این مطلب را بامقدماتی مربوط به زمان انتشاریک بار اینجا(+) پست کرده ام. اما دوباره بخش اصلی ودرحوصله را منتشرمی کنم بخاطر:1-علاقه وانتخاب خوانندگان وبلاگ. 2- مرجع بودن سؤال وپاسخ آن ازجهت مراجعات مکرراززمان انتشار. 3- روشنگری بدون حب وبغض ودوراز ان قلت های برای کوبیدن روحانیت. 4-کمک به مؤمنانی که هنوزهم باورمندبه احکام اجتماعی اسلام دراین زمان هستند. 5- تشویق خوانندگان فرهیخته به سؤالات روشمند. ودلایل ریزودرشت دیگری که شمردنش باعث تطویل وگریز خوانندۀ کم حوصله وکم وقت وگرفتارمی شود:
بمناسبت وچرایی: آیت الله مصباح یزدی درآخرین حلسۀ مجلس خبرگان دراواخرتابستان گذشته مجددآ این ترجیع بند سی ودو ساله را قی کرد روی تریبون که: "به سؤالات وشبهات جوانان پاسخ بدهید. ونه تنها پاسخ بدهید که با ابزارمدرن مثل هنر و ادبیات داستانی هم جواب بدهید". این نوشته سؤالی است درهمین زمینه:
4- وآیت الله متکلم وفیلسوف وسرآمدموردقبول حوزه بروی خودش نمی آورد که: مردناحسابی اگر لالایی بلدی چرا خوابت نمی برد. بجای اینکه توو سایر مراجع و ریش سفیدان و روحانیان ارشد حوزه مرتب وسمج وبیهوده وسی ساله، توصیه و سفارش ودستور-به چه کسی لابدطلبه های چند روزه تاچندساله ومشغول مقدمات- صادرکنید که به شبهات جوانان پاسخ بدهید؛ خودتان به یکی ازهمین شبهات حداقلی پاسخ بدهید وبه طلبه های جوان ریش درنیاورده نشان بدهید که: "مثل این پاسخی که من ِ استاد دادم".
5- جوانان را هم رها کن وشبهاتی که ازسر لج ولجبازی وبرای گیردادن به دین سیاسی (که نفسشان را بریده) به دین آباء واجدادی خویش بار می کنند. وشما بعنوان فیلسوف و متکلم و فقیه اصولی موردقبول صدروذیل حوزه؛ بیا ونه به یک شبهه که به یک سؤال پیرمردی که برای تمایز با تو مجبورازپوشیدن لباس دلقکی شده است پاسخ بده و نشان بده که اسلام دین عقل ومنطق ومجادلۀ حسن است:
حاج آقا مصباح یزدی؛
1- دین اسلام بلوغ شرعی دختران را 9 سال قمری قرارداده است. وصحبتی هم از حداقل وحداکثرنکرده است . معنای این حکم اینست وتا امروزهم جاری بوده است که دختران در9 سالگی می توانند همخوابۀ مردان بشوند.
اینک مثل همیشه سؤال ونه شبهه این است که:
با توجه به اینکه بلوغ جنسی وجسمی دختران -برخلاف پسران- با یک تظاهر قطعی، علمی، تناسلی وآمادگی جفت گیری بنام "عادت ماهانۀ زنانگی" همراه است و هر دختری که به بلوغ برسد با تابلوی معلوم وارد این وضعیت تلخ وشیرین می شود؛ چرا حضرت رسول گرامی اسلام(ص) این علت طبیعی وبیّن را رها کرده و سنی را بعدد قرارداده اند که محل مناقشه های طولانی بوده، هست وخواهد بود.
2- پاسخ های تاکنون داده شده به این سؤال که عمدۀ آن ها به مقولۀ آب وهوای گرم و خشک عربستان وصدق قانون انبساط وانقباض فیزیک درمورد دختران (درگرما زودترحال می آیند!=منبسط می شوند) می کند ازجنبۀ علمی وتجربی رد شده است. وپاسخ دومی هم شنیده نشده است چون که اینجا دیگر نفهمی اعراب ومصلحت امت وشیرفهم کردن وازاین قبیل کاربرد ندارد چرا که اولاً همۀ موجودات عالم حالات طبیعی را درک می کنند وانسان های بدوی هم ازحیوانات که کمترنبوده اند درفهم خونریزی آشکار زنان ودختران، تازه اگر این فرض اتهامی کفاربه مسلمانان را هم نادیده بگیریم که می گویند اسلام دینی خون شناس وخون خواه وخون... است.
