۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

اجلاس تهران با معیار "مهمان خر صاحب خانه است" و متلک نمناک احمدی نژاد در مورد اجلاس!

undefined

The Chess Players


1- قطعاً همۀ ما مهمانی های زیادی رفته ایم یا داده ایم که در آن مهمانی ها فارغ از اینکه خودمان میزبان بوده ایم یا میهمان؛ میزبان متکلم وحده بوده است و ما و هر مهمان دیگری مخاطب و شنونده و تأیید کنندۀ فرمایشات صاحب خانه. به این عبارت دقیق تر که وقتی مهمان کسی می شویم صاحب خانه فرصت را غنیمت شمرده و افسار سخن را در دست می گیرد و هر آنچه از آرزو و واقعیت و توهم و دشمنی و موافقت و مخالفت دارد با همسایه و کارفرما و مدیر مدرسه و همکار و همشهری و ... خطاب بما می گوید. و ما ضمن استفاده از اطعمه و اشربۀ مهمانی و اغلب بدلیل مشغول! بودن دهان و زبان بخوردن و آشامیدن حرف های میزبان را با جنباندن سر تأیید می کنیم. مگر جائیکه میزبان حرفی زده باشد که برای خود ما تبعات منفی زیاد دارد. در اینجاست که از میزبان خود خواهش می کنیم وارد آن مقولۀ مهم نشود و بقیۀ آرزوها و افکارش را پی بگیرد. این موضوع تا جایی همه گیر و تابلوست که اگر فرزند تازه جوانی که به مناسبات دنیای بزرگان آشنا نیست را به مهمانی برده باشیم اغلب پس از آمدن به خانه معترض ما می شود که بابا یا مامان شما که با فلانی که امشب میزبان بدش را می گفت دوست هستید ویا فلان موضوع را برخلاف ادعای میزبان امشب می دانید و قبول دارید چرا حرف های برخلاف باورهایتان از سوی میزبان را تأیید کردید. و ما اولین درس بزرگ سالی! را برای او بازگو می کنیم که: "پسرم، دخترم؛ ما مهمان این شخص بودیم و دیدی که چه محبتی بما کرد و چه پذیرایی شاهانه ای بعمل آورد. بنابراین چه لزومی داشت که ما در مقابل برای اصلاح ذهنیت غلط او شب خوب همه را خراب می کردیم. زیرا گفته های ایشان بردی بیش از همان مهمانی و عیش و نوش موقت و خوب نداشته و ندارد و ضرب المثل زیبای "مهمان خر صاحبخانه است" برای همینجاست و بردش هم تا همان مهمانی است و نه خارج از آن. حالا ما در خانۀ خودمان هستیم و الان من زنگ می زنم به همان دوست عزیز و غایبم و مهمانی را تعریف می کنم و با هم می خندیم. در سوی دیگر اما این میزبان است که بعد از رفتن مهمانان احساس شعف زیاد و پیروزی می کند و مثل آن داستان گنجشک و سلیمان نبی دست بکمر همسرش می اندازد که بی خیال جمع و جور و ظرف ها - فردا خودم نوکرت هم هستم - تا مردانگی و پیروزیش را جشن مضاعف بگیرد. و خدا کند که همسرش آدم واقع بین و تلخی نباشد که برگردد و با گفتن "تو چقدر ساده ای عزیزم. مهمان ها فقط بدلیل پر بودن دهانشان سرشان را می جنباندند و نه برای کف زدن برای فرمایشات تو. اگر راست می گویی چرا فلان موضوع را که - برای ما حیاتی هم بود - بمیان کشیدی همه با هم مخالفت کردند و نگذاشتند حرفت منعقد شود." دنبالۀ داستان زهر مار رختخواب آنشب برای میزبان را رها کنیم تا بر گردیم به اجلاس تهران!

