۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۷, سه‌شنبه

قصاص یک حق مدرن هم است. آمنه می توانست انوشۀ دوم باشد! دردفاع ازدخترمدرن ایران زمین!

Vision After the Sermon



1- بادوست وخوانندۀ ناشناسی ازخوانندگان؛ ودرپست "آمنۀ بهرامی مدرن"، درگیر جدلی لفظی شدیم. ایشان طی کامنتی با قبول موضع حق آمنه درهمۀ موارد حقوقی و قانون جاری جمهوری اسلامی، درخواست غرامت 2 میلیون یورویی ازسوی آمنه را برنتافتند ودریک خشونت غیرقابل توجیه انسانی ازواژه ای بسیاررسوا وبدنام در عرف جامعۀ ایران استفاده کردند. وحقیرنیزدریک اقدام آگاهانه وعمدی ازیک خشونت کلامی شفاف استفاده کرده وآرزوی دفن اخلاق سنتی متصلب ایشان راکردم. خوانندۀ محترم طی کامنت دوم وتوضیح دهنده ای ضمن اصراربه درستی نظرخویش مرا متهم به خود شیفتگی ورودررویی با"اکثریت مطلق نافهم!" به گوشۀ رینگ پرتاب کردند. لذا برآن شدم که ضمن نوشتن این مختصردررابطه با منظر حقوقی ماجرا به این نکته نیز تأکید کنم که بشهادت هرآنچه دراین وبلاگ نوشته ومنتشر کرده ام من خودم را ازاکثریت توده می دانم وهیچگاه حتی یک کلمه دربارۀ تخطئۀ تودۀ مردم ننوشته ام. ومنظورمن از"اکثریت مطلق" ناظربرکسانی بود که توانایی وامکان انتشارنظرات کتبی وشفاهی شان با حدی ازمخاطب عام را داشته اند ودارند.

2- با یک برش عام ازتعریف حقوق درهمۀ ادوارتاریخی ازسویی وهمۀ سیستم های قضایی ایجاد شده توسط همۀ جوامع بشری ازجانب دیگربه این اصل لایتغیرمی رسیم که حقوق ازدوبخش کاملاً شفاف "حقوق خصوصی" و"حقوق عمومی" تشکیل شده است. وهرجرمی که اتفاق می افتد دوشخصیت حقیقی وحقوقی مدعی آن پذیرفته شده هستند. اول "مجنی علیه" یا شخصی است که جرم براوواقع شده ودوم دادستان یا مدعی العموم که بنمایندگی ازسوی جامعۀ وقوع جرم مدعی مجرم می شوند وهستند. بعبارت ساده ترهرمجرمی باید پاسخگوی دوخسارت مشخص باشد "اول چقدر خسارت به شاکی تحمیل کرده است." ودوم تبعات ناشی ازجرم ارتکابی مجرم چه خسارتی را به جامعۀ هدف بارکرده است. ومعنای محتوایی "قصاص" جزتوضیح همین دوحق نیست. که یک اصل بنیادین "حق طبیعی زیست" است وتابشربروی کرۀ زمین زندگی می کند غیرقابل فسخ ونسخ خواهد بود.

3- ماجرا این است که بشردرهنگام حرکت وپیشرفت روبه کمال خود؛ آمده و ضمن پذیرش اصل بنیادین وقدیمی قصاص شکل آنرا متحول وبروزکرده است. بشر پیشرفته و بنا به مشاهدات وملاحظات میدانی وتجربی ودانشی خود به این نتیجه رسیده است که اجرای قانون قصاص درشکل پیشینی آن وافی وکافی به مقصود نبوده و پاسخ مناسب را چه ازجهت تأمین خسارت خصوصی فرد آسیب دیده و چه از جنبۀ جامعۀ آسیب دیده نمی دهد. لذا برآن شده است که شکل اجرای مجازات ها را تغییر دهد و داده است. 

