۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

آیا امام زمان درخرداد ماه 90 ظهورخواهد کرد؟ بلی امیدوارم!



1- "سیلی نقد به ازحلوای نسیه" این ضرب المثل نمی آید یک واژۀ سبک ترو خنثی بجای "سیلی" استفاده کند درمقابل "حلوا". بعبارت دیگرمی آید بجای حلوا که یک پاداش است، سیلی را قرارمی دهد که یک تنبیه است. یعنی می آید وبا خشونت تمام امرانتزاعی شیرین وپاداشی (حلوای نسیه) را رد میکند وحاضرمی شود آن را با یک امرانضمامی تلخ وتنبیهی (سیلی نقد) عوض کند. این مثال ازآن آوردم که بگویم در نزد بشرچقدرامرجسمانی ومادی مهم وقابل نقد کردن وپذیرفتن است نسبت به امر روحی ومعنوی. ازاین جا اگروارد مقولۀ نسبت های بین خدا وپیغمبر،پیغمبر وامام، امام وآخوند، دین وخرافه بشویم. این نتیجۀ بدیهی بدست خواهد آمد که هرموجودیت معنوی وانتزاعی (غیرقابل لمس جسمانی) هنگامی باورپذیربشرمی شود که خودش را دریک مابه ازای مادی وانضمامی (قابل لمس جسمانی) معرفی ونشان بدهد.

2- ساده شدۀ قضیه این می شود که خدای ناپیدا یعنی همان پیغمبرپیدا. پیغمبرمرده وناپیدا یعنی همان امام زنده وپیدا. امام ناپیدا بهردلیل هم یعنی آخوند پیدا. این فرمول درنزدتوده های مؤمن به این طول ودرازی نمی ماند. لذا توده ها مرده ها وغایب ها را حذف می کنند تا می رسند به گزارۀ کوتاه وسادۀ "خدا یعنی آخوند". آخوند اما وظیفه اش چیست. وظیفۀ آخوند این است که برای دین بعنوان امرمعنوی وانتزاعی مابه ازای مادی وانضمامی بسازد وتعریف کند تا توده بتواند با لمس آن برساخته های آخوند، دین را لمس وکیفش کوک شود. این برساختۀ مادی مابه ازای دین معنوی توسط آخوند اسمش هست خرافه. یعنی اینطورنیست که ما دینی داشته باشیم وخرافاتی جدا ازهم. بلکه خرافه ودین جسم وروح یک واژۀ مشترک هستند بنام دین. خرافه را از دین بگیریم دینی نمی ماند. ودین بدون خرافه امری غیرمادی است وکسی ایمان نمی آورد.

3- این که مؤمنان خرافه را مقدم بردین دوست دارند وعمل می کنند بخاطرمادی بودن خرافه است وپاداش نقدی که درآن نهفته است. مثل قربانی کردن یا نذری دادن یا سفره انداختن یا شکرکردن بعد ازنترکیدن (عطسه) یا با پای چپ توالت رفتن وقس علیهذا. مؤمنان متدین وحتی لائیک های آلا مد نمازرا اینقدرمهم نمی دانند که نذردادن وسفره انداختن را. زیرا که نمازیک مشت حرف است بطرفی نامعلوم -آخوند(خدای متجسد) هم که همیشه درنزد ما نیست تا بطرف او نیایش کنیم وانتظارپاداش متقابل داشته باشیم- ولی من پول بی زبانم را که زحمت کشیده ام خرج می کنم ونذروسفره می اندازم. وچون چیزی داده ام با اعتماد بیشتری منتظرتلافی خدا ورحمت وعنایت او می مانم. طرفه اینکه درنزد خیلی ازمسلمانان -حداقل-ایرانی روزه عبادتی واجب تراز نماز شمرده واستقبال می شود. چون روزه گیر درمقابل رنج گرسنگی (امرمادی ) خودش را بیشترمحق می داند برای پاداش خدا (حس طلبکاری).