3- یک فرضیه ای را خود دلقک مطرح می کند ودرخیلی محافل خصوصی گفته ویک بار هم قبل ازتعطیلی وبلاگ "آهستان" با دوستان ارزشی مطرح کرده وپاسخ مخالفی نشنیده را هم می نویسم تا اگر حضرت عالی فرصت مطالعاتی فرا منطقه ای مثلاً درنیویورک یا واشینگتن داشتید ووقت نکردید، بتوانید با امضای همین فتوای دلقک به 1400 سال سرگردانی وظلم وریشخند دیگران پایان بدهید.
اما ریشه واصل بسیارموجه وعقلانی حکم رسول خدا چیست:
الف- موضوع خیلی ساده است. قبل از ظهور حضرت پیامبر گرامی اسلام وبدلیل فقر و تنگدستی بسیار درصحرا تودۀ مردم فقط می توانستند فرزندان ذکور (مناسب برای بازار کارهای یدی وسخت وجسمی) خودرا بزرگ بکنند وآلاف اولوف زیادی نداشتند برای رشد دخترانی که نه قادربودند مثل پسران بیل بزنند وشتررام کنند و فیل هواکنند وزنبارگی کنندو... وتازه بمحض بزرگ شدن باید شوهرمی کردند ومی رفتند؛ لذا اعراب صحرانشین یا دختران را دربدو تولد می کشتند ویا اگر زنده می گذاشتند در اولین فرصت ممکن که کمتراز 7-8 سالگی بود می فروختند به اعراب مرفه وعیاش، و این اعراب خوش گذران هم با این دختران معصوم 6-7 ساله جماع می کردند. و اغلب این تجاوزها ی بعنف باعث پدیده ای می شد که ازنظرفقهی افضاء گفته می شود واتفاقاً چندین وچندصفحه از همۀ رساله های عملیه به احکام متنوع "افضاء" اختصاص دارد. درحالی که ما امروز راحت می توانیم متوجه بشویم که عمل جفت گیری دربین یک مردوزن طبیعی ورشد یافته محال است به پدیده ای بنام افضاء بیانجامد تا چه رسد به اینکه اینقدرفراوانی آماری داشته باشد که پیامبراسلام راجع به آن احکام متنوع فقهی بدهد.
ب- ماجرا به همین راحتی بوده است:
وقتی پیامبر می بینند که ازطرفی اعراب توده قادر به تحمل مخارج بزرگ کردن فرزندان دخترشان نیستند وازسوی دیگر کشتن یا فروش آنان در5-6 سالگی این فجایع غیر انسانی را بار می آورد. آمدند وراه میانه را انتخاب کردند وگفتند اگر پدران بتوانند دختران را 9 سال پرورش بدهند اجازه خواهند داشت در9 سالگی آنان را به مردان خواستگار(عیاش) واگذارکنند(بفروشند) تا هم پولی دست خانوادۀ دختر بیاید و ترغیب بشود برای پرورش دختر- یک چیزی مثل پرورش ماهی یا میگوی امروزی- وهم از هتک دختر بچه ها درزیر9 سال تمام جلوگرفته شود. واین حکم و دستور در زمانه ای وریگزاری که صادر شده است یکی ازدرخشان ترین احکام اسلامی وباعث غرور وبالیدن است. منتها با یک شرط وآن شرط اینکه جناب مصباح ورفقا قبول کنند که 1400 سال پیش 1400 سال پیش بوده است. وامروز امروز است. فقط همین. یا...هو
۴ نظر:
بسیجی سبز اندیش :
دلقک جان این یکیو خیلی خوب اومدی . واقعا این آقایان کی میخواهند بفهمند احکام 1400 سال پیش مربوط به آن دوره و همان قوم عرب و مقتضیات و شرایط آن زمان هست.
فکر میکنم حکم حجاب زنان نیز مربوط به شرایط آن زمان بود که مردان وزنان به صورت برهنه به طواف خانه کعبه (بتخانه) میرفتند و آیه آورده شد : که پوشش خود را حفظ کنید.