4- خلاصۀ این تغییرات شکلی دراصل لایتغیر"قصاص" به اینجا رسیده است که: جوامع پیشرفتۀ بشری ابتدا رفته اند سراغ فرد خسارت دیده. زیرا که بدون رضایت او هیچ تغییری ممکن نبود ونیست. وگفته اند: بسیارخوب. ابتدا حقوق خصوصی فرد شاکی را طبق رضایت او می خریم. به این ترتیب که خسارت اورا اولاً می گذاریم بعهدۀ بودجۀ عمومی دولت وثانیاً می گذاریم بعهدۀ میلیون ها سازمان ها وافراد و انجمن های خیّروخیریه جامعۀ مدنی مدرن که داوطلبانه حاضرند بخشی یا تمام خسارت وارده به فردخسارت دیده را تأمین کنند. وادامه داده است که حالا که موضوع جبران خسارت شخص آسیب دیده را حل کردیم وموضوع را ازرویارویی دو شخص به رویارویی دولت با مجرم تبدیل کردیم؛ دیگرلازم نیست اعدام کنیم یا چشم درمقابل چشم عمل کنیم ومی توانیم برمبنای داوری جرم شناسان، روان درمانان، جامعه شناسان و دانشمندان حقوق شکلی از"قصاص" را درمورد متهم و از منظر حقوق عمومی اجرا کنیم که منافع بیشتری برای جامعۀ هدف تولید می کند و خواهد کرد. لذا بحث درابتدا اصولاً برمبنای پایه هایی که امروزبازتولید وتبلیغ می شود نبوده وکمترین ارتباطی به مهربانی وحقوق انسانی وگریز ازحشونت وازاین قبیل نداشته است. واین ها نتیجه هایی بوده است که ازاین تغییر شکلی قانون قصاص منتج شده است وبسیارهم مبارک و خوب است.

5- درپروندۀ آمنه هیچ کس اعم ازدولت وملت حاضرنبوده ونیست که حقوق خصوصی او را با رضایت خودش بخرد وآنگاه فریاد واحقوق بشرا سربدهد. به او می گویند شکل اجرای قانون عضودربرابرعضو وحشیانه ونا مقبول است - وبیشتر هم وجه سیاسی دارد-. لذا تو بعنوان یک دخترآسیب دیده باید بدلایل بشردوستانه از حقوق خودت صرفنظرکنی واجازه نداری قانون خاص درکشورخاص وجامعۀ خاص را اجرا کنی. وحرف آمنه خیلی شفاف است وچرا ما تجاهل العارف می کنیم در نشنیدن صدای زلال ومبارک ومدرن او. اومی گوید: من ومجید جزو بشر نیستیم! و تعریف نشده ایم. حالا که شما اصراردارید که مجید را بشرتعریف کنید وحقوق بشر را شاملش کنید. بسیارخوب ودست شما درست. اما-آمنه می گوید واین اما خیلی مهم است- وقتی مجید موحدی بشراست؛ من هم خارج ازاین که جرمی اتفاق افتاده یا نه؛ و فقط بدلیل هم کشوری وهم جامعه ای وهم قانونی ودرشرایط مساوی با مجید باید بشر حساب بشوم. حالا اگرقبول دارید من هم بشرم. بسم الله به حق وحقوق من طبق حقوق بشررسیدگی کنید. ولی اگرازنظرحقوق بشرسیاسی شما؛ فقط مجید موحدی بشراست. من استفراغ می کنم روی خودتان وحقوق بشرتان!"


6- دوست معارض من اعتراض اصلی اش به دومیلیون یورویی است که آمنه برای گذشتن ازقصاص خواسته است. ایشان این مبلغ را تلویحاً زیاد وتصریحاً فرصت طلبانه می داند درخطاب آمنه به دولت های بریتانیا وسوئد که درخواست عدم اجرای حکم را کرده اند. اومی گوید این موضوع ربطی به دولت های معترض ندارد وآن ها از جنبۀ سیاسی یا حقوق بشری خواسته اند که دراین موضوع وارد بشوند. من می گویم که بشدت دارد. بویژه آنجایی که خود ناشناس تأیید کرده که وجه پررنگ این دخالت سیاسی بوده است. آمنه می گوید: به سیاست وحقوق بشرشما خوش آمد می گویم ولی قبل ازرسیدن به حقوق بشرمجرم لطفاً به حقوق بشرقربانی عنایت بکنید. 

7- این توضیح بسیارضروری ومهم را هم اضافه کنم که اگرهم منشاء منبع خسارت مورد درخواست آمنه مهم باشد؛ درمقابل مقصد این خسارت بسیاربی اهمیت است. به تعبیردقیق ترمهم این نیست که این پول ازچه منبعی تأمین می شود. مهم این است که این پول به چه مقصدی باید برسد. مهم زندگی وجبران حداقلی ازخسارت های آمنه  است. وچگونگی تأمین این پول ارزش بنیادین ندارد. -خلط مبحث نشود معلوم است که مشروعیت منابع تأمین قبلاً احرازشده وکسی وارد مجادله نشود که مثلاً اگرپول نامشروع وسیاه باشد وازاین قبیل سفسطه های فرارازمنطق- 

8- وآخرین مورد بررسی می ماند برای زیاد بودن مبلغ دومیلیون یوروی در خواستی. اولاً که خود آمنه هم با هشیاری مثال زدنی درهنگام مقایسه؛ پول کشورهای اروپایی را بازندگی اروپایی مقایسه کرد که کسی سکته نکند ازهرچی! ثانیاً بنظرمن دومیلیون یوروی درخواستی آمنه پایین ترین حدوکف خواسته است ونه زیاده خواهی.

