۱۳۹۱ شهریور ۱۵, چهارشنبه

غیبت مصباح در مجلس خبرگان در اعتراض به خامنه ای!

undefined

1- خدا کند که مصباح یکبار در عمرش راست گفته باشد و نیامدن به جلسۀ جاری خبرگان بدلیل بیماری زانوهایش باشد. ولی از آنجائیکه بهانه اش بیش از اندازه تابلو و بی پایه است - زیرا که نیمی از اعضا از جمله رییس مهدوی کنی با ویلچر در جلسات حاضر می شوند - بنظر می رسد که نیامدن مصباح یک حرکت اعتراضی سیاسی بوده است نسبت به آیت الله خامنه ای. و اگر چنین باشد یک فاجعه اتفاق افتاده است برای ما بهبود خواهان. با توجه به اینکه داده های مستند دیگری هم حکایت از شکرآب شدن میانۀ خامنه ای و مصباح است لذا بطور مختصر داستان را بررسی می کنم.

2- آیت الله خامنه ای تصمیم داشت تا با پشتیبانی از جبهۀ پایداری تندرو مصباح از جناح راست سنتی هم عبور کند و یکبار برای همیشه خودش را از دخالت کهنسالان روحانی و غیر روحانی جبهۀ متحد اصولگرایی راحت کند. لذا طبق گفتۀ دبیرکل جبهۀ پایداری این خامنه ای بود که با دادن 450 میلیون تومان خمس اموال صادق محصولی به جبهۀ پایداری با تشکیل آن موافقت کرد. آیت الله خامنه ای در نظر داشت که با به پیروزی رساندن عناصر بسیار تندرو و نوکر خود در انتخابات مجلس نهم و رییس کردن حداد عادل داستان غرغرهای کمرنگ و گاه بگاهی جبهۀ پیروان خط امام و رهبری و بویژه تشکل های روحانی آن (جامعه روحانیت مبارز و جامعۀ مدرسین حوزۀ قم) راحت شود. اما در عمل اتفاقی که افتاد، باخت جبهۀ پایداری بود و قدرت گرفتن جناح راست سنتی.

3- اینک بنظر می رسد که خامنه ای با فهمیدن عدم توانش در عبور از دوستان سابق و خاستگاه اصلی خودش تصمیم جدیدی گرفته و آن این است که با ترد جبهۀ پایداری شکست خورده مجدداً به یاران سی ساله اش از جمله مهدوی کنی و هاشمی رفسنجانی و طیف هواداران اصولگرای آنان نزدیک تر بشود تا بتواند با اغتنام فرصت در سیاست های داخلی سیاست خارجی بسیار احمقانه اش را نجات داده و پیش ببرد. زیرا که با منفعل کردن جناح راست سنتی و تأمین منافع حداکثری آنان او خواهد توانست مثل همۀ بیست سالۀ قبل از بروز این نقار در یکسال و نیم پیش بر خر مراد مقام معظم رهبری بودنش سوار شده و دنیا را به هماوردی فرابخواند.

4- البته شکاف بین او و سایر تشکل های قدیمی جناح راست مثل روحانیت مبارز و مدرسین قم و موتلفه و ... خیلی آشکار و معلوم نبود و با چشم غیرمسلح نمی شد رصد کرد. اما شکاف بین او و هاشمی کاملاً برملا بود و همه می دانستند. لذاست که سه پالس مستند پشت سرهم از سوی او بسمت هاشمی فرستاده شده است که نشان می دهد این تغییر جدی است. فقط می ماند اینکه هاشمی چقدر حاضر به آشتی و حمایت مجدد بشود. آن سه علامت اخیر این ها هستند:

الف- با اینکه مرتب تکرار و تبلیغ می شد که سران سه قوه در معیت رهبری به اجلاس سران خواهند رفت در آخرین دو روز باقیمانده هاشمی به فهرست اضافه شد و نه تنها دعوت شد بلکه همراه و همدوش رهبر وارد سالن اجلاس سران عدم تعهد شد.

