پی نوشت: با سپاس از شرق و درخشی هنرمند.
1- امروز اتفاق مبارکی افتاد و تیم ملی والیبال ایران به لیگ جهانی صعود کرد. تبریک می گویم به پایمردی شان و ستایش می کنم خودشان را و سپاسگزار از مربی شان. و البته پولی که احمدی نژاد از نفت گران خرج ورزش قهرمانی کرد که یکی از بهینه ترین مصارف پر ریخت و پاش و بی انضباط مالی دولتش همین بود حداقل.
2- امروز اما اتفاق نامبارکی هم افتاد و زنان و دخترانی که برای دیدن بازی فرزندان میهن به استادیوم رفته بودند پشت درهای بسته با خشونت مأموران حکومت مواجه و بغض کرده و مغموم از راه یافتن بداخل ورزشگاه دوازده هزار نفری بازماندند. در حالیکه تا همین بازی سرنوشت منعی نبود و زنان توانسته بودند تیم ملی وطن شان را پشتیبانی کنند. لذاست که می گویم تیم ملی والیبال ایران - تا قبل از دیدار آخر - بازی کرد و مسابقه داد و پیروز شد تا تیم جمهوری اسلامی - در بازی سرنوشت که فقط یک ست برد نیاز داشت - بدون حضور نمایندگان نیمی از جمعیت کشور بازی کند و جواز رفتن به لیگ جهانی والیبال را بدست آورد. این تیم مردانه و خشن روز آخر دیگر نمایندۀ ملی وطن نمی توانست باشد زیرا که زنان از امضاء کردن قهرمانی شان محروم شده بودند.
3- از هزار نفر بانوانی که امروز به استادیوم راه داده نشدند؛ بطور قطع نیمی از آنان وابستگان نسبی و سببی مردان تیم ملی بودند و برای دیدن و حمایت از شوهران و برادران و فامیل و همسایه و دوست خویش رفته بودند. و رژیم متحجر با سد کردن راه آنان؛ موفقیت تیم والیبال را مخدوش و آیندۀ والیبال رو به پیشرفت ایران را قطع کرد. زیرا که اینک از افتخار راه یابی تیم ملی والیبال ایران به لیگ جهانی تنها بخش "وارد بازار جهانی شدن والیبالیست های ایران" باقی ماند. به این معنا که والیبالیست جوانی که همسرش و مادرش و خواهرش راهی به سالن هنرنمایی اش نیافته؛ اولین کاری که خواهد کرد دربردن زندگیش؛ همسرش و آینده اش از اوضاع نکبت بار وطنش خواهد بود؛ که حالا با مطرح شدن در لیگ جهانی هم مشتریان غربی بهتر و بیشتری خواهد یافت و هم فشار همسر و خواهر و خانواده اش را که از تحقیر مضاعف امروز رژیم رنجیده اند؛ برای رفتن از این خراب آباد.
