۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

بازدید رهبر ازنمایشگاه کتاب همان ولایت فقیه محبوب احمدی نژاد است!

Doña Isabel de Porcel


1- آیت الله خامنه ای این برجستگی منحصربفرد را دارد دربین تمام روحانیان ارشد موجود که ذائقه ای فرهنگی دارد. اوبا اینکه برمبنای تقدم آموزه های دینی وآسمانی در برابرواقعیت های زیستی وزمینی؛ مخالف همۀ مظاهرزندگی مدرن مثل همۀ هنرها ازقبیل موسیقی وسینما ونقاشی و... وتفریح وسرگرمی وورزش ودریک کلام خلاصه "بازی" (فلسفۀ زیست مدرن) است. ولی خودش وشخصاً هم رمان خوانده و می خواند وهم شعرمی داند ومی گوید و.... لذاست که یکی ازحوزه های موردعلاقه اش کتاب است وکتابت. وازهمین جاست که هم به گرایش ذائقۀ شخصی وهم بدلیل مسئولیت روحانی وهم بعلت مأموریت جایگاه حکومتی اش بسیارعلاقه مند است جهت بازدید هرساله ازنمایشگاه کتاب وگپ وگفت با ناشران وابلاغ منویات مورد انتظار خودش به جامعۀ تولید ونشرکتاب درکشوربطورمستقیم ورودررو.

2- بهمین خاطرهم است که بازدید چندین ساعته ومفصلش ازنمایشگاه های کتاب سالیانه هیچگاه درطول 20 سال رهبریش وتحت هیچ محظوری نه تعطیل شده است ونه خلاصه. معمول قضیه هم همیشه این بوده است که تقریباً یک روزازنمایشگاه دربخش عمده ای ازسالن ها وغرفه ها برای بازدید عام مردم تعطیل می شده است تا با قرنطینۀ امنیتی وبازآرایی سالن ها وغرفه های منتخب با چیدن معدودی بازدید کننده ازنیروهای امنیتی وخواص؛ بازدید رهبر یک بازدید معمولی وهمراه با مردم و مردمی به دوربین های تلویزیونی سپرده شود. وبازهم معمولاً گپ وگفت صمیمانه با چند ناشر وبرخی اظهارات معلومات مدارانه ازسوی رهبروهدیه کردن کتاب هایی مورد تأیید ازسوی ناشران به ایشان وامضای چند جلد کتاب برای همراهان وغرفه داران وازاین قبیل صورت بندی نهایی وپایانی این بازدیدها را رقم می زده است. و این بازدید دستمایه وخوراک تبلیغاتی چندروزه وهرروزه ای می شد برای سیمای جمهوری اسلامی جهت رهبرفرزانۀ کتاب دوست وروشنفکر.

3- اما اتفاقی که امسال وبرای اولین بار افتاده است. خلاف جریان آبی بوده که دربالا تشریح کردم. آیت الله خامنه ای به نمایشگاه رفته ودرمدت محدودی ازیک سالن که برای بازدید ایشان طراحی ومعدودی کتاب وناشران مربوطه درآن گرد آوری شده بوده اند بازدید کرده است وتمام. حتی هیچ یک از بازدید کنندگان عمومی وروزانۀ نمایشگاه هم متوجه بازدید رهبر ازنمایشگاه نشده اند. چرا که نمایشگاه نه مثل هرسال قرق شده است ونه ناشران وغرفه دارانی که هرسال بعنوان سیاهی لشکردر مسیر عبور وبازدید آیت الله چیده می شدند مورداستفاده قرارگرفته اند. این نشانۀ بسیار بسیار مبارکی است که من ازفضای بازمی گویم وشمارا ترغیب می کنم که حاکمیت (رهبروالیگارشی) دارند فضای خیابان را خالی می کنند وشما باید این فضا ها را تسخیر کنید واجازۀ بازگشت مجدد به آیت الله ها را ندهید.