4- امام زمان یک موجود انتزاعی است مثل خدا که بشربرای امید بیشتربه زندگی اختراع کرده است وهمۀ ادیان بدون استثناء چنین اختراعی دارند درنام ها وروایت های مختلف. آخوند ها که خودشان وظیفۀ امام-پیغمبر-خدا را انجام می دهند برای پیروان ادیان. این موجود انتزاعی جدید (نجات دهندۀ آخرین) اختراع بشررا باید مثل خدا متجسد می کردند درموجودی مادی واین دنیایی. لذا آمده اند وداستان ها واماکن مختلفی را خرافاتِ نقدِ (حاضر) امام زمان ِ نسیه (غایب) قرارداده اند واماکنی مثل چاه جمکران وغیره را مکان مادی امام زمان تعریف کرده اند؛ وسناریو های مختلفی را هم نوشته اند برکمیت ظهور. تا متدینان امرغیرمادی وپیش برندۀ را لمس کنند و بروجود او گواهی بدهند. آخوندهای شیعه وقتی این دکان را خیلی پررونق دیده اند سرازپا نشناخته ازهمدیگرسبقت گرفته اند درحدیث وروایت جعل کردن. تا جاییکه نام ها وتعداد یاران وکجایی بودن هرکدام ازیاران وحتی نام ها راهم مشخص کرده اند و داده اند به خورد مؤمنان. وچون خدا خودشان هستند هیچگاه درمخیله شان راه نداده اند که "شیطان" هم خدای دومی است برای خودش. وممکن است یک روزی عوض آخوند-خدا یک "آدم-شیطان"ی پیدا شود وازهمین سناریو های آماده وتدوین شده و میزانسن چیده استفاده کند وبگوید: "بفرمایید این هم امام زمان."

5- دوستی ازمن خواسته بود که راجع به می گویند های اخیرنظری چیزی بنویسم. و من اطاعت کردم ونوشتم. والا من دوواحد بیشتر"موعود گرایی" با گرایش امام زمان شیعیان نخوانده ام که درآن هم مشروط شده ام. خلاصۀ درسی که من خوانده ام هم این است: "امامی داریم غایب است وازنظرها پنهان. روزی که آخرالزمان می شود و کار دنیا تمام است ایشان ظهورمی کند وبا غلبۀ غیبی که به بعد زمان ومسافت دارد. در چشم بهم زدنی دنیا را نابود وعدالت مطلق را برقرارمی کند." واین همان حرفی است که استاد کیهان شناس پروفسور نامداربقایی یزدی هم تصدیق کرد در مورد پایان جهان: "نابودی زمین درطرفة العینی بعدازمیلیاردها سال دیگر!"

6- اما اینکه امام زمان درخرداد ودرمدینه یا هرجا وبازهم مخفی -چه فرقی با الان دارد را من نمی فهمم- ظهورخواهد کرد. بسته به این دارد که آن آدم-شیطان مأمور و واسطۀ ظهورچقدردقیق دستورالعمل های آخوند هارا رعایت کرده باشد. اگر رفتار و بظهوررساندنش عین چیزی باشد که آخوند ها درمغزتوده کرده اند واین ظهور به باور و یقین توده های مؤمن ایرانی برسد. خدا کند که ظهوربواقعیت بپیوندد. چرا که در راستای "خلاصی ازدین سیاسی" جامعۀ ایران است. واین نهایت آرزوی من است. چگونه اش اصلاً برایم مهم نیست. همین که دُورازدست آخوند-خدا دربیاید و بیفتد دست آدم- شیطان غنیمتی ثمین است. یا...هو

۹ نظر:

دوست گفت...

پس از مدتها سلام.
این نوشته برای خودش شاهکاری بود در تعریف دین- خرافات.بند های (1-4). همین چندروز پیش بادستی حرف میزدیم که جن باوری چه فرفی باخدا باوری دارد! کسی که به کسی به نام خدا باور دارد میتواند به جن هم باور داشته باشد . یادم باشد نوشته شما رابرایش بفرستم که به زیبایی تمام یگانگی دین -جن رانمایانده اید.اما در باره ظهور,که اگر به پاکنندهمان ماجرای دین بهایی خودمان نخواهد شد؟ و باز با یک دین دیگر مردم به جان آمده را به جان هم نخواهند انداخت؟ گمانم جایی خواندم که یکی از خودشان ,آخوندالبته گفته بود که مشایی یک باب دیگر است.شاید به نظر هوشمندانه بیاید با سلاح خودشان به جنگشان رفتن , اماخود این سلاح مرگبار است و تکه تکه اش هم. هر تکه ای در گوشه ای به خونریزی و سیاهکاری خواهد پرداخت. البته این در نفس دین است که تکه تکه شودومیان مردمان اختلاف بیاندازد اما براشت از این برنامه احمدی-مشایی برای ظهور و کنار راندن آخوند ها حاصلی آنچنان که شما امیدوارید برای ما مردم نخواهد داشت.امید بستن به احمدی-مشایی که با خرافات خودشان به جنگ خرافات حاکم روند و ما را به خوشبختی برسانند آب در هاون کوبیدن است دوست من.