4- اما زیباترین صحنۀ امروز را نه در دستان ماهر و مغز منظم ولاسکو دیدم در جهاندن والیبال ایران به آخرین سکو. بلکه آقای خاص والیبال ایران را در زبانش کشف کردم و به تحسین نشستم هنگامی که بلافاصله بعد از پیروزی شاگردانش این جمله ها حرف اغازینش بود:
5- ولاسکو در این پاراگراف کوتاه همۀ پتۀ رژیم پیشاتاریخ خامنه ای را روی دایره ریخته است. او می گوید تصمیم شما سیاسی بود ونه احترام بعرف جامعه تان؛ چون روزهای قبل زنان بودند ونه مشکلی بود و نه تعرض و نه خشونتی. اوبدون اینکه برزبان بیاورد فریاد می زند که حکومت شما خشن و مردانه و عبوس و زندگی کش است زیرا که مردان بدون زنان علاوه بر قابل ترحم بودن؛ موجوداتی بشدت ترسناک و غیر قابل تحملند. اصولاً مگر شادی و تازگی و مسابقه و مبارزه و زندگی بی حضور عنصر انگیزشی جفت ها برای هم قابل تولید و قابل بدست آوردن است! واقعاً هم حرف راست همین است که او نگفته گفته: یک لحظه جامعه ای کوچک و بزرگ را تصور کنید چه در روستا و مزرعه و خرمن و میوه چینی و کشاورزی و وجین و صیفی کاری دیروز؛ و چه در شهر و خیابان و اداره و کنسرت و ورزش و صنعت و اداره و سینما و تلویزیون و ... امروز که زنان از حضور در کنار مردان ممانعت شده باشند. چون شدنی نبوده در روستای سنت خدایی، بطریق اولی شدنی نیست و نخواهد بود در شهر مدرن سنت انسانی . و ولاسکو دیگر به ایران برنخواهد گشت چرا که او یک مزدور دلاری نیست مثل 90 در صد مربیان خارجی و همینطور داخلی. و حیف که از دستش می دهیم اگر پارادایم خامنه ای دوام بیاورد تا آنروز! یا...هوولاسکو در این باره گفت:«اين برد تقديم به تمام زنان ايراني كه واليبال ايران را دوست دارند. به نظر من در حضور پرشور هواداران واليبال بايد بانوان هم حضور داشته باشند، چراكه واليبال يك ورزش خانوادگي است و در آن بوي خشم، جنگ و بيادبي وجود ندارد. من در تمام كشورهاي زيادي كه در آنها كار كردم، حضور پررنگ بانوان را در كنار واليبال ديدهام و بايد اين شرايط در ايران وجود داشته باشد. »
پی نوشت امشب 12/9/212: نقل از مطلبی که در ژوئن 2010 منتشر کرده ام (اینجا): فوتبال عین زندگی است و هر دو با جمهوری اسلامی حکم جن و بسم الله را دارند تا ابد:
"اگر روزی را ببینید که تیم ملی فوتبال ایران در ورزشگاه آزادی مسابقه می دهد و حضرت آیت الله مشکینی قدم رنجه فرموده اند و برای تماشا به جایگاه آمده اند؛ و وقتی همشهری نامدار و زهرایی شان جناب آقای علی دایی گل می زنند؛ حضرت آیت الله از هیجان برخیزند و به افتخار گل دایی عمامۀ مبارک را یک متری به هوا پرتاب کنند؛ شک نکنید که از همان لحظه نه تنها سیاست و اقتصاد و اجتماع و فرهنگ و ...ایران بسامان معمول همه جای دنیا می شود؛ بلکه بدلیل پذیرش هیجان (امرمدرن) در عرصۀ عمومی از سوی مخالفان ذاتی و قطعی زندگی مدرن (تنها مدل زندگی موجود در امروز جهان) و لذا رفع موانع توسعۀ 300 سال اخیر - از صفویان تاکنون - در ایران؛ وطن عزیز ما با سرعت مضاعفی هم خواهد توانست عقب ماندگی ها را جبران نماید.-در این جا همیشه معبر از خواب بیدار می شود و می بیند هزار آیت الله مشکینی هم متولد شده و خواهند مرد و هیچ کدام هیجان در عرصۀ عمومی را برسمیت نخواهند شناخت. فقط به این دلیل ساده که دین رأساً چنین استعدادی ندارد و مجتهد چگونه تکلیف مالا یطاق از دین اجتهاد کند برای خود دین!-
2- هی می گوید مدیر را عوض کنیم درست می شود. هی اصرار دارد اگر انضباط را رعایت کنیم درست می شود. مرتب تکرار می کند که فوتبال اگر دولتی نباشد درست می شود. هزار باره تکرار می کند که مربی بزرگ باشد مشکل حل می شود. ده ها وصد ها بار لقلقلۀ زبانش کرده است که بازی تدارکاتی خوب داشته باشیم اله می شویم. وهزارها بار می گوید و می نویسد و داد می زند و گریه می کند و ...و بازهم همۀ مفاهیم شناخته شده در همۀ زبانها و فرهنگ ها و کشورها را نسخه می کند و می گوید این یکی دیگرنسخۀ نهایی و باطل السحراست کافی است فوتبال را از سیاست جدا کنید و قهرمانی آسیا و جهان را پاداش بگیرید. و بدبختانه طرف روشنفکرهم است ولی نه می داند سیاست چیست و نه فوتبال؛ و این طور به ماعوام می فهماند که درد فوتبالی که شما( ما) لمپن ها دوست دارید خیلی ساده است و کافی است که یک نفر سیاست مدار باحسن نیت پیدا بشود- لابد اصلاح طلب دینی- و بگوید "کن" (سیاست ازفوتبال جداشو) تابشود "فیکون" (ماقهرمان بالفعل همه کاپها وجامها بشویم). و نمی شود. و نشد. و نخواهد شد.مگر ممکن است پدیده ای در جهان در غیر مسیر خلقت طبیعی اش رشد کرده وبه کمال برسد! و فوتبال بازی مدرن هاست. یا...هو
[نوضیح: فکرتان را معطوف به پیشرفت سایر ورزش های قهرمانی در سیستم های بسته وایدئولوژیک نکنید. چون سایر ورزش ها با "پرورش گلخانه ای" قابل دستیابی است. ولی فوتبال مثل خودزندگی درزیرچادرنجات هم خواهد مرد.]