4- واین نمونۀ نمادین باشفافیت تمام بما نشان می دهد حرف وخواسته وفلسفۀ احمدی نژاد را نسبت به جایگاه ولایت فقیه ورهبر:

اگردرنمایی بزرگتر؛ کشورایران را برابرنهاده ای فرض کنیم ازفضای کل مصلی تهران درنقش نمایشگاه کتاب. وآن سالن ویژۀ آراسته با نمونه ها وگزیده ها برای بازدید امروز رهبررا برابر نهاده با حوزۀ دین مفروض بگیریم. می توانیم به این نتیجه گیری بدیهی برسیم که احمدی نژاد می گوید: "ولایت فقیه ورهبرعزیزمن و ماست. وما ضمن اینکه به ایشان معتقدیم بلکه حاضریم بهترین امکانات وشرایط را برای بازدید ایشان ازامورکشورفراهم بکنیم. مشروط براینکه درهمان محدوده ای که شأن متعالی ایشان است (بخوان حوزۀ دین ومعنویت) باقی بمانند. ونخواهند برای بازدید چند ساعتۀ (بخوان دایمی وهمیشگی ودخالتی) ایشان کل نمایشگاه (بخوان کشور وسیاست وزندگی) را قرق کرده وبازدید کنندگان عام (بخوان کاروبارو زندگی عموم مردم) را تعطیل کنیم. احمدی نژاد برای حرفش دلیل وسند هم ارائه می دهد. او می گوید رهبرفقط یک بازدید کننده است ونه رییس نمایشگاه. زیرا که کسی ازعموم بازدید کنند گان ازاو غرفه وسالن وفلان کتاب ونظم وگرانی وارزانی وخورد و خوراک وبهداری وخودروو... نمی خواهند چون او مسئولیتی ندارد. واین رییس نمایشگاه (بخوان رییس جمهورکشور) است که مسئول این کارهاست وباید بتواند جواب بازدید کنندگان (بخوان مردمان ایران) ونق ونارضایی وفحش وبدوبیراه آنان را بدهد. وچون ولایت فقیه ورهبرعزیزطبق قوانین مصرح هیچگونه مسئولیتی در مقابل زیست وباشندگی دنیوی مردم ندارد. بطریق اولا نباید هیچ گونه اختیاری هم برای دخالت دراین امورداشته باشد. زیرا که نمی شود اختیارات دخالت درهمۀ ریز و درشت کشور ازسیاست تا اقتصاد، ازاجتماع تا فرهنگ وازسیرتا پیازدرنزد رهبر عزیز باشد ولی تبعات خوب وبد این دخالت ها متوجه رییس جمهوری که باید پاسخگوی کاری شود که او(احمدی نژاد) تصمیم گیرنده اش نبوده است. دراینجاست که باید تناقض ظاهری حمایت لفظی احمدی نژاد ازولایت فقیه؛ با نزاع او با دخالت های بی پایان ونامسئول رهبردرشئون زندگی مردم را دید وفهمید.

5- بدلیل با اهمیت ترین بودن موضوع، که بزرگترین مشکل کشور ازابتدای انقلاب تا کنون هم بوده است وتاحل نشود سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. یکباردیگر؛ خلاصه کنم منظور احمدی نژاد را. اومی گوید: "ولایت فقیه ورهبرعزیزمن است. تا هنگامی که نظارت معنوی وارشادی وروحانی دارد برمجموعه. ولی اگراین نظارت به دخالت درسیاست گذاری رسید ولاجرم دارای نتایج خوب وبد شد یا باید خودش مسئولیت سیاست گذاری ها واعمال سلیقه اش را بعهده بگیرد ودرآن صورت نیازی به رییس جمهور نیست. چون یک کشورنمی تواند دونفرهمزمان رییس داشته باشد. و اگرچنین نیست و ایشان فقط ازجنبۀ ارشادی نصیحت هایی دارند. ما ازاین ارشادات استقبال می کنیم بدون اینکه ملتزم برعایت همۀ درست وغلط آن درسیاست های کشور شویم.