9- آمنه یک دخترزیبای با هوش تحصیلکرده دریکی ازبهترین دانشگاه های ایران ودارای مدرک مهندسی دریکی ازبهترین رشته ها است. واینک معلوم شده است که چه دختراستثنایی درتصمیم وروحیه وصلابت واراده وپشتکارو... هم است. وهمین طور اینک معلوم شده است که آمنه دریک خانوادۀ مثالی درایران امروز تربیتی بغایت بروز ومدرن وفوق العاده با فرهنگ داشته است. همۀ این ها مستند به همۀ معیارهای انسان وخانوادۀ مدرن است. -برای شروع می توانید همۀ واکنش های رفتاری وگفتاری ونوشتاری خانوادۀ پرجمعیت آمنه درهمین چند روزاخیررا مطالعه کنید- لذا اگرمرض وغرض ونابینایی ناشی ازانواع حجاب ها مانع مان نباشد؛ نباید درهنگام نگاه به آیندۀ آمنۀ قبل ازکوری ومعلولی؛ اورا با دختروخواهرومادروفامیل و آشنا ودورونزدیک خودمان بسنجیم وبگوییم که حد اکثرمی رفت دریک شرکت منشی می شد وماهی 300 هزارتومان می گرفت وازاین قبیل مهملات تنگ نظرانه وسنتی. بلکه باید آمنه را با نمونه های مُثُل ِ بانوان موفق ایرانی مثل انوشه انصاری محک بزنیم. چرا آمنه نمی توانست درصورت سلامت وضمن بهره بردن ازهمۀ زیبایی هایی که ما بهره مند شده ایم ودردهۀ سوم زیست مبارکش زندگی اقتصادی میلیون یورویی داشته باشد. این را خانۀ پرگفتم برای متقاعد کردن شما والا اصولاً مبالغ در مقابل یک لحظه اززندگی ازدست رفتۀ این دخترمدرن ایرانی بی ارزش ترین ارزش ها هستند. یا...هو

۸ نظر:

نسرین گفت...

خیلی عالی بود. ممنون. من قبلن نوشته بودم او مبارزه ای فمینیستی و نیز سیاسی کرد حالا باید اضافه کنم که مبارزه او وجه دیگری هم داشت و آن وجه جهانی بود؛ این که مدافعان غربی حقوق بشر گاه با اشتباهات خود مانع و سد مسیر رشد و رسیدن به حقوق بشر در کشورهایی می شوند که با دخالت های خود سعی در ارتقای احترام به حقوق بشر دارند. مثلن الان با این بیانیه ها و متوقف شدن اجرای حکم دست آمنه را برای چانه زنی بسته اند و تلاسش های چندین ساله اش را به نالودی کشانده اند بدون هیچ جایگرینی

چهار فصل گفت...

"ای خفتگان دراعماق تاریخ دربهترین شهرها و مدرن ترین دانشگاه های جهان؛ شما یک مشت لاف زن سنتی بیش نیستید که ادعای نجات جامعه مارا دارید."
گفتم ما هم ارادتمان را به این جمله حضرتعالی اعلام کرده باشیم

ناشناس گفت...

چه بحثی شد :دی
فکر کنم یه مقدار مواضع ما به هم نزدیک تر شده
از پایین چندتا مورد رو می گم
در مورد زیاد بودن پول بیشتر بحث من اینکه معیار ما چیه برای نرخ تعیین کردن . سهم باقی افرادی که به صورتشون اسی پاشیدن چقدره . سهم کسایی که به جرم قتل منتظر قصا هستند کجای این بازی

جدای با هوش بودن یا نبودن که اصلا موضوعیت نداره به هر حال زندگیش رو باخته حتی با این که در مورد دانشگاهش و تحصیلش اون طوری که گفتید نیست ولی موافقم کسی نمی تونه برای سلامتی کس دیگه ای نرخ تعیین کنه