۴ نظر:
سپاس فراوان از تیمسار گرامی . همچنین تشکر از مطلب قبلی با محوریت مرحوم طالقانی.
گاف يك بخش خبري/ پخش خبر اشتباه درگذشت عطاءالله بهمنش از راديو!
» سرویس: فرهنگي و هنري - تلويزيون و راديو
کد خبر: 91062012066
دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۹
1-1278.jpg
بخش خبري صبحگاهي «راديو جوان» صبح دوشنبه ـ 20 شهريور ماه ـ به اشتباه خبر درگذشت يكي از گزارشگران پيشكسوت و گويندگان قديمي راديو و تلويزيون را اعلام كرد.
به گزارش خبرنگار سرويس تلويزيون و راديو ايسنا، بخش خبري راديو جوان با اعلام خبر اشتباه درگذشت عطاءالله بهمنش (گزارشگر و مفسر پيشكسوت راديو و تلويزيون)، به شنوندگانش اعلام كرد كه وي در سن 89 سالگي دار فاني را وداع گفته است!
اما در حالي خبر درگذشت بهمنش از شبكه راديويي جوان پخش شد كه دبير انجمن پيشكسوتان ورزش ايران از سلامت عطاالله بهمنش خبر داد.
پرويز ژافره به خبرنگار ايسنا گفت: من شب گذشته خانه بهمنش بودم و امروز صبح نيز با همسر وي گفتوگوي تلفني داشتم. شايعاتي كه مطرح شده صحت ندارد و حال عمومي وي از دو، سه ماه پيش نيز بسيار بهتر شده است. متاسفانه مطرح كردن چنين شايعاتي كار درستي نيست.
افتخاري ـ مدير گروه ورزش راديو جوان ـ در گفتوگو با خبرنگار سرويس راديو خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دربارهي اشتباه بخش خبري راديو جوان توضيح داد: بخش خبري راديو جوان زير نظر معاونت سياسي صدا بوده كه به اشتباه اين خبر را نقل كرده است.
وي ادامه داد: بخش خبري راديو جوان زير نظر شبكه راديو جوان نيست و خبر درگذشت آقاي بهمنش از طريق گروه ورزش راديو جوان اعلام نشده است. بخش خبر، تشكيلات جداگانهاي دارد و تحت مديريت ديگري است، فقط راديو جوان تايمي را در اختيار اين بخش خبري قرار ميدهد كه زير نظر بخشهاي خبري معاونت سياسي اداره ميشود.
تيمسار من خيلي شما و تحليلاتونو دوست دارم . تقريبا 80% درست و نزديك به واقعيت هستند 20% هم كه مربوط ميشه به برجسته كردن رفسنجاني كه من قبول ندارم ، چون اين نامرد نه ميخواد نه ميتونه كه به اين مملكت آزادي بياره !
آی دلقکککک!
پاشو بیان این انقلابی که رو سر ما سوار کردی رو برش داررررر!
ارسال یک نظر