6- ظاهرمبارک ونمادین قضیه این است که آیت الله خامنه ای متوجه منطق پرزور احمدی نژاد شده است واولین پالس محدود کردن خودش به بازدید استطلاعی از نمایشگاه (بخوان امورسیاست گذاری کشور) را پذیرفته است. واین پیشرفت شگرفی است اگربه احمدی نژاد کمک کنیم تا این امرمبارک را غیرقابل برگشت کند وبویژه سیاست خارجی ایدئولوژیک وآشفتۀ کشوررا با سیاست جدید خودش مبتنی بر منافع ملت جایگزین کند. وفقط وفقط وفقط درچنین حالت مفروضی است که ایران به حکومت متعارف وایرانیان بزندگی وآرامش خواهند رسید. مقاومت احمدی نژاد خارق العاده است ولی اونیازبه عقبۀ پشتیبان قوی هم دارد که ما باشیم. انشاءالله. یا...هو
................................
این تحلیل برمبنای این خبرنوشته شده است.

۳ نظر:

Dalghak.Irani گفت...

این دوبند را هم نوشته بودم دراول این پست. ولی چون زیادی طولانی می شد حذفش کردم. چون ممکن است فرصت انتشارمستقل پیدا نکنند دراینجا می گذارم که علاقه مندان بخوانند:




1- موضوع ها وتیترهای بسیاری درمغزم رژه می روند برای سبقت ازیکدیگربرای نمایان شدن برروی صفحه به امید اطلاع وامید شما. وازجمله خیلی عجله دارم که ورودی بکنیم به بحث بسیارکلیدی رویارویی "سنت ومدرنیته" درماجراهای اخیر وببینیم اززاویه دید این مفهوم برساخته ومورد علاقۀ روشنفکران آکادمیک؛ والبته مبهم ونامتعین عملی برای خوانند گان وجستجو گران عام، می توان درگیری مبارک الیگارشی با احمدی نژاد را مصداق روشن وشفاف رویارویی سنت با مدرنیته تببین کرد آیا؟ یا نه! ولی برای اینکه وارد آن بحث کلیدی بشوم ومدلل کنم که پاسخ آن سؤال آری است وچرا. می خواهم با دوخبرمهم روزشمارا به امید واری شروع شده مان امیدوارترکنم. ونشان بدهم که سمت وسوی معادلات قدرت همان هدفی را نشان می دهد که لاجرم ایران به آن نیازمبرم دارد: "ثبات سیاسی ناشی ازحکومت مسئول."


2- کهنه ترین خبر مربوط به اتفاقی است که دیروزدرجلو نمایشگاه کتاب رخ داده وبانویی شریف وپاکدامن مورد هجوم فاطمه کماندوهای پلیس واقع ومورد توهین واذیت وآزار قرارگرفته است. این خبررا سایت تابناک منعکس کرده است که همه می دانیم درحال حاضریکی ازمحافظه کارترین سایت های خبررسانی موجود درکشور است. البته خود خبربسیارمهم وتأسف باراست وامیدواریم که با پیشروی سریع روند آزادی های اجتماعی شروع شده هرچه زودتراین صحنه های زشت برای همیشه بپایان برسد. اما- واین امای محبوب من وشماست- نویسنده وگزارشگرسایت تابناک بلافاصله بعد ازذکراصل یک خطی خبروارد تحلیل ونقد اتفاق مزبورشده. ویکی ازتندترین وخشن ترین نقد های کمتردیده شده را متوجه پلیس کرده است. اینجاست که هم آزاردیدن آن دخترنازنین کمی مرهم می گیرد وهم جهت گیری خود خبرنگارکه برای موجه کردن "نقدخشن برفتارپلیس کثیف" -یکی ازتابو ها درحوزۀ مطبوعات. حتی اصلاح طلب- ناچارمی شود ازآزادی های بی حد داخل نمایشگاه فکت بیاورد. خب می دانید که این جزییات محبوب ترین وحیاتی ترین تغییرات مورد علاقه وهدف من است. ومن زیاد آرزوهای بلند پروازی ندارم. زیرا نه عملی هستند ونه اگراین جزییات حل نشود آن تغییرات کلان می توانند پایداربمانند. واین موضوع بازهم بما درس می دهد که بازشدن فضای اجتماعی لاجرم به تنفس بهترمطبوعات هم سرایت می کند وبازشدن نسبی نقد وانتقاد مسیرهای بیشتری را پالایش وبهسازی می کند. من قبلاً هم درجریان روزنامۀ هفت صبح خبرداده بودم ازفضای نقد بیشتری که درجامعه شروع شده است. این مسائلی را من به این دلقکی ودرجای به این کوچکی ومختصردریک پاراگراف می گویم. خیلی هم کوچک ندانید. زیرا که همۀ این بازشدن های تدریجی فضای مدرن اولین ومهمترین اثرفوری اش توقف مهاجرت وفرارازکشوراست که واقعاً دارد ابعاد وحشتناک وتأسف باری ایجاد می کند برای همه. چه آنانی که اینطرف گیرافتاده اند یا می افتند وچه آنان که درداخل آرام نمی گیرند ومی خواهند بهرقیمتی شده ازجهنم جامعۀ فضول رهایی یابند.

