌ رخ داده باشه، بهت کمپلمنت هم می دهند که: البته من اصلا قصد توهین و جسارت و ورود به ماهیت ماشین شما نداشته و ندارم و میلی هم ندارم!

خ.آ گفت...

تحليل خيلي جالبي بودو من هم بالشخصه به بند بند آن ايمان دارم شايد يه جوراي مصداق همان "آوازه خوان نه اواز" باشد نميدانم فقط اين را ميدانم كه در خلوت خودم به اتصال به يك منبع لايزال بد جوري نياز دارم كه آرامش بگيرم ولي در اجتماع قرائتهاي مختلف و سليقه اي كه از دين ميبينم بدجوري رانده ميشوم و در اين دوگانگي سرگردانم

Dalghak.Irani گفت...

ممنونم از ناشناس وادامه را نمی دانم. وازخانم آشنا هم ممنون بخاطر ایمانی که هرکسی نیازدارد. به کی وچی اش البته اهمیت درجه دوم داردو صرف مؤمن بودن است که خیلی کمک می کند به غلبه بررنج وگسترش شادی. یا...هو

ناشناس گفت...

من هم به عنوان ناشناس ممنونم، و فقط می‌خواستم نشون بدم اگه از زاویه دید یک مؤمن به این که "ماشین رو حتما باید بیرون سوار شد، و نه تو خونه" به مثال "اتومبیل" شما نگاه کنیم جوابتون برای اون مؤمن یک مزاح بیشتر نیست.
این که در ایران، ملت (و یا روشن فکران به اصطلاح دینی) مجبور شده اند به ماهیت ماشین شون هم فکر کنند، از بد حادثه است و نه دل‌ بخواهی که با گفتن "تمایلی به ورود ندارم" مشکل حل شود; ماشینه داره وسط شهر دود می‌‌کنه اساسی‌! و توصیه به سوار شدن ماشین در منزل هم به جوک بیشتر شبیه است تا یک جواب سترگ!
ارادتمند،
ناشناس

Dalghak.Irani گفت...

ارتباط برقرارنیست دوباره شماره بگیرید لطفاً!
عرض کردم بعدازکشف چگو نگی اختراع ماشین خودم را درقید چگونگی اختراع ومخترع محترم نمی فرسایم. من کی گفتم ماشین را تعمیرنمی کنم. مکانیک های دین سلانه سلانه وبا تأخیرهمیشه دست به آچارند ودین راهم تعمیروترمیم می کنند برای استفادۀ اشخاص. ولی چون این تعمیر وترمیم خیلی کند است اولاً بسختی است ثانیاً بدنبال ومتأخرازتغییرات عرف غالب است ثالثاً وبسرعت تغییرات سریع دنیا وزیست بشرنیست رابعاً وهزاران مجتهدی وصدها مرجعی و میلیونها قرائتی است خامساً و...الاماشاءالله.
لذا ماندنش درحیطۀ اشخاص ضرری نمی رساند واگرهم برساند متوجه همۀ جامعه نمی شود ضمن اینکه فوایدش می تواند برخی ضررهای شخصی راجبران هم بکند.
من حرفم با اصلاح طلبان واحیاگران دین بمثابه امراجتماعی وحکومتی این است که یک صد وپنجاه سال است اززمان میرزاتقی خان واسد آبادی وملکم خان پاسخ نداده بومی سازی نرم افزار مدرنیته درتلفیق با سنت های دینی. ومدعایم این است که وقتی کوششی به این درازی وفربهی به نتیحه نرسیده بلکه هم خودفرمول دچارنقص است وپیش نهاده ام این است که بیایید دست بفکرهمدیگربدهیم ویک بارهم برای مدت کوتاهی به فرمول آخوندزاده فکرکنیم وعمل کنیم واگرپیشرفت بسبک غربی می خواهیم مدرنیته را تقی زاده ای قبول کنیم سخت افزار بعلاوۀ نرم افزار. حداقل اوس محمودخیال من را راحت کرده که پیش رفت ازنوع غربی نمی خواهد ومی خواهد انسان نو وراه نو وگمراهۀ نوبسازد ونه تنها خودش وانصارش را که دنیا را ازراه ابریشم به بهشت ببرد. چرا هی سیخم می زنی که من گفته ام اتومبیل خراب ویاتاقان زده را الا بلا سوارشویم. دراستنباط از مثال اتومبیل ارتباط برقرارنشد. حالا لطفاً گوشی را بده آن دستت تاصدای مرا واضح بشنوی. مرسی. یا...هو

ناشناس گفت...

مثال اتومبیل رو که من هم خیلی‌ دوست می‌‌دارم، و شما لطف کرده و آن را مطرح کردی، کمک می‌‌کند که بگویم اتفاقا اگر مومنان قبول می کردند اولا ماشین شان دود می‌کند، و ثانیا تعمیرش هم خیلی‌ کند پیش می‌‌رود، که دیگر حرفی‌ نبود!
آن وقت همگی‌ دست به دست هم ماشین‌ها را می‌‌فرستادیم گاراژ واسه تعمیر!

حرف آخوند زاده رو هم قبل از آن که روشن فکران دینی گوش بدهند، بهتر است ببریم با روشن فکران مان هماهنگ کنیم که یک وقت نکند دوباره یک کتاب راجع به "غرب زدگی"مان منتشر کنند.