۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

زخم تبعیض؛ حتی درزندان سیاسی؛ بین خودی وغیرخودی. تقدیم به نسرین ستوده!

The Stonebreaker


1- بادیدن چهرۀ شیرزنی وکیل بنام نسرین ستوده درکانون وکلابرای لغوپروانۀ وکالتش، و با آن کند وزنجیرآزادگی بردست وپا؛ اینک دیگر راحت ترمی توانم دلتنگی ام وسخت روزی ام را ازصعوبت وسبعیتی که برزندانیان سیاسی درایران روا داشته می شود بنویسم. واقعیت امراین است که درجمهوری اسلامی مستولی برکشورمان در33 سال گذشته نه تنها تشخیص خودی ازغیرخودی درقدرت کاری سخت بوده واست. بلکه این سختی شامل حوزۀ مخالفان ومنتقدان جمهوری اسلامی هم می شده است ومی شود. وآدم نمی تواند به تصمیم برسد که آیا اگرپاداش در جمهوری اسلامی بعدالت وانصاف توزیع نمی شود؛ حداقل می توان به این دلخوش بود که پادافره به منتقدان ومخالفان به انصاف تسهیم می شود!

2- اما اینک که زندانیان رجایی شهردراعتصاب غذا هستند ونسرین ستوده در بازگشت از خلع داوطلبانه اش ازپروانۀ وکالت پرافتخارش؛ واحمد زید آبادی درصلابت و استواری پافشاربرقلم شرفش؛ وبهمن احمدی امویی وعیسی سحرخیز و...ده ها وبلکه صدها زندانی دربندِ پرنام وکمنام وگمنام درجای جای وطن بتاراج رفته؛ اوج کینه و نفرت ایدئولوژیک یک حکومت دینی نا تمام وقرون وسطایی  بدون لابی وزیرمیزی ومرخصی وشرط وشروط مهوع را با افتخار وسربلندی بجان می خرند؛ وبرآرزوهای یک ملت تاج افتخارمی شوند. ودرحالیکه آن دیگران خودی صحنۀ انتخابات وبازگشت بقدرت تحت ولایت آیت الله خامنه ای را به کرشمۀ رهبرِ بزرگ زندان بان امید دوباره نقد می کنند؛ می توانم بلند گریه کنم وخشماگین فریاد بکنم که ای ایرانیان؛ فرزندان راستین خود را درآغوش بگیرید ومواظب باشید که سره را ازناسره ومبارزه را ازبازی قدرت به تمیز بنشینید.

3- استثنایی وجود ندارد دراینکه همۀ زندانیان خودی علاوه براینکه صحنه گردانان پروژه های ناتمام شروع همۀ شورش های بی دلیل بوده اند تا اینجا؛ همه نیز موجودیت شان را ازپست های نان ونام دار ولایت فقیه تغذیه کرده اند تا اینجا. واین باقی ماندۀ غیرخودی بوده اند وهستند همیشه که بدون یک رانت کوچک ازحکومت سی وسه سالۀ الیگارشی؛ همۀ هستی های ذاتی واعتباری خودکسب کرده شان را هم برسر"میزبازی"ِ دستۀ اول به صحنۀ نجات ایران وایرانی آورده اند وچشمان اشکبار وپرغرورفرزندان وپدران و مادران وهمسران نازنین شان را درپشت میله های سرد انفرادی جاگذاشته اند. این البته شرط مروت نیست باید گفت به آنانی که نه در حکومت ونه در مخالفت مسئولیت خویش نپذیرفتند ونمی پذیرند وبه چند گفتار و اعلامیه وبیانیۀ بی ثمرخودشان را درلابلای "بلاتکلیفی درمیان پوزیسیون و اپوزیسیون بودن" به پروژۀ شکست بعدی منتقل می کنند. و تابلوی "حکومت ومخالفانش" را مخدوش می کنند؛ تا رژیم حاکم بتواند ادعا کند که زندانی سیاسی ندارد وتعدادی هم که برای مدتی بدلیل بی قانونی بازداشت شده بودند آزاد شده اند. وآن دیگران باقی مانده برانداز وجاسوس وکارگزار سرویس های امنیتی دشمنان بوده اند وهستند.