سلام
وقرآن هم مال 1400 سال پیش بوده؟؟؟
سلام کیمیا
ازبس که سوت وکورمیگذارید اینجا را آدم فکرمی کند که این آمارگرهای گوناگون 5 را پانصد و10 را هزار نشان می دهند برای دلخوشی دلقک. والاً هزارتاخواننده درسکوت بدون یک علامت به تکذیب یا تأیید خیلی نبایدراست باشد.
من که گفتم مرا وارد بحث های دین تعریفی نکنید. اجمالاً گفته های دیگران اینطوراست که جوهرادیان درطریقت وعبادت وحیانی وثابت وازدینی به دین دیگربازتعریف است درجملات وکلمات ومناسک متفاوت. والبته این بخش طریقی ووحیانی ثابت جاودانه هم است چون برمبنای فضیلت ها واخلاق وخوی های خوب انسان متمرکزاست. اما دربخش شریعت دین. ادیان ضمن متفاوت بودن وتبعیت ِهمراه با ارتقاء عرف زمان تأسیس دین، مختص همان زمان رسولان بوده است. ونمی تواند برغیرامامت رسول متسری باشد زیرا که مسایل زمانه ها باهم متفاوت ودربسیاری مواردناهمخوان است. البته عده ای حتی شرایع دین را که مربوط به بخش امامت پیامبران است وحیانی هم نمی دانند ومعتقدند که رسل برای گسترش دین مورد مأموریت خویش رأساً وبتصمیم شخصی -ونه دستورخداوند- تصمیم به برپایی حکومت ودردست گرفتن قدرت سیاسی کرده اند. لذا بخش های مکی قرآن را وحیانی وقسمت مدنی آن را دربهترین وضع الهامی قبول دارند. من البته دینم ارثی است وهرآنچه ملای ده در50 سال پیش یادم داده برایم ملاک است ودینم هم ازسیاستم جداست. دراینجا هم مبارزۀ مدنی می کنم برای نجات دینم هم از این همه شک وشبهه ای که سیاسی شدن ابزاریش توسط آخوند ها بوجودآورده وانرژی همه را بجای معطوف شدن به پیشرفت ولذت زندگی؛ درپیداکردن نسل سیزدهم جدۀ حضرت محمدفرسوده. حالا یکی نیست بپرسد که نوگل پدرآمرزیده گیرم اسم یارورا هم پیدا کردی می خواهی با آن چکارکنی یا...هو
دلم سوخت برایت این همه جواب نوشتم. چون دیدم سؤالت را اینقدریواش پرسیده ای که هیچ کس متوجه نشود.
1:چه خوب که اینجا شلوغ پلوغه.
***
2:مرسی که با اینکه نمی خواستید (ومی دونستم نمی خواهید)وارد این بحث شدید.جوابتون سخت و تخصصی بود یا من به قول شما بیسواد،ولی فکر می کنم فهمیدم.دیگه سوال نمی کنم اماراستش اینه که می خواستم بدونم (قبلا")،درموردشما (که به نظر می رسه دین ، اون آرامشی -که رسالتشه-،رو بهتون داده وشمام اونو با خوشرویی پذیرفتید)، «قران»،هیچ سوالی براتون پیش نمیآره؟(که نفهمیدم)
عجیب نیست که مال همهءزمانها باشه اما موردای زیادی هست مث همونی که شما نوشتید که نمیتونه برای «امروز» باشه.نه در مورد مسائلی مثل تشکیل حکومت.از همه عجیبتر اینه که خدای قرآن،فقط با مردها حرف میزنه.
***
3:چند روزی مهمان یه خونهء بی فیلترشکن بودم وگرنه ممکن نیست در روز حداقل یکبار سری به اینجا نزنم وسلامی عرض نکنم.
***
4من اما برای خودم خوشحال شدم.امیدوارم این دلخورتون نکنه:کامنتهایی که میگذارید خییلی زیباتر و.....تر(امان از بیسوادی.خودتون بگید لطفا")از بقیه نوشته ها هستن.حتی توی بقیه سایتها دنبال کامنتهای شما می گردم."هلن" یه وبلاگ درست کرده بود و جمله هایی که شاید بیشتر دوست داشته ،جمع آوری می کرده.اتفاقا"چند جمله از شمام بود.منم خیلی دوست داشتم این اتفاق در مورد بعضی سوال و جوابای اینجام می افتاد.
****
حالا نوبت منه.به خصوص که خط منو خوندید
ارسال یک نظر