Wanderer above the Sea of Fog |
1- بازرسان سازمان بین المللی انرژی هسته ای در ایران هستند. وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی اینقدر مشتاق به نتیجه رسیدن نتایج این بازرسی جدید با حضور کارشناسان تسلیحاتی و نظامی در آن برای اولین بار است که خودش فتوای تمدید مأموریت بازرسان را اعلام و التماس کرده است. از سوی دیگر در و دیوار همۀ رسانه های انواع و معتبر جهان پر است از تحلیل و تفسیر و گمانه زنی و چه می شود. شما هم بطریق اولی علاقمند بدانستن بیشتر در این زمینه هستید. خوانندۀ. محترمی با نقل قول از نیویورک تایمز هم از من راجع به نظرم و چگونگی پرسیده. و من با اینکه بسیار نوشته ام راجع به مشکلات غرب با جمهوری اسلامی که آخرین آن در همین چند پست جلوتر بوده با نگاهی عمیق به استراتژی امریکا و غرب در مورد خاورمیانه که شاکلۀ آن "تضمین طولانی مدت امنیت انرژی خاورمیانه بسوی غرب" بوده است. اما از جهت اهمیت موضوع و احترام به پرسش این خوانندۀ علاقه مند؛ نظرم را از زاویه ای و ادبیاتی جدید توضیح می دهم.
2- اگر در ایران انقلاب نشده بود باحتمال قریب به یقین شاه ایران در دهۀ 60 شمسی اولین بمب اتمی ایران را آزمایش می کرد و سالها قبل از هند و پاکستان بقدرت اتمی تبدیل می شد، و غرب هم می پذیرفت، و حتی با او همکاری می کرد. مثل هند و پاکستان. از این گزاره می خواهم نتیجه بگیرید که عمق اختلاف غرب با ایران ارتباطی با موضوع هسته ای ندارد. و اصلاً از جنس اختلاف "سیاست محض" نیست. بلکه بنیان مخالفت امریکا و غرب با ایران موضوعی از جنس فلسفه با گرایش تمام بسمت "فلسفۀ سیاسی" است. و بتعبیر آشناتر؛ اختلافی ایدئولوژیک است. بعنوان مثال اگر امروز خامنه ای راضی شود و رسماً اعلام و عمل کند که غنی سازی اورانیوم را در هر غلظتی هم متوقف می کند؛ تنها مشکلی که حل می شود خطر حملۀ نظامی به ایران را دور می کند و نه اینکه بتواند مشکل خامنه ای با غرب را حل کند.
3- پس این بازدید ها برای چیست؟ این بازدید ها از نظر غرب فقط این مصرف را دارد که آیا خامنه ای به خط قرمز غرب چقدر نزدیک یا دور است. یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر جمهوری اسلامی در آستانۀ عنقریب تولید سلاح هسته ای تشخیص داده شود باید اوباما و رهبران غرب بی درنگ از کاخ هایشان به اتاق جنگ بروند و دکمۀ فرمان حمله به ایران را فشار بدهند. اما اگر استنتاج کارشناسان بازدید کننده این باشد که ایران با ساخت بمب اتم فاصله دارد و یا فعلاً قصدی هم برای ساختن بمب ندارد؛ غرب در همان کاخ های سیاسی شان می مانند و اجازه می دهند که خامنه ای به تخریب ایران ادامه بدهد و هر بلایی خواست برسر ملت ایران بیاورد تا روزی که تاریخ مصرفش تمام شود و ملت ایران آزاد بشوند یا نشوند.
4- فقط در یک صورت است که موضوع ایران از روی میز سیاست اضطراری غرب کنار رفته و تبدیل به موضوعی عادی مثل همۀ کشورهای دیگر می شود. و حتی می تواند بمب اتم درست کند و غرب هم مته بخشخاش نگذارد مثل هند و پاکستان. و در آیندۀ نزدیک یحتمل برزیل و.... و آن وضعیت مثالی زمانی است که در ایران انقلاب و هرج و مرج و بی ثباتی سیاسی بپایان برسد و حکومت ایران بشود یک حکومت مسئول و قابل حساب و پیش بینی پذیر مثل همۀ اکثریت قریب به اتفاق کشور های جهان. علامت مشخصۀ اصلی تشکیل حکومت در ایران کدامست؟ آن علامت عبارت از داشتن روابط سیاسی معقول و عرفی با غرب و با اولویت امریکا. بعبارت دیگر تا ایران با هر حاکمی هم با امریکا رایطۀ کامل سیاسی برقرار نکند نشانۀ مشخصی - و البته از نظر و تحلیل من درست است - از غیر متعارف بودن وضعیت سیاسی در ایران است.
5- این واژۀ "راستی آزمایی" که زیاد شنیده و دیده اید دو وجه متفاوت دارد. راستی آزمایی تشکیل حکومت و پایان وضع بی ثبات سیاسی در ایران نیازی به بازدید میدانی و کار سیاسی و مذاکره و مباحثه ندارد و قابل رصد و فهمیدن از هر بعد فاصله ای هم است. کافی است خامنه ای بگوید حکومت تشکیل می دهیم که لازمه اش صدور فرمان عفو عمومی بلافاصله و انحلال همۀ سازمان ها و ادارات انقلابی با اولویت دادگاه های انقلاب و ... تا برسد به انتخابات سالم تر - نه لزوماً دموکراتیک تر - و ... تا دنیا بی درنگ پالس تشکیل حکومت در ایران را بگیرد و نفسی براحتی بکشد و روابط ایران وغرب بحالت معمول همه جا برسد. اما راستی آزمایی "جنگ و حمله را چه وقت شروع کنیم" همین راستی آزمایی است که مأمورین آژانس اتمی دنبالش هستند. گزارش آنان فقط تاریخ حمله به ایران را عقب جلو می کند و نه اینکه ایران را بچرخۀ حکومت هایی که غرب برسمیت بشناسد برگرداند. البته که این موضوع را از همه بهتر خامنه ای می داند و با آگاهی تمام و کمال در حال هدایت ایران بسوی نابودی است. چون او نجات اسلام را در نابودی ایران هم یک پیروزی می داند و انتظار دارد شکستش از امریکا مثل شکست امام حسین در کربلا بتواند قرن ها بعد از این تاریخ نقل دسته های سینه زنی شود. با تعویض صحرای کربلا به صحرای ایران و نام حسین به سید علی. یا...هو