۱۳۹۱ مهر ۴, سه‌شنبه

لفاظی احمدی نژاد در مجمع عمومی با خطر تعطیلی همۀ سفارت خانه های اروپایی در تهران همراه است!

undefined

Delivery of the Keys


1- داوری ام چنین است که سفر امسال احمدی نژاد به نیویورک در مجموع مورد توجه تر از سفر بسیار خنثی و تفریحی پارسالش پیش رفته است. زیرا در سفر پارسال احمدی نژاد از بزرگترین نقطۀ قوت مطرح کردن خودش که توجه رسانه های غربی بود محروم ماند و رسانه های معروف و متوسط جهانی او را بایکوت خبری کردند. تا جائیکه او مجبور شد مهمترین مصاحبه اش در نیویورک را با شبکه های جهانی جام جم تلویزیون جمهوری اسلامی انجام بدهد. در حالیکه امسال حداقل تا اینجای کار توانسته هم با CNN مصاحبه کند و هم با واشینگتن پست.

2- یکی دیگر از تمایزات سفر امسال احمدی نژاد با سفر پارسال این بوده است که پارسال بی اعتنایی رسانه های مهم جهان را فروخورد و او نیز به تاکتیک محبوبش بی اعتنایی به عالم و آدم رو آورد و از جنبه های "شادباشیم در حلقۀ خانواده و دوستان" سفرش بهره های تمدد اعصاب برد. اما امسال ظاهراً تحت فشارهای غیر قابل پاسخگویی داخل و خارج؛ احمدی نژاد بهینه ترین ابزار نبوغ آمیز شخصیتش را که "حاضر جوابی و متلک پرانی و زخم زبان زدن و تحقیر و طعنۀ طرف مقابل است" را واگذاشته و نتوانسته عصبیت خودش را در عرصۀ عمومی کنترل و منتقدان و مخالفانش را با بی اعتنایی خلع سلاح کند.

3- پاسخ او به خبرنگار بی بی سی زیاد از جنبۀ ادبیات بکار گرفته شده مهم نیست و حتی مخاطبان آن نیز؛ زیرا که گفته ای همیشگی ولی نه چندان آشکار بوده خطاب به منتقدان و مخالفانش که حالا فاش گفته شده است. مثلاً شما بیاد بیاورید آن آخرین حرفش در ایران به خبرنگاری که راجع به انتقاد خاتمی از برنامه ها و عملکرد اقتصاد دولت پرسید و احمدی نژاد پاسخ داد که آیا او باید پاسخگوی هرحرفی باشد که هرکسی در یک گوشه ای زده است. این واژۀ "هرکسی" به خاتمی بعنوان رییس جمهور سابق و یکی از شناخته شده ترین چهره های جمهوری اسلامی چه چیزی از آن "گه خوردن" کم دارد. اهمیت گفتار جدید در نیویورک در اینجاست که احمدی نژاد عصبانی و جدی بوده است در این گفتار دو کلمه ای. باز سازی و صداگذاری دوباره روی فیلم که گفته را از "گه خوردن یا خوردی" به "اوه اوه جدی می گی"منقلب کرده است هم نمی تواند موضوع را درز بگیرد زیرا لحن و حرکت و میمیک صورت با ایستایی و شوخی و متلک سازگار نیست و کاملاً مشخص است که چنین جملۀ سؤالی و شوخی - بفرض صحت هم - در حال حرکت عصبی معنا ندارد و باید چشم در چشم خبرنگار و با لبخند معروف همراه باشد رو در رو!

4-این که گفتم مقدمه ای است برای حرف اصلی که مربوط است به سخنرانی قریب الوقوع احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل. می خواهم نگرانی حسی - شهودی خودم را از این سخنرانی آشکار کنم که ممکن است تبعات سنگین تر از هرسال را بدنبال داشته باشد. البته امیدی ندارم که بتوانم غیرقابل پیش بینی بودن احمدی نژاد را پیش بینی کنم. چون او هم پیرار سال که از عدم موفقیتش در مذاکرۀ مستقیم با امریکا در روزهای آخر سفرش عصبی شده بود مثل امسال؛ سخنرانی اش را با زیر سؤال بردن حادثۀ 11 سپتامبر رادیکال کرد و باعث واکنش منفی کشورهای غربی شد؛ و هم پارسال که در اوج بی خیالی و بی اعتنایی جهانی سخنانش را با موضوع مدیریت جهان و موضوع اسرائیل تیزاب زد تا بازهم شاهد واکنش ترک جلسه از سوی کشورهای مهم غربی بشود. لذا طبیعی می نماید که او در هر حالت روحی از تحریک غرب علیه ایران دست نکشد و ترس امروز من هم به همینجا برمی گردد. زیرا حس می کنم که واکنش امسال غرب به سخنان تند احمدی نژاد فراتر از ترک جلسه خواهد بود و بلافاصله به نوعی تحریم سیاسی دسته جمعی قطع رابطۀ دیپلماتیک گسترده از سوی کشورهای مهم اتحادیۀ اروپا منجر خواهد شد تا جائیکه نوعی "بازپس گیری شناسایی رسمی حکومت ایران از سوی غرب" را تداعی کند.

5- به این معنای ساده که کشورهای صنعتی حوزۀ یورو به تبعیت از امریکا و کانادا و بریتانیا سفیران خودشان از تهران را فراخواهند خواند و سفارت هایشان را تعطیل خواهند کرد. زیرا در حال حاضر سفارت های غربی در تهران جز سربار و هزینۀ اضافی برای کشورهایشان کمترین بهرۀ اقتصادی و سیاسی ندارند. بهرۀ اقتصادی - مهمترین فاکتور (نقطۀ لینک) در مناسبات بین المللی - ندارند به این دلیل که ایران همۀ بار تجارت خارجی اش در دورۀ احمدی نژاد را منتقل کرد به چین و روسیه و برزیل و هند و امریکای لاتین و آسیا و فقط در مورد صدور نفت اشتراک منافع با اروپا داشت که ان هم تحریم شد. از نظر سیاسی بهره ور نیست سفارت داشتن در تهران چون حکومت ایران یک رژیم بی ثبات انقلابی است و آنارشی ناشی از تعدد تصمیمات و مراکز قدرت چنان کلاف سردرگمی ایجاد کرده است که هیچ فرمول سیاسی کلاسیکی - مخصوص پیش بینی حرکات حکومت ها - نتواند چه از نزدیک در تهران و چه از دور در پایتخت های اروپایی نوع و روش و اهداف حرکت های متناقض را تشخیص بدهد. لذا در چنین حالتی داشتن سفارت خانه در تهران فقط هزینه است و مشروعیت دادن به جمهوری خامنه ای. با این افزوده که قطع رابطۀ دیپلماتیک کشورهای مؤثر پالس مهمی هم خواهد بود بداخل و خارج که جمهوری اسلامی بعنوان یک دولت شناسایی شده و مسئول وجود ندارد و هر اقدامی علیه آن نه علیه یک دولت قانونی که علیه یک مرکز توطئه و تروریسم رادیکال جهانی باید فهمیده و معنا و مجاز شناخته شود. یا...هو

۳ نظر:

ناشناس گفت...

فقط گفته اوه اوه

Dalghak.Irani گفت...

من هم با احتمال مناقشه برانگیز بودن خود ماجرا حتی احتمال مخاطب بودن خود کلباسی خبرنگار بی بی سی با بجای نمایندگان مجلس از دوکلمه خوردن و خوردی استفاده کردم و احتمال سوم را هم اوه اوه جدی میگی را هم نوشتم ورد کردم. در نهایت هم با مثالی نزدیک ثابت کردم که احمدی نژاد چه گفته باشد یا نه فرقی در اینکه ادبیات برخورد با مخالفان و منتقدانش همین است ایجاد نمی کند و لزومی برای تعجب در این مورد خاص نیست. کلاً احمدی نژاد بغیر از مشایی در کنارش و بقیۀ مریدان زیر سلطه و حرف شنوی مطلقش کسی را داخل آدم حساب نمی کند. لذا تصادفی نیست که هیچ خبرنگاری تا کنون جرأت نکرده سؤالی با محوریت حرفی از خامنه ای از احمدی نژاد بپرسد. چون مطمئن هستند که پاسخی چنان لخت و بی اعتنا و تحقیر کننده - مثلاً خب آزادی هست هرکسی می تواند حرف بزند. یا ایشان نظرشان را گفته اند چه عیبی دارد و از این قبیل - خواهد داد که باعث تحقیر جایگاه خامنه ای خواهد شد. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

یک نکتۀ مهم که من هم اشاره کرده ام را هم اضافه کنم. سؤال جدی و مهم سؤال نمایندگان در بارۀ هیئت همراه رییس جمهور یا باید با سکوت همراه می شد و بی اعتنا رد می شد و یا با پاسخ مناسبی مثل مشکلی نیست به نمایندگان توضیح می دهیم سر فرصت انشاءالله. و الا همان "گه خورد مستقیم" هزار بار شرف دارد به این "اوه اوه جدی میگی" که غیر مستقیم از آن گه خوردن بدتر است. زیرا که می گوید جدی میگی! چه بد شد چه آدم مهمی (نمایندۀ مجلس) سؤال پرسیده اوه اوه ترسیدم ترا خدا یکی بیاد شفیع بشود. این جمله علاوه بر مستتر داشتن گه خوردن یک دسر اضافی هم دارد که چه آدم های مهمی! نمایندگان مجلس. به مسخره. یا...هو