2- اجلاس غیر متعهد ها در تهران بطور وحشتناکی از مدل ذهنی آن مهمانی شرح شده در بالا تبعیت می کرد. ابتدا می گویم که این مطلب را از این جهت نوشتم که این روز ها پر است از تبلیغات پرحجم رژیم در داخل - از رهبر گرفته تا اعضای خبرگان و از تلویزیون گرفته تا رسانه های حکومتی و خلاصه سرتان را بهر طرف می چرخانید مواجه می شوید با "شاهکار کامیابی اجلاس عدم تعهد در تهران" و طبیعی است که گاهی شما هم تحت تأثیر برخی از این دروغ های انبوه و مکرر در مکرر قرار بگیرید و قبول کنید که خامنه ای و رژیمش موفقیتی کسب کرده اند. حداقلش این است که نتوانید در مقابل این حجم انبوه تبلیغات یکطرفه استدلال مخالف بکنید و صحنه را به رژیم واگذارید. بویژه اینکه روباهان چرکی مثل شریعتمداری هستند که بریده های دلخواهی از گفته های غربیان بویژه اسرائیلی ها را مستند راست و دروغ قرار می دهند و القاء می کنند که دشمن هم به موفقیت ما اذعان کرده است. در حالیکه هر آنچه در مطبوعات غربی و بویژه اسرائیلی نوشته می شود فقط جهت بزرگنمایی خطر ایران و مظلوم نمایی خودشان است تا غرب را برای حمله به ایران خطرناک! متقاعد کنند. اینک برای اینکه ایمان بیاورید که همۀ صحنه سازی جز همان ترهات میزبان ما در آن مهمانی نیست چند مورد را برجسته می کنم. تا خودتان بقیه را اینهمانی دقیق کنید:

الف- پاراگراف- ایران برای معرفی قطعنامه و بیانیۀ پایانی اجلاس از واحد "پاراگراف" استفاده کرده است. در حالیکه واحد نرمال و معمولی در ادبیات مکتوب سیاسی "صفحه" است و نه پاراگراف. این مورد را به این دلیل انتخاب کرده اند که با بالا بردن حجم کمّی تصویب نامه اهمیت آن را زیاد نشان بدهند. حتی اگر بیانیۀ اجلاسی از واحد پاراگراف استفاده کند بدلیل مختصر بودن و محدود بودن به پنج شش پاراگراف است و نه یک کتابچۀ قطور!

ب- عدد 700- از روز اولی که اجلاس در سطح کارشناسان تشکیل شد و بلافاصله در عرض یک بعد از ظهر بر سند نهایی قابل ارائه به نشست وزیران خارجه توافق شد. صالحی و مهمانپرست و فرقانی و هرکس دیگر اعلام کردند که سند تهیه شده دارای 700 پاراگراف است. در دوروز بعدی که وزیران خارجه تشکیل جلسه دادند در پایان باتفاق آرا همین 700 پاراگراف را بدون کم و کاست تأیید و تصویب کردند تا به اجلاس سران ارائه شود. اجلاس سران هم که تشکیل شد مجدداً همۀ این 700 پاراگراف را بدون یک واو تغییر و بدون یک رأی مخالف یا ممتنع تأیید و تصویب کردند. در حالیکه اولاً سند نهایی یک اجلاس سیاسی رهبران درجه اول کشورها نمی تواند بیش از چند صفخه شامل نزدیک ده دوازده پاراگراف باشد و مجامع سیاسی در حد توافق رهبران کتاب حسین کرد شبستری صادر نمی کنند. و ثانیاً فقط بر چند موضوع عملی و قابل ارزیابی کمی و کیفی محدود می شوند و به نوشتن از آرزوهای آدم تا خاتم بیانیه یا قطعنامۀ سیاسی نمی گویند.