4- حداقل دریک مورد وراجع به احمد زیدآبادی خودم شخصاً می توانم شهادت بدهم که ایشان را بزور وبا تمهیدات تبلیغی سنگین وفقط یک ماه قبل ازانتخابات راضی کردند برای شرکت درانتخابات وپیوستن به کمپین کروبی که نه رنگ داشت ونه شورش اولیه. واو بطور طبیعی قبل ازانتخابات هیچگونه وابستگی ودلبستگی با احزاب وشخصیت های رنگی نداشت. وبعد ازرأی گیری هم بلافاصله او دستگیرشد واصولاً کمترین فرصتی برای موضع گیری حتی نداشت چه برسد به اقدام. واو فقط هنگامی با سنگین ترین حکم نادیده ونامتعارف درمعیارهای همین جمهوری اسلامی ناقص روبرو شد که دربعد از دستگیری حاضربه تأیید ولایت فقیه، آن هم با مصداق آیت الله خامنه ای نشد. بعبارت دیگر او بی گناه مطلق درجریان انتخابات دستگیرشد وعوض عذرخواهی و آزادی بلافاصله اش؛ اینقدردرزندان انفرادی نگاه داشته شد که ازصلابت واستواریش برآرای سیاسی گذشته اش پروندۀ اتهامی جدیدش نوشته شود. و این بی شرمانه ترین پرونده ایست که تاریخ سیاست درکل جهان به خودش دیده است:"تنظیم اتهامات پرونده پس ازدستگیری ومبتنی بربازجویی های بی دلیل اولیه!" والبته گفتن ازبی گناهی سیاسی احمدی امویی اقتصادی نویس وعیسی سحرخیزحوزۀ اندیشگی صرف، ونازنین بانوی وکیل نسرین ستوده زیره بکرمان بردن است.

5- برای همۀ آنانی که بدون شناخت جمهوری اسلامی ومناسبات سیالش در نه تنها پوزیسیون بلکه حتی دراپوزیسیون جان ومال وفرصت هایشان را هدر دادند متأسف و سوگوارم. ولی مژده می دهم که اینک صحنه شفاف شده ومی توانند برروی قامت استوارنسرین ستوده واحمد زیدآبادی وهمۀ دربندان بدون مرخصی وبدون آزادی مشروط وبدون تخفیف وبدون رأفت اسلامی مهوع تکیه کنند ومطمئن باشند که این بار دیگر گره برباد نمی زنند وبا مردانی به صلابت زن وکیل ایرانی پیوند آزادی می بندند. درود به شرفشان.دوست شان داریم. وبرپایمردی شان مباهات می کنیم. یا...هو
..................................
توضیح ضروری:
هزینه دادن برای هزینه دادن مذموم است. هزینه دادن سیاسی باید معطوف به هدف مشخص باشد. بویژه وقتی که ایجاد هزینه برای غیرخودی ها سنگین ترازخودی ها باشد. این را گفتم که کسی خلط مبحث نکند مثل کنارگود وتوی گود. هرکسی زمین بازی اش را خودش آگاهانه تعیین بکند نباید گلایه ای داشته باشد. من اعتراضم به تحمیل هزینه بدیگری بدون هدف مشخص وپاپس کشیدن بعدی است.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

با درود،
با این نوشته و از همه بیشتر با این جمله به شدت موافقم؛
@...3- استثنایی وجود ندارد دراینکه همۀ زندانیان خودی علاوه براینکه صحنه گردانان پروژه های ناتمام شروع همۀ شورش های بی دلیل بوده اند تا اینجا؛ همه نیز موجودیت شان را ازپست های نان ونام دار ولایت فقیه تغذیه کرده اند تا اینجا. واین باقی ماندۀ غیرخودی بوده اند وهستند همیشه که بدون یک رانت کوچک ازحکومت سی وسه سالۀ الیگارشی؛ همۀ هستی های ذاتی واعتباری خودکسب کرده شان را هم برسر"میزبازی"ِ دستۀ اول به صحنۀ نجات ایران وایرانی آورده اند وچشمان اشکبار وپرغرورفرزندان وپدران و مادران وهمسران نازنین شان را درپشت میله های سرد انفرادی جاگذاشته اند. ...@
و همچنین با نکته; "۵-..."
پیروز باشید!
فرهاد