در مورد 6 و7 نمی دونم چطور می شه یک فرد جلوتر از جامعه به حقوق مدرن دست پیدا کنه اگر ای نوع برخورد رو بپذیریم باید منتظر باشیم که بعد از هر حکم قصاص یه چنین جنجال رسانی برپا بشه و بعد از جامعه بین الملل درخواست پول بشه
مضافا بر این که بخش دوم و حقوق عمومی در ایران کلا وجود نداره یعنی اگر دو میلیون دلار رو بگیره مجید هم ازاد می شه نه مثل نمونه های مشابه خارجی حبس ابد . کارکرد اجتماعیش هم مثل جایزه دادن به مجید یعنی تمام مقدماتی که شما از حقوق مدرن گفتید و کارکرد اش رو شمردید همه معکوس می شه هنوز هم به نظرم نوعی فروختن هست

در مورد منبع پول چطور می شه مهم نباشه یعنی اگر دولتی بخاطر فشار بر ایران یا یا گروهی برای تبلیغات این کار رو بکنن فرقی با تامین هزینه از کسایی که واقعا هم دردی می کنن (مثل شماره حسابی که اعلام کردن ) نمی کنه ؟؟

به نظر من اگر چنین پولی رو از منبع خارجی بگیره باید بشه عروسک خیمه شب بازی دیگران که احتمالا چندین چند بار ازش تقدیر می شه و برای وضعیت زنان در ایران دوباره تاسف دست جمعی می خورند یه ابزار سیاسی دیگه می شه برای فشار به کشور که همین طوری رو به موت هست

به نظر خیلی مهم که فرق بزاریم بین حقوق بشر و بازی و کارناوال هایی که به اسم حقوق بشر برقرار میشه

خلاصه کلام اولا به نظر زشت که از کسایی به اسم حقوق بشر ولی با هدف دیگه ای وارد این بازی می شن پول طلب کنیم و بشیم مدل تبلیغاتی

دوم این که اگر این حکم با گرفتن دومیلیون دلار لغو بشه هیچ کارد کرد اجتماعی که نداره هیچ می تونه نتیجه برعکس هم بده وقتی که سازکار درستی در سیستم قضایی برای چنین مواردی پیش بینی نشده

در ضمن در مورد جبران خسارت از طریق جامعه مدنی مدرن هم می تونی مثال بزنی مثلا در مورد نمونه های خارجی اسید پاشی که چه غرامتی به قربانی پرداخت شد ؟

مانی ب. گفت...

منطق شما در پاراگراف آخر لنگ می زند.
اگر به جای آمنه یک دختر نه زیاد زیبا و نه زیاد باهوش روستایی بی سواد بود٬ چه می گفتید؟