پ- ماجرا دقیقاً این بوده است که شرکت کنندگان در اجلاس از همان روز اول نشست کارشناسان یک شرط را قبولاندند و بعد ریش و قیچی را دادند دست ایران و خودشان به استراحت و گشت و گذار و خورد و نوش پرداختند که منظور هم از ابتدا همین بود. آن شرط هم این بود که راجع به موضوع روز(سوریه) و مورد حساسیت اربابان دنیا (کشورهای عمدتاً غربی)  حرفی زده نشود و ایران مجاز است بغیر از این مورد و برای همۀ موضوعات تاریخ مصرف گذشته و تعیین تکلیف شده در نزد کشورهای بزرگ جهان هر چه آرزو و توهم دارد بنویسد تا چشم بسته امضاء کنند. جمهوری اسلامی هم همین کار را کرد و هر چه می خواست نوشت و موضوع سوریه را هم قورت داد و 700 پاراگراف از چرندیات خودش را به هر سه نشست کارشناسان و وزرای خارجه و سران ارائه کرد و بدون یک نگاه و یک واو تغییر تأیید و تصویب گرفت و تمام.

ت- علت هم کاملاً معلوم است یکی به این دلیل که همۀ اعضاء به بی خاصیت بودن این اجلاس از جنبۀ سیاسی ایمان تجربی 50 ساله و قطعی داشتند و جمع شدن در تهران را شرکت در یک مهمانی بخور و بخند و بخواب بیشتر نمی دانستند. - دقیقاً مدل مهمانی های خانوادگی و دوستانۀ ما - دوم دلیل هم اینکه تمام موضوعات گنجانده شده در 700 پاراگراف بیانیه! از جمله تأیید استفادۀ صلح آمیز از انرژی هسته ای؛ یا معیوب بودن ساختار سازمان ملل؛ یا تغییر در مناسبات جهانی به نفع کشورهای عقب مانده؛ یا نق زدن برای تحریم های یک جانبه و چند جانبه و خارج از چهار چوب سازمان ملل و بالاخره آرزوی خامنه ای و احمدی نژاد برای مدیریت جهان؛ قبلاً بارها و بارها و بارها از تریبون های مختلف مثل مجمع عمومی سازمان ملل و غیره و تازه از زبان کشورهای مؤثری مثل روسیه و آلمان و ژاپن و چین و هند و ... و در مورد آخر از سوی خود احمدی نژاد گفته شده و موضوعاتی ابتدا بساکن و تعیین تکلیف نشده نیست. تنها حساسیت روز غرب راجع به وضعیت سوریه بود و است که اگر اجلاس موضع می گرفت گریبان منافع اعضاء از سوی غرب را می درید هم بکل کنار گذاشته شده بود. و الا چطور ممکن است رنگین کمانی از 100 کشور با منافع بسیار متضاد و متنافر بر سندی با 700 پاراگراف مهر بزنند بدون اینکه یک کلمه از آن را تغییر بدهند.

5- بازهم گلی بگوشۀ جمال اوس محمود خودمان که با همان ادبیات نکته سنج لمپنش وقتی حیدری خواست که از موفقیت اجلاس بگوید گفت که: "هنوز خبری نیست و این فقط در حد یک "نم" است و نباید زیاد شلوغ کنیم". او در این جمله با ظرافت "نَم" بعنوان نماد معرف جنبش عدم تعهد را با "نَم" بمعنای کمی نم داشتن چیزی در زبان فارسی را بهم گره زد و خواست بگوید که "اجلاس نَم" در تهران واقعاً هم بیشتر از یک نم مختصر بهره ای نداشته و نباید کسی از سیل و حتی خیسی و آبدار بودن حرف بزند به این زودی. یا...هو

برای حفظ امانت گفتار؛ عین جملۀ کامل رییس جمهور این است:
  • جنبش عدم تعهد يك ظرفيت است. اين جنبش يك اصولي داشته، اما تازه در سطح "نم"است، اما در مورد اين‌كه آيا همه مصوبات اين اجلاس اجرايي مي‌شود بايد گفت؛ هرگز. همه اينها سازوكار مي‌خواهد و يك ماموريت مهم اين است كه ما سازوكارها را ايجاد كنيم.

هیچ نظری موجود نیست: