مطهری نطق مکتوبش را که نوبت خواندنش در مجلس نرسیده در رسانه ها منتشر کرده است و در آنجا با صراحتی کم سابقه باقی ماندن احمدی نژاد بر مسند قدرت را حتی برای یک روز صلاح ندانسته و خواهان برکناری او شده است. او که با ادبیات تندی صحبت کرده است از اصطلاحات آشنای محمدعلی شاهی در دورۀ مشروطه استفاده کرده و عدم تمکین علنی و مفتخر احمدی نژاد بقانون را به توپ بستن مجلس و استبداد و دیکتاتوری معرفی کرده است. او ضمن انتقاد از مجلس هشتم در مورد مماشات با تک روی های احمدی نژاد در مورد قانون هدفمندی یارانه ها نهایتاً کل کسانی را که می گویند "چون احمدی نژاد هم آدم جسوری است و هم پرونده هایی زیر بغل دارد که می تواند افشاء کند پس بهتر است مماشات کنیم تا دوره اش تمام شود" را بتندی نواخته و این عذر بدتر از گناه را به استهزاء گرفته است. لذا تصمیم گرفتم تا نگاهی مجدد بیاندازم به زیر بغل احمدی نزاد تا ببینم می توانم آن ها را از روی جلدشان بازبخوانم:
1- واقعیت امر این است که زیر بغل احمدی نژاد بغیر از یک پروندۀ بسیار سنگین پرونده های دیگری نیست. و اینکه می گویند او پرونده ها دارد از اساس دروغ است و برای ایز گم کردن از همین یک پروندۀ قطور است و بس. اما پرونده ای که زیر بغل یا هرجای احمدی نژاد است پروندۀ آبروی رهبری خامنه ای و قدرت یکه تاز اوست. بعبارت دیگر در پرونده ای که دست احمدی نژاد است از ریاضیات و جمع و تفریق و ریال و دلار و رشوه و دزدی و حسابهای بانکی داخل و خارج و از این قبیل امور مورد اشتباه مهوع سیاسیون مخالف خبری نیست. و اگر مدافعان خامنه ای موضوع را طوری طرح می کنند که شنونده سریع برود سراغ مسایل اقتصادی از این جهت است که مردم ایران هم بدزدی و اختلاس بیشتر بها می دهند و هم در مورد حاکمان زودتر باور می کنند. و چون قادر به کاری هم نیستند لذا راضی می شوند که در وبلاگ ها و سایت هایشان پز بدهند که خامنه ای یا پسرش دزدند.
2- در نگاهی دیگر اگر این پرونده ها حاوی اطلاعاتی از چپاول مادی باشد و حساب های بانکی و غیره باید مربوط به چه کسانی باشد که سلاح برنده ای باشد در دست احمدی نژاد برای تهدید به افشاء؟ آیا مثلاً اگر مربوط به فلان نماینده و بهمان روحانی و آن دیگر امام جمعه و از این قبیل باشد نیازی به این همه احتیاط است. مسلم است که نه. پرونده های سوء استفادۀ مالی و دزدی و از این قبیل اگر فقط مربوط به تعداد بسیار محدودی در حاکمیت باشد می تواند هم قدرت بدهد به تهدید احمدی نژاد و هم آن مقام قدرتمند می تواند احمدی نژاد را پشتیبانی کند برای ماندن در قدرت. من اعتقاد دارم چنین شخصی در ایران فقط آیت الله خامنه ای است. اما بشما حق می دهم تا چند نفر از سران اصلی و متنفذ سپاه را هم به رهبر اضافه کنیم. آیا بازهم کسی هست که بتواند بر سر پرونده اش با احمدی نژاد معامله کند. من می گویم قطعاً نه. بغیر از خامنه ای و هستۀ مرکزی سپاه هیچ تنابنده ای نمی تواند بر سر پرونده اش با احمدی نژاد معامله کند. زیرا که چنین شخصی قدرتی ندارد برای نگه داشتن احمدی نژاد در مسندش تا بتواند با او معامله کند.
3- و من به شما گفته ام و تکرار می کنم که چنین اتهامی وارد نیست. یعنی نه خامنه ای و خانواده اش و نه عناصر اصلی سپاه و بسیج مثل جعفری و نقدی و از این قماش پرونده های فساد مالی ندارند که قابل افشاء کردن باشد. بلی بدیهی است که اینان نیز پول و پله ای اینطرف آنطرف داشته باشند برای روز مبادا در حکومتی که خودشان بهتر از همه می دانند ثباتی ندارد و در همان حالی که بسیار مطمئن بنظر می رسد ممکن است به اتفاقی ساده اوضاع دگرگون شود؛ اما اینکه مثل سایر دیکتاتوری های سکولار جهان سوم اینان نیز تا خرخره در دزدی و چپاول باشند ممکن نیست. تازه آن دیگرانی هم که در رده های غیر مؤثر دزد و فاسد مالی هستند اینطور نیست که پرونده ای شفاف و قابل باز کردن در برابر ملت بجا گذاشته باشند در دست احمدی نژاد بی دیسیپلین و بی نظم.
4- ماجرا بسادگی و سوگواری این است که آیت الله خامنه ای روی اسبی شرط بسته است که بجای آن اسب مسابقۀ سرکشی که تعریف می کرد یک یابو از آب در آمده است که فقط پشگل تولید می کند و بس. اما خامنه ای نمی تواند شرطش را پس بگیرد چون بدجوری شخم زده است به تشخیص و درایت و مدیریتش در آن نماز جمعۀ معروف 29 خرداد 88. او اگر کوچکترین تزلزلی نشان بدهد در نگهداری و حمایت از احمدی نژاد تا پایان دورۀ ریاستش؛ اولین نفری خواهد بود که باید همراه با رییس جمهور محبوبش تقاص این همه خسارت ها و جان ها و خرابکاری ها را بدهد. او نمی تواند از کسی که خودش گفته به او و عقاید او و نحوۀ نگرش او و روش مدیریتی او نزدیک تر از دوست پنجاه ساله و باسابقه ترین روحانی بنیانگذار رژیم (هاشمی رفسنجانی) است دست بکشد و بتواند فردای برکناری احمدی نژاد توی چشم مردم مخالف احمدی نژاد (مدرن ها) نگاه کند و باز هم بگوید من رهبرم. و از آن بدتر توی چشم توده های محروم نگاه کند که در شهرستان ها و دهات مفت مفت گشته اند فارغ از کشاورزی و دامداری و قالی بافی و ... و پول و سیب زمینی مفت گرفته اند از احمدی نژاد. و خامنه ای اگر هم جواب گروه اول (شهرنشین ها) را بتواند با توپ و تانک بدهد و برسر قدرت بماند مسلماً پاسخ گروه دوم (محرومان و انگل ها) را نخواهد توانست بدهد زیرا همان ها که برای اسکناس های احمدی نژاد غش می کردند و می کنند؛ همان ها هم تنها نگهدارنده های پشتیبان خامنه ای هستند. بنابر این پروندۀ زیر بغل احمدی نژاد فقط یک پرونده است و آن هم قدرت روبه زوال خامنه ای است. لذا احمدی نژاد قهر که سهل است، آتش هم بزند ایران را و بدتر ازآن هم رفتار کند و گفتار داشته باشد در این ده ماه باقیمانده؛ خامنه ای جرأت کمترین عملی بر ضد رییس جمهور را نخواهد داشت. یا...هو
۵ نظر:
بنظر من احمدی نزاد شخصیت جالبی دارد و توی این دستگاه بدجوری کاسه کوزه اشان را بهم می ریزد. اولا علاوه بر دروغگویی یک شجاعت ذاتی خیلی خوبی هم دارد که در این جمع حکومتیان بسیار کمیاب است! دوما کارهای عجیب و غریب می کند که نظم و یکپارچه گی آنها را بهم می ریزد. بنظر من توی این جمع احمدی نژاد بهترین حالت ممکن را برای ریاست جمهوری دارد. و ایکاش یک بار دیگر هم رییس جمهور می شد.
گور پدر احمدی نژاد تمام نماینده ها
لطفا در تحلیلهایتان مودبانه صحبت کنید یعنی چه در شهرستان و دهات پول مفت گرفتند.
زمانی مستحق دمکراسی هستیم که بقیه مردم را به رسمیت شناخته وتوهین نکنیم . در کدام روستا و یا شهرستان پول مفت گرفتند پول مفت نفت صرف سوبسید بنزین و امثال آن شده برای خیلی از هموطنان در تهران و شهرهای بزرگ.
آن جنوبی بیچاره که پول نفتش خرج من و شما شده آب خوردن نداره الان میشه شهرستانی و دهاتی بعد بگه نمیخوام ایرانی باشم به زور میشه پاره تن ایران.
دمکراسی با این نوع حرف زدن منافات داره برادر.
دلقک جان
احمدی نژاد در هر صورت مزاحم گردن کلفتی برایشان هست وقتی به سادگی نمی توانند کاندیدای خودشان را بیاورند و در انتخابات به نفع رقیبش تقلب کنند. یعنی در هر صورت گلو گیر است شدید.
سلام به ناشناس سوم و فوق العاده عزیز.
در مورد فرمایشتان اول چَشم.
اما بعد باید توضیحی را بدهم نه از جهت تبرئۀ خودم - که همیشه باید مواظب حساسیت های جامعه ام و مخاطبم باشم - بلکه از این بابت که حرف جناب عالی را تأیید کرده باشم. من خودم و بشهادت نوشته های متعدد وبلاگم یکی از پروپاقرص ترین طرفداران تودۀ مردم هستم. چون خودم هم از توده و یک توده هستم. اما گاهی در نوشته ها پیش می آید که باید برای معرفی کوتاه و تیپیک موضوعاتی از اصطلاحات - غلط یا درست - عامه استفاده کرد تا هم احتیاج به طرح و بسط طولانی نباشد و هم به منظور نویسنده نزدیک باشد. و اصولاً جنس نوشته های من از نظر نثر و فشردگی چنین خاصیتی را دارد و بندرت خوانندگان دچار حس های بد ناشی از واژه های من می شوند. همۀ آن کلمات برای نشان دادن اقتصاد توزیعی بسیار مخرب احمدی نژاد بود که اگر بجای سه شاهی و صنار به نفری یا خانواده ای دادن این همه دلار را متمرکز صرف گسترش و تقویت صنعت و کشاورزی و تولید می کرد هم به محرومان عزت و حرمت کار و از دسترنج خود بهره بردن می داد و هم کشور دچار این بیماری هلندی نمی شد. بدیهی است که بسیاری از این محرومان و بیشتر انگل ها در شهرهای بزرگ و بویژه در تهران بوده اند و باشند و هستند. پوزش می خواهم ازشما و از هرکس دیگری که آن معرفی نمادین قشری از جامعه (فقط برای تقریب ذهن از اصطلاح دهاتی استفاده شده است ) را توهین آمیز تلقی کرده و ناراحت شده است. یا...هو
ارسال یک نظر