ناشناس آشنا گفت...

قابل توجه تماشاگران سیرک: به این اولین پست دلقک دقت کرده اید؟!

http://dalghakirani.blogspot.com/search?updated-max=2010-01-02T00%3A47%3A00%2B03%3A30&max-results=7

شنبه, ژانویهٔ ۲, ۲۰۱۰
jتوضیح
من اینکاره نیستم. مطلبی نوشتم سه روز پیش وسه روز است وبلاگ گردان شده ام برای پیداکردن یک آدمی که سرش وتنش باهم جفت باشد یه ارزش! پیدا نکردم که نکردم. حالا مجبورم آن را بعنوان اولین یادداشت دراین پنجره - "اولین وتنها ملک خصوصیم درهرسه دنیای واقعی ومجازی یا آخرتی که قباله اش بنام خودم باشد"- منتشر کنم. اگرپشت ماسک مرا می شناسید اسمی از من نباشد درنظرات. چون آن نظر را حذف می کنم. واین هم مقالۀ پرازگیومه ام. یا...هو
ارسال شده توسط Dalghak.Irani در ۰:۱۵ 0 نظرات پيوندهای مربوط به اين پيام
این دومی راهم بخوانید:
http://dalghakirani.blogspot.com/search?updated-max=2010-01-26T17%3A02%3A00%2B03%3A30&max-results=7&reverse-paginate=true
بخصوص اینجاش را:
...
16- ومشفقانه به چریک های زمان گذشتۀ دهۀ 60 و70 میلادی اخطار می کنم که مبادا زبانم لال آتش بیار معرکه شوند در شکست امید مردم. والبته اگر بازهم زبانم لال چنین توهم وخبطی آدرس مستند بگیرد؛ ماسک ازچهره خواهم سترد برای رودررویی: من تقنگچی هم هستم آخر! یا...هو
...
1- خدا رحم کرد اینکاره نیست!
که یک تنه الان برای خودش معادل یک حزب صاحب نظریه و دستور کار سیاسی و تحلیل و... است و ما را هم در طی 1 سال اخیر آرام آرام بدون این که بفهمیم با پنبه سر برید و از یک سبز دو آتیشه به یک طرفدار مشروط احمدی نژاد تبدیل کرد وتازه از آن مهمتر اینکه گاهی با وحشت حس میکنم داش محمود(همان ا.ن سابق) را کمی! بله کمی" د.و.س.ت." دارم!
تازه مدعی هم است دلقکی پیر بیش نیست!
حالا تجسم کنید اگر طرف اینکاره بود دلقک هم نبود و جوان هم بود چی از آب در می اومد؟!
چرچیل؟لنین؟
خدا وکیلی حس کنجکاوی و فضولی گاهی فقط گاهی خیلی تحریکم میکنه که پشت ماسک کیه؟!
2- کور شید!دور شید! دلقک پرده رابکش.خصوصی کارت دارم...
{{{البته اگر دوست داری منتشر کنی من مخالف نیستم.
ببین کارت بالا گرفته. شاید نیاز باشد خط ارتباطی بهتری با خوانندگانت که نظرات خود را نمیتوانند در یک فضای محدود ارائه دهند ایجاد کنی.
اما چون "... اگرپشت ماسک مرا می شناسید اسمی از من نباشد درنظرات. چون آن نظر را حذف می کنم..."
من تجربه خودم را به تو میگویم تا استفاده کنی:
الف- یاهو امن نیست یک جی میل درست کن.
ب- برای ناشناس ماندن هنگامی که فرم ثبت نام اطلاعات فردی را پر میکنی بجای "اسم و فامیل" مثلا از اسم مستعار "دلقک" و فامیل مستعار "ایرانی" استفاده کن یا از حرف اول اسم و فامیلت استفاده کن. مثلا اگر اسمت
R & T رضا تبریزی است بجای "اسم و فامیل" از "ر" و "ت" استفاده کن یا از
نشان داده میشود.R & T اینطور وقتی به کسی میل بزنی بجای "اسم و فامیل"تو "ر" و "ت" یا
و دیگه لازم نیست تفنگت را از دیوار خانه برداری تقنگچی عزیز!}}}

حمید.ق گفت...