دوست گفت...

آهسته آهسته سایت شما شده ارگان حزبی احمدی نژاد هر موشی از هر سوراخی سر بر کند آنرا نتیجه سیاست هوشمندانه احمدی نژاد به حساب میآورید.من هم باید آهسته آهسته غزل خدا حافظی بخوانم نه اینکه مخالف احمدی هستم یا نظرات شما( که هستم) بلکه دیگر از آن شیرین کاریهای نوشتنی تان هم خبری نیست شیوه تان دارد بیشتر و بیشتر خشک , عصبی , طلبکارانه, بد بین به هر کس که با احمدی نژاد خوب نیست و به او ایمان ندارد میشودو نثر شیرینتان هم بی روح شده و این آخرین دلیل بیشترین سهم را در خدا حافظی من از وب لاگ شما دارد. من عاشق آن پیج م خمهای نثر شما بودم که خیلی ها را گیج و سرگشته و گاهی عصبانی میکرد ولی برای من شهد شکر شکن زبان فارسی بود و مهارت بی چون و چرای یک نویسنده وجدم میاورد.حیف ! کاش رمان نویس میشدید و شلختگی سیاست ایران جان مایه نوشته هایتان را نمیگرفت . خوب میدانم که این از سرنوشت تلخ ایران است که هیج کس را در جایی که شایسته اش هست و در آن مهارت داردراحت نمیگذارد وگر نه هنرمندی چون شما کجا و سرایداری یک ساختمان که مهندسش از هنر زرق برق را فقط میفهمد کجا وشما کجا و مافیای مشایی احمدی نژاد کجا!
با اینهمه بد بین نیستم دلم میخواهد که آرزو کنم روزگار بهتری داشته باشیم و کتابهای دلقکمان را با نام خودش از کتابفروشیهای آزاد خیابانهای آباد خودمان با شوق بخریم و با سر خوشی بخوانیم.
به امید آن روز
و خدا نگهدار همگی شما نویسنده هنرمندو خوانندگان فرهیخته .

Dalghak.Irani گفت...

دوست نازنینم سلام.
سخت به کامنت شما محتاج بودم. دارم بشدت روی حرفهایت فکرمی کنم. وقطعاً گفته هایت صواب است ومن کمی بیش ازکمی دارم ازخودم دورمی شوم. خواهش می کنم ترکم نکنید. تا فرصت یکی دوروزه ای کله ام را پیدا کنم ازلابلای خرت وپرت های تلنبارشدۀ سیاسی برپیشانی چروکم. راست می گویی خسته وعصبی می شوم ازدست این همه اصراربر استحصال زیبایی اززشتی. ازهشدارت راضیم. من آمده بودم سیاست را خیس ونرم وقابل جستجو درزیبایی های زندگی بکنم. خودم اسیرعبوسی سیاست شدم. ودورم باطل شد دراین اخم چهره های ناسازسوژه هایم. من ازفرصتی که بمن دادی سپاسگزارم. قطعاً تجدید نظری اساسی نیازدارم. پاینده ودوست باشی. یا...هو