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم نسرین
دقیقاً من هم داشتم هنگام نوشتن این پست به این موضوع فکرمی کردم که ممکن است این نعل وارونه زدن ابتدایی وبه حاشیه رفتن ثانوی مدعیان حقوق بشر وعدم خشونت نهایتاً بضررشخصی آمنه تمام شود ونه تنها بخشی ازخسارت مادی او جبران نشود که حکم قانونی کشورش را هم که شش سال دوندگی کرده است بگیرد لوث کنند وتمام. وآمنه بشود ازآنجا رانده وازاینجا مانده.
درضمن وجه مدنی وحقوقی موضوع آمنه بدرستی نشان داد که ما درمبارزه باتحجر آخوندی موفق نخواهیم شد بزودی زیرا که ما خودمان متحجران متصلب با جلد مبدل هستیم. ودرحالی که با داغ کردن وبحث کردن درمورد موضوع آمنه می توانستیم توجه افکارعمومی جوامع مدنی کشورهای پیش رفته به عمق گرفتاری های زیستی ومدنی خود جلب کنیم وازآنان درخواست همراهی وکمک کنیم که بارها بحث کرده ام که این تنها کمک اصیل وپرزوراست. آمدیم وآنرا تبدیل به جنگ حیدری - نعمتی کردیم بضرر منافع آمنه وهنگامی هم که منطق پاسخگو نداشتیم -وبا سلطۀ تأسف باری که به دنیای مجازی پیدا کرده ایم بهردلیل- موضوع را ازروی میز جمع کرده وصورت مسأله رابزباله دان بشر فرستادیم. الان تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که تلاش کنیم نگذاریم موضوع حل نشده فراموش شود. البته که آمنه نشان می دهد که بروزتر ومدرن تر وانسان ترازآنست که درمقابل فشاروزور وسکوت وبی اعتنایی تسلیم شود. ولی ما هم مسئولیت داریم کمک کنیم به مبارزه اش که اصیل ترین وراهگشاترین وعمیق ترین مبارزه برای ایران آزاد هم است ّه سرانجام دلخواهش برسد. والا این سیاست زدگان بی بنیاد تا قیامت هم جز سرگشاد سرنافوت کردن وبرشته کردن نان خود درتنورجان سوختۀ ملت (آمنه) عملی مثبت ازدستشان ساخته نخواهد بود. مرسی که همراهی ومی نویسی ومی خوانی ونفس درنفسیم برای ایران آمنه. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام ناشناس شناسا دیگر.
بحث را من تمام می کنم با این مختصر که من وشما ازدودیدگاه ایمانی وفلسفی متفاوت داریم نگاه می کنیم به فاجعه ایکه درتاریخ بشریت همانندی به کثافت وسبوعیت خودش نداشته است. درحالی که من می گویم آب این منطق ریاضی آمنه ای که هزاربارمرده - واگرنمرده فقط به این دلیل بوده که مدرن بوده وخانواده ای بغایت با صلاحیت کامل داشته - اگر بگلوی مجروح خودش برسد نان این مبارزۀ حقوقی وقضایی بحساب ایران مدرن ریخته خواهد شد بزودی. شما یک لنگه پا ایستاده ای که من ازاعماق تاریخ نمونه ای نابوده را حاضرکنم برای مقایسه. وبدترازآن با پیش بینی تداوم این نمونه بی همتا درتاریخ ایران وبشرهم مرتب نگران این هستی که جهان ازفردا به سان ورژۀ صورت با ختگان وکوران واسید مصرفان درخواهد آمد درصفوف بهم فشردۀ تلکۀ جهانیان بشردوست ومهربان وسوسول ها دست نزنید النگوهاتان می شکند و... واوه چه جهان زشتی. لذاست که تا یا شما ازدوربین من استفاده کنی یا من به نزدیک بینی تو عادت بکنم. باید صبرکنیم برای تفاهم. چاره ای هم نیست. مرسی وتا همین جا هم باعث آگاهی بسیاری شد. واین خواست آمنه هم است. دوستش داریم وبه مبارزه اش کمک خواهیم کرد. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

مانی ب سلام.
من آمنه موجود را توصیف می کنم. من برای خاص مورد آمنه که چندین عامل بسیارمهم دریک تقارن نادیده به هم رسیده اند صجبت می کنم. تا با کمک گرفتن از دختری که بدترین خسارت اسید پاشی درنوع خودش درتاریخ بشررا دیده؛ واتفاقاً دختری تحصیل کرده وامروزی وازهمه مهمتر نمونۀ مثالی مدنیت وانسان جدید هم است. والبته فصاحت وبلاغت کافی هم دارد. به آن دختر روستایی -فرض نزدیک به محال. چون اسید یک آلت جرم متداول نیست وروستایی نیست ونمونۀ آمنه غیرقابل تکرار است چون قبل ازاین هم نبوده است! لذا من دارم آمنۀ دردانه را فقط ناقص توصیف می کنم ونه اینکه برایش تبلیغ بکنم. تا- واین تا مهم است- بلکه یک نمدی هم برای خوددهاتی ام وآن دخترروستایی فراهم کنم ازتوانایی های شخصی وتربیتی آمنه. البته نمونه های متفاوت می توانند اثرات متفاوت وارزش های متفاوت داشته باشند. بدیهی است که ازنظرمن آمنه شایستگی حقوق خودش را دارد درمقابل حقوق عادلانۀ هرکس دیگر. آمنه دارد برای همۀزنان ومردان ایرانی هم مبارزه می کند. ویک آدم ویژه باخسارت ویژه وازیک حکم ویژه ودرکشورویژه وباقوانین ویژه و... است. شما طوری ازحقوق دختر روستایی مثال می آورید که گویی "صورت زیبا 20 ساله وباشادی وامید وزندگی وعشق وآینده وآغوش و..." حل شدگان دراسید سولفوریک مجید موحدی پشت صحنه صف بسته اند وباید قواره ای پیدا کنیم که همۀ آنانرا پوشش بدهد. برای آدم خاص وحکم خاص منطق حقوقی گفته ام ونه بیشتر. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

چهارفصل سلام. خسته شدم. مرسی. دوستت دارم. خدا حافظ. یا...هو