تماشاگران سیرک جدا بشتابید!
امروز از نادر روزهایی است که دلقک در گنجینه را گشوده است.مثل روز "سکولاریسم مهوع"
تو شاهکاری! خدا که نیستی پس خود شیطانی که اینچنین اسرار پشت پرده هویدا می کنی!
لعنتی چی میزنی که اینطور در میدان اندیشه پر انرژی پشتک وارو میزنی؟
واقعا تو دلقک یا چیزی تو این مایه ها بودی؟
جان مادرت قسم! انبوهی از مفاهیم معطل در عالم روشنفکری که کثیری از روشنفکرانمان را "خر در گل مانده" کرده تو را صدا می زند!کمتر سیاست بنویس.برو در ر یشه ها.
بقول دوست مان:
درود خدا و رسولانش بر تو و هوش سرشارت که پشتک و بارو و معلق های سیرک اندک خللی برش وارد نساخته اند. در حیرتم از جماعت مفسر و مکبر خارج نشین(ازنوع داخلی و خارجیش!)که هیچ کدام درک این داستان ندارند و حقا اکثرهم لایعقلون.و در تحیرم از آنکه دلقکی سیال ذهن قادر به کشف علت تکثیر متضرع پیکره های ...

Dalghak.Irani گفت...

خیلی سپاسگزارم. ونه وآره گفتن بشما سه نفر کارعاقلانه ای که نیست خطرناک هم است. چون شماها خارج ازاندازه های من هستید وآدم را بوحشت می اندازید ازخودش. فقط آمدم بگویم خیلی مخلصم. وبه حمید هم بگویم که برای رسیدن به "من" ِ من "رحیم" را ازجلوخدا بردار و"رجیم" را ازجلو شیطان تا درانطباق کامل خدا وشیطان با هم برسی به من: "آدم" همین. یا...هو

ناشناس گفت...

شما تعریفتان از دین و به تبع آن تعریفتان از امام زمان (عج) کاملاً اشتباه است. دین را افیون توده ها کردند چه در قرون وسطی که باعث حذف دین از زندگی مردم شد و چه امروز که آخوندها نقشی شبیه کلیسای قرون وسطی ایفا می کنند و مردم را از دین بیزار کرده اند. ولی حقیقت دین آن چیزی است که در سرشت همه ما وجود دارد دین چیزی نیست جز تجربه یک عشق حقیقی برای جاودانه شدن. عشقی که انسان را به سوی شبیه معشوق شدن سوق می دهد. و معشوق خود عاشق ترین است. دین راه وصال را نشان می دهد و وصال چیزی نیست جز شبیه معشوق شدن و با معشوق یکی شدن و امام زمان (عج) و منجی در همه ادیان شبیه ترین است به این معشوق بی همتا و راهنمای پیمودن این راه. زندگی انسان با آمدن او تازه آغاز خواهد شد و خواهد فهمید قرن ها و هزاره ها خود را از چه چیز محروم کرده است. انسان قطعاً فراتر از یک روح اسیر و در بند شده است انسان قطعاً فراتر از آن است که حداکثر یک قرن در این دنیا در رنج و محدودیت و گاهی هم لذت های زودگذر زندگی کند و بعد هم به خاطر ریز و درشت اعمالش سرب داغ در گلویش بریزند (آن گونه که آخوندها می گویند) انسان یک حقیقت جاری در هستی است تا ابدیت و تا رسیدن به معشوق. دین همه اش زیبایی است چرا که معشوق زیبایی مطلق است. آخوندها خواهند رفت در این شک نکنید ولی منجی قطعاً خواهد آمد چرا که او رقم زننده هدف آفرینش است و نه پایان دنیا. او آغازگر دوران رهایی بشریت است بشریتی که باید به حدی از رشد و کمال می رسید که این شبیه ترین به معشوق را ببیند و درک کند.

پویا گفت...

ناشناس عزیر ,
چون دلقک وقت ندارد من پاسخت را میدهم: این قصه عشق و عاشقی دین و آدم مال آدمهای شکست خورده در عشق زمینی,آدمی اشان است و همچنین از خودخواهی آدمی اشان که گمان میکنند چیز خیلی مهمی هستند در این جهان بی کرانه ,و هرگز نمیمیرند و در بهشت جاودان جایی برایشان هست که همه سر خوردگیهای دوران زندگی زمینیشان یکجاو تا ابدهای ابد با جایزه های ویژه جبران شود. پس خواهش میکنم حالا که دلقک از دستش در رفته وواقعیت را به این قشنگی به شما نشان داده به جای حرف زدن, روزی یکبار تا 90 روز این پستش را بخوانید و در پایان 90 روز 90 روز فکر کنید و نتیجه اش هر چه بود مبارکتان باشد.