ب- به لاریجانی رییس  قضا دستور داد که در نامۀ عفو زندانیان بندی بگنجاند که بتوان با استناد به آن فائزۀ هاشمی را بزندان نبرد. دکتر خزعلی که منتشر کنندۀ این نامه است به این بند نام با مسمای "بندج مخصوص فائزۀ هاشمی" داده است. آن بند چنین است:
بند ج: " محکومیت محکومان به حبس تا شش ماه با رعایت شق 3 بند (د) که محکومیت آنها قطعی گردیده هر چند تا کنون شروع به اجرا نشده باشد"
پ- نوع مواجهه اش با حزب اللهی و بسیجیان تندرویی که اخیراً بملاقاتش رفته بوده اند و انتقاد از رفتارهایشان در مقاطعی که سیاست جاری و دیپلماسی کشور را بخطر انداخته اند.

5- اگر هاشمی حاضر بهمکاری بشود بدون اینکه در خواست مشارکت در سیاست گذاری خارجی هم بکند یا موضوع اصلاح طلبان و موسوی و خاتمی و کروبی را بمیان بکشد. نقشۀ خامنه ای این است که با نشان دادن این چرخش در سیاست داخلی به جناح راست سنتی اطمینان بدهد که قصد برکناری و کم کردن امتیازات شما را ندارم تا با جذب اصلاح طلبانی که بیشتر اصولگرا هستند تا اصلاح طلب یک بلوک یکپارچه درست کند و بتواند اوضاع را به بلاتکلیفی راکد و کم سر وصدا ولی عقیم قبل از 88 برساند. البته در این بین احمدی نژاد هم مورد حمایتش خواهد بود تا ریاست جمهوریش را به پایان ببرد. زیرا اینک دیگر احمدی نژاد از نظر سیاسی اخته است و نه تنها حاضر است با راست سنتی کار کند بلکه گاهی مرید هاشمی هم نشان می دهد. این موضوع حتی در صحبت های امشب احمدی نژاد هم نشانه های پررنگی داشت. آنجائیکه او اشاره می کند که برخی گفتند از اجلاس غیر متعهد ها برای دفاع از برنامۀ هسته ای استفاده کنیم که مخالفت کردم و یا در جای دیگر که می گوید آدم های غیر مسئول به رییسان کشورها اهانت و توهین می کنند و روابط ما را با دیگران خراب می کنند بالاخره تکی که نمیشود کار کرد باید دوست بگیریم و ... که بنظر می رسد ضمیر مرجع حرف های احمدی نژاد هم همان پایداری ها و نشریاتی مثل کیهان و شریعتمداری باشند.

6- اگر چنین اتفاقی بیفتد بدترین سناریویی است که در انتظارش بودیم و کشور مجدداً برخواهد گشت بمدار نه سیخ بسوزد و نه کباب همۀ سال های قبل از 88 و این فاجعه است. اما خودم اعتقادی به کامیابی این نقشۀ خامنه ای هم ندارم. و بسیار بعید است که خامنه ای موفق به این کار بشود. زیرا علاوه بر زخمهای ناسور این سه ساله که گرد آمدن مجدد نیروها را بدور خامنه ای ناممکن کرده به این دلیل دوم مهم هم  که اوضاع اقتصادی و فشار بین المللی  و مدیریت غلط داخلی وضع را بجایی رسانده که خیلی از نیروها حاضر نشوند از نیمه راه شریک جرم کارهایی شوند که مسببش نبوده اند. یا...هو

پی نوشت 26 شهریور:
اخباری که بعد از این نوشته ام منتشر شد صحت تحلیلم را تأیید کرد. از جمله که جبهۀ پایداری به دوشاخۀ قم و تهران منشعب شده و امروز بدیدار مصباح رفته اند و احتمال قطعی دارد که بزودی منحل شوند.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

یک سناریو (به نظر من نامحتمل) نوشتی ودر آخر با دلایل قاطع ردش کردی! من اسم این رو میزارم "پست دلقکی".

شهریار

ناشناس گفت...

بالاخره توانستی اندکی واقع بین باشی

ناشناس گفت...

من از فردا دیگر قید زندگی را میزنم

آریا گفت...

چرا کامنت هایی که می گیری اکثرا داغونه دلقک جان؟ حیف این مطالب ه که این کامنت هاش باشه! اگه نظر من رو بخوای یه مقدارش به خاطر نثر جورنالیستی و هیجانی ه نوشته هات ه که باعث میشه آدم های هیجانی هم اینجا جمع بشن. (البته همه ی کامنت گذارا رو که نمی گم قطعا)

ناشناس گفت...

سپاس از تیمسار گرامی