ناشناس گفت...

خطاب به پویای عزیز،
هرکس یک بار عشق را تجربه کند چه از نوع زمینی و چه از نوع آسمانی اش را به بینهایت بودن وجود انسان پی می برد به اینکه انسان چیزی فراتر از جسم است می تواند جانش را برای کس دیگری که بیشتر از خودش دوست دارد بدهد و آرامشش را در آرامش او می یابد و خوشبختی اش را در خوشبختی او. اتفاقاً در عشق خودخواهی رنگ می بازد و ایثار معنا پیدا می کند. خیالتان را راحت کنم حداقل من یکی هیچ وقت بهشتی را که تصویر می کنند برایمان نخواسته ام هر چند ادعای عشق ندارم ولی بهشت عاشق فقط وصال معشوق است و هر چه قدر معشوق بزرگتر باشد عاشق نیز بزرگتر می شود. در مکتب عشق جایزه و بهشت معنی ندارد که انسان به دنبال جبران سرخوردگیهایش در آنجا باشد. البته من قصد نداشتم شما را قانع کنم فقط احساس کردم شاید از نوشته من اشتباه برداشت کرده اید.

Dalghak.Irani گفت...

من هم چند کلمه کوتاه بگویم بشما ناشناس عزیز.
آن "کاملاً" را درابتدای کامنت اولاً نپسندیدم. درست است که انسان ذاتاً خودخواه است به این دلیل که رشدش درگرو خودخواهیش است. ولی بارها گفته ام که اینجا سیرک من است وتنها من حق دارم خودخواهیم را با کلماتی مثل "کاملاً" ، "قطعاً" ، "حتماً" وبطورخلاصه ومعروف "من حکم می کنم" به نمایش بگذارم. ونه هیچکس دیگر. حتی شما!
اگرروبرویم بودی ازشما سؤال می کردم"قانع شدی؟" واگرقانع نشده بودی به خودخواهی خودت بعنوان یک انسان "مُثُل" ، "اسوه" ، "عارف " و "فناء فی الله" تعجب می کردم ازاین پاسخ درسماجت خودخواهانه ات وادامه می دادم:
من توصیف وضعیت کرده ام وارزش داوری نکرده ام که چون خدا وامام زمان با توضیح مادی ساخته شده اند بنابراین مردود وغیرلازمند. نه برعکس من معتقدم که هم خدا وهم امام زمان عین نیازانسان به امید وانرژی ادامۀ زیست بوده است که بشراختراع کرده است وباید اختراع می کرد وباید پرستش کند. راجع به دیگری خواهی انسان هم بارها بحث های مستوفا کرده ام که همه ناشی ازخودخواهی ولذت جویی ودورکردن رنج ازخودش است ونه ایثاروعشق بی چشم داشت وازاین جورمفاهیم انتزاعی. نازلترین صورتش را می گویم وشما تاثریا ولی راست ومستقیم بروبالا. انسانی که خودش را می کشد مگر غیرازاین است که درهنگام عملی کردن تصیمش با لذت این کاررا می کند. اوخودش را می کشد که ازرنج خودش کم کند وبه لذت مردن (عدم رنح = لذت) برسد. البته مراتبی هم که شما ادعا می کنی نوعی لذت شخصی انتزاعی است که معدود انسان های عارف ومرتاض وجوکی وازاین قبیل به آن می رسند. چون خودخواهی شان ولذت جویی شان با آن ابزاراست که ارضا می شود. مرسی که بحث کردیم. یا...هو

ناشناس گفت...

معنای زمین
دلقک ,فیلسوف آینده ,از معنای زمین ابر انسان بگو ,تخیلات انسان هزینه گزاف هر جدی کار کردنی است.شیخ ,آخوند مزه ای بیش در رسین به ابر انسان نیست ,این گزار انجام خواهد شد ,بیشتر در حجاب و پوشش باش ,دیگران حتی اگر با تو هم عقیده باشند غیر قابل اعتماد بشمار ...